طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-17-2012
ابن ماله الکش نقل میکند که روزی در کنار امام نشسته بودم که چنگیز ال مغول ی بر امام وارد شد.
ابن مغول خونخوار چنین گفت:ای امام، میخواهم اسلام بیاورم. شنیدهام که هر آنکس که با نام اسلام و دین به این مردم پارس حمله کرده باشد، این مردم مقدسش میدارند و برایش سینه میزنند!
امام پس از پرسش و پاسخ و مطمن شدن از عملکرد چنگیز در مورد تجاوز و سوزاندن کتب
أشهد را جاری کردند و چنگیز همانجا به اسلام مشرف شد.
نقل است که از آن روز به بعد پارسیان شروع به نوشتن کتب تاریخ جدید کردند تا دلایل بسیار قانع کننده حمله چنگیز به کشورشان را خاطر نشان همگان کنند.
از نوشتار دانشگاه نقران سامرا، بخش مطالعات تاریخی...
*******************************
روزی یک نصرانی بر امام وارد شد و نعره برآورد که یا نقی! مگر نه این است که مسیحیت دین مهر و محبت است و اسلام دین خشونت؟ جز این است که عیسی مردگان را زنده میکرد و محمد زندگان را مرده؟
به راستی این دیگر چه دینی است؟
حضرت که اوضاع را به شدت خیت یافته بود گیلاس شرابی به وی داد و با متانت فرمود:
به خدا سوگند که جدّم رسولولا هرگز اسلام واقعی را به درستی درک نکرد.
سپس نصرانی را به دونیم نمود, گیلاسش را تا ته نوشید و آروغی جانانه زد.
امام و اوج سفسطه
*******************************
روزی حسنین [که زودتر در خانه وضو گرفته بودند] وارد حیاط مسجد شدند و دیدند که پیرمردی به اشتباه وضو می گیرد. ناباورانه به او بیلاخی نشان دادند و درون مسجد شدند و به نماز ایستادند.
رودست خوردن پیرمرد بینوا از حسنین این بار استثنائا!
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-17-2012
سیستم دموکراسی دینی در سامرا به این صورت بود که شمقدر و عفیر به عنوان اعضای مجلس خبرگان امامت روز اول هر ماه تشکیل جلسه می دادند و امام نقی را به عنوان امام به مردم معرفی می کردند روز دوم ماه هم امام نقی تشکیل جلسه می داد و شمقدر و عفیر را به عنوان مجلس خبرگان امامت تعیین می کرد.
سپس سوسن و عسکری کوچولو به عنوان منتخبان مردم سامرا در مجلس شورای امامت روز دهم هر ماه تشکیل جلسه داده و امام نقی را به عنوان امام در حلق مردم سامرا فرو می کردند امام هم روز یازدهم بعد از جلسه خود سوسن و عسکری کوچولو را به عنوان نمایندگان ملت در مجلس شورای امامت تعیین می کرد.
قنبر هم روز بیستم هر ماه به عنوان رئیس دولت امامت به تنهایی تشکیل جلسه می داد و امام نقی را به عنوان امام در ماتحت مردم سامرا فرو می کرد امام هم روز بیست و یکم بعد از جلسه خود قنبر را به عنوان رئیس دولت انتخاب می کرد.
ذوالنعوظ امام هم به تنهایی نقش قوه قضائیه را بازی می کرد و حکم جماع در ملاء عام را در مورد مخالفان اجرا می کرد. این چرخه شگفت انگیز دموکراسی دینی هر ماه در سامرا تکرار می شد و هر شهروند سامرا وظیفه داشت قبل از هر جلسه یک برگه رای که روی آن نقی نوشته شده بود از جیب چپ به جیب راست و بعد از جلسه آنرا از جیب راست به جیب چپ منتقل کند.
پیام بازرگانی : دوستان نقوی عزیز لطفا این پیج رو لایک کنید. با تشکر
*********************************
روزی یکی از صحابه تنگدست، امام نقی (ع) را در دادگستری سامرا دید و علت حضور وی را جویا شد. حضرت فرمود: "از زمان جدم علی همه ما معصومین پیگیر بازپسگیری باغ فدک که متعلق به جدم فاطمه و از آن ما اهل بیت است بوده ایم و تا هنگامی که آن را پس نگیریم از پا نخواهیم نشست"
صحابه عرض کرد: "یابن رسول الله، آیا مال دنیا ارزش این همه تقلا را دارد؟"
- "ای صحابه! بحث مال دنیا نیست. بحث حق است. مومن حق خود را میستاند گرچه جانش را در این راه از دست بدهد"
- "ای پسر پیغمبر! از پدرم شنیدم که پیغمبر خدا فرمود فقر برادر کفر است. یا نقی الائمه اگر باغ را پس ستاندی، آیا بخشی از آن را به من میدهی تا در آن زراعت کرده و جو بکارم و آن را درو کرده و به بازار برده و بفروشم و با ثمن آن زندگی را سپری نمایم؟"
- "در ازای آن چه میدهی؟"
- "از مال دنیا جز قرص نانی نیم خورده ندارم"
پس حضرت قرص نان را از صحابه مسکین گرفت و خورد
و سپس فرمود: "همانا ملائک هم اکنون فرود آمده و بشارت دادند که خداوند در ازای این تکه نان هم اکنون قصری در بهشت از برای تو در کنار قصر رسول خدا برپا فرمود. پس برو که تکه باغی در بیابان در برابر قصر بهشتی متاعی بی ارزش است."
