گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 09-08-2013
kourosh_bikhoda نوشته: نیازی به این تلاش هم نیست. حفظ و نگهداری دستور زبان از حفظ و نگهداری واژگان کم اهمیت تر نیست. واژه ممکنه از زبانی به زبان دیگه قرض داده بشه، ولی دستور زبان چنین نیست. به همین خاطره که "سرعت مطمئنه" در پارسی پذیرفته نیست و باید بجاش گفت "سرعت مطمئن".
از دیدگاه من, دستور زبان
پارسیک[sup][aname=rpab1dd][[/aname][anchor=pab1dd]1][/anchor][/sup] بالاترین
خمندگی[sup][aname=rpa77a8][[/aname][anchor=pa77a8]2][/anchor][/sup] را دارد و بزرگترین ستم در حق زبان امان همین است که بخواهیم آنرا در بندِ
کالبدهایِ[sup][aname=rpafa15][[/aname][anchor=pafa15]3][/anchor][/sup] استاندارد فروببریم.
همینکه نمونهوار میتوان در پارسیک
کارواژه[sup][aname=rpafd90][[/aname][anchor=pafd90]4][/anchor][/sup] را همهیِ جای گزاره برد, یا اینکه در دستور زبان میتوان فرمان را اینگونه داد:
— خوان, بخوان, خوانش کن, خوانش بکن, ...
یا چنانکه گفتیم, میتوان کارواژه را کمابیش هر جایِ گزاره داشت:
پارسی را میپرستم.
میپرستم پارسی را.
یا میتوان با
جاینامهایِ[sup][aname=rpa4bc5][[/aname][anchor=pa4bc5]5][/anchor][/sup]
کارگیر[sup][aname=rpa7228][[/aname][anchor=pa7228]6][/anchor][/sup] گوناگون سخن را گفت:
ُ
میپرستم پارسیو / پارسی را / ...
...
یا اینکه میتوان با همی و می و ... بازی کرد:
او را میشناسم و میخندم —> او را همی شناسم و خندم
یا اینکه بسیاری کارواژگان دو چهرهیِ گوناگون در زمان کنون و گذشته دارند:
شناس / شناخت
گوی / گفت
جوی / جُست[sup][aname=rpa033c][[/aname][anchor=pa033c]7][/anchor][/sup]
دوز / دوخت
که مایهیِ آفرینش این واژگان زیبا:
گفتگوی
جستجوی
دوختودوز
...
و گاه ابرزیبا میشوند:
شناخت+شناس+ی = شناختشناسی[sup][aname=rpa852b][[/aname][anchor=pa852b]8][/anchor][/sup] = šenâxtšenâsi = epistemology
تا سرانجام همین نکتهیِ پیش پا افتاده که دو پسوند
چندینه[sup][aname=rpa54c4][[/aname][anchor=pa54c4]9][/anchor][/sup] -ان و -ها در زبان داریم — هنگامیکه از دیدگاه زبانشناسان کوتهاندیش یکی باید بیگمان
ببسندد[sup][aname=rpae8b6][[/aname][anchor=pae8b6]10][/anchor][/sup] — و
بسیاری چیزهای دیگر که از سرشت چندگانگی پارسیک میایند و آنرا زبانی
یگانه[sup][aname=rpab740][[/aname][anchor=pab740]11][/anchor][/sup] و بیهمتا ساختهاند و نباید آنها را زیرِ نام "استاندارد کردن" و "دستورزبان درست" دور ریخت!
