پاتوق شب نشینی -
سارا - 08-27-2015
sonixax نوشته: درود خوبم! خوبین ؟ :دی کار داشتم، به زندگی ام میرسیدم، یک سفر کوتاه برای ولگردی رفتم پاریس که البته از آنجا هم یکی دو باری سر زدم، الان بی کارم آمده ام اینجا. فردا کار دارم باز نیستم! پس فردا شاید باز باشم!!! خلاصه هستیم در خدمتتون. سلام ما را هم به استاد کشیش نمایتان برسانید بگویید با تلیت کردن مخ یک نفر دیگه عقیده ات بسط پیدا نمیکند.
خوبم شکر خدا! خوش بحالتون میرید سفر می گردید منکه اینروزها فقط مشغول نوشتن مقاله هستم و مقله هایی که سابمیت کرده بودم جوابشان دارد می آید یکی در میان اکسپت - ریجکت !! همین الان ریجکت یکیشون برام اومد. به یک ژورنال ایرانی سابمیت کرده بودم طرف اصلا نگفته علت ریجکت چیه فقط اینو گفته : not suitable !! من کشته ی دانش انگلیسی ایرانیها هستم!!
پاتوق شب نشینی -
dr.mcclown - 08-27-2015
Mehrbod نوشته: من به این نمیباورم, برای خود من نمونهوار پرداختن به چیستی و چرایی هستی همیشه یک چیز خوشیآور است. اینکه چرا ما اینجاییم, چرا زندهایم یک چیستان بزرگ است و پاسخهایِ بسیار گوناگون میتواند بدارد.
افسردگی انواع مختلفی داره, اما در شکل عام قطع توجه از بیرون و توجه به اتفاقات درونی و تمرکز بر خود, در خود فرو رفتن و .. . یکجور در پیله رفتن برای تغییر, انتخاب مسیر و .. که البته گاهی به نظر میرسه از دست خود شخص خارج میشه .
اما, چطور رسیدن به سوال از علت هستی, هدف و غیره, هم مهم هستند. در مواردی, که بسیار هم اتفاق میافته, به موانع متعدد برخوردن در مسیر عادی زندگی, موجب این پرسش میشه که البته بی نیاز به توضیح, وضعیت دلچسبی هم نیست.
شما چطور به این سوالات هستی شناسانه علاقمند شدید؟
پاتوق شب نشینی -
سارا - 08-27-2015
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
پاتوق شب نشینی -
sonixax - 08-28-2015
سارا نوشته: خوبم شکر خدا! خوش بحالتون میرید سفر می گردید منکه اینروزها فقط مشغول نوشتن مقاله هستم و مقله هایی که سابمیت کرده بودم جوابشان دارد می آید یکی در میان اکسپت - ریجکت !! همین الان ریجکت یکیشون برام اومد. به یک ژورنال ایرانی سابمیت کرده بودم طرف اصلا نگفته علت ریجکت چیه فقط اینو گفته : not suitable !! من کشته ی دانش انگلیسی ایرانیها هستم!!
این هم آخراشه! شاید دیگه نرم :))
من یک مقداری آدم عجیبی هستم!
از کمونیستها بدم میاد ولی براشون مجانی سایت میسازم چون معتقد به آزادی بیانم!
از آلمان و قوانینش خوشم نمیاد ولی بدون اجبار آلمان زندگی میکنم :)))
از سفر رفتن اصلن خوشم نمیاد ولی همش توی سفرم !!!!!
از نوشتن بیزارم ولی همینجا و خیلی جاهای دیگه هزاران پستِ چند ده خطی دارم!!!!
خلاصه اینکه پارادوکس زیاد دارم :))))
شما هم نگران ریجکت نباش، یکی از پروژه های من هم توسط یک استاد احمق دانشگاه به خاطر اینکه درک درستی از کلاود سیستمها نداشت در همین آلمان رد شد ولی همون پروژه الان داره ازش توی ادارات آلمانی استفاده میشه و به خاطر کلاود بودنش میتونند یک نظارت درست و حسابی روی خیلی از کسب و کارها داشته باشنت تا زیرآبی نرند و مال استاده رو گذاشتن دم کوزه آبشو بخوره :))
پاتوق شب نشینی -
سارا - 08-28-2015
sonixax نوشته: این هم آخراشه! شاید دیگه نرم :))
من یک مقداری آدم عجیبی هستم!
از کمونیستها بدم میاد ولی براشون مجانی سایت میسازم چون معتقد به آزادی بیانم!
از آلمان و قوانینش خوشم نمیاد ولی بدون اجبار آلمان زندگی میکنم :)))
از سفر رفتن اصلن خوشم نمیاد ولی همش توی سفرم !!!!!