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-17-2012
اگرداستان تکلم سوسمار با رسولولا خنده آور نبود هر آینه به ناموس زهرا به آن سوسمار ایمان می آوردم
نقی و کنف نمودن جدشان راسولولا -جلد زرده
*****************************
در زمان حسنین، پیرمردی پارسی که بقصد تجارت گذارش به مدینه افتاده بود، لب حوض مسجد مشغول سیراب نمودن اسبش و زدودن غبار راه از چکمه هایش بود.
حسنین به خیال باطل معمول خود که وی در حال وضو گرفتن بشیوۀ اشتباه است موی دماغش شده و خواستند که به زور بوی وضو یاد بدهند.
از آنجایی که هنوز هنر بچه بازی بهمراه اسلام وارد سرزمین پارس آن روزگار نشده بود
، پیرمرد هردوی آنان را بر روی زانوان خویش نهاد و چند بار با کف دست محکم بکفلشان زد و برایشان هفت مرتبه سبیل آتشی کشید.
از آنروز حسنین هیچگاه بسراغ پیرمردان بلاد پارس نرفتند.
صحیفۀ حسنین؛ در باب سیاست نمودن حسنین بتوسط پیرمردی پارسی
****************************
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-17-2012
امام نقی با اتکا به وحی الهی و علم لدنی خودشان، هر روز ۱۰۰ مشکل جدید برای مردم سامرا درست میکردند. مثل مدلینگ زندگی در قحطی شعب ابی طالب، شبیه سازی صحرای کربلا با قطع آب مشترکان سامرایی، قطع داد و ستاد با تجّار شام و روم،ایجاد شرایط جنگی وقتی هیچ لزومی به آن وجود نداشت،...
سپس با استفاده از بیتالمال، دادن امتیازات فراوان به اجانب و کمک عباسیان و علویان هر روز یکی از آن ۱۰۰ مشکل را حل و فصل مینمودند.
اصحاب خاص امام نقی (که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمیکردند، ولی به همه تجاوز میکردند!) از اینکه امام با "بصیرت" خودشان، نقویان را در "شرایط حساس کنونی" رهبری کرده و هر روز یکی از مشکلات جامعه را حل و فصل میکنند بسیار خرسند بوده و به ایشان افتخار میکردند.
طنز و جوک امام نقی -
Mehrbod - 03-17-2012
Agnostic نوشته: ...
تلخيص از كتاب ارزشمند "داستانهايي تلخ و شيرين از ائمه اطهار (ع)"، نوشتهي مهندس كوروش آرياپرست اصل ايرانيپسند، قم: انتشارات مهدي بيا، مهدي بيا، صفحه 48
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-18-2012
مثل دین اسلام مثل غائط عفیر در جنگل است. تا زمانی که در آن وارد نشدی مشکلی برایت ایجاد نمیکند اما همینکه وارد شدی کل وجودت را به گند میکشد
---------------------------
امام در حال پاک کردن غائط عفیر از گیوه هایشان
حلیة النقویون - مثال و التمثیل - ج 12 ص 12 ح 112
*************************
از ابن ملجم مرادی نقل است که :
سرورم نقی بر خلاف علویان ملعون ارادت بسیار به کوروش بزرگ داشت و همیشه از سخنان ایشان یاد
می کرد و میگفت که این مردم نادان بر گور اجداد ما که به پشیزی نمی ارزند گنبد طلا گذاشته اند و آثار
پدران خود را اینگونه ویران میکنند.
و از یکی از خطبه های گرم امام که خطاب به علویان از سخنان گهربار کورورش بزرگ یاد می کند :
ای کسانی که در بستر راحت غنوده اید، آیا می اندیشید که راحتی امروز شما مستلزم بردگی فردا می باشد و فردا کسانی آزاد خواهند زیست که از راحتی امروز صرف نظر کنند؟
آزادی و استقلال موهبتی است که به رایگان به تو نمیدهند و بهای آن دو چیز است: اول اینکه بتوانی راحتی امروز خود را فدا کنی و دوم اینکه از مرگ بیم نداشته باشی.
