دفترچه

نسخه‌ی کامل: مشکلات اساسی‌ اسلام از نظر شما چیست؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
این تاپیک رو ندیده بودم!

اسلام به عنوان یک دین نیاز به پیامبر دارد. دارد؟ بله. محمد. این پیامبر باید نشان دهد که از طرف خدا آمده. نشانه اش چیست؟ معجزه. محمد معجزه دارد؟ خیر! در تمامی نقاط قرآن اگر جستجو کنید میبینید که محمد هنگامی که یهودیان یا مشرکان از او معجزه میخواهند طفره میرود و مثلا به یهودیان میگوید شما پیامبران پیشین را کشتید یا به مشرکان میگوید معجزه هم بیاورم ایمان نمیاورید. البته مسلمین جمله "شکافته شدن ماه" را معجزه پیامبر میدانند حال آنکه:

1-اگر پیامبر چنین معجزه ای میکرد باید مردم سرزمین های اطراف هم متوجه میشدند که نشدند!
2-خدا نمیاد "تنها معجزه عینی" پیامبرش را در نصف یک آیه مبهم جا کند! حداقل توی چند تا آیه در مورد معجزه توضیح میدهد.
3-اگر پیامبر چنین معجزه ای کرده بود پس چرا در جاهای دیگر بهانه میاورد؟! میتوانست بگوید من ماه را شکافتم! ندیدید؟!

معجزات دیگر پیامبر هم در کتب سنت هم چرته! چیز به این مهمی باید تو قرآن بیاد نه 100 سال بعد از محمد یکی بیاد بگه فلانی از قول بمانی که مثلا ندیده ابن عباس میشه روایت کرده یکی شاش محمد رو خورد دیگه گرسنه نشد! (نخندید این روایت در کتاب سنن دار قطنی واقعا اومده!)

معجزه دیگری که به پیامبر نسبت میدهند بیسواد بودن اوست که به 2 دلیل معجزه محسوب نمیشه:

1-محمد حداقل 15 سال کاروان های تجارتی خدیجه را رهبری میکرده مسخره است که مسئول کاروان تجارتی بیسواد باشد!
2-اصلا بیسواد بوده بی عقل که نبوده! نوشتن قرآن هم که کار کاتبان وحی بوده. گفتن آیات قرآن که مشتی افسانه و قانون پیشینیان با اندکی تفاوت بوده و تهدید به جهنم و وعده به بهشت و یه مشت سوره مزخرف مثل قسم به فلان وقتی که بمان شود! قسم به نارنگی وقتی که خورده شود! قسم به باد معده وقتی که خارج شود! امثال اینها که سواد نمیخواد! میخواد؟!

معجزه دیگری که به محمد نسبت میدهند آوردن کتابی مثل قرآن است که این هم به چند دلیل معجزه محسوب نمیشود:

1-خود محمد بسیاری از آیات را از اشعار برخی اعراب دوره جاهلیت بطور نسبی و بعضا بطور کامل برداشته است که مثال هایش در کتاب نقد قرآن دکتر سها آمده است.
2-بعضی میگویند قرآن آهنگین است که این هم دلیل نمیشود چرا که بسیاری از آیات (مخصوصا آیات مدنی) آهنگین نیستند. نکته بعدی اینکه بسیاری از آیات آهنگین قرآن معنی واضحی ندارند که باعث شده پس از گذشت 1400 سال هنوز حتی مفسران عرب زبان هم در مورد معنی این آیات اختلاف نظر داشته باشند! حال آنکه مفسر فارسی زبان آیت الله طباطبایی که به قول آیت الله مطهری بهترین تفسیر تاریخ اسلام را نوشته (!) میگوید این مسئله خودش معجزه هست!!! اگه زنده بود بهش میگفتم اگه گفتن حرفای مبهم معجزه هست بیا با من بریم تیمارستان چند تا پیامبر بهت معرفی کنم!
3-اگر قرآن از نظر عرفان خیلی خفنه خب مثنوی مولوی خفن تره! قرآن اصلا عرفان نداره و ملاکش برای دعوت به خدا تهدید و ارعاب در درجه اول و بعد از آن وعده و وعیده ولی مولوی خدا را چون شایسته پرستش هست میپرسته نه بخاطر تهدید و وعده! عرفان واقعی اینه. اگه قرآن از نظر عشقی (!) بودن و آهنگین بودن خفنه که دیوان غزلیات حافظ خفن تره! بعضیا میگن حافظ چون حافظ قرآن بوده این غزلیات رو تحت تاثیر قرآن گفته!!! غزلیات حافظ مبناش عشقه چیزی که در قرآن اصلا وجود نداره! برای مسلمانان واقعی عشق بی معناست و تنها تجلی عشق در ایمان آنهاست نه نسبت به معشوق! (چه زمینی چه آسمانی) مسلمانان واقعی کاملا آدمهای حسابگری هستند و بسیاری از شهدای انقلاب و جنگ نه بخاطر سرنگونی ظالم یا دفاع از وطن بلکه بخاطر رفتن به بهشت جانفشانی میکردند! از نظر آهنگین بودن هم که گفتم بسیاری از آیات قرآن آهنگین نیستند و اونهایی هم که آهنگین هستند اکثرا مبهم هستند که این کار رو شاعران درجه 3 هم میتونن انجام بدن! اگه قرآن از نظر فلسفی (!) خفنه که رباعیات خیام خفن تره! قرآن با قاطعیت میگم "هیچ جا" برای اثبات توحید و معاد و نبوت (یعنی اصولش!) دلیلی نیاورده است! واقعا حیرت انگیز نیست؟! خدای اسلام از آوردن حتی "یک دلیل" برای حرفاش عاجزه! تمام قرآن تهدید و وعده هست و استدلال هیچ جایگاهی نداره چه برسه به اینکه بخوایم از قرآن "فلسفه اسلامی" استخراج کنیم! (کاری که بسیاری از نادانان کردند و توی حوزه چنین درسی وجود دارد!)

پس کلا اسلام زیر سواله. گفتن اشتباهات یک کتاب یا یک تفکر موقعی درست است که مشکل ریشه ای وجود نداشته باشد.

وقتی که میتوانیم با پیش کشیدن سخنان بالا ریشه اسلام رو بسوزونیم چرا به دنبال قطع شاخه ها باشیم؟
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقاتلونهم او یسلمون فان تطیعوا یوءتکم الله اجرا حسنا وان تتولوا کما تولیتم من قبل یعذبکم عذابا الیما " "بگو برای پشت کننده گشته گانِ از اعراب زود فراخوانده می شوید سوی همخویشانی برتریِ جنگی خیلی سختی می کشیدشان یا آشتی درمی آوریدشان باز اگر فرمانبری کنید می آوردتان خداوند پاداشی نیکویی هم اگر چند روی کج کنید جور چه روی کج کردید از پیشتر ناگوارا می سازدتان ناگوارای خیلی دردناکی " آقای مهدی اگر زبان زشت بکار ببری جز زشتی نمی شنوی !همین گونه رفتار درست برخورد درست باهات درپی دارد ،آن خداوندی که بهت این همه بخشش کرده داری ازش روی می گردانی !خداوندی که زمین را سبز کرده گیاهان گوناگون درآمده که برخی خوراکمانند برخی چوب فراهم می کنند برخی برای زیبایی برخی برای سوزاندن هم بخششهای دیگر ،می توانم خیلی آسان کسی که نوشتار خداوند را به پوسخند گرفته به پوسخند بگیرم هم دیگران این کار را بکنند هر چه در آسمان هم زمینست سربازانِ خداوندند هم کسی از شمارشان آگاه نیست جز او پاسِ بی شمار هم بی پایان برای خداوندِ بردبار
mbk نوشته: به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقاتلونهم او یسلمون فان تطیعوا یوءتکم الله اجرا حسنا وان تتولوا کما تولیتم من قبل یعذبکم عذابا الیما " "بگو برای پشت کننده گشته گانِ از اعراب زود فراخوانده می شوید سوی همخویشانی برتریِ جنگی خیلی سختی می کشیدشان یا آشتی درمی آوریدشان باز اگر فرمانبری کنید می آوردتان خداوند پاداشی نیکویی هم اگر چند روی کج کنید جور چه روی کج کردید از پیشتر ناگوارا می سازدتان ناگوارای خیلی دردناکی " آقای مهدی اگر زبان زشت بکار ببری جز زشتی نمی شنوی !همین گونه رفتار درست برخورد درست باهات درپی دارد ،آن خداوندی که بهت این همه بخشش کرده داری ازش روی می گردانی !خداوندی که زمین را سبز کرده گیاهان گوناگون درآمده که برخی خوراکمانند برخی چوب فراهم می کنند برخی برای زیبایی برخی برای سوزاندن هم بخششهای دیگر ،می توانم خیلی آسان کسی که نوشتار خداوند را به پوسخند گرفته به پوسخند بگیرم هم دیگران این کار را بکنند هر چه در آسمان هم زمینست سربازانِ خداوندند هم کسی از شمارشان آگاه نیست جز او پاسِ بی شمار هم بی پایان برای خداوندِ بردبار

