دفترچه

نسخه‌ی کامل: جداییده: ساختارشناسی زبان پارسیک
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
سارا نوشته: براستی که زبان عربی فصیح ترین زبان است!

افتضاحترین بیشتر میخورد. یکی از ویژگی‌های خوب عربی در کوتاه شدن واژه‌هاست, ولی این
کوتاه کردن هم هزینه‌بردار است و در پایان به گنگی زبان میانجامد. نمونه‌وار همینجا هر کس که
نوشته‌ی ِشما را میخواند گیج میشود که این "فصیح" دیگر چیست و چه صیغه‌ایست؟ هنگامیکه برابرهای
پارسی "فصیح" میشوند «زبانآور» یا «زبانگشا» و سرانجام «روان» که هر کدام از اینجا به خودی خود روشن و گویا هستند.

پارسی زبانگشاترین زبان است.
یا
پارسی روانترین زبان است.
Mehrbod نوشته: افتضاحترین بیشتر میخورد.

همین سخن گویای همه چیز است! اینکه از حبِ زبان پارسی نیست که پارسیگری راه انداخته اید بلکه از بغضِ عربی آنهم مردمانش همانانی که 1400 سالِ پیش به ایران حمله کردند و از اینرو مفتخر شدند که نژادشان "تازی " خوانده شود و زبانشان تازیک!!براستی که نفرت چشمِ خردِ آدمی را کور می کند!! بطوریکه یکی از قوی ترین و قدیمیترین و کاملترین زبانها را افتضاح ترین زبانها می خواند!! زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !
Mehrbod نوشته: یکی از ویژگی‌های خوب عربی در کوتاه شدن واژه‌هاست, ولی این
کوتاه کردن هم هزینه‌بردار است و در پایان به گنگی زبان میانجامد. نمونه‌وار همینجا هر کس که
نوشته‌ی ِشما را میخواند گیج میشود که این "فصیح" دیگر چیست و چه صیغه‌ایست؟ هنگامیکه برابرهای
پارسی "فصیح" میشوند «زبانآور» یا «زبانگشا» و سرانجام «روان» که هر کدام از اینجا به خودی خود روشن و گویا هستند.
پارسی زبانگشاترین زبان است.
یا
پارسی روانترین زبان است.

سخن بنده روشن بود و با توجه به context دیگران منظور بنده را از فصیح در آن نوشته در می یابند مگر آنانی که دشمنی با اسلام چشمِ خردشان را کور کرده است!!


پ.ن.
حتی اگر کافر بودم و اسلام ستیز بازهم بر فصاحت و بلاغت زبان عربی صحه می گذاشتم همانطور که اگر ایرانی نبودم بازهم زبان پارسی را زیباترین و دلی ترین زبان می دانستم!
سارا نوشته: براستی که زبان عربی فصیح ترین زبان است! چرا که می توان با کمترین کلمات منظور را به بهترین وجه ممکن رساند

زخم شد :)))
اگر کوتاهی و استفاده از شمار کمتر واژه ها در انتقال مفاهیم برتری باشد Toki Pona برترین زبان دنیاست! چرا که کلن با 100 واژه تمام مفاهیم را از بیخ میرساند!

ولی مهمتر از همه ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید از واژه های قدیمی تر است که عربی در این زمینه بسیار ضعیف است. و درست همین نکته هست که زبان انگلیسی را زبانی برتر از بسیاری از زبانها قرار داده چرا که تقریبن کل زبان انگلیسی از هزار واژه ی ریشه تشکیل شده که با هم ترکیب شده و واژه های تازه تری تشکیل میدهند! طوری که اگر کسی آن هزار واژه رابشناسد تقریبن غیر ممکن است که واژه ی انگلیسی جدیدی ببیند و مفهومش را نفهمد!

مثال :

Television

Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com
=>
دیدن از راه دور!

اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.


برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما

پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!


یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!

چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
sonixax نوشته: مثال :

Television

Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com
=>
دیدن از راه دور!

اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.


برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما

پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!


یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!

چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!
ببین اینهمه با چشم یا عینک بدبینی خوب نیست زندگی بر شما سخت نمیگذرد؟ ،
بنده هم خواستم دورنمایشگرُ به عربی برگردانم که با جستجو دیدم سه چهار تا واسش آمد،تلفاز ، تلفزیون،، مرناة ،
که مرناة عربیش بود کنون من هم میتوانم یک چیزی بسازم "ظاهر البعید" این کار دارد؟چون خیلی عربی ام خوب نیست ،یکی اگر ماهر باشد میتواند چند جور واژه سازی داشته باشد،همچنین میتواند ساده اش کند با واژه های آغازین همچو »ظا«
خداوندا مرا دیدگاهی باز بخش که آسان زنده باشمُ برپاساز پیوست نماز دار
sonixax نوشته: زخم شد :)))
اگر کوتاهی و استفاده از شمار کمتر واژه ها در انتقال مفاهیم برتری باشد Toki Pona برترین زبان دنیاست! چرا که کلن با 100 واژه تمام مفاهیم را از بیخ میرساند!

