دفترچه

نسخه‌ی کامل: دبیره‌ی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
نگر من اینه که استفاده از این دبیره بسیار ناپسند هست.
فرجام پارسی نویسی ما این است که ما در پارسی خود، واژه های خوبی داریم پس چرا از واژه های تازیک بهره جوییم؟
یا "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است".

مگر ما از عرب ها متنفریم که بخواهیم همه نام و نشانشان را از فرهنگمان بکَنیم و دور بریزیم؟

مگر جز این است که برای این دبیره عربی کنونی جایگزینی شایسته نداشتیم؟
از این دبیره چه سودی میبریم که از دبیره کنونی نمیبریم؟
از این کار بیهوده چه سودی بدست میاید جز تلف شدن زمان و نیرو؟
چرا باید یک دبیره از نو بسازیم تا دبیره عربی کنونی را کنار بگذاریم و فریاد بزنیم که از عرب ها نفرت داریم؟ مگر در فرهود چنین است؟من که چنین نیستم و از این دبیره بهره نخواهم جست.
به نگر من بهره جویی از این دبیره دیگر نمودی از فاشیسم است!!!

دوستان نگر شما در مورد این دبیره چیست؟
Guyand behešto hure in xâhad bud - Ânjâ meyo širo angebin xâhad bud
Gar mâ meyo ma'šuq gozidim ce bâk - Con âqebate kâr cenin xâhad bud
پیشتر به همه‌ی اینها ژرفتر و نکته‌سنجانه‌تر پاسخ داده شده:

UniPers: A New Alphabet for Persian



Samking نوشته: مگر ما از عرب ها متنفریم که بخواهیم همه نام و نشانشان را از فرهنگمان بکَنیم و دور بریزیم؟

عرب چه پیوندی به دبیره دارد؟ 21 این دبیره مفت‌اش گران است، میخواهد ایرانی باشد میخواهد عربی!



Samking نوشته: مگر جز این است که برای این دبیره عربی کنونی جایگزینی شایسته نداشتیم؟
از این دبیره چه سودی میبریم که از دبیره کنونی نمیبریم؟
از این کار بیهوده چه سودی بدست میاید جز تلف شدن زمان و نیرو؟

این دبیره ناکارآمد است، زیرا:
نگارش استاندارد روی آن شدنی نیست؛ نمونه: نیم‌فاصله داریم و نداریم، گاهی "مردم ها" مینویسیم، گاهی "مردمها" مینویسیم، گاهی "مردم‌ها" مینویسیم!
یا «"مفت‌اش" گران است»، «"مفتش" گران است»، «"مفت اش" گران است».

بزرگترین آشفتگی آن: سداگذاری روی این دبیره بایسته نیست، پس نمینویسند *

با دستور زبان پارسی جور نیست، برای نمونه در پارسی میانوند "و" داریم و میتوان دو واژه گفت + شنود را با این میانوند به هم چسبانده
و یک واژه نو برساخت: گفت‌وشنود؛ ولی چون دبیره ناکارآمده، آنرا "گفت و شنود" مینویسیم، که "و" بجای میاوند میشود and.

راستچین بودن آن مایه‌ی دردسر است، شمارگان (که ریشه‌اشان هندی) باشد چپ به راست مینویسیم، نوشته‌ها را راست به چپ!

بسیاری از ویژگی‌ها زبان پارسی توانایی خودنمایی ندارند و به سوی فراموشی میروند، برای نمونه ما در زبان پارسیک شناسه‌ای (article) بنام "e" داریم، مانند Deraxt e، که در انگلیسی میشود The Tree،ولی از روی ناکارآمدی دبیره کنونی آنرا کمابیش همیشه "آن درخت" مینویسیم!

..



Samking نوشته: چرا باید یک دبیره از نو بسازیم تا دبیره عربی کنونی را کنار بگذاریم و فریاد بزنیم که از عرب ها نفرت داریم؟ مگر در فرهود چنین است؟من که چنین نیستم و از این دبیره بهره نخواهم جست.
به نگر من بهره جویی از این دبیره دیگر نمودی از فاشیسم است!!!

نام درست دبیره کنونی ما "Perso-Arabic یا پارسی/عربی" است، چون نه سراسر عربی است نه سراسر پارسی (:

کسی بدنبال کشتن و هلوکاست عرب‌ها نیست، میخواهیم زبانمان را سامانمند و ساده کرده و از این آشفتگی نابهنجار زشت کنونی دربیاوریم!