جناب mbk من در چند مرحله نشان دادم که محمد پیامبر خدا نیست اگر ایرادی در سخنان من میبینید با دلیل نشان دهید. من در مورد وجود خدا بحث نکردم در مورد حقانیت اسلام بحث کردم و نشان دادم اگر خدایی باشد محمد پیامبر او نیست و اسلام باطل است. لطفا هم از چیزی که مورد بحث هست دلیل برای ناباوران نیاورید اول حقانیت نبوت محمد را اثبات کنید بعد آیه بیاورید. حرف هایی مثل اینو من ساختم منو کی ساخته؟ خدا! یا نظم رو ببین ناظم کیه؟ خدا! برای خر کردن عوام الناس هم دیگر فکر نکنم جواب بده چه برسه به کاربران فهیم دفترچه.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون و تقطعوا امرهم بینهم کل الینا راجعون و من یعمل من الصالحات و هو موءمن فلا کفران لسعیه و انا له کاتبون " "چون اینیست سردسته ایتان سردسته ای یگانه ای هم من پروردگارتان باز بندگی کنید هم چند پاره کردند دستورشان میانشان هری سویمان برگشت کنانند هم کسی انجام می دهد از سازنده کارها باز نباشد روگردانیهایی برای تلاشش هم چونیم تا برایش نویسندگانی "
m@hdi نوشته: جناب mbk من در چند مرحله نشان دادم که محمد پیامبر خدا نیست اگر ایرادی در سخنان من میبینید با دلیل نشان دهید. من در مورد وجود خدا بحث نکردم در مورد حقانیت اسلام بحث کردم و نشان دادم اگر خدایی باشد محمد پیامبر او نیست و اسلام باطل است. لطفا هم از چیزی که مورد بحث هست دلیل برای ناباوران نیاورید اول حقانیت نبوت محمد را اثبات کنید بعد آیه بیاورید. حرف هایی مثل اینو من ساختم منو کی ساخته؟ خدا! یا نظم رو ببین ناظم کیه؟ خدا! برای خر کردن عوام الناس هم دیگر فکر نکنم جواب بده چه برسه به کاربران فهیم دفترچه.
ببین چند جا خداوندُ پوسخند زدید همین کاربرانِ دفترچه اگر اندیشمند هم فهیم بودند بایستی پرسیده شوند چرا اینکارُ انجام دادند ،هم اینجا گفتم نوشتارِ خداوندُ پوسخند زدید که پیش روست هم بهش دلبسته ام هم همهء پیامبرانِ خداوندُ که درش شناسانده شده باور دارم خواه آدمشان خواه محمد خواه باورمندانی پس از آنها باشند،باهم پیشتر گفتگو کردیم هم با طرز اندیشهء هم آشناییم هم آنهایی هم که با دیدن چینش هم نظمِ در پیرامون پی به یگانگی خداوند درآمدند دوستشان دارم بِه از همباز هم همتاگذارانی هستند که خودبینانه سردرگم ماندند که جز پوسخند چیزی در سفره شان یافت نمی شود ،پناه بر خداوندی که تابستانُ آفرید که کِشت هم میوه هایی بار می آیند هم روز درازست که بیشتر کار کنیم ،هم روز برپایی دارد که بازخواست شویم هم پاداش گیریم هم خودم برای خودم سود هم آسیبی دارا نیستم جز چه خواسته خداوند هم اگر پنهان دان بودم فراوان خوشی گردآوری می کردم هم آسیبی دچار نمی شدم اگر چیزی ام جز خیلی مژده دهنده ای هم خیلی اندرزدهنده ای برای همخویشانی که باور می کنند
اسلام از همان سالهای نخست مشگل داشته است و آن توهین به باورهای دیگر و سپس تر زورچپان و شیاف کردن آن بوده است. همین هموز هم همان منتالیته اسلام هست و خودشان با خوذشان هم جنگ و ستیز دارند. داعش شیعه را مکشد و شیعه علی سنی را. در ایران خود ما خلافت اسلامی ورژن شیعی هتا اجازه نمیدهد مسلمان سنی مسجد بسازد.
تحجر و جزمی‌گری بزرگترین ایراد اسلام است. ترکیب این دو نه تنها چهره‌ای
ضدفرهنگ و ضد تمدن به اسلام می‌بخشد، بلکه به عنوان عاملی علیه خود اسلام
آنرا تضعیف می‌کند چرا که باعث پدید آمدن فرق گوناگون می‌شود از یک سو و از سوی
دیگر آنها را به شدت علیه هم می‌شوراند. هر کدام از فرقه‌های اسلامی یکدیگر را به
بدعت و کفر متهم می‌کنند و بدین طریق دشمنی رقیب را که اغلب صرفا یک بازیگر سیاسی‌ست
به بالاترین حد می‌رساند. از این طریق وحدتی که مدنظر جهان اسلام است هرگز در مقیاسی
کوچک نیز پدید نخواهد آمد.