ولی مهمتر از همه ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید از واژه های قدیمی تر است که عربی در این زمینه بسیار ضعیف است. و درست همین نکته هست که زبان انگلیسی را زبانی برتر از بسیاری از زبانها قرار داده چرا که تقریبن کل زبان انگلیسی از هزار واژه ی ریشه تشکیل شده که با هم ترکیب شده و واژه های تازه تری تشکیل میدهند! طوری که اگر کسی آن هزار واژه رابشناسد تقریبن غیر ممکن است که واژه ی انگلیسی جدیدی ببیند و مفهومش را نفهمد!
اتفاقا به همین نکته هم در پست بعدی اشاره کردم ولی گویا شما نخواندید:
سارا نوشته: زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !
sonixax نوشته: پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!

زبان عربی بسیار پویاست چرا که اگر پویا نبود تا به امروز باقی نمی ماند و یا دستخوش تغییرات فراوانی می شد و یک چیز دیگری می شد! اما این زبان همچنان به همان فرم و ریخت باقی مانده است برای نمونه همین کتاب قرآن برای هزار و چهارصد سال پیش است و اگر از دید زبان شناسی به آن بنگریم دستور زبان و آرایه های ادبی و... براستی بی نظیرند و در ضمن اعراب امروزی برای درک و فهم آن دچار رنج نمی شوند و براحتی آن را در می یابند اما برای نمونه همین گاتاهای زرتشت آیا ایرانیان امروزی می توانند آن را بخوانند؟ آیا می دانید که زرتشتیان به کودکان خود زبان دینشان را می آموزند که همانا پهلوی است و بسیار با فارسی و یا حتی پارسی سره تفاوت دارد! البته اینهمه تغییر در زبان ایرانیها ربطی به حمله ی اعراب و .. ندارد! برای نمونه همین گاتها زبان اصلیش زبان اوستایی کهن است و قدمت این کتاب به 8 قرن پیش از میلاد می رسد اما همین کتاب در دوران ساسانی بازگردانی شد و ترجمه شد!!!! آنهم به زبان پهلوی! و البته بنا به ادعای زبانشناسان دیلماجان دوره ی ساسانی خوب عمل نکرده اند و ترزبانِ خوبی ارائه نداده اند!
sonixax نوشته: مثال :

Television

Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com
=>
دیدن از راه دور!

اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.


برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما

نخست آنکه واژه ی عربی تلویزیون می شود مرناة! و البته در کنار این واژه واژگانی چون تلفزیون و تلفاز و.. را هم استفاده می کنند! اما در برابر، همه ی ایرانیان تنها از "تلویزیون" استفاده می کنند و نه دورنما !
جام جم؟؟؟!!! :)))
سالها دل طلب ِ جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

یعنی منظور حضرت حافظ از "جام جم " تلویزیون بوده؟ بیچاره حافظ تمام عمرش در حسرت تلویزیون بوده و خب چون آنموقع که هنوز آن اختراع نشده بوده یک هفتصد هشتصد سالی حافظ باید برای رسیدن به آرزویش صبر می کرده که عمرش کفاف نداد!!!
دیگر "جام جم" که معنی اش و تکلیفش مشخص است و مخترع آن جمشید از پادشاهان پیشدادی بوده و هیچ ربطی به تلویزیون ندارد!!! آخر چگونه واژه ای که قدمت هزاران ساله دارد را می توان برای وسیله ای که از اختراعش یک قرن هم نمی گذارد به کار برد؟!!!

جام جم - WiKi

اما در مورد زبان انگلیسی و آن نمونه ای که آوردید بله درست است و البته نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای دیگر زبانهایی که ریشه ی لاتین دارند چون ایتالیایی و اسپانیولی ! شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی وجود چنین قابلیتی در زبان های لاتین به دبیره ی آن مربوط گردد که اجازه ی چنین ترکیب هایی را می دهد اما برای نمونه زبان پارسی با وجود آنکه ریشه اش هندو اروپایی است ،دبیره اش به مانند زبان عربی است که یک زبان سامی است پس چنین قابلیتهایی را نمی تواند داشته باشد.
sonixax نوشته: یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!

چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!

اما در مورد سختی زبان عربی! آیا هر زبانی که سخت است ناکارامد است ؟ برای نمونه زبان عبری؟ که با توجه به اندک آشناییتی که با آن زبان دارم آن را سختترین زبان می دانم!! دبیره اش وحشتناک گیج کننده است !! اما عربی اینگونه نیست و براستی نسبت به زبان عبری زبان بسیار آسانی است!
اما ببینید اینقدر این زبان عربی و یادگیریش برای دیگران مهم است که در مورد آن چه مقالاتی که نوشته نشده اند و در ژورنالهای معتبر چاپ نشده اند:
Difficulties of Learning Arabic for Non-native Speakers

و چقدر هم که خواستار دارد:
Demand for Arabic Language Education Rises in United States - Campus Watch