* نمونه، واژه Farhud که به یک ریخت بیشتر روی دبیره «پارسی جهانیک» خوانده نمیشود، در دبیره بیخود کنونی میتوان آنرا انگاشت:

فُرُهُوُد
فُرُهُوِد
فُرُهُوَد
فُرُهِوُد
فُرُهِوِد
فُرُهِوَد
فُرُهَوُد
فُرُهَوِد
فُرُهَوَد
فُرِهُوُد
فُرِهُوِد
فُرِهُوَد
فُرِهِوُد
فُرِهِوِد
فُرِهِوَد
فُرِهَوُد
فُرِهَوِد
فُرِهَوَد
فُرَهُوُد
فُرَهُوِد
فُرَهُوَد
فُرَهِوُد
فُرَهِوِد
فُرَهِوَد
فُرَهَوُد
فُرَهَوِد
فُرَهَوَد
فِرُهُوُد
فِرُهُوِد
فِرُهُوَد
فِرُهِوُد
فِرُهِوِد
فِرُهِوَد
فِرُهَوُد
فِرُهَوِد
فِرُهَوَد
فِرِهُوُد
فِرِهُوِد
فِرِهُوَد
فِرِهِوُد
فِرِهِوِد
فِرِهِوَد
فِرِهَوُد
فِرِهَوِد
فِرِهَوَد
فِرَهُوُد
فِرَهُوِد
فِرَهُوَد
فِرَهِوُد
فِرَهِوِد
فِرَهِوَد
فِرَهَوُد
فِرَهَوِد
فِرَهَوَد
فَرُهُوُد
فَرُهُوِد
فَرُهُوَد
فَرُهِوُد
فَرُهِوِد
فَرُهِوَد
فَرُهَوُد
فَرُهَوِد
فَرُهَوَد
فَرِهُوُد
فَرِهُوِد
فَرِهُوَد
فَرِهِوُد
فَرِهِوِد
فَرِهِوَد
فَرِهَوُد
فَرِهَوِد
فَرِهَوَد
فَرَهُوُد
فَرَهُوِد
فَرَهُوَد
فَرَهِوُد
فَرَهِوِد
فَرَهِوَد
فَرَهَوُد
فَرَهَوِد
فَرَهَوَد
اینجا هم در اینباره پیشتر گفتگو کرده‌ایم: الفبای پارسی
Mehrbod نوشته: نگارش استاندارد روی آن شدنی نیست؛ نمونه: نیم‌فاصله داریم و نداریم، گاهی "مردم ها" مینویسیم، گاهی "مردمها" مینویسیم، گاهی "مردم‌ها" مینویسیم!
میشود استانداردش کرد.
Mehrbod نوشته: بزرگترین آشفتگی آن: سداگذاری روی این دبیره بایسته نیست، پس نمینویسند *
ولی جایی که بایسته باشد میشود و میتوانیم سدا گذاری کنیم.
چنانکه اینهمه فرهود نوشتی و شد!!

Mehrbod نوشته: با دستور زبان پارسی جور نیست، برای نمونه در پارسی میانوند "و" داریم و میتوان دو واژه گفت + شنود را با این میانوند به هم چسبانده
و یک واژه نو برساخت: گفت‌وشنود؛ ولی چون دبیره ناکارآمده، آنرا "گفت و شنود" مینویسیم، که "و" بجای میاوند میشود and.
میشود استاندارد را بر این گذاشت که بنویسیم"گفتوشنود"
Mehrbod نوشته: راستچین بودن آن مایه‌ی دردسر است، شمارگان (که ریشه‌اشان هندی) باشد چپ به راست مینویسیم، نوشته‌ها را راست به چپ!
به دردسرش نمیارزد!


Mehrbod نوشته: نام درست دبیره کنونی ما "Perso-Arabic یا پارسی/عربی" است، چون نه سراسر عربی است نه سراسر پارسی (:

کسی بدنبال کشتن و هلوکاست عرب‌ها نیست، میخواهیم زبانمان را سامانمند و ساده کنیکرده و از این آشفتگی زشت کنونی دربیاوریم!
پس همین خوبه!
دیگر خوشنویسی و نستعلیق هم از میان نمیرود در گذر زمان!!
SAMKING نوشته: میشود استانداردش کرد.

