03-13-2013, 02:52 PM
چون در این جا گفتگویی درباره معجزه نبود، این جستار را (با پروانه از پیش کسوتان) آغازیدم
من متوجه یک تفاوت شده ام که شاید به نگر شما جستار پیش پا افتاده ای باشد. هر چند که بی گمان در اندیشه ناخودآگاه شما هست ولی می خواهم فرمول بندی بشود (بیشتر برای خودم).
تفاوتی کوچکی میان مسیحیت و اسلام هست . این دگرسانی در انجام معجزه نهفته است. در هر دو دین به معجزه باور هست.
در هیچ کدام خدای بزرگ نیازی به معجزه ندارد. در اسلام معجزه به محمد و امام ها نسبت داده شده. در مسیحیت معجزه به عیسا. در آن جا هم خدای پدر یا پدر یا روح القدس معجزه نمی کند. تفاوت در این نهفته است که در اسلام به ویژه شیعه باید هنوز به مرده ها متوسل شد در حالی که در مسیحیت معجزه ها در افراد ادامه پیدا کرده است. برای نمونه مادر ترزا که گفته شده نگاه کردن به نگاره وی مایه بهبودی بیماری در بنگلادش گشته است. ولی مسلمان هنوز هم باید دست به دامن خاک و قبر شود.
چرا؟ چرا خدای بزرگ، یعنی خالق بزرگ نیازی به معجزه ندارد؟
چند سررشته در این کلاف می توان دید
1- اندیشه خدا چندان متحول نشده و فرگشت نیافته است. یعنی یک سری صفات برای خدای خالق در نگر گرفته شده که دست کم در ادیان ابراهیمی تکاملی چندان نداشته است. در یهودیت را دقیق نمی توانم بگویم (اگر دیوید هیوم کمک کند بسیار خوب می شود، یعنی بگوید معجزه در آن دین چه صورت هایی دارد، معجزه های امروزی )
2- معجزه از یک سو و به طور پنهانی با رویه خدا مخالف است. ببینید گمان کنید که یک مسلمان از یک تصادف کشنده جان بدر برد. آن را معجزه ای می بیند که حسین یا عباس کمک کرده تا نمیرد. خوب از یک سو یعنی خدا می خواسته وی بمیرد و امامی جلوی آن را گرفته است.
3- معجزه مخالف روند خلق یا آفریدن است. یعنی کسی که آفریده قوانین گذاشته و به هم خوردن این روند و قوانین می شود معجزه. در معجزه ها که کمابیش همیشه نجات آدمی پیش می آید. خدا قصابی است که واسطه ای (معجزه) جلوی سلاخی انسانی را می گیرد.
4- معجزه با یک با دو استثنا به حفاظت از جان انسان ها می رسد. این بزرگی اندیشه و ترس از مرگ را می رساند. در اسلام بیشتر مربوط به ایمان آوردن افراد است در حالی که برای نمونه در مسیحیت ایمان پیامدی فرعی از نجات جان شخص است. اهمیت دادن به جان انسان در اسلام و مسیحیت نیز می تواند از این میان نتیجه گیری شود.
آیا چیز دیگری در پاسخ به این پرسش « چرا خدای بزرگ، یعنی خالق بزرگ نیازی به معجزه ندارد» می توان افزود؟
من متوجه یک تفاوت شده ام که شاید به نگر شما جستار پیش پا افتاده ای باشد. هر چند که بی گمان در اندیشه ناخودآگاه شما هست ولی می خواهم فرمول بندی بشود (بیشتر برای خودم).
تفاوتی کوچکی میان مسیحیت و اسلام هست . این دگرسانی در انجام معجزه نهفته است. در هر دو دین به معجزه باور هست.
در هیچ کدام خدای بزرگ نیازی به معجزه ندارد. در اسلام معجزه به محمد و امام ها نسبت داده شده. در مسیحیت معجزه به عیسا. در آن جا هم خدای پدر یا پدر یا روح القدس معجزه نمی کند. تفاوت در این نهفته است که در اسلام به ویژه شیعه باید هنوز به مرده ها متوسل شد در حالی که در مسیحیت معجزه ها در افراد ادامه پیدا کرده است. برای نمونه مادر ترزا که گفته شده نگاه کردن به نگاره وی مایه بهبودی بیماری در بنگلادش گشته است. ولی مسلمان هنوز هم باید دست به دامن خاک و قبر شود.
چرا؟ چرا خدای بزرگ، یعنی خالق بزرگ نیازی به معجزه ندارد؟
چند سررشته در این کلاف می توان دید
1- اندیشه خدا چندان متحول نشده و فرگشت نیافته است. یعنی یک سری صفات برای خدای خالق در نگر گرفته شده که دست کم در ادیان ابراهیمی تکاملی چندان نداشته است. در یهودیت را دقیق نمی توانم بگویم (اگر دیوید هیوم کمک کند بسیار خوب می شود، یعنی بگوید معجزه در آن دین چه صورت هایی دارد، معجزه های امروزی )
2- معجزه از یک سو و به طور پنهانی با رویه خدا مخالف است. ببینید گمان کنید که یک مسلمان از یک تصادف کشنده جان بدر برد. آن را معجزه ای می بیند که حسین یا عباس کمک کرده تا نمیرد. خوب از یک سو یعنی خدا می خواسته وی بمیرد و امامی جلوی آن را گرفته است.
3- معجزه مخالف روند خلق یا آفریدن است. یعنی کسی که آفریده قوانین گذاشته و به هم خوردن این روند و قوانین می شود معجزه. در معجزه ها که کمابیش همیشه نجات آدمی پیش می آید. خدا قصابی است که واسطه ای (معجزه) جلوی سلاخی انسانی را می گیرد.
4- معجزه با یک با دو استثنا به حفاظت از جان انسان ها می رسد. این بزرگی اندیشه و ترس از مرگ را می رساند. در اسلام بیشتر مربوط به ایمان آوردن افراد است در حالی که برای نمونه در مسیحیت ایمان پیامدی فرعی از نجات جان شخص است. اهمیت دادن به جان انسان در اسلام و مسیحیت نیز می تواند از این میان نتیجه گیری شود.
آیا چیز دیگری در پاسخ به این پرسش « چرا خدای بزرگ، یعنی خالق بزرگ نیازی به معجزه ندارد» می توان افزود؟