از نوشتن بیزارم ولی همینجا و خیلی جاهای دیگه هزاران پستِ چند ده خطی دارم!!!!
خلاصه اینکه پارادوکس زیاد دارم :))))
می دانم مثلا از مسلمانها بدتان می آید ولی دائم باهاشون بحث و کل کل می کنید!!! از من بیزارید ولی بازهم جواب پستهامو می دید!!! کلن عجیب غریبید!!
ولی من در کل از همه خوشم می اید جز خودم و اون استاد مون که باید کشیش می شد نه استاد مهندسی!!!! فکر کنید اگر اسم دانشگاه را بگم خندتون می گبره که همچین استادی توش باشه!! تازه خودش برام تعریف می کرد که از دانشگاه اخراجش کرده بودند می گفت به دلایل سیاسی!! ولی من فکر کنم به همین دلایل دینی اخراجش کردند. طرف یکی از بهترین ها هم هست در رشته ی ما بعد شما برید وب سایتش علاوه بر مقالات تخصصی ، مقالاتی که راجع به انجیل و مسیح و.. نوشته هم خواهید دید!!!!!!!! یعنی اعجوبه ای هست که گیر ما افتاده!!!
sonixax نوشته: شما هم نگران ریجکت نباش، یکی از پروژه های من هم توسط یک استاد احمق دانشگاه به خاطر اینکه درک درستی از کلاود سیستمها نداشت در همین آلمان رد شد ولی همون پروژه الان داره ازش توی ادارات آلمانی استفاده میشه و به خاطر کلاود بودنش میتونند یک نظارت درست و حسابی روی خیلی از کسب و کارها داشته باشنت تا زیرآبی نرند و مال استاده رو گذاشتن دم کوزه آبشو بخوره :))
خب آخه من grad student هستم و باید تعداد پالیکیشن هام رو بالا ببرم !!البته این مقاله ام درپیت بود گفتم به یک ژورنال درپیت هم سابمیتش کنم!! اصلا جک بود این ژورنا ایرانیه بدن هیچ دلیلی ریجکت کرد!! من خودم reviewer یک ژورنال ترکیه ای هستم کلی باید دلیل و مدرک حسابی برای ادیتور بیارم اگر بخواهم یک مقاله را ریجکت کنم !! ایران واقعا .. چی بگم!!!
می تونم بپرسم رشته اتان دقیق چی بود؟ آی تی یا کامپیوتر؟
پاتوق شب نشینی -
سارا - 08-28-2015
Mehrbod نوشته: خدای شما هم بود به شما پاداش میدهد, نبود میمیرید, پس این همه نیاز به گفتگو با دیگران دربارهیِ او
نیست, ولی میبینیم شما هم دارید میکوشید حقوق از دست رفتهیِ مردم مظلوم فلسطین را یک اندکی هم
شده ستانده باشید, هنگامیکه دوستان و برادران زحمتکش دارند با ساخت نمونهوار جنگافزارهای
بیولوژیکی و نمیدانم ابرهوشواره سرنوشت همهیِ فلسطینیها را همراه با خود شما رقم زده و به ناکجاآباد روانه میسازند.
جناب مهربد ، بنده اینقدر حالم گرفته شده بود که فراموش کردم یک مطلبی را خدمتتان عرض کنم.
اول باید خدمتتان عرض کنم بنده ام به اندازه ی فهم و دانشم در باب پیشرقت تکنولوژی یا همان فندآوری فکر کرده ام و اندیشیده ام. هر اختراعی هر ابداعی هر فند آوری ای هم مزیت هایی دارد و هم معایبی. اما آنچه باعث می شود آن اختراع و ابداع و تکنولوژی توسعه یابد برتری و چیرگی مزیت هایش بر معایبش می باشند. از وقتی که علم آغاز شد و اختراعات و ابداعات و کشفیات رونق گرفتند زندگی بشر روبه سمت آسایش بیشتر رفت تکنولوژی در ابتدا در خدمت بشر بود برای آسایشش بود اما شاید بتوان گفت با شروع جنگ جهانی اول دانشمندان به سمت ساخت سلاح های کشتار جمعی رفتند و علم هسته ای که قرار بود در خدمت رفاه بشریت درآید تبدیل به یک سلاح دهشتناکی شد. در حقیقت ما اکنون در نقطه ای قرار گرقتیم که پیشرفت تکنولوژی بیشتر مضرت بار است تا سودآور! یعنی دقیقا در نقطه ی critical قرار داریم. چاره چیست؟ نمی توان از پیشرفت تکنولوژی جلوگیری کرد ولی می توان جهتش را تغییر داد و کاری کرد که حداقل توازنی بین مزیت ها و معایبش برقرار گردد و معایبش بر مزیت هایش چیره نباشند!!