بر خیزید و مقابل اهورا مزدا و مقابل اجداد خودتان عهد کنید که از امروز، راحت طلبی و ترس از مرگ را کنار بگذارید و خود را آماده نمایید که برای تحصیل آزادی و استقلال به پیشواز مرگ بروید زیرا تا مرگ را استقبال ننمایید به حریت و استقلال نخواهید رسید و محال است قومی بدون دست از جان شستن خود را از ظلم و بردگی نجات بدهد.
(نقی و کینه نقوی ازعلویان ملعون)
*********************************
روزى امام نقى (ع) در منزل مشغول نوشيدن آب انگور بودند كه ناگهان ابن شمبليله ضجه زنان بر امام وارد شد و گريه كنان گفت: يابن رسولولا من در عذاب وجدانى سخت هستم.
امام فرمودند: باز چه گهى زدى؟
ابن شمبليله با گريه گفت: من به چهار زن يهودى تجاوز كرده ، آنان را كشتم و سوزاندم.
امام (ع) وحشت زده پرسيدند: خلخال كه از پايشان درنياوردى؟
ابن شمبليله گفت: خير يابن رسولولا خلخالهايشان سر جايش بود
امام (ع) نفس راحتى كشيدند و دستى بر پشت زده و به او آب انگور تعارف كرده و فرمودند: بى خيال بابا دمت گرم ، آورين، آورين
نقى و پيروى دقيق از سيره على بن آب طالبى
*****************************
شبی «حسین ابن سماع»* مهمان حضرت بود. پس از صرف آب انگور او را بولی عارض شد و به بیتالخلا رفت. وقتی بیرون آمد با تعجب پرسید: سبحانالنقی! چرا آفتابه شکسته بود؟ آن درختچه در وسط مستراح از بهر چیست؟!
امام فرمودند: همانا کوزهگر از کوزهشکسته آب میخورد. آن هم شجرهی طیبهی عَـسلام است
؛ به مناسبت روز درختکاری و به یاد جدم کاشتهام.
* ایشان پسرعموی «حسن ابن شماع» است. او را در غزوهی کازرون-ممسنی ریق شهادت خوراندند.
************************
امام نقی (ث) بسیار دلرحم و رئوف بودند. ایشان وقتی مگسی مزاحم در خانه می دیدند در خانه را باز می کردند تا این موجود الاف از بیت او خارج شود, و از کشتن مگس ها خودداری می کردند.
اما نسبت به کفاری که با او اختلاف نظر داشتند درنگ نمی کردند و خشمی الله گونه داشتند. تا آنجا که صحابه الدنگ را به دو نیم, و 700 ملعون را در حادثه بنی قریقه* ذبح شرعی کردند.
امام نقی و سعه صدر
---------------------------------
* هیچ ارتباطی با حادثه بنی قریظه که توسط جدش رسولولا افتاد ندارد.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 04:14 PM ---------- ارسال قبلی در 04:11 PM ----------
[/COLOR]حضرت چنگیز علیه السلام در غار بود که جبرئیل گفت: بخوان!
و هنوز نخوانده بود که الله فرمان داد به دیار ملحدان و مجوسان نجس پارس حمله کن و آنقدر بکششان تا اسلام آورند.
آغاز به کار فرقه چنگیزیه گرامی باد.
این لینک از آن ماله کشان گمراه ضد چنگیزی است که تلاش می کنند اصل پیامبری چنگیز را در حد یک فرض و داستان نگهدارند:
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=391013247576003&id=222635267747136&comment_id=5348330&ref=notif¬if_t=like
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-18-2012
روزی یکی از صحابه از نقی پرسید : ای پسر پسر پسر پسر پسر پسر پسر پسر رسول خدا، شما چرا تا کم می آوری اصحاب را به دو نیم میکنی؟
نقی گفت همانا جدم گفت: مرگ هدیه ایست برای مومن
و سپس به آن صحابه هدیه ای شایسته(ذوالنقار) عطا نمود.
نقی و هدایای ویژه نوروزی
****************************
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-18-2012
امام نقی در نامه ای به فدراسیون بین المللی شطرنج، خواستار اضافه کردن مهره جدیدی به صفحه شطرنج به نام شمقدر شد! نقش و نوع حرکت این مهره (که یک شتر است)، در صفحه شطرنج(بنا به پشنهاد نقی) تنها جماع با مهره هایی است که در خانه های اطرافش قرار دارند...!
سیره النقی، نوشته ابن قنبل، فصل اکرام شمقدر
**************************
هدهد سخنگو به امام نقى خبر داد كه معتصم با لشكرى عظيم قصد تصرف سامرا را كرده! حضرت براى جلوگيرى از حمله دستور داد كه خندقى بزرگ به دور سامرا حفر كنند. اما نه تنها معتصم حمله نكرد بلكه هيچ كدام از اهالى سامرا تا ده سال پس از ان نتوانستند از خندق عبور كنند و بيشترشان بر اثر قحطى و گرسنگى هلاك شدند.
