دفترچه
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای همگانی (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- انجمن: هماندیشی (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%DB%8C)
+--- موضوع: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%81%D8%B2%D9%88%D9%86-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%AC%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85%D8%9F)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - مزدك بامداد - 09-12-2013

SAMKING نوشته: دانش و تکنولوژی امروز با ما پیوند خورده، به عبارتی میتوانیم بگوییم همانگونه که یک فرد عینکی بدون عینکش احساس کمبود میکند،
ما هم بدون تکنولوژی و دانش امروزی دیگر "خود"ی که امروز از خودمان میشناسیم نخواهیم بود.
بیانگارید همان فرد عینکی یک دست و یک پایش هم رباتی باشد....
...
بیانگارید که 100 سال گذشت و بدن او فرسوده شد و کل خاطرات و آگاهیش را به یک بدن مصنوعی (آهنی/ گوشتی/ و...) انتقال دادند...
و...
در چنین زمانیست که "دانش" خود آرمان و آماج خواهد بود و انسان (یا هر تعریفی که بتوان از این موجود جدید کرد) برای بودن و ماندنش نه به بقای ژن، که به دانش نیاز دارد.
شاید بتوان همین موجود جدید را دانش نام نهاد چرا که از انسان بودن(کیسه گوشت+دانش و آگاهی) تنها دانش و آگاهی از آن باقی مانده.



چنین قانونی در هیچ کتاب قانونی نیست و لزومی هم بر پایبند بودن به آن نیست.
به عبارتی برای نیل به هدف آنقدر با ابزار گره میخوریم تا نتوان مرزی بین ابزار و هدف کشید اینجاست که ابزار خود به هدف بدل میشود.
پیوند ما با فندآوری، پیوندی برابر سو نیست، پیوندی میان کاروَر و کارگیر،
بهره‌کش و بهره‌ده است. گوشیار و چشمیار ( عینک) نوکر های ما و ابزار
بهزیستی ما هستند، یک چشمیار بی چشم ما، هیچگونه ارزش هستی
ندارد. همینگونه است یارانه و ... اگر ویر مارا هم به رایانه ای جای دادند،
بازهم آن رایانه در نوکری ما و برای خوشی ماست. ( که دیگر بجای خورشت
قیمه، به گفته ی شما با شارژ شدن انجام میشود) ولی دانش همچنان یک
ابزار است که ما بتوانیم تا جاودان شارژ بشویم ! یک قانون هم نباید بیگمان
و ١۰۰% در یک جا نوشته باشد. قانون گرانش هم جایی نبشته نبود، نیوتون
آنرا دریافت و سپس نوشت! پس اگر اینجور باشد که روباتها باشند و ما نباشیم
و روان و ویر ما هم به این روباتها نرود، ما هیچ انگیزه ای برای نگهداشت آنها نداریم.



پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - SAMKING - 09-12-2013

مزدك بامداد نوشته: پیوند ما با فندآوری، پیوندی برابر سو نیست، پیوندی میان کاروَر و کارگیر،
بهره‌کش و بهره‌ده است. گوشیار و چشمیار ( عینک) نوکر های ما و ابزار
بهزیستی ما هستند، یک چشمیار بی چشم ما، هیچگونه ارزش هستی
ندارد. همینگونه است یارانه و ... اگر ویر مارا هم به رایانه ای جای دادند،
بازهم آن رایانه در نوکری ما و برای خوشی ماست. ( که دیگر بجای خورشت
قیمه، به گفته ی شما با شارژ شدن انجام میشود) ولی دانش همچنان یک
ابزار است که ما بتوانیم تا جاودان شارژ بشویم !
منِ امروز به یقین منِ دیروز نیستم، تصور ما از "خود" در گذر زمان دستخوش دگرگونی میشود.
بله چشم مال ماست و عینک نوکر اوست!
اگر چشم را از جا درآوردیم و بجای آن چشم مصنوعی گذاشتیم چه؟
اگر کل بدن را دور اندازیم و آگاهی و دانشمان را در حافظه های رایانه و ربات جای دهیم چه؟
بله! امروز و از این زاویه (+تصور امروز من از "خود") هنوز هم آن بدن رباتیک نوکر من خواهد بود!
ولی از دید من در درون آن بدن رباتیک یا رایانه پس از گذشت اندک زمانی دیگر "خود" قبلی رنگ میبازد و "خود"ِ جدیدی تعریف میشود!

