فلسفه چیست؟ -
Rationalist - 09-28-2013
مزدك بامداد نوشته: پرسمان[1] های بنیادین ما هم از راه آروین[2] شناخته شده اند.
خرد ما نیز از راه آروین هزاران زادمان[3] هومنی[4] و میمون سانان،
در میلیونها سال ریخت گرفته است و ما دیدیدم که هر چیزی
که "پدید" آمده، از انگیزه ای و بدست یکی یا طبیعت و .. بوده.
پس وارونه ی آنرا هم دریافته ایم و گفته ایم که پس چیزی که
بی هیچ انگیزه ای هست، همواره نیز در گذشته بوده (=ازلی است)
گرنه ما از کجا میدانیم که : " هستی ازلی نیاز به انگیزه ندارد"؟
اگر اکنون برای نمونه در دانش و آروین دانشیک، چیزی را پیدا کنیم
که هستی ازلی داشته ولی با انگیزه های گوناگون درونی خود
به ریخت های گوناگون در میاید، ناچاریم که این "مهاد[5] فلسفه" را کنار بنهیم.
جدا از چگونگی ریخت گرفتن "خرد" در طی فرگشت؛ آیا بر اساس مطالب بالا؛ شما خود را در فلسفه، "تجربه گرا" می خوانید؟ و مخالف با بدیهیات ذاتی در "عقل گرایی" هستید؟
زیرا به باور من، اینکه خرد ما چگونه در طی فرگشت، به تکامل کنونی رسیده؛ هرگز نمی تواند ابطالی بر عقل گرایی باشد.
اما گفتمان من پیرامون فلسفی بودن درک مفهوم"
ازلیت" است.
چونان که خودتان هم بیان داشتید؛ آروین ما تا انجا کارآمد بوده که برای پدیده ها به دنبال علت بگردیم؛ ولی
در استنتاج مفهوم ازلیت و درک آن؛ " آروین" جایی ندارد!
از این رو بود؛ که آن نمونه را در دانش فیزیک و پیوند آن را با فلسفه(درک ازلیت) بیان نمودم.
مزدك بامداد نوشته: یا مهاد دیگری داریم بنام " از هیچ، تنها هیچ زاده میشود". اکنون اگر
در جایی و آزمایشی ببینیم که چرا، از هیچ ، چیزی هم زاده میشود،
باید این مهاد فلسفی را کنار بنهیم و پیرنگ[6] نوی دراندازیم .
البته مقوله "
علیت" در تاریخ فلسفه و دانش؛ از ارسطو تا کنون، مورد تبیین ها، نقدها و جنجالهای( همچون بیان اصل عدم قطعیت) فراوانی بوده است.
ولی از آنجاییکه این من این قانون را آروینی و همچنین مقوله ای فلسفی می دانم؛ پس در اینجا درستی سخنتان بر من روشن می گردد :
نقل قول:پس:
ما نمیتوانیم پاسخ های کلان و هماگیر را بی دستاورد های
دانش و آروین بدست بیاوریم و یا استوار سازیم.
ولی اگر زمانی هم
قانون عام علیت باطل شود؛ این موضوع با عقلی بودن درک
ازلیت و ضرورت درستی آن منافاتی ندارد.
مزدك بامداد نوشته: ریشه = دستاورد های میلیونها سال آروین[2]
بیشتر باید گفت که امروزه در باختر زمین، زمانی که کسی چیزی
را بدرستی نمیداند و در باره ی آن گمانه زنی میکند، میگویند دارد
فلسفه بافی میکند! بزبان دیگر دارد میکوشد چیزی را که با دانش
اکنون دانسته نیست، با همان دستاورد های میلیونها سال آروین،
پاسخ دهد و یا جای تهی پاسخ را یک جوری با خردمندانه ترین نگره[7] (تئوری) پر نماید!
برایم بسی مهند می باشد؛ آگاهی از اینکه با این مطالب، مخالف وجود بدیهیات ثابت و شک ناپذیر عقلی هستید؟ یا خیر؟!