اما فرمودید که این زبان عربی توانایی انتقال مفاهیم علمی و فلسفی را ندارد اگر اینطور است می شود بفرمایید چرا دانشمندان غیر عرب اما مسلمان بجای نگارش کتابهایشان به زبان مادریشان از زبان عربی استفاده می کردند؟!!! برای نمونه همان ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی !!! نگویید که مجبور بوده اند و آن زمان زبان رسمی ایران عربی بوده است که خنده دار است! چون این دوستان کتابهای ادبیشان را به پارسی می نوشتند پس اجباری نبوده اما چرا برای نوشتن کتابهای فلسفی و علمی از زبان عربی استفاده می کردند؟ چون بنا به گفته ی خودشان زبان پارسی قابلیت و ظرفیت مفاهیم فلسفی و علمی را نداشته است!

زبان هم شبیه یک موجود زنده می ماند اگر به آن برسیم رشد می کند و شاداب می شود اما اگر نه ، می شود همین که اکنون می بینیم!! تازه دوستان به فکر ِ پرورش زبان و افزایش قابلیتهای آن افتاده اند آنهم البته جرقه اش قبل از انقلاب و در دوره ی پهلوی بود اما بعد از انقلاب بنا به دلایل مضحکی دوباره این امر متوقف شد! اما پرورش و افزایش قابلیتهای زبان چگونه میسر می شود؟ با کمک اهل علم و فلسفه! برای نمونه مرحوم دکتر حسابی یک کارهایی در این زمینه انجام داد که براستی ستودنی است اما کافی نیست! در مقابل علامه طباطبایی همچنان کتابهایش را به عربی می نگاشت!!
این گره فقط به دست اهل فلسفه و علم باز می شود و بس! برای نمونه همین زبان آلمانی که مدام از قابلیتهای فلسفی آن تعریف می شود و چه چه تا قبل از کانت، فلاسفه ی آلمانی به زبان فرانسه کتابهایشان را می نوشتند چون زبان آلمانی را برای انتقال مفاهیم فلسفی ضعیف و ناکارآمد می دانستند اما اکنون چه؟ بهترین زبان برای فلسفه است!
mbk نوشته: بنده هم خواستم دورنمایشگرُ به عربی برگردانم که با جستجو دیدم سه چهار تا واسش آمد،تلفاز ، تلفزیون،، مرناة ،

مرناه و تلفاز برای هر دستگاه گیرنده یا الکترونیکی که میتوانند تصاویر را هم پخش کنند شامل تلویزیون، گوشی های موبایل، صفحه های نمایش کوچک، LCD و ... گفته میشود! و نه تنها به تلویزیون!!
به عبارتی این دو واژه گنگ هستند و به هیچ عنوان پویا بودن زبان را نمیرسانند. به همین روی اعراب عزیز که خیلی خیلی بهتر از شما یا من عربی میدانند هرگز از این واژه ها استفاده نمیکنند چون مخاطق قاط میزند که طرف دارد در مورد چی حرف میزند! پس به همان واژه تلفیزیون بسنده میکنند.
ولی آنچه من نوشتم بی درنگ ذهن شنوده فارسی زبان را به سوی تلویزیون میرد! نه موبایل و پلی استیشن پورتابل و ...

سارا نوشته: اتفاقا به همین نکته هم در پست بعدی اشاره کردم ولی گویا شما نخواندید:

عربی این خاصیت را ندارد!
اینکه هزاران سال است تغییر چندانی نکرده! یعنی درست ایستا بودن زبان و نه پویا بودن زبان!!!


سارا نوشته: زبان عربی بسیار پویاست چرا که اگر پویا نبود تا به امروز باقی نمی ماند و یا دستخوش تغییرات فراوانی می شد و یک چیز دیگری می شد! اما این زبان همچنان به همان فرم و ریخت باقی مانده است برای نمونه همین کتاب قرآن برای هزار و چهارصد سال پیش است و اگر از دید زبان شناسی به آن بنگریم دستور زبان و آرایه های ادبی و... براستی بی نظیرند و در ضمن اعراب امروزی برای درک و فهم آن دچار رنج نمی شوند و براحتی آن را در می یابند اما برای نمونه همین گاتاهای زرتشت آیا ایرانیان امروزی می توانند آن را بخوانند؟ آیا می دانید که زرتشتیان به کودکان خود زبان دینشان را می آموزند که همانا پهلوی است و بسیار با فارسی و یا حتی پارسی سره تفاوت دارد! البته اینهمه تغییر در زبان ایرانیها ربطی به حمله ی اعراب و .. ندارد! برای نمونه همین گاتها زبان اصلیش زبان اوستایی کهن است و قدمت این کتاب به 8 قرن پیش از میلاد می رسد اما همین کتاب در دوران ساسانی بازگردانی شد و ترجمه شد!!!! آنهم به زبان پهلوی! و البته بنا به ادعای زبانشناسان دیلماجان دوره ی ساسانی خوب عمل نکرده اند و ترزبانِ خوبی ارائه نداده اند!