اسلام رو به افول است. علارغم رشد عظیم‌اش در سالها و دهه‌های اخیر، این چهره‌ی این
مذهب خشن در حال خارج شدن از هاله‌ی رازآلودِ پیشین خود است و دیگر هرگز همچون
گذشته مورد احترام و توجه قرار نخواهد گرفت.

اما مشکل بزرگ دیگر اسلام قشری‌گری‌ست. قشری‌گری در اسلام در اثر مدرنیزه شدن
جوامع، عمیق‌تر نیز می‌شود. جهان اسلام که بخش اعظم‌اش سنی‌ها هستند، به شدت
مبتلا به این عارضه است. من برای آنکه تاثیر منفی قشری‌گری را بیشتر ملموس کنم، به
رابطه‌ی میان مارکس و مارکسیسم می‌توانم اشاره کنم. آنچه در مجموعه‌ی مارکسیسم
از جمله در شوروی روی داد دامان اندیشه‌های مارکس را نیز لکه‌دار کرد. همانطور که مارکسیسم
در شوروی برداشتی قشری از اندیشه‌های مارکس بود، فارغ از اینکه کدام فرقه در مجموعه‌ی
اسلام به اسلام راستین شبیه‌تر است، همه‌ی آنها در مجموعه‌ی اسلام هستند و اسلام
اگرچه یگانه نیست، یک نام دارد.

قشری‌گری جزئی از ذات اسلام است و به چهره‌ی انعطاف‌ناپذیر آن دامن می‌زند. شخص مسلمان
به شدت درگیر مظاهر و احکام است و باور دارد پیروی خط به خط آنچه در قرآن آمده است، تنها
صراط مستقیم است.