----
[aname=pab1dd]1[/aname]. [anchor=rpab1dd]^[/anchor] pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En to persianize
[aname=pa77a8]2[/aname]. [anchor=rpa77a8]^[/anchor] Xamandegi || خمندگی: انعطافپذیری flexibility
[aname=pafa15]3[/aname]. [anchor=rpafa15]^[/anchor] Kâlbod || کالبد: قالب Dehxodâ, Ϣiki-En template || کالبد: تن جاندار Dehxodâ body körper
[aname=pafd90]4[/aname]. [anchor=rpafd90]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
[aname=pa4bc5]5[/aname]. [anchor=rpa4bc5]^[/anchor] jây+nâm::Jâynâm || جاینام: ضمیر (جانشین اسم) Ϣiki-En, Ϣiki-De, Ϣiki-Pâ pronoun pronomen
[aname=pa7228]6[/aname]. [anchor=rpa7228]^[/anchor] kâr+gir::Kârgir || کارگیر: مفعول Ϣiki-En object
[aname=pa033c]7[/aname]. [anchor=rpa033c]^[/anchor] Jastan || جستن: اتفاق افتادن; رویدادن; رخدادن MacKenzie to occur; to happen
[aname=pa852b]8[/aname]. [anchor=rpa852b]^[/anchor] Šenâxtšenâsi || شناختشناسی: شناخت خود شناخت! my fav. word of all time :) Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ epistemology
[aname=pa54c4]9[/aname]. [anchor=rpa54c4]^[/anchor] cand+in+e::Candine || چندینه: جمع Ϣiki-En plural
[aname=pae8b6]10[/aname]. [anchor=rpae8b6]^[/anchor] basand+idan::Basandidan || بسندیدن: بسنده کردن; کفایت کردن Ϣiki-En to suffice
[aname=pab740]11[/aname]. [anchor=rpab740]^[/anchor] yeg+ân+e::Yegâne || یگانه: بی مانند; تنها unique
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
مزدك بامداد - 09-08-2013
Mehrbod نوشته: درود,
سپاس از بازتازه کردن ویر من، مهربد گرانمایه.
من هم یادم است که با آرش بیخدا ( که امیدوارم تندرست و زنده باشند) در باره ی سرمایه داری ستیزهایی داشتیم، چون همچنانکه شاید بدانید من نیز گرایش همبازگرایانه ( کمونیستی) و همبودگرایانه( سوسیالیستی) و همچنین مادهگرایانه (مادهگرایی = ماتریالیسم، ماتریالیسم دیالکتیک) دارم و اسلام ستیزی من نیز از این روست که اسلام خود یکی از بدترین ابزار های فاشیستی در دست سرمایه داران و بهرهکشان، در سرکوب و دوشیدن مردم، بساکه به شیشه کردن خون آنان است. ولی ایشان به دادگری همبودین (عدالت اجتماعی) و دیگر پنداره های همبودگرایانه، ارجی نمی نهاد و دیدگاه های راست ترین گروه های بهرهکشان باختر زمینی را نمایندگی مینمود.
پس گمان من این است که در اینجا نبرد های خوبی خواهیم داشت و من از هم اکنون از چشم انداز این نبردهای جانانه. شادمان و ناشکیبا هستم !
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
kourosh_bikhoda - 09-09-2013
Mehrbod نوشته: ایشان از روز یکم چندان[1] دلبستگیای به من نداشتهاند
البته انکار نمیکنم این موضوع رو. ولی باید بگم که از بسیاری نگرش ها و پیک هاتون استفاده کردم. چه موافق چه مخالف. شما در برخی موارد منجر شدید من بیشتر مطالعه کنم چه بسا در مورد موضوعی که با نگرشتون مخالف بودم.
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
سامان - 09-09-2013
سعدی و حافظ كه هیچ، فردوسی هم اگر به چنین جستارهایی وارد میشد چیز زیادی از این نوع فارسی نویسی متوجه نمیشد!
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 09-10-2013
kourosh_bikhoda نوشته: البته انکار نمیکنم این موضوع رو. ولی باید بگم که از بسیاری نگرش ها و پیک هاتون استفاده کردم. چه موافق چه مخالف. شما در برخی موارد منجر شدید من بیشتر مطالعه کنم چه بسا در مورد موضوعی که با نگرشتون مخالف بودم.