بالاتر خودتان از خودتان نقل قول آورده اید که زبان عربی ایستاست :)))
اینکه این همه سال باقی مانده تنها دلیلش شمار بسیار زیاد مردمانیست که پس از حمله اعراب عرب زبان شدند!


سارا نوشته: اما در مورد زبان انگلیسی و آن نمونه ای که آوردید بله درست است و البته نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای دیگر زبانهایی که ریشه ی لاتین دارند چون ایتالیایی و اسپانیولی ! شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی وجود چنین قابلیتی در زبان های لاتین به دبیره ی آن مربوط گردد که اجازه ی چنین ترکیب هایی را می دهد اما برای نمونه زبان پارسی با وجود آنکه ریشه اش هندو اروپایی است ،دبیره اش به مانند زبان عربی است که یک زبان سامی است پس چنین قابلیتهایی را نمی تواند داشته باشد.

پیشتر خودم به ریشه هندی اروپایی داشتن اشاره کرده ام (لاتین هم یک زبان هندی اروپاییست جانم!)
همچنین نقل قولتان از جام جم بی ربط است! امروزه در پارسی جام جم هم چم تلویزیون است.


سارا نوشته: نخست آنکه واژه ی عربی تلویزیون می شود مرناة! و البته در کنار این واژه واژگانی چون تلفزیون و تلفاز و.. را هم استفاده می کنند! اما در برابر، همه ی ایرانیان تنها از "تلویزیون" استفاده می کنند و نه دورنما !

بالاتر در این مورد توضیح دادم!
بله ایرانیان امروزه از خیلی واژه ها استفاده میکنند! ولی نه به خاطر اینکه اگر واژه دیگری به کار برند مخاطب هنگ میکند! بلکه به خاطر روتین بودن و توی دهان بودن و ...
وگرنه ما واژگان بسیاری برای واژه های بیگانه داریم که استفاده نمیشوند مانند، تارنما، چرخبال، پیامک، رایانه و ... که هیچ کدام در زبان گفتاری ایرانیان استفاده نمیشوند! ولی به مرور زمان جا خواهند افتاد! روزگاری به دادگستری هم میگفتند عدلیه و اگر کسی از واژه دادگستری استفاده میکرد همه به چشم آدم فضایی بهش نگاه میکردند! به جایش اگر امروز کسی بگوید عدلیه همه به چشم غار نشین بهش نگاه میکنند!!!

سارا نوشته: اما در مورد سختی زبان عربی! آیا هر زبانی که سخت است ناکارامد است ؟ برای نمونه زبان عبری؟ که با توجه به اندک آشناییتی که با آن زبان دارم آن را سختترین زبان می دانم!! دبیره اش وحشتناک گیج کننده است !! اما عربی اینگونه نیست و براستی نسبت به زبان عبری زبان بسیار آسانی است!
اما ببینید اینقدر این زبان عربی و یادگیریش برای دیگران مهم است که در مورد آن چه مقالاتی که نوشته نشده اند و در ژورنالهای معتبر چاپ نشده اند:

بله هر زبان سختی! به خاطر سختی در انتقال به غیر نهایتن ناکارآمد است!
و علاقه زیاد میان برخی به یادگیری عربی!!!!!! دلیل بر کارآمدی و به درد بخور بودن آن نیست! زبان چینی و ژاپنی را هم خیلی ها دوست دارند یاد بگیرند و صدها برابر بیشتر از عربی در باره شان مقاله در ژورناهای معتبر علمی چاپ شده است! که چه ؟ از فردا برویم چینی یا ژاپنی یاد بگیریم که یک فرد دیپلمه در همان کشور توانایی مطالعه روزنامه هایشان را ندارد و هنوز باید کلی دیگر زور بزند تا بتواند درست و حسابی مطالعه کند ؟!


سارا نوشته: اما فرمودید که این زبان عربی توانایی انتقال مفاهیم علمی و فلسفی را ندارد اگر اینطور است می شود بفرمایید چرا دانشمندان غیر عرب اما مسلمان بجای نگارش کتابهایشان به زبان مادریشان از زبان عربی استفاده می کردند؟!!! برای نمونه همان ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی !!! نگویید که مجبور بوده اند و آن زمان زبان رسمی ایران عربی بوده است که خنده دار است! چون این دوستان کتابهای ادبیشان را به پارسی می نوشتند پس اجباری نبوده اما چرا برای نوشتن کتابهای فلسفی و علمی از زبان عربی استفاده می کردند؟ چون بنا به گفته ی خودشان زبان پارسی قابلیت و ظرفیت مفاهیم فلسفی و علمی را نداشته است!