:e303:
فلسفه چیست؟ -
مزدك بامداد - 10-14-2013
Rationalist نوشته: جدا از چگونگی ریخت گرفتن "خرد" در طی فرگشت؛ آیا بر اساس مطالب بالا؛ شما خود را در فلسفه، "تجربه گرا" می خوانید؟ و مخالف با بدیهیات ذاتی در "عقل گرایی" هستید؟
خردگرایی خودش زیرگروه آروین گرایی است. تازمانی که
ریزک هیگز در شتابدهنده ی هسته ای سرن یافته نشد
و به آروین در نیامد، یک نگره خردمندانه و دانشیک بود ولی
در تالار فربود ها پدیرفته نشده بود! همچنین از انجا که خرد
ما خودش در پی میلیونها سال "آروین ژنتیک" کم کم ریخت
گرفته، این آروین است که مانند همیشه و جاودان، بالاترین
سنجه* ی داوری است. روشن است که در بسیاری از کارها،
میتوان به خرد پشتگرم بود چون به انگیزه ی میلیارد ها سال
آروین که پشتش خوابیده، گرایندی ایرنگ اندکی دارد ولی
همچنان که گفتیم، ١۰۰% نیست و :
آروین داور پایانی هر پرسمان میباشد.
•
*سنجه = محک، قیاس کننده
پارسیگر
فلسفه چیست؟ -
مزدك بامداد - 10-14-2013
Rationalist نوشته: برایم بسی مهند می باشد؛ آگاهی از اینکه با این مطالب، مخالف وجود بدیهیات ثابت و شک ناپذیر عقلی هستید؟ یا خیر؟
چیزی که خردآشکار باشد، نداریم،
تنها انزمان که آروین هم آنرا درست
و آشکار دانست، میتوان چیزی را از
آشکارِگان و خودآشکارِگان دانست.
•
خردآشکار = بدیهی عقلی
خردآشکارِگان = (چیزهای) بدیهی علی، بدیهیات عقلی
آشکار = evident/einleuchtend بدیهی ( زاب)
آشکاره = something evident (نام)
خودآشکار = self-evident/ selbsterkärend + selbstverständlich
خودآشکاره = something which is self evident
پارسیگر
فلسفه چیست؟ -
Rationalist - 10-14-2013
مزدك بامداد نوشته: خردگرایی خودش زیرگروه آروین[1] گرایی است. تازمانی که
ریزک هیگز در شتابدهنده ی هسته ای سرن یافته نشد
و به آروین در نیامد، یک نگره[2] خردمندانه و دانشیک[3] بود ولی
در تالار فربود[4] ها پدیرفته نشده بود! همچنین از انجا که خرد
ما خودش در پی میلیونها سال "آروین ژنتیک" کم کم ریخت
گرفته، این آروین است که مانند همیشه و جاودان، بالاترین
سنجه* ی داوری است. روشن است که در بسیاری از کارها،
میتوان به خرد پشتگرم بود چون به انگیزه ی میلیارد ها سال
آروین که پشتش خوابیده، گرایندی[5] ایرنگ[6] اندکی دارد ولی
همچنان که گفتیم، ١۰۰% نیست و :
آروین داور پایانی هر پرسمان[7] میباشد.
مزدك بامداد نوشته: چیزی که خردآشکار باشد، نداریم،
تنها انزمان که آروین[1] هم آنرا درست
و آشکار دانست، میتوان چیزی را از
آشکارِگان و خودآشکارِگان دانست.
بسیار خوب...!
پس شما "خودآگاهی[SUP] ۱[/SUP]" را چگونه با آروین تبیین می نمایید؟ مقصودم ریخت گرفتن آن در روند فرگشت نیست؛ بلکه قلمداد نمودن آروین به عنوان بالاترین سنجه ی داوری را
چگونه فراتر از خودآگاهی تبیین می نمایید؟ آروین چگونه می تواند اداراک فربود را فراتر از
خودآگاهی برای
ما به وجودآورد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مقصودم از این واژه، صرفا آگاهی از وجود خویشتن؛ در چم آنچه "من" می نامیم می باشد. نه دیگر سهش ها و نیروهای روانی ریخت گرفته بر آن.
من خودآگاهی را ناب ترین و بنیادی ترین جلوه خرد می دانم.
فلسفه چیست؟ -
مزدك بامداد - 10-14-2013
Rationalist نوشته: بسیار خوب...!
پس شما "خودآگاهی[SUP] ۱[/SUP]" را چگونه با آروین تبیین می نمایید؟ مقصودم ریخت گرفتن آن در روند فرگشت نیست؛ بلکه قلمداد نمودن آروین به عنوان بالاترین سنجه ی داوری را
چگونه فراتر از خودآگاهی تبیین می نمایید؟ آروین چگونه می تواند اداراک فربود را فراتر از خودآگاهی برای ما به وجودآورد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مقصودم از این واژه، صرفا آگاهی از وجود خویشتن؛ در چم آنچه "من" می نامیم می باشد. نه دیگر سهش ها و نیروهای روانی ریخت گرفته بر آن.
من خودآگاهی را ناب ترین و بنیادی ترین جلوه خرد می دانم.