اگر بخواهیم این دبیره را بهمان خوبی پارسی جهانیک کنیم، باید چهار برابر انرژی بگذاریم!

فرنود میگوید که آدم زندگی را بر خودش سخت نمیکند و راه درست را می‌گزیند (:



SAMKING نوشته: ولی جایی که بایسته باشد میشود و میتوانیم سدا گذاری کنیم.
چنانکه اینهمه فرهود نوشتی و شد!!

نادرسته، یک واژه "فرهود" را هم من با سختی و رنج بسیار جا انداخته‌ام و اگر شمار کلیدهای بایا برای نوشتن آن بریخت "فَرهود" را بشماریم (با در نگر گرفتن shift) میشود 8 کلید آنهم با سداگذاری کاستیمند، هنگامیکه farhud شش کلید با سداگذاری 100% است!


در کنارش کو؟ ما یک ماهه نمیتوانیم سدای چند خان (بیت) چامه‌سرای هم‌میهنمان را دربیاوریم و خود من با این دانشم ده باری
در ترانویسی (transliteration) و خوانش سدای چامگان لغزیده‌ام: رباعیات «خیام» - صفحه 2

توانستن که فرنود نیست، "بایستگی و آسانی" دبیره پارسی جهانیک کجا، توانستن و هرگز نکردن دبیره کنونی کجا!



اینجا هم یک ماهی است ما پرسیدیم "کو"، کسی نگفت کجا 21

Mehrbod نوشته:
Pazhuhande نوشته: گرامی تمامی این خوانش ها را می توان با بکار گیری نشانه های زیر و زبر و پیش و ساکت نشان داد. نمی توان؟

شدنش که میشود، ولی کو، کجا نوشته‌اند؟

SAMKING نوشته: میشود استاندارد را بر این گذاشت که بنویسیم"گفتوشنود"

میشود هم "گفت‌و‌شنود" گذاشت، جدای این زمانیکه این استانداردها را میاوریم خواندنش بس سخت‌‌تر و زشت‌تر هم میشود.
گفتوشنود را اکنون دیگر نمیدانیم Goftušenud بخوانیم یا Goftošenud، هنگامیکه پارسی جهانیک همیشه "تنها یکراه" برای خوانش وا میگذارد.



SAMKING نوشته: به دردسرش نمیارزد!

نه، در فرهود به دردسر نگه‌داری‌اش نمیارزد!



SAMKING نوشته: پس همین خوبه!
دیگر خوشنویسی و نستعلیق هم از میان نمیرود در گذر زمان!!

مگر کسی پیش روی خوشنویسان یا گرفته یا مگر کسی را وادار کرده‌اند از این دبیره ی "پارسیک/تازیک" بهره نجوید؟

زبان را که برای "خوشنویسان" یا "چامه‌سرایان" نساخته‌اند، زبان و دبیره را برای آسانیِ گفتگو میان مردمان ساخته‌اند و دبیره‌ی کنونی
در این راه بسیار ناکام و هتا سنگ انداز بوده، Pas bar mâ ast ke yek dabireye behtar jâygozin konim.
Sotude:

من هم با نگر استاد آریا و دوست گرامی ام مهربد همراستا هستم، ولی با اندگی دگرسانی در این باره! شاید همه ندانند که در کشور ژاپن، 4 گونه دبیره هست که هر همه ی آن ها کاربرد دارند و "رسمی" هستند: کانجی (kanji) ، کاتاکانا (katakana) ، هیراگانا (hiragana) و رُماجی (romaji=roman alphabet).
از میان دبیره های گفته شده در بالا، دبیره ی رُماجی، دبیره ی لاتین شده (Romanized) است و برای کاربردهای دانشیک، پژوهشی و کمک آموزشی از آن بهره گرفته می شود.