خب برای همین هم من به شما گفتم دشمن, بهتر است دشمن آدم یک بیخدای فلسفهدان باشد تا یک
رایانِ[sup][aname=rpaca36][[/aname][anchor=paca36]1][/anchor][/sup] ذوب شده.
شما هم یکبار دربارهیِ
دگرسانی[sup][aname=rpa8255][[/aname][anchor=pa8255]2][/anchor][/sup] میان متافیزیک و ماورالطبیعه روشنگری کردید و مرا از لغزش درآوردید.
مزدك بامداد نوشته: سپاس از بازتازه کردن ویر من، مهربد گرانمایه.
من هم یادم است که با آرش بیخدا ( که امیدوارم تندرست و زنده باشند) در باره ی سرمایه داری ستیزهایی داشتیم، چون همچنانکه شاید بدانید من نیز گرایش همبازگرایانه ( کمونیستی) و همبودگرایانه( سوسیالیستی) و همچنین مادهگرایانه (مادهگرایی = ماتریالیسم، ماتریالیسم دیالکتیک) دارم و اسلام ستیزی من نیز از این روست که اسلام خود یکی از بدترین ابزار های فاشیستی در دست سرمایه داران و بهرهکشان، در سرکوب و دوشیدن مردم، بساکه به شیشه کردن خون آنان است. ولی ایشان به دادگری همبودین (عدالت اجتماعی) و دیگر پنداره های همبودگرایانه، ارجی نمی نهاد و دیدگاه های راست ترین گروه های بهرهکشان باختر زمینی را نمایندگی مینمود.
پس گمان من این است که در اینجا نبرد های خوبی خواهیم داشت و من از هم اکنون از چشم انداز این نبردهای جانانه. شادمان و ناشکیبا هستم !
مزدک گرامی کاربر کوروش را نمیدانم, ولی خود من هم پرسشهایِ گوناگونی
پیرامون[sup][aname=rpa12a9][[/aname][anchor=pa12a9]3][/anchor][/sup] کمونیسم دارم.
در این سخنگاه دوست ناپیدایمان امیر برای دیرزمانی دربارهیِ آنارشیسم مینوشتند و بیشتر
هموندان[sup][aname=rpa04d2][[/aname][anchor=pa04d2]4][/anchor][/sup]
اینجا به آنارشیسم گرویدند و رویهمرفته کمتر کسی اینجا به دولت و
سامانهیِ[sup][aname=rpa7be6][[/aname][anchor=pa7be6]5][/anchor][/sup]
آژگاهیده[sup][aname=rpadad8][[/aname][anchor=padad8]6][/anchor][/sup] اعتماد دارد!
----
[aname=paca36]1[/aname]. [anchor=rpaca36]^[/anchor] râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
[aname=pa8255]2[/aname]. [anchor=rpa8255]^[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=pa12a9]3[/aname]. [anchor=rpa12a9]^[/anchor] pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
[aname=pa04d2]4[/aname]. [anchor=rpa04d2]^[/anchor] ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
[aname=pa7be6]5[/aname]. [anchor=rpa7be6]^[/anchor] Sâmâne || سامانه: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
[aname=padad8]6[/aname]. [anchor=rpadad8]^[/anchor] âž+gâh+idan::žgâhidan || آژگاهیدن: مرکزی کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to centralize
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
مزدك بامداد - 09-10-2013
Mehrbod نوشته: ..
مزدک گرامی کاربر کوروش را نمیدانم, ولی خود من هم پرسشهایِ گوناگونی پیرامون[SUP][aname=rpa12a9][[/aname][anchor=pa12a9]3][/anchor][/SUP] کمونیسم دارم.