میشه بفرمایید چرا خود دانشمندان عرب زبان! کتابهای علمیشان به زبانی غیر عربی مینویسند؟ (امروزه ؟)
در آن زمان استفاده از زبان عربی برای مفاهیم علمی نوعی جبر بوده و باید این کار را میکردند! همان ابن سینا توسط غزالی به کفر متهم شد! چرا؟ چون از نظر غزالی نوشته های فلسفی اش با اسلام همخوانی نداشت! چون در نوشته هایش به دنبال برابر یابی پارسی برای واژه های عربی بود،واژه هایی که توسط همان اعراب و زور کردن زبانشان رو به نابودی بودند! چون اگر عربی نمینوشتند به کفر گویی متهم میشدند و همان بلایی به سرشان میامد که امروزه بر سر مردم در مناطق تحت کنترل داعش می آید!!! چرا در شعر و ادبیات پارسی کاری به آنها نداشتند ؟! چون برای حکومت اسلامی آن دوران اهمیتی نداشت وگرنه همانها را هم به عربی مینوشتند و گند زده میشد به آنچه امروزه با افتخار ازش یاد میکنیم! چه خوب که اهمیت نداشت. پس حالا که میدانید چرا آثار علمی و فلسفی این افراد به زبان عربیست بروید تاریخ بخوانید جانم.
این گفتگوها جدا از اینکه ریشخندآمیز اند بسیار هم بیهوده اند, زیرا برای نمونه عربی
چگونه میتواند "فصیح!" ترین زبان باشد زمانیکه هتّا نمیتواند یک واژه ی
پپسی کولا را همانجور که هست درون بیاورد و ببسی کولا نکند؟ :e405:

یا این فصیح‌ترین زبان به واژه هایی همچون «گاژ», «گچ», «ژاژ»,
«گواژه», «پرچم» و .. که میرسد چرا نیست و نابود میشود ..؟
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
".. ﻗُﻞْ ﻳَﺎ ﺃَﻫْﻞَ ﺍﻟْﻜِﺘَﺎﺏِ ﻟِﻢَ ﺗَﻜْﻔُﺮُﻭﻥَ ﺑِﺂﻳَﺎﺕِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَﺍﻟﻠّﻪُ ﺷَﻬِﻴﺪٌ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﺎ ﺗَﻌْﻤَﻠُﻮﻥَ ‏ 98 .."
"..گو ای سزاوارِ نوشتار براچه رومیپوشانید به نشانه های خداوندُ خداوند گواهشده ای بر چه کار می انجامید 98.."
Mehrbod نوشته: این گفتگوها جدا از اینکه ریشخندآمیز اند بسیار هم بیهوده اند, زیرا برای نمونه عربی
چگونه میتواند "فصیح!" ترین زبان باشد زمانیکه هتّا نمیتواند یک واژه ی
پپسی کولا را همانجور که هست درون بیاورد و ببسی کولا نکند؟ :e405:

یا این فصیح‌ترین زبان به واژه هایی همچون «گاژ», «گچ», «ژاژ»,
«گواژه», «پرچم» و .. که میرسد چرا نیست و نابود میشود ..؟


ببینید یک زبان چون عربی پارس را فارس میخواند من کاری ندارم چرا؟شاید نمیخواهد بر واژه اش افزاید باز همین شما چرا تلویزیون را تلویژن نمیگویید ،همین تلوزیون گویی نشان از ایرانی بودن گوینده دارد،یا اگر کسی بگوید برجم نشان از عربی بودن دارد،یا ترکزبانی گوید گوری بجای قوری که نشان از کمبودش نیست،مگر بخواهد به زبان پارسی سخن گوید آنزمان میشود خرده گرفت که چرا پارسُ فارس میگویی یا پرچمُ درست بجا نمی آوری،نمونه اگر توی پراید چرخِ یا فرمانِ پژو نبوده خرده نمیگیرند ..خداوندا مرا برپاساز پیوست نماز دار
sonixax نوشته: مرناه و تلفاز برای هر دستگاه گیرنده یا الکترونیکی که میتوانند تصاویر را هم پخش کنند شامل تلویزیون، گوشی های موبایل، صفحه های نمایش کوچک، LCD و ... گفته میشود! و نه تنها به تلویزیون!!
به عبارتی این دو واژه گنگ هستند و به هیچ عنوان پویا بودن زبان را نمیرسانند. به همین روی اعراب عزیز که خیلی خیلی بهتر از شما یا من عربی میدانند هرگز از این واژه ها استفاده نمیکنند چون مخاطق قاط میزند که طرف دارد در مورد چی حرف میزند! پس به همان واژه تلفیزیون بسنده میکنند.
ولی آنچه من نوشتم بی درنگ ذهن شنوده فارسی زبان را به سوی تلویزیون میرد! نه موبایل و پلی استیشن پورتابل و ...
آها منظورتان همان جام جم است نه؟! یعنی فارسی زبان تا ""جام جم" را می شنود بی درنگ "تلویزیون" در نظرش می آید نه؟! پس برای نمونه این شعر حافظ هم اگر برای فارسی زبان بخوانیم بی درنگ تلویزیون در ذهنش نقش می بندد!!!!
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

البته تنها حافظ نیست و برای نمونه شاهنامه ی فردوسی و دیگر آثار نظامی گنجه ای و مولانا و.. پر از این واژه ی "جام جم" است و نکته ای که پیشتر هم گفتم و جنابعالی اینگونه پاسخ دادید
sonixax نوشته: همچنین نقل قولتان از جام جم بی ربط است! امروزه در پارسی جام جم هم چم تلویزیون است.