به نگر من نمی بایست دبیره ی کنونی پارسی را از بیخ و بن دِگـَراند (تغییر داد) و همچنین نباید آن را به روز رساند (آپدیت کرد) چون " آفتابه خرج لحیم است!!!"
چه خوب است که همانند ژاپن، چندین دبیره داشته باشیم و از هریک از آن ها در جای خود بهره ببریم. برای نمونه، دبیره ی لاتین (Romanized Persian Alphabet) بسیار درخور برای کاربردهای دانشیک(علمی)، پژوهشی و نوشتاری است. (به نگر من) همه ی کسانی که نسک های دانشیک (به دبیره ی عربی) را خوانده اند، دریافته اند که این دبیره به هیچگاه به درد نوشته های دانشیک و پژوهشیک نمی خورد و نیازی به سخن در این باره نیست چون بسیار آشکار است!
اگر ما همانند ترکیه، دبیره مان را از بیخ و بن بـِدِگـَرانیم، زاییده های آینده (نسل های آینده) نخواهند توانست با ادبسارهای چامه سرایان بزرگ ما "ارتباط برقرار" کنند؛ هتا اگر همه ی ادبسارهای نوشته شده به دبیره ی عربی را به لاتین برگردانیم، با "آثار باستانی" برجای مانده چه کنیم؟!! آیا می توان آن ها را هم به لاتین برگرداند؟!!! چه بخواهیم و چه نخواهیم، دبیره ی عربی دبیره ای است که نیاکان ما بیش از 1400 سال (هرچند به زور تیغ و شمشیر!) با آن نوشته اند و شما هیچ کشوری را (با این دیرینگی و فرهنگ پرمایه همچون ایران) نخواهید یافت که بخواهد سرمایه های فرهنگی و ادبی 14 سده ی خود را به یکباره به دور بیندازد!
آرمانم از سخنانی که گفته شد، این بود که می توان چندین دبیره را در کشور به "رسمیت" شناخت و از هریک در جای خود بهره گرفت؛ برای نمونه از دبیره ی لاتین می توان در نوشته های دانشیک و پژوهشی، نسک های دانشگاهی و آموزشگاه ها، رزونامه ها و چاپنامه ها (مطبوعات) و ... بهره گرفت. از دبیره ی عربی هم می توان در نوشته های ادبی و خوشنویسی و هُنَری بهره گرفت (هنچنانکه هم اکنون هم از آن بهره می گیرند).
اگر این نوشته، دراز و "طولانی" شد بر من ببخشید!

به مهر، نگرتان را در این باره بگویید تا به یک جایی برسیم!
درود برهمه ی دوستان!!
باید بگم که مهربد جان، من رو با زور کتک به این انجمن برگردوند!!!!!!!! ;)
من نگرم رو درباره ی این دبیره ی بیخود کنونی گفته ام و بازهم می گم که این دبیره به دردر نوشته های دانشیک، پژوهشی، سوادآموزی و... نمی خوره!! همین و بس!!
ولی باید این رو هم بگم که با دبیره ی unipers که [دست کم برای من] آشکار نیست چه جوری و از کجا ناگهان ساخته شد و دوستم مهربد بر بهره گیری از اون پا می فشاره، همراستا نیستم. به نگر من این دبیره (unipers) کاستی هایی داره که باید اون ها رو از میان ببریم، سپس بیاییم و به دیگران بگیم: "این بهترین دبیره ای ست که میشه با اون نوشته های پارسی رو نوشت و ... "پس برماست که از آن بهره بببریم!!""
اگر دوست دارید، کاستی هایی رو که من توی دبیره ی unipers می بینم، براتون برشمرم [به سان یک دوستدار دانش زبانشناسی و با 4سال پیشینه ی پژوهش در این باره!!!! ;)] !! درباره ی دبیره ی عربی که هتا سخنیدن درباره اش هدر دادن زمان هست و چیزی درباره ش نمی گم!! همین که داریم سرش "منت" می ذاریم و ازش بهره می بریم و (به نگر من تنها توی نوشته های هنری به درد می خوره)، از سرش هم فزون است (از سرش هم زیاده!!!!) پایان سخن!
کامیاب و سربلند باشید!E00e
Sotude نوشته: ولی باید این رو هم بگم که با دبیره ی unipers که [دست کم برای من] آشکار نیست چه جوری و از کجا ناگهان ساخته شد و دوستم مهربد بر بهره گیری از اون پا می فشاره، همراستا نیستم. به نگر من این دبیره (unipers) کاستی هایی داره که باید اون ها رو از میان ببریم، سپس بیاییم و به دیگران بگیم: "این بهترین دبیره ای ست که میشه با اون نوشته های پارسی رو نوشت و ... "پس برماست که از آن بهره بببریم!!""

چه لغزش‌هایی ستوده جان؟ بگو.