ایراد بسیار مهم دیگر اسلام، شریعت است. اغلب مردم مسلمان جهان به اجرای اجباری
شریعت در سطح جامعه باور دارند. اگرچه گروه‌ِ بسیار کوچکی از مسلمانان سلفی و تکفیری
هستند، بخش اعظم مسلمانان اعتقاداتی مانند جهادی‌ها دارند. طبق نظرسنجی‌ها، 80
درصد از مردم مسلمان خاورمیانه قائل به اجرای احکامی چون قطع اعضای بدن، سنگسار
و گردن زدن هستند! این امری نگران‌کننده است و باید به دنبال راهی برای فهماندن به
مسلمان‌ها بود که باید دست از شریعت بردارند.
Dariush نوشته: تحجر و جزمی‌گری بزرگترین ایراد اسلام است.
تا انجاییکه من اطلاع دارم تحجر و جزمی‌گری در اکثر ادیان دیده می شود(به جز بوداییان). و شاید درستر این باشد که در غالب ادمیان . تا زمانی که به چیزی به اسم رستگاری از طریق پایبندی به اصولی باور داریم .اصول حقه ای که از طرف یک نیروی برتر به انسان ها دیکته شده و شرط رستگاری در پایبندی به چنین اصولی باشه ؛جزمیت گرایی به عنوان عارضه ای از اون ظاهر می شه.
Dariush نوشته: اسلام رو به افول است
افول ادیان البته مختص اسلام نیست نگاه کنید به امریکا و کاهش قابل ملاحظه مسیحیت.حتی اگر اسلام خشن و یا متحجر هم نباشد
در دراز مدت جایگاهی در میان ادمیان نخواهد داشت .رویکرد علمی به جهان ادیان را بی اعتبار و عرصه را برای انها تنگ کرده است.
شریعت هم نقطه ضعف اسلام نیست اتفاقا نقطه قوت اسلام ونشان کمالش بوده وتلاشی بوده برای ساماندهی فرد وجامعه.
ممکن چیزی در گذشته منطقی و مفید بوده باشه ولی خوب در زمان کنونی مانعی در جهت پیشروی و سلامت جامعه.
اما اون چیزی که من به عنوان ایراد می بینم ,داشتن رویکرد وباوری مقدس هست.البته باز مختص اسلام نیست .شاید یک زمانی راجع به اون چیزی نوشتم.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
" ﻭَﺇِﻥ ﺗُﻄِﻊ ﺃَﻛﺜَﺮَ ﻣَﻦ ﻓِﻲ ﺍﻷَﺭﺽِ ﻳُﻀِﻠّﻮﻙَ ﻋَﻦ ﺳَﺒﻴﻞِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ۚ ﺇِﻥ ﻳَﺘَّﺒِﻌﻮﻥَ ﺇِﻟَّﺎ ﺍﻟﻈَّﻦَّ ﻭَﺇِﻥ ﻫُﻢ ﺇِﻟّﺎ ﻳَﺨﺮُﺻﻮﻥَ ۱۱۶ "
" هم اگر فرمان می بری فراوانی کسی در زمین گُم می کنندت بارهء راهِ خداوند اگر پِی می روند جز گمانست؟ هم اگر آنهایند جز حدس می زنند؟ 116 "
Rouzbeh نوشته: اسلام از همان سالهای نخست مشگل داشته است و آن توهین به باورهای دیگر و سپس تر زورچپان و شیاف کردن آن بوده است. همین هموز هم همان منتالیته اسلام هست و خودشان با خوذشان هم جنگ و ستیز دارند. داعش شیعه را مکشد و شیعه علی سنی را. در ایران خود ما خلافت اسلامی ورژن شیعی هتا اجازه نمیدهد مسلمان سنی مسجد بسازد.
خداوند همه باورمند ها را از آسیب گمان بافی در پناهش نگه دارد ،بایستی نگریده شود کجا برای چه یک با یک اندیشه برخورد شده، بیشتر کسانی که به اندیشه آشوب هستند یک چسبی به ناباورها دارند نمونه اگر یکی آمد از پیشرفت ناباور ها می گوید بدانیم که او بلای جانِ دیگر باورمندهاست نمونه اش فراوانست ،دیدِ منست که آیین باورمندی انگیزان روشن نگری دیگر مردمها می شود خشم یا عصبیت آن بجاست هم باز هم گسترده اندیشی اش هم بجا مهربانی آن هم بجا،
خداوندا تویی داور که کی بهتر بوده هم کی ناجورتر
Transcendence نوشته: تا انجاییکه من اطلاع دارم تحجر و جزمی‌گری در اکثر ادیان دیده می شود(به جز بوداییان). و شاید درستر این باشد که در غالب ادمیان . تا زمانی که به چیزی به اسم رستگاری از طریق پایبندی به اصولی باور داریم .اصول حقه ای که از طرف یک نیروی برتر به انسان ها دیکته شده و شرط رستگاری در پایبندی به چنین اصولی باشه ؛جزمیت گرایی به عنوان عارضه ای از اون ظاهر می شه.
اسلام علاوه بر اصول دین، دارای مجموعه‌ای از احکام است که
برگرفته از سنت و قرآن هستند و معیار هر حکم فقهی محسوب
می‌شوند. هر حکم یا قانونی باید یا بطور مستقیم از این دو
مرجع گرفته شوند و یا آنکه با تفسیری از این دو و یا نهایتا
با احادیث و سنت صحابه و ... سنجیده شوند. تمام اینها به این
سبب است که در اسلام «بدعت» شدیدا محکوم است.
در ادیان دیگر هم چندان از بدعت استقبال نمی‌شود،
اما حکمی اینچنین صریح و محکم در این مورد نیز وجود ندارد.
همین باعث می‌شود که اسلام در گذر زمان همچنان متحجر
باقی بماند.
Transcendence نوشته: افول ادیان البته مختص اسلام نیست نگاه کنید به امریکا و کاهش قابل ملاحظه مسیحیت.حتی اگر اسلام خشن و یا متحجر هم نباشد
در دراز مدت جایگاهی در میان ادمیان نخواهد داشت .رویکرد علمی به جهان ادیان را بی اعتبار و عرصه را برای انها تنگ کرده است.
رشد ادیان مثل سابق نیست، اما همچنان در حال رشد هستند،
رشد اسلام هم چند سالی‌ست از مسیحیت جلو زده است.