همچنان بر جای خود باقی می ماند! امروزه هم پارسی زبانی که تنها به اندازه اپسیلونی ادبیات پارسی می داند هرگز جام جم را هم چم تی وی نمی گیرد چرا؟ چون این واژه هزاران سال، پیش از اختراع تی وی وجود داشته است و جمشید پادشاه پیشدادی آن را اختراع کرد تا با آن جهان را رصد کند و جام جهان نمای جمشید نام گرفت که به طور کوتاه شده می شود "جام جم" که هیچ ربطی هم به تی وی ندارد! مگر آنکه معتقد باشید که با تی وی آنهم از گونه ی ایرانیش بشود تمام احوالات ِ پیدا و پنهان ِجهان را رصد کرد!! و البته این که این واژه ی "جام جم " چگونه بعنوان تی وی معرفی شد بهتر است از جناب حداد عادل همه کاره ی فرهنگستان و صدا وسیما و یار گرمابه و گلستان معظم له پرسش کنید!!! هر چند که این واژه بی درنگ از طرف کارشناسان زبان رد شد! چرایش را هم که پیشتر گفته ام چون این واژه خودش هم اکنون دارای چم است و قدمتی هزاران ساله دارد و از اینرو نمی توان آنرا برای یک چیز جدید و تازه پدید آمده به کار برد! گمان نمی کردم از پیروان حداد عادل باشید:))

اما برای روشن تر شدن ، برای نمونه "رییس جمهور " یک واژه از بیخ عربی است نه؟ حال بیایند و آن را پارسی اش کنند و بگویند "کوروش کبیر"(!) از این پس به جای واژه ی عربی "رییس جمهور" باید بگوییم "کورش کبیر"!! آیا این پذیرفتنی است؟ آیا منطقی است؟ کوروش کبیر هزاران سال پیش زیست می کرد آنهم در زمانی که هیچ کشوری و حکومتی از گونه ی جمهوری نبوده است و رییس جمهور نداشته است! و دیگر اینکه خود کورش کبیر یک هویت حقیقی است و البته ملی ! حال "جام جم" هم همینطور چرا که آنهم دارای یک هویت حقیقی است و البته ملی!


sonixax نوشته: عربی این خاصیت را ندارد!
سند و رفرنس بیاورید که چرا ندارد!
sonixax نوشته: اینکه هزاران سال است تغییر چندانی نکرده! یعنی درست ایستا بودن زبان و نه پویا بودن زبان!!!


بالاتر خودتان از خودتان نقل قول آورده اید که زبان عربی ایستاست :)))

آیا من چنین سخنی گفتم؟! این بود سخن بنده:

سارا نوشته: زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !

آیا اینکه گفتم از دید شما هویتش را از دست نداده است به معنای ایستا بودن آنست؟!! عجب نمی دانستم:)) گویا شما پویا بودن را با "دگردیسی" هم چم گرفته اید! و از اینرو سخن مرا اینگونه برداشت کرده اید! خب بهتر است که یک تعریفی اینجا از "پویایی" بشود و اینکه پویایی در علم زبانشناسی یعنی چه؟
در علم جامدات یک تعریفی از پویایی می شود و در علم سیالات یک تعریف دیگر و اگر همان تعریفی که از "پویایی " در علم جامدات وجود دارد را در مورد سیالات بکاربریم در حقیقت ایستار و سکون را در سیالات تعریف کرده ایم!
اینجا هم همین گونه است! پویایی در علم زبانشناسی یعنی آنکه زبان توانایی تولید واژگان جدید را برای مفاهیم و پدیده های جدید داشته باشد! و قابلیتهایش با توجه به شرایط زمانش افزایش یابد برای نمونه اگر در یک شرایط زمانی ویژه در همه جای جهان یک دانش یا دانشهای خاصی پیشرو باشند توانایی سازگاری خویش با مفاهیم آن دانش یا دانشها را داشته باشد و به قول معروف توانایی افزایش ظرفیتهای علمی خود را داشته باشد.

اما در مورد زبان عربی هنوز هم می گویم که هویتش را هزاران سالست که از دست نداده و در همان ریخت و فرم باقی مانده است که این بیانگر پایایی است و نه سکون و اینکه پویا هست به همان دلیلی که در بالا گفتم. در حقیقت زبان به مانند یک موجود زنده می ماند وقتی متولد می شود ضعیف است و ناتوان ولی اگر آن را به درستی پروش دهیم بارور می شود و نیرومند! برای بیشتر روشن شدن پایایی زبان عربی در عین پویایی ،می توان زبان را شبیه یک انسان تصور کنیم وقتی کودک است چهره اش کودکانه است اما وقتی بزرگ شد و از لحاظ جسمی و ذهنی بالغ شد بازهم همان شخص است و کسانی که وی را تنها در کودکی دیده اند بازهم می توانند وی را به یاد آورند!