دبیره UniPers از جای ویژه‌ای نیامده، چندتا واکه افزوده مانند š دارد که در بیشتر زبان‌های اروپایی دیگر به کار میرود (بر پاد نگرش میلاد، اینها unicode
هم نیستند، ascii هستند). واکه â نیز از دیرباز برای سدای "آ" به کار میرفته، گاهی آن نمادک بالایش یک رژ (خط صاف) بوده، اینور یک 8 پارسیک.

شیوه‌ی نگارش آن نیز آسانترین و کم دست و پاگیرترین شیوه‌ی شدنی است، همه بندواژه‌ها به واژه پیشین خود میچسبند:

Sedây e Mehrbod
Sedây-e Mehrbod
Sedâye Mehrbod


چه چیز دیگری میخواهیم که ندارد؟
Mehrbod نوشته: چه لغزش‌هایی ستوده جان؟ بگو.

دبیره UniPers از جای ویژه‌ای نیامده، چندتا واکه افزوده مانند š دارد که در بیشتر زبان‌های اروپایی دیگر به کار میرود (بر پاد نگرش میلاد، اینها unicode
هم نیستند، ascii هستند). واکه â نیز از دیرباز برای سدای "آ" به کار میرفته، گاهی آن نمادک بالایش یک رژ (خط صاف) بوده، اینور یک 8 پارسیک.

شیوه‌ی نگارش آن نیز آسانترین و کم دست و پاگیرترین شیوه‌ی شدنی است، همه بندواژه‌ها به واژه پیشین خود میچسبند:

Sedây e Mehrbod
Sedây-e Mehrbod
Sedâye Mehrbod


چه چیز دیگری میخواهیم که ندارد؟



دوست من، بنده بیش از 2 سال است که به تارنمای زیر سرمی زنم و می کوشم تا نویسه های درخوری برای آوای " اَ " و " آ " و "ذ" بیابم و به چندین نویسه هم برخورده ام ولی چندان درخور نیستند.
http://unicode-search.net
شما بسنده است تا برای نمونه نویسه ی "a" را در بخش جستجو بنویسید تا هر نویسه ای که با "a" همسان است (و همچنین نویسه های مادیفای شده) را به همراه یونیکد به شما بنمایاند.

شما می گویید â (آ سرکومفلکس A Circumflex) از دیرباز برای "آ" بکار رفته است!! "دقیقا" کدام دیرباز؟!! همه ی این نشانه هایی که امروزه در زبان های فرانسه، اسپانیولی،پورتوگالی و ... برروی نویسه ها می گذارند، از زبان یونانی گرفته شده. من دیگر ِ نشانه ها را هم می گویم همچون:
(´) Acute Accent و (`) Grave Accent و (¸) Cedilla و ...
باید دانست که نماد circumflex از به هم پیوستن Acute Accent و Grave Accent ساخته شده است. در زبان فرانسه از این نشانه (یا نماد) گاهی برای کشیده خواندن واکه و گاهی برای خوانش توبینی (=تو دماغی؛ نمونه ی آن rôle ) از آن بهره می گیرند. در زبان های گوناگون، کاربردهای گوناگونی دارد و ... که نوشته را بیش از اندازه دراز می کند.
Circumflex - WiKi
Grave accent - WiKi
Acute accent - WiKi
Cedilla - WiKi


کاستی ای که به نگر من در این دبیره (unipers) هست، نبودن پیش انگاشت (پیش فرض) نویسه هایی برای آواهای بلند و کوتاه در آن است. برای نمونه در زبان پهلوی و یا هتا زبان پارسی پیش از اسلام (پیش از دگراندن دبیره ی ما به عربی)، آواهای بلند و کوتاه در پارسی بود و هیچکس در دریافتن چم (معنی) واژه، دچار دشواری نمی شد، ولی اکنون چه؟!! برای نمونه در پارسی امروزین، 3 گونه شیر وجود دارد!!:
1- شیر (نوشیدنی)
2- شیر (شیر جنگل:جانور)
3- شیر (لوله ی آب) --> شیرآبه

و یا دو گونه سیر وجود دارد:
1- سیر (یک گونه گیاه)
2- سیر (زاب؛ نامواژه) --> پادواژه: گرسنه
و ...

نمونه هایی که در زبان انگلیش وجود دارند:
feel (با ایـ کشیده) = سُهیدَن (سوهیدَن) = احساس کردن
fill (با ایـ کوتاه) = پُریدَن = پُر کردن
و در دیگر زبان ها ...