(نقى و تاكتيكهاى نظامى سوخت شده)
***************************[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:04 pm ---------- ارسال قبلی در 09:02 pm ----------
[/color]-به الله سوگند مومنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه با فاطمه زهرا در حالی که لای در بهشت گیر کرده 70 سال جماع کند.
-یا نقی! این چه حرفی است!؟ قباحت دارد... با فاطمه زهرا!!!
-پس چی فکر کردید!؟ فکر کردید قراره فاطمه بمونه تو خونه برا علی کباب سوسمار درست کنه تا علی از جماع روزانه با مومنات و حوری ها برگرده؟
کتاب آنچه سلمان می دانست، ابوذر نمی دانست
فصل دوم، پرسش و پاسخ در باب زندگی پس از مرگ ائمه - به قلم عسگری وقتی کوچک بود
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-18-2012
امام نقی اولین کسی بود که به یاری گدایان سامرا شتافت و آنها را اورگانیز کرد و با دادن محل مشخص برای هر کدام و تعیین ساعت کاری خدمت بزرگی به گدایان سامرا کرد وبه همین دلیل گدایان سامرا هم با دل جان سهم امام را پرداخت میکردند و گهگاهی هم یه پول چای به عسگری کوچولو که آن هم با دل جان بود ..((۱/۳ در این دنیا بده ۲/۳ دائم ببر ))
پدر گدایان سامرا نقی ،،،
*****************************
امام نقی (ع) همواره به حفظ سنت ها اصرار می ورزیند و در آخرین حضورشون در ایالات متحده در حضوری حماسی روی شمقدر(س) از موبایل استفاده فرمودند تا کور شود هر آن که نمی تواند آپ تو دیت بودن امام را بپذیرد.
آیا ایمان نمی آورید؟
[ATTACH=CONFIG]330[/ATTACH]
***********************
شمقدر : نقی سفره هفت سین جدت علی چه جوری بوده ؟
امام نقی : خب اوایل چون علی آب طالبی خیلی عاشق نمک بود تو سفره هفت تا سنگ نمک هفت کیلویی میچید
بعد که ممد اونو به علی سگ کش تبدیل کرد علی تو سفره هفت تا سگ می گذاشت که با شمشیر لاشه هر کدوم رو هفت تیکه کرده بود
بعدها که ممد اونو به علی گیوتین تبدیل کرد سفره هفت سین علی گیوتین یک سفره هفت طبقه بود که تو هر طبقه هفت سر بریده آدم دیده می شد.
*****************************
در خبر است که امام نقی (ع) از پی خواندن این حدیث کلن تا مدت ها حدیث دانی شان پاره شده بود و به دپرشن ماژور مبتلا شده بودند و تمام ذخیره ی آب انگور سامرا را در شبی نوشیدند:
حدیث واقعی:
پيغمبر اكرم (ص) فرمود:
بادنجان زياد مصرف كنيد، كه اول درختى است كه بخدا ايمان آورده است.
(مكارم الأخلاق،شيخ حسن (فرزند شيخ طبرسى)،مترجم: سيد ابراهيم مير باقرى، ناشر: فراهانى، تهران، چ دوم:1365 ش. جلد1، برگ: 349)
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 03-18-2012
نقل است که روزی اعرابی بر امام وارد شد و عرض کرد یابن رسولولا! من سوالی دارم.
امام فرمود: اسئلونی قبل عن تفقدونی (یعنی بپرسید از من قبل از اینکه برای تخلی به مستراح بروم.)
اعرابی عرض کرد: الله چه تعداد پیغمبر تا کنون صادر کرده؟
حضرت فرمود: یک صد و بیست و چهار هزار عدد!
اعرابی هنگ کرد و چون شمارش بیشتر از ده هنوز اختراع نشده بود عرض کرد: یابن زهرا! یک صد و بیست و چهار هزار چقدر است و چند تا صفر دارد؟
امام که جا خورده بود کمی اندیشید و بناگاه ذوالنقار را از ذوالغلاف بیرون کشیده و اعرابی مفلوک را به صد و بیست و چهار هزار قسمت نامساوی تقسیم کرد.
امام و آموزش عملی ریاضیات به صحابه!
***************************[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:54 pm ---------- ارسال قبلی در 09:52 pm ----------
[/color]نقل است امام نقی در ایام عید دست حسنین را میگرفتند و به بهانه عید دیدنی به خانه سالمندان میبردند. حسنین هم با قرار قبلی سالمندان را برای آموزش وضو به دستشویی میبردند. بعد از خداحافظی هم امام شیرینی های دزدی شده را با حسنین تقسیم میکردند.