جهان بیرونی کاری به این ندارد که تراز هوش و آگاهی و یا خود آگاهی ما چی هست.
اگر ما برداشت نادرست از فربود های جهان داشته باشیم، جهان مارا گوشمالی میدهد،
چه خودآگاهی داشته باشیم و چه یک گیاه بی مغز باشیم که تنها دارای هوش ترازپایین
گیاهی (شیمیایی) می باشد. در ماتریالیسم مهادی هست که میگوید: دگرگونی های
چندادی به دگرگونی های هودادی فرامیرویند. در باره ی مغز ما هم همین است، پس از
اینکه مغز ما از اندازه ی ویژه ای بزرگتر و پیشرفته شده، در ان خودآگاهی پدید امده؛
چند جانور دیگر هم دارای این ویژگی هستند و آنهارا میتوان از راه آزمایش آیینه بازشناخت.
به هرروی، همانگونه که در نمونه ای آوردم، مغز برتر و خودآگاه ما توانست ریزک هیگز را
پیش بینی نماید ولی تنها و تنها آزمایش و آروین در شتابگر سرن توانست مانند یک داور پایانی،
درستی آنرا نشان دهد و نه هیچ چیز "درونی" خود ما. بزبان دیگر، داوری که درون ما باشد
ارزشی ندارد، داور کارهای ما بیرون از ویر ماست و ان همان جهان بیرونی و بازخورد ( feedback )
آن است که به ما, چو یک آروین میرسد.
•
چنداد =کمیت
چندادی= کمّی
پارسیگر
فلسفه چیست؟ -
Rationalist - 10-27-2013
مزدك بامداد نوشته: جهان بیرونی کاری به این ندارد که تراز[1] هوش و آگاهی و یا خود آگاهی ما چی هست.
اگر ما برداشت نادرست از فربود[2] های جهان داشته باشیم، جهان مارا گوشمالی میدهد،
چه خودآگاهی داشته باشیم و چه یک گیاه بی مغز باشیم که تنها دارای هوش ترازپایین
گیاهی (شیمیایی) می باشد.
مخالفتی ندارم و پیوندی هم با آنچه بیان داشته بودم؛ در نمی یابم!
مزدك بامداد نوشته: در ماتریالیسم مهادی[3] هست که میگوید: دگرگونی های
چندادی[4] به دگرگونی های هودادی[5] فرامیرویند.
جهت تبیین و اثبات این مهاد؛ به مهر مقاله هایی مختصر و مفید برایم ارایه نمایید و یا در صورت تمایل، از قلم خودتان سود ببرید.
مزدك بامداد نوشته: در باره ی مغز ما هم همین است، پس از
اینکه مغز ما از اندازه ی ویژه ای بزرگتر و پیشرفته شده، در ان خودآگاهی پدید امده؛
چند جانور دیگر هم دارای این ویژگی هستند و آنهارا میتوان از راه آزمایش آیینه بازشناخت.
اینکه "خودآگاهی" چگونه در ما و برخی از جانداران به وجود آمده؛ به نگرم، خودش جستاری مستقل و مفصل می باشد
و اکنون به این جستار پیوندی ندارد.
مزدك بامداد نوشته: به هرروی، همانگونه که در نمونه ای آوردم، مغز برتر و خودآگاه ما توانست ریزک هیگز را
پیش بینی نماید ولی تنها و تنها آزمایش و آروین[6] در شتابگر سرن توانست مانند یک داور پایانی،
درستی آنرا نشان دهد و نه هیچ چیز "درونی" خود ما. بزبان دیگر، داوری که درون ما باشد
ارزشی ندارد، داور کارهای ما بیرون از ویر[7] ماست و ان همان جهان بیرونی و بازخورد[8] ( feedback )
آن است که به ما, چو یک آروین میرسد.
درست است که آروین در بسیاری از موارد شناخت ما از جهان را شکل می دهد. ولی اگر ما خودآگاهی نداشتیم؛ چطور می توانستیم یک آروین را دریابیم؟ به معنای ساده تر؛ آروین چگونه
بر ما(؟) ادراک می شود؟
به سادگی می توان بر آروین شک کرد؛ ولی بر خودآگاهی چه طور؟
فلسفه چیست؟ -
Rationalist - 11-10-2013
هنگامی که مفصلا به جستاری می پردازم و تمام تلاش خود را در باریک بینی نقادانه به کار می گیرم؛ چنین چشم داشتی دارم که مخاطبانم هم؛ هر چند اندک، ولی با چنین رویکردی در نوشتار و اندیشه هایم خردورزی نمایند. و براستی که این جستار برایم بسیار مهند و ارزشمند بوده و هست.
