دفترچه

من یه مشكل شدید دارم تو این زمینه ها:)
هم كاملا منطقی ام و میپذیرم و قدرت فراموشی بالایی هم دارم
از یه طرف متاسفانه یا خوشبختانه! یك مازوخیست به تمام معنا هستم از لذت بردن از درد های جسمی مثل دندون درد بگیرید تا لذت بردن از درد های روحی البته درد های روحی ای كه خودم ایجادشان كنم اگر فرد دیگری ایجادش كنم سلاح های دفاعی و هجومی قوی ای دارم:)
این مازوخیست بودن در كنار لذت گرا بودن تو روابط اندكی با افراد خاصی كه دركنارشون حس های خوبی رو تجربه كردم جلوی این منطق و فراموشی رو میگیرد
این موضوع آزاد دهنده نیست برای من زیاد غیر عادی هم نیست ولی به چشم دیگران زیاد نرمال هم نیست :دی

yasy نوشته: من یه مشكل شدید دارم تو این زمینه ها:)
هم كاملا منطقی ام و میپذیرم و قدرت فراموشی بالایی هم دارم
از یه طرف متاسفانه یا خوشبختانه! یك مازوخیست به تمام معنا هستم از لذت بردن از درد های جسمی مثل دندون درد بگیرید تا لذت بردن از درد های روحی البته درد های روحی ای كه خودم ایجادشان كنم اگر فرد دیگری ایجادش كنم سلاح های دفاعی و هجومی قوی ای دارم:)
این مازوخیست بودن در كنار لذت گرا بودن تو روابط اندكی با افراد خاصی كه دركنارشون حس های خوبی رو تجربه كردم جلوی این منطق و فراموشی رو میگیرد
این موضوع آزاد دهنده نیست برای من زیاد غیر عادی هم نیست ولی به چشم دیگران زیاد نرمال هم نیست :دی

خب من تفاوتم با شما اینه که یک سادیست لذت طلب هستم :)))
مازوخیست بودن فکر میکنم حس قدرت طلبی ادم رو میگیره یک جوری احساس خفگی میکنم :))

nirvana نوشته: خب من تفاوتم با شما اینه که یک سادیست لذت طلب هستم :)))
مازوخیست بودن فکر میکنم حس قدرت طلبی ادم رو میگیره یک جوری احساس خفگی میکنم :))

خوب من از حس خفگی كه خودم ایجادش كنم لذت میبرم:))
آدم ها اونچنان برای من اهمیت ندارند كه بتوانند من و آزار بدن...اصولا تنها كسی كه میتونه من و آزار بده خودمم و از این آزار ها لذت میبرم
خیلی راحت میتونم جلوی این ازار ها رو بگیرم ولی این حس لذت گرایی اجازه نمیده بهم
در كل لذت های مازوخیستی لذت های عجیبی هستند به عجیبی لذت های سادیستی
و به قول فروید هر لذتی لذت جنسی است!

اصولا سادیسم و مازوخیسم دو مقوله ی جدا از هم نیستند

yasy نوشته: خوب من از حس خفگی كه خودم ایجادش كنم لذت میبرم:))
آدم ها اونچنان برای من اهمیت ندارند كه بتوانند من و آزار بدن...اصولا تنها كسی كه میتونه من و آزار بده خودمم و از این آزار ها لذت میبرم
خیلی راحت میتونم جلوی این ازار ها رو بگیرم ولی این حس لذت گرایی اجازه نمیده بهم
در كل لذت های مازوخیستی لذت های عجیبی هستند به عجیبی لذت های سادیستی
و به قول فروید هر لذتی لذت جنسی است!

اصولا سادیسم و مازوخیسم دو مقوله ی جدا از هم نیستند

خب من از ازار خودم لذت نمیبرم از ازار دیگران تا حدودی چرا:)
من حتی صحنه هایی از یک پورن که زن در اون مورد تحقیر قراربگیره ازارم میده و نمیتونم ببینمش
اینهمه دادینه خودینه از خودت نده:)))))

nirvana نوشته: خب من از ازار خودم لذت نمیبرم از ازار دیگران تا حدودی چرا:)
من حتی صحنه هایی از یک پورن که زن در اون مورد تحقیر قراربگیره ازارم میده و نمیتونم ببینمش
اینهمه دادینه خودینه از خودت نده:)))))

تاكید كردم فقط خودم :دی

:)))))) این دادینه خودینه ها مشكلی ندارد باعث میشود فكر كنند دیوانه ایم از بلاهایشان در امان بمانیم:دی

yasy نوشته: تاكید كردم فقط خودم :دی

:)))))) این دادینه خودینه ها مشكلی ندارد باعث میشود فكر كنند دیوانه ایم از بلاهایشان در امان بمانیم:دی

فکر کنند؟یعنی نیستیم؟:))
بحث کمی منحرف شد:)
من کلا حافظه خوبی ندارم واین خودش خیلی در فراموش کردن ادمهایی که در زندگی دوستشان دارشتم کمک کننده ست

من فکر می کنم تا حدودی سادیسم دارم ! مثلن از آزار خواهرم خیلی لذت می برم ! اینکه با تفنگ آب پاش بیفتم دنبالش و خیسش کنم یا ازش خرسواری بگیرم !

البته مازوخیسم ندارم !