این ها از کاستی های پارسی (و یا آن زبان ها) نیستند بلکه از کاستی های دبیره ای هستند که بیش از 14 سده است داریم با آن می نویسیم و باید کوتاهی را بر گردن این دبیره ی "مزخرف" انداخت!!

کاستی دیگری که دبیره ی عربی کنونی بر زبان پارسی "تحمیل" کرد، پشتیبانی نکردن از همخوان (صامت = بی صدا = consonant) در آغاز واژه است. برای نمونه اندک پارسی زبانی را می شناسید که بتواند "Steve" یا "clean" را به درستی بخواند! چرا؟!! بسیار ساده است. چون در این واژه ها، دو همخوان پشت سر هم و در آغاز واژه آمده و برای یک پارسی زبان، خوانش دو همخوان (هتا یک همخوان!) در آغاز واژه، دشوار است و بیشتر زمان ها، خود یک "اِ" به آن می افزایند و می گویند: "اِستیو" یا "کِلین"!!!!!! برای نمونه در زبان پهلوی (از اوستایی) واژه ی spanta و spant را داشته ایم که به چم (مقدس و قدیس) بوده اند ولی اکنون اگر هم بخواهیم آن ها را دوباره در این دبیره ی کنونی زنده گردانیم و از آن ها بهره ببریم، باید بگوییم اِسپَنت یا اِسپَنتَ !!!!!! بیخودی یک بخش (سیلاب= هجا) به واژه افزودیم و واژه را درازتر کردیم. نمونه ی آشکار از دراز سازی بیخودی را می توان در واژه ی ستاره دید که واژه ای هندواروپایی ست:
ستاره:
در زبان هندواروپایی نخستین = ster (یک بخش دارد)
در زبان انگلیش = star
(یک بخش ...)
در زبان آلمانی = stern (یک بخش ...)
در زبان پارسی امروزین = ستاره setaare یا اِستاره estaare (سه بخش ...) و یا اَختر akhtar (دو بخش ...)

و یا واژه ی سپهر sepehr :

در زبان یونانی : [
σφαιρώ [sfairow (دو بخش ...)
در زبان انگلیش : [sphere [sfer (یک بخش ...)
در زبان پارسی : سپهر [sepehr] (دو بخش ...)
می بینید که خودمان با دست خودمان، واژه هایمان را درازتر و پیچیده تر می کنیم!

شاید نباورید که در گویش دزفولی (که من هم از بُن دزفولی هستم!! :) )، هنوز هم این آواهای بلند و کوتاه باشنده هستند (حضور دارند)، هرچند که در نوشتار به سان پارسی هستند ولی در گویش دزفولی، به سادگی می توان این دو واژه را از هم شناساند بی آنکه دچار لغزش شد! برای نمونه، در گویش دزفولی سیر را به دو گونه می خوانند:
1- سیر (با ایـ کوتاه و همراه با اِ) : ناگرسنه
2- سیر (با ایـ بلند) : (گیاه) سیر

و یا درباره ی واژه ی "شیر":
1- شیر (با ایـ بلند) : شیر (نوشیدنی)
2- شیر (با با ایـ کوتاه و همراه با اِ) : شیر جنگل، جانور
3 - شیر (با ایـ بلند) + اُو (Ow) = شیر ِ اُو : شیرآبه [برخی هم به شیر ِ آب، می گویند لوله]

گویش دزفولی یکی از 6 زبانی بوده که در زمان ساسانیان با آن می سخنیده اند و بسیار نزدیک به زبان پهلوی است. (زبان های باشنده و "رسمی" در ایران پیش از اسلام: پارسی دری (درباری)، پهلوی، خوزی، آرامی، خوارزمی، سغدی و...). باید دانست که درفولی، بختیاری، شوشتری، لری و... همگی در رسته ی زبان های لُری دسته بندی می شوند و پس از سال ها از زبان به گویش دگریده شدند.