در این سخنگاه دوست ناپیدایمان امیر برای دیرزمانی دربارهیِ آنارشیسم مینوشتند و بیشتر هموندان[SUP][aname=rpa04d2][[/aname][anchor=pa04d2]4][/anchor][/SUP]
اینجا به آنارشیسم گرویدند و رویهمرفته کمتر کسی اینجا به دولت و سامانهیِ[SUP][aname=rpa7be6][[/aname][anchor=pa7be6]5][/anchor][/SUP] آژگاهیده[SUP][aname=rpadad8][[/aname][anchor=padad8]6][/anchor][/SUP] اعتماد دارد!
----
[aname=paca36]1[/aname]. [anchor=rpaca36]^[/anchor] râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
[aname=pa8255]2[/aname]. [anchor=rpa8255]^[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=pa12a9]3[/aname]. [anchor=rpa12a9]^[/anchor] pirâ+mun::Pirâmun || پیرامون: محیط Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ around
[aname=pa04d2]4[/aname]. [anchor=rpa04d2]^[/anchor] ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
[aname=pa7be6]5[/aname]. [anchor=rpa7be6]^[/anchor] Sâmâne || سامانه: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
[aname=padad8]6[/aname]. [anchor=rpadad8]^[/anchor] âž+gâh+idan::žgâhidan || آژگاهیدن: مرکزی کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to centralize
خوشبختانه اینروز ها ، فندآوری رسانه ای راه را برای آگاه ساختن خود باز کرده ولی من هم در تراز دان و توان خود، پاسخ پرسشهارا خواهم داد.
----
نه من با آنارشیسم میانه ای ندارم، نه انیکه جویایی یک سرور در بالای سر خود باشم، ولی روشن است که فرادستان، اندک شمار اند و با پول و توانگری خود سامانه هایی برای پیشبرد آماج خود و سرکوب فرودستان فراهم میکنند (دولت، پلیس، ارتش، سپاه پاسداران!) و این به بیزاری فرودستان از سامانه های آژگاهی انجامیده است. ولی با اینهمه، یک سامانه ی آژگاهی هم یک ابزار است که میتوان از ان برای نیکی یا بدی سود برد. تنها شانس فرودستان ، از بیشینگی شمار انهاست که یک همدستی و یگانگی سازماندهی شده را برای پیروزی نیاز دارد. برای همین فرادستان همواره در پی جدایی افکنی میان فرودستان هستند.
چکیده ی سخن اینکه، سازماندهی و سامانه ای آژگاهی ابزار خوبی برای پیروزی است و انیرا مارکس در گزاره پرآوازه ی خود در
آرماننامه ی انبازگرایان چنین نوشت:
کارگران جهان، یکانه شوید!
آرماننامه ی انبازگرای[I]ان The Communist Manifesto[/I]
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
kourosh_bikhoda - 09-10-2013
Mehrbod نوشته: بهتر است دشمن آدم یک بیخدای فلسفهدان باشد
من دشمنی با شما ندارم. البته از شخصیت اینترنتی شما زیاد خوشم نمیاد ولی از جنبه هایی هم خوشم میاد. ولی مطمئن باشید دشمنی در کار نیست. همون عدم دل بستگی که خودتون فرمودید بهتر بود.
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
sonixax - 11-15-2013
آیا این نوشته درست است یا خیر؟
خط فارسی، بازماندۀ خطهای کهن ایرانی | سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
نقل قول:دیدگاه برخی دربارۀ خط پارسی اینست که، “این خط بازماندهایست از خطی که آن را عربی میخوانند”، و شگفت آنکه برین باورند، “خط عربی، بازماندۀ خط نبطی یا کوفی است!”.
حال آنکه وجود خطی با نام «خط عربی!» خود جای پرسش دارد. چرا که تا پیش از اسلام نشانی از وجود خط و دیوان و آموزش در میان عربها به ویژه در میان عربهای حجاز دیده نشده است. هر چند از عربهای شمال عربستان(حیره و غسان که یکی زیر فرمان شاهنشاهی ایران و دیگری زیر فرمان امپراطوری روم بود)، پنج مدرک که کهنترین آنها به ۱۵۰۰ سال پیش باز میگردد، به دست آمده است.