و اگر نه چرا شما که امروز این سخن را میگویید به بدن گوشتی خود همچون نوکر آگاهی و دانشتان نمینگرید؟ و مدام در پی بقای "ژن" که همان نوکر امروزینتان است هستید؟

"خود"ی که در آینده از خود تعریف خواهیم کرد با دانش و تکنولوژی گره خورده پس رمز بقای این "خود" در بقای "دانش" است که در آن روزگار جای "ژن" را گرفته است.
مزدك بامداد نوشته: پس اگر اینجور باشد که روباتها باشند و ما نباشیم
و روان و ویر ما هم به این روباتها نرود، ما هیچ انگیزه ای برای نگهداشت آنها نداریم.
این انگیزه را خواهیم داشت، چرا که مانند امروز تنها از بیرون به مسائل نخواهیم نگریست و خود در بطن تغییرات دراز مدت در نگرش به "هدف"، "ابزار" و "تعریف از خود" خواهیم بود.


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - مزدك بامداد - 09-12-2013

SAMKING نوشته: منِ امروز به یقین منِ دیروز نیستم، تصور ما از "خود" در گذر زمان دستخوش دگرگونی میشود.
بله چشم مال ماست و عینک نوکر اوست!
اگر چشم را از جا درآوردیم و بجای آن چشم مصنوعی گذاشتیم چه؟
اگر کل بدن را دور اندازیم و آگاهی و دانشمان را در حافظه های رایانه و ربات جای دهیم چه؟
بله! امروز و از این زاویه (+تصور امروز من از "خود") هنوز هم آن بدن رباتیک نوکر من خواهد بود!
ولی از دید من در درون آن بدن رباتیک یا رایانه پس از گذشت اندک زمانی دیگر "خود" قبلی رنگ میبازد و "خود"ِ جدیدی تعریف میشود!

و اگر نه چرا شما که امروز این سخن را میگویید به بدن گوشتی خود همچون نوکر آگاهی و دانشتان نمینگرید؟ و مدام در پی بقای "ژن" که همان نوکر امروزینتان است هستید؟

"خود"ی که در آینده از خود تعریف خواهیم کرد با دانش و تکنولوژی گره خورده پس رمز بقای این "خود" در بقای "دانش" است که در آن روزگار جای "ژن" را گرفته است.

این انگیزه را خواهیم داشت، چرا که مانند امروز تنها از بیرون به مسائل نخواهیم نگریست و خود در بطن تغییرات دراز مدت در نگرش به "هدف"، "ابزار" و "تعریف از خود" خواهیم بود.