می دانم که بنده را یک دختر هپروتی افلاطونی تصور می کنید که در دنیای شعر و خیال غرق است!! اما هر چند دوست نداشتم این را بگویم اما به هر حال بنده ام جز گروهی هستم که داریم بر روی استفاده ی صلح آور از انرژی هسته ای کار می کنیم یعنی تحقیقاتی که انجام داده ایم و می دهیم که در آن سوخت راکتورهای هسته ای را برای ساخت بمب
غیر ممکن می سازد. مقالاتی هم داده ایم که یکی در میون اکسپت و ریجکتش دارند می آیند;)
فقط خواستم بگویم بنده به اندازه ی خودم دارم تلاشم را می کنم هرچند که فکر می کنم حتی رشد روز افزون فندآوری هم بزرگترین دغدغه بشری نیست!
پاتوق شب نشینی -
Anarchy - 08-28-2015
دوستان خوب هستین ؟ خوش میگذره ؟ چند وقتی هست دفترچه یه کم رونق گرفته و با اضافه شدن دوستان جدید با تفکرات جدید ، بحث ها داغ شدن دوباره ...
راستی
@ سارا گرامی شانس آوردین این یه سال اخیر خیلی حال و حوصله بحث ندارم و دوز ضد اسلامی من کم شده و خیلی بحث ها رو ادامه نمیدم . یعنی تقریبا دیگه این بحث های ضد اسلامی داره برام بی معنی میشه ولی دلم برای بقیه میسوزه ، میگم باید آگاهشون کنم که به خطا نرن
ولی قلبا به صرف عقیده کسی باهاش مشکلی ندارم ...
پاتوق شب نشینی -
سارا - 08-28-2015
Anarchy نوشته: راستی @ سارا گرامی شانس آوردین این یه سال اخیر خیلی حال و حوصله بحث ندارم و دوز ضد اسلامی من کم شده و خیلی بحث ها رو ادامه نمیدم . یعنی تقریبا دیگه این بحث های ضد اسلامی داره برام بی معنی میشه
شما درست می فرمایید ولی آیا این سخن از شما نیست؟!
Anarchy نوشته: حق با شماست . من عذر میخوام !! یه مقدار زیادی به بحث های اسلامی علاقه دارم ، همینه که هر جا باشه منم اونجا ظاهر میشم ...
Anarchy نوشته: ولی دلم برای بقیه میسوزه ، میگم باید آگاهشون کنم که به خطا نرن
یعنی الان دل شما برای من می سوزه که اینقدر با کلمات و واژه ها و حروف مرا به باد کتک گرفته اید؟؟؟ این همه شلاق و سیلی و طعنه و تحقیر همه و همه از روی دلسوزی است؟؟؟
اگر نخواهیم برایمان دلسوزی کنید باید که را ببینیم؟!!
Anarchy نوشته: ولی قلبا به صرف عقیده کسی باهاش مشکلی ندارم ...
شما فقط در حرف به این حرفتان قلباً اعتقاد دارید ولی در عمل خیر! وقتی با من بحث می کنید نگاهتان از قله به سمت ته دره است !!! واقعا آوتارتان بهتان می آید آقای دکتر!!
پاتوق شب نشینی -
Lord-Agnostic - 08-29-2015
درود دوستان
بنده نیز به تازگی به جمع شما پیوسته ام البته دیریست دور ا دور وبه عنوان "خواننده" پیگیر نوشتارها و گفتارهای این تارنما هستم، باری، امید است که لحظات خوب و پرباری در کنار یکدیگر داشته باشیم، ناگفته نماند که بنده به لطف «گفتگو» و «اندیشه ها» و «هم میهن» و... به خوبی با تمامیِ دوستان آشنایی دارم ..
شوربختانه در «دفترچه» خبری از آن تب و تاب و شور وحرارت و فعالیت های نخست،نیست و همسویی و همراستایی و منطبق بودن مسیر فکریِ اغلب دوستان بر یکدیگر و ایضاً حضور کمّیِ قلیلِ مخالفین و دگراندیشان و ناهمراهان، به این قضیه دامن زده است، امید است که با تبلیغات وسیع تر و آگاهی رساندن به سایرین و فراخوان ایشان به حضور در اینجا، موجب رونق روز افزون و پویایی بیشترِ "دفترچه"گردیم..
پاتوق شب نشینی -
Russell - 08-29-2015
Dariush نوشته: کسی از @Russell خبری ندارد؟ من دلم برای او بس تنگ شده است.
درود داریوش جان، دوستان اینجا از جمله شما در دل من جایشان محفوظ است.
من همچنان گاه و بیگاه به اینجا سر میزنم.