زبان‌های ایرانی - WiKi

سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق - زبان و خط در ایران پیش از اسلام

سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق - زبان و خط در ایران پیش از اسلام


زبان و ادبیات فارسی - دگرگونی های زبان فارسی

زبان و ادبیات فارسی - 2 - دگرگونی های تاریخی در زبان فارسی


آرمانم از گفتن این سخنان این ست، اکنون که می خواهیم دبیره ی زبانمان را بِدِگَرانیم، چرا آن را با دبیره ای جای نگزینیم که هیچ کاستی و دشواری ای نداشته باشد؟!! اگر همان دشواری ها و کاستی های پیش برجای بماند، پس این همه تلاش و کوشش بیهوده برای چه؟!!!
باید دبیره ای برگزینیم که در آن بتوان همه ی آواها را درنگر گرفت: (آ، آ کوتاه، آ بلند؛ ایـ، ایـ کوتاه، ایـ بلند، او، او کوتاه، او بلند؛ اَ، اَ کوتاه، اَ بلند؛ اِ، اِ کوتاه، اِ بلند؛ اُ، اُ کوتاه، اُ بلند). نمی گویم که برای همه ی اینهاباید یک نویسه ی جداگانه درنگرگرفت! اگر بخواهیم این کار را بکنیم که می رویم از دبیره ی اوستایی بهره می کنیم با آن دشواری اش!! می گویم باید به گونه ای یاشد که بتوان همه ی این واکه ها و آوا ها را با آن نمایاند. اکنون هیچکس بر در دکانش نمی نویسد: فرآورده های شیری، چون شاید کسانی با شیرجنگل "اشتباه" بگیرند!! می نویسند: لبنیاتی!


کاستی دیگری که در unipers می بینم، نبودن همخوان "ذ" در این دبیره است. اگر می خواستیم (به سان سازندگان این دبیره)، همه ی همخوان های "ذ" را "ز" در نگربگیریم که همه چیز شیرتوشیر می شد!! نمی خوام از مُدافتاده بازی دربیارم ولی فردوسی یه چیزی می دونست که از این نویسه در شاهنامه بهره گرفت. شاید 90% پارسی زبون ها ندونند که همخوان "ذ" (در واژه های پارسی، نه واژه های عربی)، روزگاری "د" خوانده می شده و پس از تازش (حمله) عرب ها و "تاثیری" که آن ها بر زبون پارسی گذاشتند، این همخوان به "ذ" دگریده شد. نمونه:

پـَـدیرُفتــَن [Padiroftan] --> پـَـذیرُفتــَن [Padhiroftan]
گـُداردَن (گـُداشتـَن) [(Godaardan (Godaashtan] -->
گـُذاردَن (گـُذاشتـَن) [(Godhaardan (Godhaashtan]

آدین [AAdin] (همچنانکه این واژه در آدینه هم هست) --> آذین [AAdhin]

{ایرانی ها پس از تازش تازیان، برخی از "سنت" های آنان را پذیرفتند و آن آذینبندی و جشن در روز آدینه بود. از آن پس آدین به آذین دگرگشت. برخی، به وارون این سخن می باورند، اینکه آدینه از آذین گرفته شده و ...
http://adel-ashkboos.mihanblog.com/post/...8%B9%D9%87

معنی: آدینه | فرهنگ لغت معین
}
و بسیاری از واژه های پارسی دیگر ...

به پیوند زیر "حتما" سر بزنید و نوشتاری که به پارسی میانه است را بخوانید. خواهید دید که بسیار مانند پارسی امروزین (بویژه گویش تاژیکی ست).

Middle Persian - WiKi
و این پیوند:
Persian language - WiKi

در برخی جاها اگر "ذ" را "ز" بنویسم، چم گزاره دگریده خواهد شد (گزاردن کجا و گذاردن کجا؟!!!)
در این باره (بازشناسی "د" از "ذ" در زبان پارسی نوین)، خواجه نصیرالدین توسی چامه ای سروده:
ما قبل وی ار ساکن جزاوی بود/ دال است وگرنه ذال معجم خوانند

امیدوارم که به کسی برنخورد ولی برای ما ایرانی ها، مرغ همسایه همیشه غاز است!! به نادرستی می پنداریم که هرچه دیگران (بیگانگان) دارند، می سازند، و ... خوب است و هرچه خود داریمو ... بد است!
آتاتورک هنگامی که برآن شد تا دبیره ی ترکیه را لاتین کند، از چندین زبان شناس بهره گرفت و به آنها زمان داد تا کارخود را به پایان برسانند ولی ما به یک دبیره با کاستی فراوان (عریی) گیر داده ایم و می خواهیم آن را با دبیره ای (unipers) که شماری از کاستی هار می کاهد ولی کاستی های دیگر می افزاید، جابجا کنیم!
پس خرد درست (sanity?) چه می گوید؟