مغز ما که ویر ما را پدید میاورد، فراورده ی کار ژنهای ما در درازای میلیونها سال فرگشت است.
پس من گوشت خود را از ان خود میدانم، چرا که در هر یاخته همان ژنی است که ویر مرا پدید
آورده است. بر این پایه من هرگز یک چشم ساختگی را آنگونه از آن خود و از خود نمیدانم که
چشم خود را. هرچند که آن چشم بهتر از چشم من باشد. پیکر ما هتا کلیه ی پیوندی یک ژن
اندک دورتر را هم پس میزند و از خود نمی شمارد. بر این پایه، این خودی که از ژن ها پدید آمده
و این خودآگاه که از سوی ناخودآگاه بس بزرگتری کنترل میشود، هرگز نمیتواند از پیکر
گوشتی رهایی یافته و "من" خود را نیز نگه دارد. آماج هایی که در سراسر این میلیونها سال
یکسان مانده اند، مانند کوشش در گسارش انرژی، رسیدن به خوشی، آسایش و ... جای خود
را به آماج های دیگر نمیدهند چون این برابر با از دست دادن انگیزه ی هستی که درست همین
ها هستند، میباشد. به زبان دیگر دانش که تا امروز یک ابزار بوده، همچنان باز یک ابزار خواهد ماند
و ما فرنودی نداریم که بپذیریم که ناگهان، این ابزار خودش آماج و آرمان خواهد شد! اکنون که این
کار را میکنیم برای این است که بهتر زندگی کنیم، در کنکور پیش بیفتیم، تانک های بهتر و موشک
های بهتر برای پدافند خود بسازیم، زندگی خود را دراز کنیم ، از مرگ و میر خود بکاهیم و ... خب،
زمانی که بینگاریم که روبات شدیم برای چه دانش بیاموزیم ؟ برای خود دانش؟ که چه شود؟

[SIZE=3][/SIZE]

[ATTACH=CONFIG]2376[/ATTACH]


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - SAMKING - 09-12-2013

مزدك بامداد نوشته: مغز ما که ویر ما را پدید میاورد، فراورده ی کار ژنهای ما در درازای میلیونها سال فرگشت است.
ویر ما آماج چینش ویژه سلول های مغز است.
اگر چینش قسمتی از مغز دگرگون شود شما دیگ خود قبلیتان نیستید.
ولی اگر سلول های عصبیتان را با سلول های عصبی از ژن دیگری جایگزین کنیم و دقیقن همین چینش امروز را داشته باشد شما خودِ خودتان خواهید بود، نه یک خود متفاوت.

مزدك بامداد نوشته: پس من گوشت خود را از ان خود میدانم، چرا که در هر یاخته همان ژنی است که ویر مرا پدید
آورده است. بر این پایه من هرگز یک چشم ساختگی را آنگونه از آن خود و از خود نمیدانم که
چشم خود را
میتوانید!
اگر دلیل بر خودی دانستن چشم یکی بودن ژن های چشم با ژن های مغز باشد=>
همریشه بودن دانشِ ساختن چشم مصنوعی با دانشی که رایانه ای را ساخت تا در آینده ویر خود را به آن منتقل کنیم، دلیل کافی بر خودی دانستن چشم مصنوعی خواهد بود.
مزدك بامداد نوشته: این خودی که از ژن ها پدید آمده
و این خودآگاه که از سوی ناخودآگاه بس بزرگتری کنترل میشود، هرگز نمیتواند از پیکر
گوشتی رهایی یافته و "من" خود را نیز نگه دارد
این تغییر در من، در همون زمینه تغییرات "من" در گذر زمان هست.

مزدك بامداد نوشته: به زبان دیگر دانش که تا امروز یک ابزار بوده، همچنان باز یک ابزار خواهد ماند
و ما فرنودی نداریم که بپذیریم که ناگهان، این ابزار خودش آماج و آرمان خواهد شد! اکنون که این
کار را میکنیم برای این است که بهتر زندگی کنیم، در کنکور پیش بیفتیم، تانک های بهتر و موشک
های بهتر برای پدافند خود بسازیم، زندگی خود را دراز کنیم ، از مرگ و میر خود بکاهیم و ... خب،
زمانی که بینگاریم که روبات شدیم برای چه دانش بیاموزیم ؟ برای خود دانش؟ که چه شود؟
برای چه دانش بیاموزیم؟ خوب مگر قرار بر این است که با رباتی شدن بدن هامون، رقابت ها و دشمنی ها و جنگ بقا رو فراموش کنیم؟
برای نمونه:
اگر یک روز رباتی شدیم باز به دنبال دانشِ بیشتر خواهیم بود تا دیگر ربات ها رو بکشیم و انرژی بیشتر و قدرت بیشتر به دست بیاریم تا بتونیم خودمون(=دانشمون) رو زنده نگه داریم، که معنای زندگی جز این نیست.