رویکرد علمی در جهان در مجامع علمی مطرح و مقبول است،
مردم عادی همچنان به افسانه و خرافه و دین بیشتر علاقه دارند.
ضمن اینکه این حرفی‌ست بسیار کلی، چرا که تعریف دقیقی
از رویکرد علمی به جهان ندارد. رویکرد علمی به جهان اغلب
با پیشرفت‌های تکنولوژیک اشتباه گرفته می‌شوند در حالیکه
این دو، یکی نیستند. ابزارهای تکنولوژیک بیشتر از آنکه به
رسالت علم پایبند باشند، در واقع تحت حاکمیت بازار و سرمایه
هستند. بنابراین اگرچه شاید شما از تلکسوپ برای رصد
ستارها و علم نجوم استفاده کنید، اما دیگرانی هستند
چنین از آن بهره می‌گیرند:
[عکس: attachment.php?attachmentid=4956&stc=1]


نقل قول:
شریعت هم نقطه ضعف اسلام نیست اتفاقا نقطه قوت اسلام ونشان کمالش بوده وتلاشی بوده برای ساماندهی فرد وجامعه.
در درون جامعه‌ی اسلامی، شریعت به نفع اسلام تمام می‌شود
اما همین نکته وقتی قرار است اسلام به جوامعی که با آن بیگانه
است، به ویژه در غرب که دارای مختصات فرهنگی و تاریخی خاص
خود است، منتقل شود، نقطه ضعف او می‌شود، چرا که در شریعت تمایلی ذاتی
به تحمیل و زور وجود دارد.
هتا در جوامع اسلامی هم، با مدرنتر شدن جوامع، شریعت کم‌کم می‌رود
که به ضرر اسلام تمام بشود. چنانکه در مصر و تونس و ایران اکنون شاهدش
هستیم.
Dariush نوشته: اسلام علاوه بر اصول دین، دارای مجموعه‌ای از احکام است که
برگرفته از سنت و قرآن هستند و معیار هر حکم فقهی محسوب
می‌شوند. هر حکم یا قانونی باید یا بطور مستقیم از این دو
مرجع گرفته شوند و یا آنکه با تفسیری از این دو و یا نهایتا
با احادیث و سنت صحابه و ... سنجیده شوند. تمام اینها به این
سبب است که در اسلام «بدعت» شدیدا محکوم است.
در ادیان دیگر هم چندان از بدعت استقبال نمی‌شود،
اما حکمی اینچنین صریح و محکم در این مورد نیز وجود ندارد.
همین باعث می‌شود که اسلام در گذر زمان همچنان متحجر
باقی بماند.

