دفترچه

نسخه‌ی کامل: دیدگاه خداباوران دربرابر ناخداباوران به زندگی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
Russell نوشته: من گفتم که سخنم پاسخی کلی بود به کل سخنان مطرح شده در تاپیک از جمله برای شما.
مشکلی نداره.

نقل قول:یعنی چه دقیقا؟
یعنی مثلا درستی یا ندرستی تاریخی آیات قرآن حسی قضاوت میکنید؟
یا اینکه این سخنان که محمد گفته سخن خودش بوده یا الله به او وحی کرده را با حستان تشخیص میدهید؟
البته بنده که گفتم تمام اینها احتمالاتی است.
درمورد روش بدست آوردن میزان احتمال هم گفتم که از تمام نیروهای موجود و ممکن وجودم استفاده میکنم، منجمله عقل و منطق و علم.
یک وقت هست مثلا عقل و منطق و علم نظر خاصی ندارند/نظر خنثی دارند، ولی فرضا آدم خودش یک حس ششم و شهود و وجدانی میکند و ترجیح میدهد احتیاط کند یا گزینه خاصی را انتخاب کن از میان چند گزینه که همگی از لحاظ عقلانی تقریبا ترجیح یکسانی دارند. این یک نمونه از کاربرد حسهای درونی بعنوان مثال!

نقل قول: خب این خر تو خر بودن و بی در و پیکر بودن دین که هر کس یک حرف را برای خودش میزند و یک ادعا دارد چه چیز را نشان میدهد؟
فکر نمیکنم در این زمینه بقدر کافی توافق داشته باشیم.
اصولا بنده خر تو خر زیادی در مسائل اساسی نمیبینم.
گفتم که به مشترکات میان ادیان اعتقاد دارم.
شما خودتان فکر میکنید چرا چه چیز را نشان میدهد؟

نقل قول:بالاخره یا شما فکر میکنید محمد کسی بوده که به او وحی میشده و سخنان او سخنان نایابی‌ست (که حالا ما دشواری تاریخی داریم که بدانیم او چه گفته) و ما برای فهم حقایق جهان و زندگی اخلاقی لَنگ ِ آن هستیم یا اینکه سخنان او را خالی از دین و وحی و ادعای برتر بودن و الهی بودن میخوانید و سخن را جدا از گوینده بررسی میکنید.
از نگر من در حالت اول شما باورمند به اسلام هستید در حالت دوم نیستید.
والا بنده خودم را نیازمند یا قادر به تشخیص و اثبات این مسئله به خودم نمیدانم.
و ترجیح میدهم در این زمینه قضاوت و ادعایی نکنم.
و کار خودم را بکنم با همان روش احتمالاتی و مشترکات میان ادیان و این حرفها.
و سعی میکنم به افرادی که در تاریخ اینطور مقدس شناخته/معرفی شده اند حتی الامکان توهین نکنم و اتهام نزنم و در این باب هم احتیاط کنم. درواقع بهشان احترام بگذارم تاوقتی که مجبور به غیر آن نشده ام.
بنظر بنده تشخیص تقریبا هیچ چیزی بصورت مطلق ممکن نیست.
ولی ما در خیلی موارد برای تصمیم گیری و عمل نیازی به آگاهی مطلق نداریم.
اساسی‌ترین دلایلِ پایبندی دین‌داران به دین، سخنانِ رازآمیز و مبهم و همچنین دستاویز قرار دادنِ احساسات و خواسته‌های خود (خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه) است برای آنچه که توضیح علمی برایش وجود دارد. در این مورد مغالطات تشبث به جهل و همچنین آرزو اندیشی از همه پرکاربردتر هستند. یعنی اگر توضیح علمی‌‌ای برای پدیده‌ی خاصی وجود نداشت، به جای اینکه بگوییم فعلا توضیح علمی ندارد، هم‌اکنون نمیدانم، باید مطالعه کنم و... اولین حسِ درونی را با عناوینی چون حس ششم، وجدان یا الهام و ... در خلا ِ موجود قرار میدهیم. تنها باید دانست که علم میتواند پاسخ همه چیز را بدهد، تنها به زمان نیاز دارد. و ناتوانیِ فعلیِ آن برای توضیحِ یک پدیده را نمیتوان دلیلی بر پذیرفتنِ دیگر جوابها از قبیلِ احساسات در نظر گرفت. از سویی پاسخِ علم نیز یگانه است و چندتا نیست که بشود از میانِ آنها انتخاب کرد. اگرچه شاید بیانش متفاوت باشد و گاه دز غالب فلسفه بیان شود، گاه با زبانِ شواهدِ علمی ابراز شود، گاه از یک بررسی تاریخی نتیجه شود، گاه به روشِ آزمایش یا مدلِ علمی بیان بررسی شود و گاه در گزاره‌های منطقی صورت‌بندی شود، اما در هر حال پاسخش یکی است . ممکن است هر یک از اینها یکدیگر را تکمیل کنند یا اینکه یکی پشتوانه‌ای برای دیگری باشد اما اگر یکی به طور قطعی به یک پاسخ برای یک پرسش رسید بدونِ شک از هرکدام از متدها و شاخه‌های دیگر علم که استفاده کنیم (در صورتی که آن پرسش در دامنه‌اش باشد) پاسخ همان خواهد بود.
اینی که گفتی تغییری در اصل قضیه نمیده و حرف منم این نبود.
من گفتم وقتی عقل و علم جوابی ندارن.
وقتی نیست نیست دیگه.
حالا شما میتونی 100% کورکورانه و رندوم در این موارد عمل کنی، یا اینکه به احساس و ندای درونی خودت هم توجه کنی. بهرحال ندای درونی یک احتمال خیلی کم هم که شده داره که واقعیتی داشته باشه.
درواقع ما در این حالت هزینهء خاصی نمیپردازیم یا از علم و خرد دور نمیشیم، بلکه بنظر بنده شرط عقل و احتیاطه.

ضمنا من خودم در زندگیم تجربه های متعددی داشتم از اینکه الهام و حس ششم و رویاهای صادقه که آینده رو پیشبینی میکنن وجود دارن.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8