از عربهای جنوب نیز آثاری به دست آمده که پیوند با مردمان یمن دارند و آنان نیز همانند مردم حیره زیر فرمان شاهنشاهی ایران بودهاند.
![[عکس: 1.jpg?resize=300%2c112]](http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/1.jpg?resize=300%2c112)
دکتر رکنالدین همایونفرخ در کتاب «سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان» میگوید:
“مردم حجاز بر اثر صحرانشینی از نوشتن و خط بیبهره ماندند، اما کمی پیش از اسلام، برخی که به عراق و شام(حیره و غسان) میرفتند، نوشتن را از آنها آموختند و [زبان] عربی خود را به خط نبطی و سُریانی و عبرانی مینوشتند.برای نمونه «سفیان بن امیه» که از بازرگانان آن دوره بود، از کسانی بود که خط سریانی را به حجاز آورد”.
به هر روی، از مجموعۀ روایات چنین بر میآید که خود عربها نیز نخستین مرکز انتشار خط را شهر حیره و انبار(پیروزشاپور) میدانستهاند(۱) و شاید آنکه رواج خطهای ایرانی غربی در میانرودان(بینالنهرین) چنین احساسی را در میان آنان به وجود آورده باشد(۲)، و به ویژه انتشار خط سریانی در میان نسطوریان ایران، این احساس را تقویت مینموده است.
خطی که امروزه «کوفی» مینامندش، نخست به خط «حیری» مشهور بود و پس از آنکه مسلمانان، کوفه را در کنار شهر حیره بنا نهادند، این خط، نام کوفی به خود گرفت. نکتهای هست که میبایست بدان توجه داشت، خطی که امروزه «کوفی» نامیده میشود؛ صد سال پیش از پیدایی شهر کوفه، در حیره و انبار شناخته شده بود.(۳)
اما این نوشتار بر آن است تا روشن نماید که خط پارسی، نه برآمده از خط نبطی و نه برآمده از خط کوفی است، بلکه گونۀ تکامل یافتۀ خطهای رایج در پیشینۀ دراز آهنگ دیوان و دفتر در ایران است. برای روشن شدن این گفتار، نخست به پیشینۀ «خط نبطی» نگاهی میافکنیم.
زبان نبطی در واقع زبان پادشاهی «پترا» است. این پادشاهی، زمانی چند از سوریه تا حجاز و از اردن تا صحرای سینا در مصر گسترده بود(۴). طبیعیست که آثاری به خط و زبان نبطی در شمال عربستان امروزی نیز که زمانی بخشی از پادشاهی نبطیان بوده است، بدست بیاید.
اسناد بدست آمده در شمال عربستان امروزی عموماً در درازای سه سده، بین دو هزار تا هزار و هفتصد سال پیش پدید آمدهاند و به خط و زبان نبطی – و نه زبان عربی- نوشته شدهاند. البته میبایست یادآور شد که از ۱۶۰۰ سال پیش اثری در دست است که امروزه کتیبۀ «النّماره»* نامیده میشود و تقریباً به زبان عربی خالص است، اما باز هم به خط نبطی.
از سالهای نزدیک به ظهور اسلام(حدود ۱۴۵۰ سال پیش)، تنها دو نوشتۀ گُزیده(کمتر از دو رج) در دست است که در یکی از آنها که کتیبۀ «حرّان» نامیده میشود و به سال ۵۶۸ میلادی [هنگام شاهنشاهی انوشهروان ساسانی] باز میگردد، خط به کار رفته در آن با خطی که عربی نامیده میشود، همانندیهایی دارد(۵).