مهمترین نشانه ی پویایی یک زبان که در بالا گفتم و حالا دوباره هم می گویم همین است : زبان توانایی تولید واژگان جدید را برای مفاهیم و پدیده های جدید داشته باشد!
اینکه شما جام جم را جایگزین پارسی تلویزیون می دانید حال جدا از آنکه آیا ما چنین اجازه ای را داریم که از یک واژه ای که خودش هویت و معنا دارد برای یک پدیده و اختراع جدید استفاده کنیم، وازه ی نویی نیست و هزاران سال قدمت دارد و حتی اگر به جای تی وی هم بکار گرفته شود و پذیرفته شود دلیل بر پویایی زبان پارسی ندارد!! و حتی می تواند بر غیر پویایی آن صحه بگذارد!!

sonixax نوشته: اینکه این همه سال باقی مانده تنها دلیلش شمار بسیار زیاد مردمانیست که پس از حمله اعراب عرب زبان شدند!

ای بابا! چرا شما همه اش می رسید به حمله ی اعراب و اسلام؟! اینها ربطی به علم زبان شناسی و مباحث مربوط به آن ندارد! اما برای نمونه در مورد زبان عبری چه؟ که آنهم به مانند عربی زبان نیرومندی است و البته از دید دستور زبانی و واژگان شباهتهای زیادی با هم دارند و از یک ریشه اند (از زبانهای سامی هستند). در مورد آن چه می خواهید بگویید؟
قوم یهود که کم جمعیت ترین است در دنیا و کمتر از یک قرن هست که صاحب سرزمین (البته آنهم با زور !) شده است!


sonixax نوشته: پیشتر خودم به ریشه هندی اروپایی داشتن اشاره کرده ام (لاتین هم یک زبان هندی اروپاییست جانم!)

خوب شد گفتید که لاتین زبان هندو اروپاییست وگرنه نمی دانستم:)) اما گویا سخن بنده هوش نشد! شما فرمودید که زبان انگلیسی به علت آنکه یک زبان هندو اروپاییست قابلیت ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید را دارد. و سپس هم فرمودید چون زبان پارسی هندو اروپاییست پس آنهم اینگونه است و.. اما آن نمونه ای که شما از زبان انگلیسی آوردید برای نشان دادن قدرت ترکیب سازی در زبان انگلیسی بیشتر از آنکه به ریشه ی هندو اروپایی بودن آن مربوط باشد به دبیره ی آن مربوط است! که دبیره لاتین هست و اینکه از چپ به راست است و حروف به هم نمی چسبند و جدا جدا و مستقل می توانند باشند و تفکیک کردن واژگان در آن آسانتر و سهلتر است تا زبانهایی چون پارسی یا عربی که دبیره اشان از گونه ی لاتین نیست!
در ضمن مگر بنده اینجا عربی را در مقابل پارسی قرار داده ام و این دو زبان را دارم با هم مقایسه می کنم که مدام عربی و پارسی را در کنارهم قرار می دهید و با هم مقایسه می کنید؟ از همان آغاز بنده تنها به زبان عربی کار داشتم و هیچ مقایسه ای هم با زبان فارسی نکردم!


sonixax نوشته: بله هر زبان سختی! به خاطر سختی در انتقال به غیر نهایتن ناکارآمد است!
و علاقه زیاد میان برخی به یادگیری عربی!!!!!! دلیل بر کارآمدی و به درد بخور بودن آن نیست! زبان چینی و ژاپنی را هم خیلی ها دوست دارند یاد بگیرند و صدها برابر بیشتر از عربی در باره شان مقاله در ژورناهای معتبر علمی چاپ شده است! که چه ؟ از فردا برویم چینی یا ژاپنی یاد بگیریم که یک فرد دیپلمه در همان کشور توانایی مطالعه روزنامه هایشان را ندارد و هنوز باید کلی دیگر زور بزند تا بتواند درست و حسابی مطالعه کند ؟!

زبان عربی و البته عبری به عنوان قدیمترین زبانهای سامی که هنوز زنده اند و از لحاظ تاریخی و تمدنی و باستان شناسی و البته از دید زبان شناختی و کتابهای بسیار بی نظیر و ارزشمندی که به این زبانها نوشته شده ، بسیار بسیار زبانهای مهمی هستند به گونه ای که چینی و ژاپنی در برابر آنها هیچ هستند. و البته زبان پارسی هم به همان دلایل زبان بسیار ارزشمندیست چنانچه امروزه در بزرگترین دانشگاه های دنیا چون پرینستون بر روی شناخت و پژوهش بیشتر بر آن ،چه سرمایه گذاریهای هنگفتی که نمی کنند چون این زبان هم دارای کتابهای بی نظیریست که تنها با دانش کامل در زبان پارسی می توان آنها را به طور کامل درک کرد و فهمید!