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - مزدك بامداد - 09-12-2013

SAMKING نوشته: ویر ما آماج چینش ویژه سلول های مغز است.
ویر ما فراورده ی یاخته های مغزی و فراورده ی ژنهاست و نه آماج آنها.
ویر مان تنها یک ابزار است که ژن ها برای فرازیست خودشان ساخته اند
و برای انیکه این ویر از راهش دور نشود، ژن ها با یک ناخودآگاه نیرومند
و چیره نشدنی، او را کنترل میکنند. خودآگاه مانند وزیری هوشمند است
که برای یک کشور کار میکند و تا زمانی در جایگاه وزیراد است که بهره وری
های کشور را بجای آورد وگرنه گوشمالی یا برکنار میگردد. بزبان دیگر اگر
ژنها و فرگشت روزی ببینند که کودن بودن بیشتر به فرازیست می انجامد،
فرگشت ما و ما بسوی کودنی خواهیم رفت ( درست مانند جمهوری اسلامی)

SAMKING نوشته: یک روز رباتی شدیم باز به دنبال دانشِ بیشتر خواهیم بود تا دیگر ربات ها رو بکشیم و انرژی بیشتر و قدرت بیشتر به دست بیاریم
پس میبیند که دانش نمیتواند از یک ابزار فراتر رفته و آماج شود و آماج همان زندگی است!



پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - SAMKING - 09-12-2013

مزدك بامداد نوشته: ویر ما فراورده ی یاخته های مغزی و فراورده ی ژنهاست و نه آماج آنها.
درسته ولی اگر چینش سلول های مغز شما را کپی کنیم روی سلول های مغز من باز یک ویرِ مزدک بامداد خواهیم داشت
و ژن های مغز من هم کاری از دستشان بر نمیآید و از این به بعد ژن های مغز مزدک بامداد هستند.
مزدك بامداد نوشته: ویر مان تنها یک ابزار است که ژن ها برای فرازیست خودشان ساخته اند
و برای انیکه این ویر از راهش دور نشود، ژن ها با یک ناخودآگاه نیرومند
و چیره نشدنی، او را کنترلک میکنند. خودآگاه مانند وزیری هوشمند است
که برای یک کشور کار میکند و تا زمانی در جایگاه وزیراد است که بهره وری
های کشور را بجای آورد وگرنه گوشمالی یا برکنار میگردد. بزبان دیگر
اگر ژنها و فرگشت روزی ببینند که کودن بودن بیشتر به فرازیست می انجامد،
فرگشت ما و ما بسوی کودنی خواهیم رفت ( درست مانند جمهوری اسلامی)
اگر من یک تفنگ به سمت شقیقه بگیرم و خود را بکشم چه؟
آیا ژن ها جلوی مرا میگیرند؟
خیر.
همین گونه ژن نمیتواند مانع پیشرفت تکنولوژی شود.
به فرض هم که ژن ها از در خطر بودنشان آگاه شدند و نسل ما را کودن کردند...
کودن شدن انسان= کمک به هوش مصنوعی برای راحتتر نابود کردن انسان.
پس کاری از ژن ها ساخته نیست.


مزدك بامداد نوشته: پس میبیند که دانش نمیتواند از یک ابزار فراتر رفته و آماج شود و آماج همان زندگی است!


SAMKING نوشته: تا بتونیم خودمون(=دانشمون) رو زنده نگه داریم، که معنای زندگی جز این نیست.
معنای زندگی از نگر من: تلاش برای بودن و ماندن خودمان(که این "خودمان" هر معنایی که امروز دارد در آینده به معنی "دانش" و آگاهی خواهد بود که همانگونه که امروز "خود"ِ ما با گذشت زمان و تغییرات در ویر تغییر میکند، در آینده این "خود=دانش" با پیشرفت "دانش" تغییر خواهد کرد)


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - مزدك بامداد - 09-12-2013

SAMKING نوشته: درسته ولی اگر چینش سلول های مغز شما را کپی کنیم روی سلول های مغز من باز یک ویرِ مزدک بامداد خواهیم داشت
و ژن های مغز من هم کاری از دستشان بر نمیآید و از این به بعد ژن های مغز مزدک بامداد هستند.