پس آنکس که چندان پرداختن به "چیستی فلسفه" را جدی نگرفته و حتی به خود زحمت(یا لذت) خواندن صفحات پیشین این جستار راهم نمی دهد؛ به باور من چون مغروری مضحک می نماید که از داشتن نظام فکری پخته، شفاف و منسجم محروم بوده و نسبت به یکی از مهند ترین واژگان در تاریخ اندیشه بشریت، کم توجه بوده است.
من نه تنها علاقه ای ندارم که چنین افرادی مقاله مرا بخوانند؛ بلکه به آنان پیشنهاد می کنم که وقتشان را بیهوده با خواندن آن تلف نکنند!
همچنین جای دارد نامی هم از دوستمان [MENTION=149]سامان[/MENTION] ببرم که حضوری فعال و درخشان در این جستار داشت و شوربختانه با تلخی از جمع ما خداحافظی کرد.
فلسفه چیست؟ -
kourosh_bikhoda - 11-10-2013
Rationalist نوشته: مقاله مرا
من از لحن نوشتار و طرز بیان شما واقعن لذت میبرم. معتقدم اگر هرچقدر هم پخته و دانا باشید، تا زمانیکه به ابزارِ قدرت بیان مجهز نباشید نمی تونید دانسته های خودتون رو به خوبی منتقل کنید. شما خوشبختانه چنین مهارتی دارید.
از خوندن مقاله تون لذت بردم. متوجه شدم که دیدگاهتون درباره فلسفه و علم بسیار نزدیک به دیدگاهی که من مطرح کردم هست.
فلسفه چیست؟ -
Alice - 11-11-2013
Rationalist نوشته: براستی که این جستار برایم بسیار مهند و ارزشمند بوده و هست.
دوست خردگرای گرامی، من نسک شما کاملا مطالعه کردم و دیدگاه خودم را نسبت
به آن در این پیک مینگارم. امید است که اگر لغزشی و کمبودی در نوشتارم مشاهده
نمودید آن را به پای بیاهمیتی به نسک و نوشتارتان نگذارید.
---
یک نکتهی بسیار بسیار مهم اینکه از سجاوندیها یا علائم نگارشی درست در یک
نوشتهی «آکادمیک» و رسمی بهره نمیبرید. برای نمونه، از سیمیکولون و علامت
گفتاورد و ... در جای نادرست استفاده میکنید و بویژه سیمیکولون که کاربرد نابجا و
حشو و پراکندهی آن در سراسر نسکتان مشحون بود.
---
در نسک شما نخستین تبیین جدی از فلسفه چنین است که فلسفه، آغاز شگفتیگری و
حیرت انسان به طبیعت و جهان هستی میباشد. این شگفتیگری ما را بسوی مفاهیم
بنیادی رهنمون میسازد و سپس در ادامه روش فلسفه را، قواعد و قوانین منطقی
میدانید. با این کرانمایی در ادامه سیستم روانکاوی فروید را به دلیل فلسفهی نامناسب
مردود و غیرموجه خواندید! (من هم به فروید ایرادهای بزرگی دارم، ولی اینجا کاری به نگرههای
فرویدی نداریم) یعنی شما ایراد خود را یکسره معطوف یه روششناسی و ابزار منطقی هاوکینگ
و فروید کردید و از حیطهی فلسفه خارج شدید. چراکه منطق و روششناسی، در حوزهی
"فلسفهی علم" بررسی میگردد. برای نمونه دانش "تاریخ" انقلاب کبیر فرانسه را تشریح و
انگیزهها، آثار و نتایج آن را بررسی میکند. ولی در "فلسفه تاریخ" ، متدشناسی تاریخی،
راههای حصول علمی و .. را بررسی میکنیم و از همینرو اینها دیگر در قلمرو فلسفه تاریخ
جای میگیرند و نه خود تاریخ.
شما ابزار فلسفه را روش منطقی برشمردید و یکجا هم از قیاس ارستویی بهره جستید ولی
منطق ربط مستقیمی به فلسفه ندارد و ابزاری برای فلسفه علم و روششناسی محسوب
میشود. برهمین پایه بیشینهی آنچه برشمریدید از قلمرو اصلی فلسفه خارج بود.
دانش برای توضیح و توصیف پدیدهها یک روش علمی دارد و یک روش فلسفی. مثلا علم فیزیک
که پیرامون الکتریسیته و شار مغناطیسی و ... گفتمان میکند با روش علمی سروکار دارد ولی
در تحلیل فلسفی فیزیکی ما بدنبال احکام کلی میگردیم. برای همین هم در فلسفه باید در
گسترهی فراخی بدنبال احکام کلی بود:
- استحاله تخلف معلول از علت یک قانون قطعی و غیرقابل انکار است.