اما اینکه در این گسستِ تقریباً دویست ساله، یعنی از هنگام نگارش کتیبۀ «النّماره» که نخستین اثر به زبان عربی و خط نبطی میباشد تا زمان کتیبۀ «حرّان»، چه بر خط و دگرگونی آن گذشته است، بر کسی آشکار نیست؛ و جای بسی شگفتی است که این پژوهشگران بدون هیچ سند و مدرکی، خط کتیبۀ حرّان را با خط نبطی کتیبۀ «النّماره» پیوند میدهند! و نیز به باور استاد آذرنوش در کتاب «راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی» خلاء شگفتآوری که در آخرین قرنهای جاهلیت عرب به وجود آمده، بررسی تحول خط نبطی به عربی را دشوار میسازد(۶). پس بسیار دور مینماید که خطی چون خط امروز ما، بازمانده از خط موجود در دو کتیبهای باشد که به باور این پژوهشگران از خط نبطی به جای مانده است.
خط کوفی نیز آنچنان که پیشتر گفته شد، به باور پیشینهنگارانِ عربزبان نیز، خط مردم حیره و انبار(میانرودان) بوده است و شمار اندکی از عربها، که عموما از بازرگانان عرب بودهاند، آن را شناخته و با خود به حجاز بردهاند، چنانکه بلاذری مینویسد: «آن زمان که اسلام در رسید، هفده تن از قریشیان نوشتن میدانستند».(۷)
نکتۀ بسیار جالب در این زمینه، اشارههایی است که در اشعار و اخبار موجود به زبان عربی دربارۀ خط و نوشتار، به یادگار مانده است. به گفتۀ استاد آذرنوش «اشعار عربیای که در آنها به کتابت اشاره شده است، مانند دیگر اشعار جاهلی به هیچ وجه تاریخ معینی ندارند و در اصالت بسیاری از آنها تردید کردهاند و اعتبار زمانی و تاریخی آنها از قرن نخست اسلام عقبتر نمیتواند رفت، یعنی زمانی که میدانیم به سبب پیدایش اسلام، خط و نگارش رونقی یافته بود».(۸)
جالب اینجاست، در اشعاری که شاعران عرب در آنها به خط و کتابت اشاره میکنند نیز پای ایرانیان در میان است. برای نمونه، در اشعار جاهلی به واژۀ «مهارق» که جمع واژۀ «مْهرق» می باشد، اشاره شده است و این واژه را که به معنی «عهدنامهها، پیماننامهها، کاغذها» است، دلیلی میدانند بر وجود خط و نوشته در میان اعراب(!). حال آنکه این واژه، معربِ(عربی شدۀ) واژۀ «مهرک» پهلوی میباشد. بدینگونه که کاغذ و نامۀ مهر زده را «مهرق» مینامیدند. و حتا شاعران عرب، خود به پیوند واژۀ «مهرق» به ایرانیان اشاره کردهاند، برای نمونه به بیتی از حارث بن الحلزه بنگرید: «این خانهها که در حبس رو به نیستی نهادهاند از آن کیست؟ آثار و نشانههای آنها همانند «مهارق» پارسیان است».(۹)
“رجیس بلاشر” معتقد است که وجود ابیاتی در اشعار شاعران عرب که در آنها به نگارش اشاره شده است، دلیل بر اندکی نگارش در میان عربهاست. زیرا شاعر در برابر نوشتههای راهبان مسیحی و یهودی یا بازرگانان، چنان دچار شگفتی میشده که از آن به عنوان موضوع شاعرانه و تازهای استفاده میکرده است.(۱۰)