البته تمام انچه که می فرمایید کاملا صحیح است ولیکن با مراجعه به منابع اولیه چیزی به اسم اصول و فروع و چارتی که غالبا برای ما ,از کودکی در ذهنمان حک کرده اند وجود ندارد.به این سبب می شود, جملات را به این گونه اصلاح کرد که مطابق قرائت رسمی و سازمان یافته از متون دینی و اسلام شکل گرفته در بستر تاریخ و رسمیت یافته وتقدیس شده به وسیله قوای حاکم , اسلام اینچنین است و انچنان است.انچه که از قران بر می اید, قران متنی سازمان یافته ,دارای فهرست و موضوعات معلوم, مقدمات و نتیجه و...نیست به نظر می رسد استخراج اصول و فروع و شکل دادن به اعتقادات و استخراج احکام فقهی در کل از ابداع روحانیون باشد و توصیف دستگاه فکری انان.ناچارا تحجر بخشی از دستگاه فکری ایشان خواهد بود.
می شود دو نگاه متفاوت داشت
اسلام کشفی بود که محمد داشت .در این نگاه دیانت امریست عمومی و احکام خداوند همان قوانینی هستند که در سرشت بشر و طبیعت و جامعه هستند و رستگاری در شناخت و تسلیم شدن در برابر این سنت هاست.در چنین حالتی چیزی به اسم تحجر معنا ندارد و فقط شکل و فرم قوانین بر اساس تغییرات اجتماعی , از جامعه ای به جامعه دیگر تغییر می کند.
حالت دوم اصالت دادن به شخص محمد و زندگی او در یک زمان تاریخی خاص و در یک محدوده جغرافیایی معین است واصالت دادن به زبان و عادات و عرف زمان وی . در نظر گرفتن سبک و سیاق زندگی او در این زمان و مکان خاص به عنوان سنت . در چنین حالتی تحجر امری حتمی خواهد بود.

Dariush نوشته: رویکرد علمی در جهان در مجامع علمی مطرح و مقبول است،
مردم عادی همچنان به افسانه و خرافه و دین بیشتر علاقه دارند.
ضمن اینکه این حرفی‌ست بسیار کلی، چرا که تعریف دقیقی
از رویکرد علمی به جهان ندارد. رویکرد علمی به جهان اغلب
با پیشرفت‌های تکنولوژیک اشتباه گرفته می‌شوند در حالیکه
این دو، یکی نیستند. ابزارهای تکنولوژیک بیشتر از آنکه به
رسالت علم پایبند باشند، در واقع تحت حاکمیت بازار و سرمایه
هستند.

شناخت جهان به منظور هماهنگی با ان ,حکمت پیشینیان است لیکن شناخت جهان به منظور تغییر جهان در جهت اهداف و ایده ال های انسان و خروج انسان از محدودیت های طبیعی و رسیدن به لذت و رفاه بیشتر و رنج کمتر و نهایتا خلوت کردن دنیای ادمیان از جولان نیروهای ماورایی. چیزی است که من ان را رویکرد علمی-اومانیستی می نامم.البته مهربد در باب سیستم تکنولوژی به اندازه کافی قلم فرسایی کرده ,زوال دیانت امری حتمی دراین سیستم خواهد بود.
صفحات: 1 2 3 4 5 6