- موجود بحسب فرض عقلى یا واجب الوجود است یا ممكن الوجود، و هیچ موجودى عقلا از این
دو فرض خارج نیست.
- تسلسل علل محال عقلی ست. (که البته این بیخود است و تسلسل علل و ممکنالوجودها
بدون یک واجبالوجود سراسر رواست.)
...
اکتشافات علمی پایههای تعمق فلسفی را فرامیاورند و به فلسفه یاری میدهند، برای نمونه قانون
بقای انرژی میتواند برای فیلسوفان منتج به احکام کلی و فلسفی موجودات بشود. گفتنی است که
علم از راه تجربه کار میکند ولی فلسفه صرفا به تعقل تکیه دارد، قانونهای فلسفی ابطالپذیر نیستند
(مانند قاعدهی علیت) ولی قوانین علمی یکسره ابطالپذیرند. مثلا در قانون علیت اگر علت مشاهده
شد ولی معلولی رویت نشد قانون باطل نمیشود، بساکه میگوییم علت تامه نبود.
پس تا اینجا ما یک روش علمی، یک روش فلسفهی علمی و یک فلسفی محض داشتیم، در روش علمی
با آزمایش و مشاهده سروکار داریم، در روش فلسفهی علمی خارج از حیطهی علم به موضوع و ابعاد آن
منگریم و در روش فلسفی هم علم مطروحه را در گسترهی فراخی تفسیر میکنیم. برای همین گستردگی
احکام فلسفی فراگیر و کلی هستند (علیت، تسلسل و ...) و روابط حاکم بر اشیاء را بصورت کیفی
تقسیمبندی میکند.
---
گفتنیها فراوان است ولی بیش از این رودهدرازی نمیکنم، همینها فعلا بماند تا ببینم پاسخ شما چیست.
راستی، از گفتگوی تند و پاسخ آتشین بمن هم بپرهیزید چون من برای "هماندیشی" اینجا هستم و اگر
باورهای شما را راستین و درست بیابم در عقاید خودم بیدرنگ بازنگری خواهم کرد.
فلسفه چیست؟ -
Mehrbod - 11-12-2013
Rationalist نوشته: هنگامی که مفصلا به جستاری می پردازم و تمام تلاش خود را در باریک بینی نقادانه به کار می گیرم؛ چنین چشم داشتی دارم که مخاطبانم هم؛ هر چند اندک، ولی با چنین رویکردی در نوشتار و اندیشه هایم خردورزی نمایند. و براستی که این جستار برایم بسیار مهند و ارزشمند بوده و هست.
پس آنکس که چندان پرداختن به "چیستی فلسفه" را جدی نگرفته و حتی به خود زحمت(یا لذت) خواندن صفحات پیشین این جستار راهم نمی دهد؛ به باور من چون مغروری مضحک می نماید که از داشتن نظام فکری پخته، شفاف و منسجم محروم بوده و نسبت به یکی از مهند ترین واژگان در تاریخ اندیشه بشریت، کم توجه بوده است.
من نه تنها علاقه ای ندارم که چنین افرادی مقاله مرا بخوانند؛ بلکه به آنان پیشنهاد می کنم که وقتشان را بیهوده با خواندن آن تلف نکنند!
همچنین جای دارد نامی هم از دوستمان [MENTION=149]سامان[/MENTION] ببرم که حضوری فعال و درخشان در این جستار داشت و شوربختانه با تلخی از جمع ما خداحافظی کرد.
من هم نوشتار را خواندم, دیدگاههایِ خوبی به میان آمده, ولی همگی مانند تیری میماند که به جای خوردن به آماج, تنها به گرد آن میخورد و گاه بیش از اندازه وانمایشیک (pretentious) به نگر میاید.
واپسین برگ و کراننمایی دانش و فلسفه بیشتر از همه نزدیک و درست بودند.
بدید من یک نگاهی به بنداشتها و آروینگرایی (چرا بازکاوش {فراهازش / induction} از بیخ کار میکند) هم میتواند کارآمد باشد.
رویهمرفته جایِ کاری فراوان دارد.
پ.ن.
کاربرد ';' همچنانکه بانو آلیس گفت ناجور است, همینجور برخی واژگان مانند "فربود" بسیار به گوش ناآشنا هستند, نیاز به پانویسی دارند.
پارسیگر