sonixax نوشته: میشه بفرمایید چرا خود دانشمندان عرب زبان! کتابهای علمیشان به زبانی غیر عربی مینویسند؟ (امروزه ؟)
به همان دلیل که امروزه دانشمندان فارسی زبان و البته دیگر غیر انگلیسی زبانان کتابهای علمی و مقالات علمیشان را به زبان انگلیسی می نویسند!
sonixax نوشته: در آن زمان استفاده از زبان عربی برای مفاهیم علمی نوعی جبر بوده و باید این کار را میکردند! همان ابن سینا توسط غزالی به کفر متهم شد! چرا؟ چون از نظر غزالی نوشته های فلسفی اش با اسلام همخوانی نداشت! چون در نوشته هایش به دنبال برابر یابی پارسی برای واژه های عربی بود،واژه هایی که توسط همان اعراب و زور کردن زبانشان رو به نابودی بودند! چون اگر عربی نمینوشتند به کفر گویی متهم میشدند و همان بلایی به سرشان میامد که امروزه بر سر مردم در مناطق تحت کنترل داعش می آید!!! چرا در شعر و ادبیات پارسی کاری به آنها نداشتند ؟! چون برای حکومت اسلامی آن دوران اهمیتی نداشت وگرنه همانها را هم به عربی مینوشتند و گند زده میشد به آنچه امروزه با افتخار ازش یاد میکنیم! چه خوب که اهمیت نداشت. پس حالا که میدانید چرا آثار علمی و فلسفی این افراد به زبان عربیست بروید تاریخ بخوانید جانم.

امام محمد غزالی قبل از تحولش چه کسی را به کفر متهم نکرد؟ وی حتی به برادرش احمد غزالی هم رحم نمی کرد و وی را از گزند سخنانش در امان نمی گذاشت! اما در مورد ابن سینا! ابن سینا حتی کتاب عارفانه اش "حی بن یقظان" را هم به عربی نگاشته !!!! اما در مقابل ما کسی چون شهاب الدین سهروردی را داریم که بیشتر آثارش را به پارسی نگاشته و برای نمونه عقل سرخ شهاب الدین سهروردی هم ارز با حی بن یقظان ابن سینا هست اما آن به پارسی اصیل و آن یکی به عربی:) ابن سینا که در حقیقت وی احیا کننده حکمت خسروانی یا همان اشراق هست در آخرین کتابش که تنها مقدمه ی آن امروزه به جا مانده ، سخن از حکمت اشراق می کند که برای خواص است و.. بازهم از زبان عربی بهره گرفته آنهم برای نوشتن در مورد اصیلترین فلسفه ی ایران یعنی اشراق!!! اما در مقابل شهاب الدین سهرودی بطور کامل به پارسی آنهم ناب به بیان اشراق می پردازد! و اصلا به علت همین نوشته هایش وی را متهم به زرتشتی بودن می کنند و حتی کسی چون ملاصدرا که قرن ها بعد از وی هست بر او خرده گرفته و اینکه چرا وی خدا را نور می داند و چرا آرا و نظریاتش به زرتشتیان شبیه تر است تا اسلام و.........

اما در آنموقع چون زبان عربی به مانند زبان انگلیسی در امروزه بوده! یعنی یک زبان بین المللی در بین ملل اسلامی از ایران گرفته تا اسپانیا بوده است از اینرو از ابن سینا و غزالی گرفته تا ولید اسپانیایی و ابن عربی اندلسی همه به زبان عربی می نگاشته اند . درست به مانند امروزه که همه به زبان انگلیسی مقالات و کتبشان را می نویسند تا دیگران در دیگر نقاط جهان بتوانند از آن بهره گیرند! و البته همه ی اینها به پربارتر شدن و قوی تر شدن زبان انگلیسی کمک کرده و سبب شده براستی زبان کاملی در انتقال مفاهیم علمی گردد. اما در همان دوران طلایی جهان اسلام، همین فلاسفه و دانشمندان غیر عرب و یا بهتر است بگویم ایرانی به پر بارتر شدن و قویتر شدن زبان عربی در دانش و فلسفه یاری رساندند!
زبان عربی توانایی واژه‌‌سازی اش بخوبی زبان‌هایِ هندواروپایی نیست, از چند رو:
١. پوشش نداشتن همه‌یِ واتها: نبود پ, ژ, گ, چ دردسرآفرین‌اند, هم در وامواژه‌ها, چم در واژه‌سازی. برای نمونه,
وامواژه‌یِ «گوگل» در عربی دردسرآفرین است چون هم جوجل میشود, هم غوغل, هم کوکل و هر سه نیز به کار میروند!

٢. در عربیک یک شماری کالبد آهنگین برای واژه‌سازی بیشتر نیست, برای نمونه مکتب از کتب نام
جایگاه است, هنگامیکه در پارسی که زبانی ونداوند (aggultinative) باشد میشود دبیر+ستان, آموزشگاه و جزآن.

٣ّ. جاهاییکه عربی ناچار از واژه‌سازی میشود آنرا آموده (ترکیب شده) میآورد, برای نمونه در پارسی
میشود «پُست ِ هوایی» را «هواپست» کوتاه‌تر, ولی عربی نمیتواند و تنها «پُست ِ هوایی» را پوشش میدهد.


صفحات: 1 2 3 4