اگر من یک تفنگ به سمت شقیقه بگیرم و خود را بکشم چه؟
آیا ژن ها جلوی مرا میگیرند؟
خیر.
همین گونه ژن نمیتواند مانع پیشرفت تکنولوژی شود.
به فرض هم که ژن ها از در خطر بودنشان آگاه شدند و نسل ما را کودن کردند...
کودن شدن انسان= کمک به هوش مصنوعی برای راحتتر نابود کردن انسان.
پس کاری از ژن ها ساخته نیست.






معنای زندگی از نگر من: تلاش برای بودن و ماندن خودمان(که این "خودمان" هر معنایی که امروز دارد در آینده به معنی "دانش" و آگاهی خواهد بود که همانگونه که امروز "خود"ِ ما با گذشت زمان و تغییرات در ویر تغییر میکند، در آینده این "خود=دانش" با پیشرفت "دانش" تغییر خواهد کرد)

خب دوست گرامی، اگر ویر مرا به مغز خود کپی کنید هم تنها از دید منش و ویر،
مزدک بامداد هستید ولی ژن های شما همچنان دست نخورده و چیزی دیگر است
و شما همچنان در پی فرازیست ژنهای خودتان میجنگید و کار میکنید، اگر فرزندی
پدید بیاورید، از ژنهای شماست و فرزند من نیست. اگر من از شما باهوش تر بوده
باشم، تازه برای ژنهای شما هم بهتر خواهد بود چون به پیشرفت بهتری دست پیدا
میکنید. پی میبینید که اگر ژنهای شما /شما ، دست به چنین کاری بزنند، مانند
این است که آچار فرانسه ی کهنه ای را با آچار فرانسه ی نوینی جایگزین میکنند
ولی آماجشان بازهم همان فرازیست خودشان است! اگر هم ما2x سر یک رشته
بنمایه ها با هم جنگ بکنیم، برنده شدن شما ، به مانند فرازیست (ژنهای)
مزدک بامداد که نیست، برابر فرازیست ژنهای شما است!
---
به چه انگیزه تفنگ به سر خود نمیگیرید پس؟ چون ژنها شمارا از انیکار
بازداشته اند!!. برای همین، رسیدن به جایگاه خودکشی مانند رسیدن
به چکاد یک کوه، دشوار است و تنها اگر کسی دچار آسیب های پیکری/روانی
شده و دیگر هیچ خوشی در زندگی امید نداشته باشد، از این مرز میگذرد.
این همان گزینش گیتیگ ( انتخاب طبیعی) است که گاه یکی را با آسیب
زدن به او نابود میکند و نه درخواست ژنها!
---
کودن شدن آدمها هم کمکی به هوشواره ها نمیکند چون دیگر کسی
این هوش و دانش را ندارد که آنهارا بسازد. !!مانند همان جمهوری
اسلامی که سوزن هم نمیتواند بسازد! تازه من گفتم، طبیعت و
ژنها آنگاه به سوی کودنی پیش میروند که این بسود فرازیست آنها
باشد و نه بزیان آن!
---
در پیام پیش به درستی گفتید که دانش برای این است که ما
( هتّا که آنگاه روبات شده ایم،)، برتری و انرژی خود را نگه داریم،
پس اینجا دانش یک ابزار برای آماجی دیگر جز خود دانش است و
شما نیز نمیتوانید "خود" را برابر "دانش" بدانید. تازه، " خود" هم
خودش تنها یک ابزار برای کامیابی در همان گسارش انرژی و
برتری بر دیگران در این راه است!



پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - SAMKING - 09-12-2013

مزدك بامداد نوشته: خب دوست گرامی، اگر ویر مرا به مغز خود کپی کنید هم تنها از دید منش و ویر،
مزدک بامداد هستید ولی ژن های شما همچنان دست نخورده و چیزی دیگر است
و شما همچنان در پی فرازیست ژنهای خودتان میجنگید و کار میکنید، اگر فرزندی
پدید بیاورید، از ژنهای شماست و فرزند من نیست
شما فکر میکنید که مزدک= ژن هایش
من میگویم مزدک= چینش مغزش یا ویر

بر پایه تفکر شما، اگر حافظه شما را پاک کنیم و از ابتدا به شما سخن گفتن و .. را بیاموزیم... باز هم در آینده همین مزدک هستید!!
که این 100 % نادرست است.
تنها ژن های آن بدن دست نخورده و ژن های مزدک است در حالی که آدم دوم دیگه مزدک قبلی نیست و میتونه
حسن حسین رضا SAM و... باشه
میتونه دکتر، معتاد، قاتل و... بشه
ولی دیگه مزدک نیست و نمیشه

ببینید:
من پیراهنم رو در میارم و میدهم به شما بپوشید... آیا شما به SAMKING تبدیل میشوید؟ خیر
من بدنم رو میزبان آگاهی و ویر شما میکنم... آیا شما به من تبدیل میشوید؟ خیر
ژن ها ارزششون در حد همین پیراهن هست نه بیشتر.

مزدك بامداد نوشته: به چه انگیزه تفنگ به سر خود نمیگیرید پس؟ چون ژنها شمارا از انیکار
بازداشته اند!!. برای همین، رسیدن به جایگاه خودکشی مانند رسیدن
به چکاد یک کوه، دشوار است و تنها اگر کسی دچار آسیب های پیکری/روانی
شده و دیگر هیچ خوشی در زندگی امید نداشته باشد، از این مرز میگذرد.
این همان گزینش گیتیگ ( انتخاب طبیعی) است که گاه یکی را با آسیب
زدن به او نابود میکند و نه درخواست ژنها!
پس چرا ژن ها با این انتخاب طبیعی مبارزه نمیکنند تا دیگر کسی خودکشی نکند؟یا چرا به سمتی تکامل نیافتند که این آسیب ها را در کوتاه زمانی ترمیم کنند؟
اگر تفکر شما بر این پایه است،
پس من میایم شما را کتک میزنم و پول هایتان را میگیرم پلیس هم نباید مرا دستگیر کند،
دست خودم که نبوده ژن هایم گفته اند!!!
که این نادرست است.

مزدك بامداد نوشته: کودن شدن آدمها هم کمکی به هوشواره ها نمیکند چون دیگر کسی
این هوش و دانش را ندارد که آنهارا بسازد. !!مانند همان جمهوری
اسلامی که سوزن هم نمیتواند بسازد! تازه من گفتم، طبیعت و
ژنها آنگاه به سوی کودنی پیش میروند که این بسود فرازیست آنها
باشد و نه بزیان آن!
به فرض که ژن ها چنین توانی هم داشته باشند یک شبه که نمیتوانند!! هژاران سال طول خواهد کشید...
که با سرعت سرسام آور رشد فندآوری توان مقابله نخواهد داشت. و در دراز مدت به زیان انسان خواهد بود.