در این بخش، با گفتهای از «زیگموند فرنکل» سخن دربارۀ نبودن خط و کتابت در میان اعراب را به پایان میبریم. فرنکل میگوید: «تقریباً تمام واژگانی که در زبان عربی با نگارش رابطه دارند، از زبانهای بیگانه گرفته شدهاند، از آن جمله است: … «قلم» که تا دیرزمانی از واژههای اصیل سامی تصور میشد، در حقیقت یونانی است،(khalamos) و اصل هند و اروپایی [ایرانی] دارد. دوات، به گفتۀ «لاگارد» از زبانهای ایرانی گرفته شده است. «حِبر» با همین تلفظ سُریانی و «سفر» به معنی کتاب آرامی است…»(۱۱)
امروزه از بسیاری پژوهشگران میشنویم و میخوانیم که: «پس از آنکه تازیان ایران را تسخیر کردند، چون بیشتر تازیان خواندن و نوشتن نمیدانستند، ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیانِ دیوانسالار نیز که پی به مشکلات «خط عربی»[!] برده بودند تلاش کردند شیوۀ نگارش آن را بهبود بخشند».(۱۲)
اما باید اندیشید این خط که پژوهشگران آن را «خط عربی» مینامند، چگونه خطی بوده است که چند سالی پیش از اسلام از مرزهای خارج از سرزمین حجاز(عموماً از مرزهای ایران) به وسیلۀ برخی بازرگانان وارد سرزمین عربها شده است و خود عربها آن را نمیدانستهاند و نمیتوانستند بدان بنویسند و بخوانند، و از سوی دیگر دبیران و دیوانسالاران ایرانی آن را به نیکی میشناختند و میتوانستند بدان بنویسند و بخوانند و در آن دگرگونی نیز پدید آورند و بهبودش بخشند؟
باید یادآور شد که پیشینۀ خط امروز ما(به هر نامی که آن را بخوانند، خط پارسی یا عربی) بیگمان همان خطهای رایج در ایران کهن بوده است.
![[عکس: 1.jpg?resize=296%2c300]](http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/1.jpg?resize=296%2c300)
در ایرانزمین از گونههای مختلف خطهای ایرانی، نوشتههای بیشماری به دست آمده است و هر یک از آن خطها در حوزۀ جغرافیایی ایران و به همت ایرانیان به وجود آمده و کاملکنندۀ خط و نگارشِ پیش از خود بوده است.(بهترین نمونۀ ابداع خط موسوم به اَوستایی به وسیله دانشمندان ایرانیست. خطی بسیار کامل و دقیق که نگارش همه واکهای -حروف- زبان به درستی و روشنی بدان امکانپذیر است).
اما باید دانست که تاکنون هیچ اثر و نوشتهای از هیچ خطی که زادگاه آن سرزمین اعراب باشد، به دست نیامده است. پس چگونه میتوان پذیرفت که خط فارسی امروز که آشکارا پیوندش را با خطهای موجود در ایران از روزگار کهن تا امروز پاس داشته، در سرزمینی به وجود آمده باشد که به زحمت، تنها چند نمونۀ انگشتشمار از خط نبطی و کوفی در آن یافت شده است.
اما خط پارسی در کجا و چگونه به وجود آمد؟
برای پاسخ به این پرسش میبایست به نزدیک به سه هزارسال پیش بازگردیم. باور برخی بر اینست که، “گونهای از الفبای سامی که آن را «خط آرامی»(۱۴) میخوانند نزدیک به سه هزارسال پیش، از «الفبای فنیقی» پدید آمد! این پژوهشگران بر این باورند که این خط در پهنۀ غربی سرزمین ایران به وجود آمد، به ویژه پس از روی کار آمدن شاهنشاهی هخامنشی که سرزمینی گسترده از ماوراءالنهر(فرارود) تا میانرودان را در بر میگرفت، رواج بسیار یافت و نامبردار شد. [بنابراین] نیاز به یک خط و زبان ارتباطی یگانه در شاهنشاهی پهناور هخامنشی، بر گسترش خط و زبانِ آرامی در پهنۀ ایرانزمین افزود”.