Romanization of Persian - WiKi

یونیپرس را کسانی مانند من وشما [شاید هم با دانشی کمتر از دانش ما!] نوآوردند(اختراع کردند) و این دبیره که از آسمان فروفرستاده نشده! به تارنمای یونیپرس هم که سر زدم، از سال 2005 به این سو، به روز نشده بود و آن تارنما داشت کپک می زد!!!
در این زمینه من کوشیده ام یک دبیره ی لاتین برای خود بسازم که هیچ چالش و کاستی ای نداشته باشد و (خودم از آن بهره ببرم)! پس با آوردن این بهانه که چون دبیره ی لاتین درخوری برای پارسی نیست، ما از همین unipers یا دبیره ی عربی کنونی بهره می بریم، کار بیهوده ای ست! هرکس می پندارد که دبیره ی عربی و دبیره ی unipers کاستی هایی دارد، خود دست به کار شود! این را هم باید بگویم که ساختن یک دبیره در ویندوز کار بسیار ساده ای است و نپندارید که باید شاخ دیو را بشکانید!!! تنها می بایست از تارنمای http://unicode-search.net و یا برنامه ی character map ویندوز برای یافتن کدهای یونیکد دلخواه خود بهره بگیرید و سپس برنامه ی MSKLC زا بر روی رایانه تان برپاکنید (نصب کنید) و کدهای یونیکد به دست آمده (برای نمونه کد U+01E6 برای نویسه ی Ǧ) را به جای کلیدهای برگه کلید (صفحه کلید) برنامه ی msklc جایگزیند.
من چند روز دیگر فایل برپایش (نصب) دبیره ی لاتین را بر روی تارنما می گذارم، هرکس که می خواهد با آن آشنا شود و یا از آن بهره ببرد می تواند آن را فروبار (داونلود) کند.

در مورد شیوه ی نگارس با لاتین هم من به چنیدن شیوه پای می بندم (پایبند هستم) که هم خوانش آن نوشته را ساده تر می کند و هم کاستی های و لغزش هایی که درهنگام خواندن ساخته میشود به هیچ (صفر) میرسد ولی زمان گفتن آن ها را ندارم..
کامیاب باشید و هیچگاه در زندگی خود، متعصب نباشید! (مهربد جان مغزم دیگه نمی کشه که تعصب رو به پارسی بنویسم!! :) )

"علی الحساب بذارید برم سر درس و مشقم!! 19 بهمن کنکور دارم، خیر سرم!!!"
کشیدگی واژگان

feel vs. fill
«شیر خوراکی» در برابر «شیر فرآورده‌ای»

شوربختانه روی رایانه کشیدگی واژگان به بهای تایپ بیشتر خودمان است و اگر راهکار ساده یا نبوغ‌آمیزی داری بگو، اگر نه بمانند همان انگلیسی تنها در خوانش و واگویش میتوانیم خودمان درست بخوانیم.
اینها هم که چیزی نیست، انگلیسی نشان داده که واژگان بی سر و تهی چون Acknowledge را هم مردم میتوانند درست بخوانند، این را به یک تازه‌کار بدهید آسکنُودلِجه میخواند (:


ذ vs. ز

درسته، ولی ما که دیگر این واکه‌ها را نداریم، پس اگر با یک نویسه نشان دهیم هم درسته، هر چند میتوانیم اگر براستیِ براستی نیاز بود از یک نویسه دیگر مانند ž بهره بگیریم.



آغاز واژه با واکه بیسدا

در اینباره تا اندازه‌ای هوده با شماست، ولی اگر با زبان آلمانی آشنایی داشته باشید با همین دبیره‌ی لاتین مینویسند و بر پاد انگلیسی و پارسیک، واژگان با واکه‌های بیسدا میاغازند:
Split Verben = شپلیت وربن
Split Verbs = اِسپلیت وربس (انگلیسی و پارسیک)

پس این را هم میتوانیم خودمان بمانند آلمانی‌ها سرخود انجام دهیم، نیاز به دبیره نیست.




نویسه‌های بکار رفته

میخواهد Â باشد، میخواهد Ã یا Å یا Á باشد، دگرسانی‌اش چیست، به کار ببرید این اندازه ملانقط بازی نیاز نیست.






پ.ن.
کسیکه واژه "شیر فرآورده" را با "شیر جنگل" نادرست میگیرد، همان بهتر که برود با همین دبیره بنویسد (:
صفحات: 1 2 3