مزدك بامداد نوشته: در پیام پیش به درستی گفتید که دانش برای این است که ما
( هتّا که آنگاه روبات شده ایم،)، برتری و انرژی خود را نگه داریم،
پس اینجا دانش یک ابزار برای آماجی دیگر جز خود دانش است و
شما نیز نمیتوانید "خود" را برابر "دانش" بدانید. تازه، " خود" هم
خودش تنها یک ابزار برای کامیابی در همان گسارش انرژی و
برتری بر دیگران در این راه است!
ویر/حافظه/چینش مغز/داده هایی که شخصیت ما را شکل میدهند/"خود"

اکنون از این داده های ویر که "خود"ِ امروزین ما را میسازد، تمام داده هایی که مربوط به سبک زندگی کنونی و بدن گوشتیمان میشود را حذف کنید،
آیا جز این است که داده های شیمی و ریاضی و فیزیک و .. میماند؟
بنابر این "خود" ای که ما در آینده دور برای خود تعریف خواهیم کرد "دانش" است.


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - مزدك بامداد - 09-12-2013

SAMKING نوشته: شما فکر میکنید که مزدک= ژن هایش
من میگویم مزدک= چینش مغزش یا ویر

بر پایه تفکر شما، اگر حافظه شما را پاک کنیم و از ابتدا به شما سخن گفتن و .. را بیاموزیم... باز هم در آینده همین مزدک هستید!!
که این 100 % نادرست است.
تنها ژن های آن بدن دست نخورده و ژن های مزدک است در حالی که آدم دوم دیگه مزدک قبلی نیست و میتونه
حسن حسین رضا SAM و... باشه
میتونه دکتر، معتاد، قاتل و... بشه
ولی دیگه مزدک نیست و نمیشه

ببینید:
من پیراهنم رو در میارم و میدهم به شما بپوشید... آیا شما به SAMKING تبدیل میشوید؟ خیر
من بدنم رو میزبان آگاهی و ویر شما میکنم... آیا شما به من تبدیل میشوید؟ خیر
ژن ها ارزششون در حد همین پیراهن هست نه بیشتر.


پس چرا ژن ها با این انتخاب طبیعی مبارزه نمیکنند تا دیگر کسی خودکشی نکند؟یا چرا به سمتی تکامل نیافتند که این آسیب ها را در کوتاه زمانی ترمیم کنند؟
اگر تفکر شما بر این پایه است،
پس من میایم شما را کتک میزنم و پول هایتان را میگیرم پلیس هم نباید مرا دستگیر کند،
دست خودم که نبوده ژن هایم گفته اند!!!
که این نادرست است.


به فرض که ژن ها چنین توانی هم داشته باشند یک شبه که نمیتوانند!! هژاران سال طول خواهد کشید...
که با سرعت سرسام آور رشد فندآوری توان مقابله نخواهد داشت. و در دراز مدت به زیان انسان خواهد بود.


ویر/حافظه/چینش مغز/داده هایی که شخصیت ما را شکل میدهند/"خود"

اکنون از این داده های ویر که "خود"ِ امروزین ما را میسازد، تمام داده هایی که مربوط به سبک زندگی کنونی و بدن گوشتیمان میشود را حذف کنید،
آیا جز این است که داده های شیمی و ریاضی و فیزیک و .. میماند؟
بنابر این "خود" ای که ما در آینده دور برای خود تعریف خواهیم کرد "دانش" است.

نه، من گفته ام: مزدک = ژنهایش + ویرش، هرکدام را بگیرید، مزدک از میان رفته است.
مزدک میگوشد که ژن خودش بجای بماند، فرزند مزدک از خون او و منش او پدید آمده.
----
اگر ژن های برای زنده ماندن کوشا نبودند که زندگی اینهمه روی این زمین ، نمیجوشید!
آمار خودکشی ها هم در سنجش با شمار همه ی مردم بسیار کم است و درست مانند سلّ
و وبا که گاه از ما جان میستاند ، آسیب روانی هم همین را انجام میدهد. مانند درد کشیدن
بیش از اندازه از یک بیماری، که همان نبود "خوشی" است که گفتم که انگیزه ی مهادین
زندگی است. اگر شما بیایید مرا بزنید و پول مرا بگیرید هم پلیس شما را میگیرد و گوشمالی
میدهد و اینهم دست خودشان نیست، فرمان ژنتیک انهاست که از سوی استخر ژنتیک،
این خویشکاری به انها سپرده شده است، درست مانند مورچه های سرباز که از مورچه های
کارگر پدافند میکنند! در دادگاه هم ان دادور(قاضی) که شمارا به زندان می اندازد، دست
خودش نیست، فرمان ژنهارا که در میلیونها سال کریستالیزه شده است، انجام میدهد!
----
اگر همه ی داده هارا که به گوشت ما پیوند دارد، پاک کنیم ، میشود همان داستان شیر بی یال ودم،
که دیگر همان شیر نیست، ویر من از ژنها ودر راستای ژن ها و برای گوشت پدید آمده است!
دانش هم تنها یک ابزار است برای پدافند از این گوشت و این زندگی. پس ابزار هرگز جای
آماج را که زندگی است نخواهد گرفت و میلیارد ها سال است که نگرفته است !