گرچه به نیکی میدانیم در کتیبۀ بیستون- ستون چهارم- بندهای ۷۰-۸۸، دربارۀ خط و زبان ایرانی چنین آمده است، «داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این است کتیبهای که من برساختم. علاوه بر این به «ایرانی» بود، و در روی الواح گلین و روی چرم تصنیف شده بود. علاوه بر این پیکرهام را نیز بر ساختم … و آن نوشته شد و خوانده شد پیش من. پس از آن، من این کتیبه را در همۀ ایالت فرستادم. مردم همکاری کردند».(۱۵)
آشکار است، خطی که روی چرم نوشته میشده است خط میخی نبوده، بلکه خطی بوده است که امروزه آن را البته به نادرست «آرامی» مینامند. این خط را میتوان خط رایج در غرب ایران خواند، چرا که مردم میانرودان از تیرههای نژاد ایرانی بوده و پیوستگی نژادی و فرهنگی این مردمان به سرزمین مادری امری آشکار میباشد. خط ایرانیای که بر پایۀ کتیبۀ بیستون روی چرم نوشته شده بود، خطی بود که در درازنای تاریخ ایران، دبیران ایرانی در آن دگرگونیهایی پدید آوردند و به یاری آن خطهای پارتی، پهلوی کتیبهای، پهلوی کتابی، سُغدی، مانَوی، سُریانی، پهلوی مسیحی و اَوستایی و بسیاری خطهای دیگر که امروزه دیگر جز نامی از آنها نمیدانیم را پدید آوردند، و خط فارسی امروز، ادامۀ همین روند تکامل خط در ایران بوده و این موضوع آشکارا در جدول مربوط به سیر تکامل خط در ایران(پیوست) نیز دیده میشود.
دبیران دانشمند و هوشمند ایرانی که معمولاً با یک یا چند الفبای زمان خود مانند پهلوی، سریانی، سغدی، مانوی و اوستایی آشنایی داشتهاند، میتوانستند بهتر از هر کس دیگر خط فارسی امروز را پدید آورده و قانونمند ساخته باشند.
منابع:
۱) برزین، پروین، نگاهی به سابقۀ تاریخی کتابت قرآن، مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی.
۲) راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، آذرتاش آذرنوش، توس ۱۳۷۴٫
۳) www.siddiqi.at
4) www.ancientscripts.com
5) راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، آذرتاش آذرنوش، توس ۱۳۷۴٫
۶- ۱۳) همان
۱۴) در اینجا میبایست به چند پرسش «مهرداد معمارزاده(ایرانمهر)» در مقالۀ «خط و زبان هخامنشیان، ایرانی است» اشاره کرد. در مقالۀ نامبرده شده، نویسنده میپرسد: «آرامیها که بودند؟ جایگاهشان کجا بود، همدوره با کدام دورۀ تاریخی بوده و در کجا میزیستند، و پادشاههایشان که بودند؟» بیگمان بر پژوهشگران است که پاسخی روشن برای این پرسشهای مطرح شده دربارۀ آرامیها، به دست دهند.
خط و زبان هخامنشیان، ایرانی است - ایران آینده
15) فارسی باستان، رولاند، ج، کنت، ترجمه و تحقیق: سعید عریان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، ۱۳۷۸٫
منبع: ایران آینده
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
مزدك بامداد - 11-15-2013
This is not right!
The
Arabic alphabet is derived from
Aramaic via
Nabatean , and
Pahlavi/Avestan alphabet is also derived from
Aramaic , but in an other branch.
These are facts which you can read
, also in
Encyclopedia Iranica pages.
[ATTACH=CONFIG]2969[/ATTACH][ATTACH=CONFIG]2968[/ATTACH]
http://www.iranicaonline.org/articles/aramaic-
گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک -
Mehrbod - 11-16-2013
مزدك بامداد نوشته: راستی، میشود در یک برگ از این فاروم، فهرست همه ی
واژگان برابر را که در واژه نامه ی ما و در دادهسار ما هست ،
بیاوریم که بدرد جستجوی دوسویه ی رایانه ای بخورد؟
•
این به کار میاید؟
PN2