شیر بی یال و دُم و اشکم که دید؟
این چنین شیری، خدا هم نافرید!

[SIZE=3][/SIZE]


پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - SAMKING - 09-12-2013

مزدك بامداد نوشته: نه، من گفته ام: مزدک = ژنهایش + ویرش، هرکدام را بگیرید، مزدک از میان رفته است.
پس با این حساب اگر روزی بدنتان فرسوده شد.. هرگز حاضر به تعویض آن با یک بدن رباتی و انتقال ویرتان به رایانه نخواهید بود؟درسته؟
چون دیگر مزدک از میان میرود بر پایه سخن شما...

مزدك بامداد نوشته: اگر شما بیایید مرا بزنید و پول مرا بگیرید هم پلیس شما را میگیرد و گوشمالی
میدهد و اینهم دست خودشان نیست، فرمان ژنتیک انهاست که از سوی استخر ژنتیک،
این خویشکاری به انها سپرده شده است، درست مانند مورچه های سرباز که از مورچه های
کارگر پدافند میکنند! در دادگاه هم ان دادور(قاضی) که شمارا به زندان می اندازد، دست
خودش نیست، فرمان ژنهارا که در میلیونها سال کریستالیزه شده است، انجام میدهد!
اگر شما در انتهای پیکتان هم نقطه قرمز میگذارید و من نمیگذارم
این فرمان ژنتان است؟
و ژن شما اینگونه تکامل یافته که نقطه قرمز بگذارید؟
یا خودتان بر اساس اندیشه و ویر خود انتخاب میکنید که از نقطه قرمز بهره ببرید؟

مزدك بامداد نوشته: اگر همه ی داده هارا که به گوشت ما پیوند دارد، پاک کنیم ، میشود همان داستان شیر بی یال ودم،
که دیگر همان شیر نیست،
دقیقن همان که گفتم، "خود"ِ امروز ما تبدیل خواهد شد به "خود"ِ آینده ما.
مزدك بامداد نوشته: ویر من از ژنها ودر راستای ژن ها و برای گوشت پدید آمده است!
دانش هم تنها یک ابزار است برای پدافند از این گوشت و این زندگی. پس ابزار هرگز جای
با همین تغییر در "خود" که گفتم، خود آینده ما دیگر نیاز به ویرِ بجا مانده از دوران انسان بودن ندارد
بلکه این "خود=دانش" جدید بدنبال علایق خویش که همان دانش است میباشد. و هدف تبدیل به دانش میشود.

مزدك بامداد نوشته: پس ابزار هرگز جای
آماج را که زندگی است نخواهد گرفت و میلیارد ها سال است که نگرفته است !
این قانون نیست.
از سخنان قدسی الله هم نیست.
خورشید هم چند میلیون سال است که پا برجاست، همیشه اینگونه نخواهد بود.

مزدك بامداد نوشته: شیر بی یال و دُم و اشکم که دید؟
این چنین شیری، خدا هم نافرید!
ما بخدا اعتقاد نداریمE105
خودمون خواهیم آفرید.