دفترچه

نسخه‌ی کامل: خزعبلات و یاوه های دین اسلام
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
در این تاپیک احادیث، آیات و احکام مزخرف و آمیخته به خرافات و جهل را می نویسیم.[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 03:29 pm ---------- ارسال قبلی در 03:28 pm ----------

[/color]البکر البتول
در روایت های امامیه، فاطمه دختر محمد پس از آنکه زن علی شده نیز برای همیشه دوشیزه بوده [حتی پس از زایمان؟!]. او همچون زنان بشری نبوده که پس از جماع بکارتش رفته باشد. او حوری زمینی بوده و حوری همواره باکره و دوشیزه است!2121

داستان غدیر – نوشته امیر حسین خنجی صفحه 33 پاورقی[COLOR="Silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 03:34 PM ---------- ارسال قبلی در 03:29 PM ----------

[/COLOR]سنگ سخنگو و ولایت علی:
روایتی که شیخ طوسی از زبان سلمان فارسی آورده:
نزد پیامبر نشسته بودیم که علی ابن ابیطالب وارد شد. پیامبر یک سنگ ریزه ئی به او داد. سنگ ریزه در دست علی تکانی خورد و به زبان عربی فصیح گفت:
«من اقرار می کنم که خدائی جز الله نیست و محمد پیامبر الله است و علی بن ابیطالب ولی او است»
پس پیامبر به اصحابش گفت: «هرکدام از شما که الله و ولایت علی را قبول داشته باشد بیمی از شکنجه الله نخواهد داشت»

امالی شیخ طوسی 289
بازخوانی داستان غدیر خم امیر حسین خنجی ص107 الکترونیک

برچسبها:
شیعه، ولایت
نامه عمر به معاویه در گزارش چگونگی انتخاب ابوبکر

مولف کتاب «دلائل الامه» متن یک نامه منسوب به عمر در کتابش آورده بود که عمر در آن به معاویه اعتراف کرده که چه نیرنگهایی بکار برده تا ابوبکر بجای پیامبر بنشیند و اسلام را همدستانه منحرف کنند و دین پدرانشان را به جای اسلام گسترش دهند؟!

مولف نوشته بوده که این نامه را یزید معاویه در سال 61 هجری به عبدالله عمر نشان داده و عبدالله عمر آن را خوانده است.
برای خواندن نامه که خیلی جالب و فانتزی هست به کتاب مراجعه کنید

بازخوانی داستان غدیر خم – امیر حسین خنجی ص171-182 الکترونیک

برچسب:
دروغ های شیعه علیه سنی، شیعه
تاریخ جعل شده به وسیله شیعیان:
توطئه های اصحاب پیامبر برای جلوگیری از امامت علی - 1

عیاشی از زبان امام باقر نوشته که وقتی علی را پیامبر به ولایت منصوب کرد اصحابش نزدش رفتند و گفتند یا امامی جز علی را بیاور یا او را تبدیل کن، و اگر ابوبکر یا عمر را بجای او تعیین کنی ما اطاعت خواهیم کرد.
به پیامبر وحی رسید و چنین به او گفته شد:
سوره یونس آیه 15
کسانیکه امیدی به دیدار ما ندارند می گویند که قرآنی جز این بیاور یا آن را تبدیل کن. بگو من حق ندارم که آن را از پیش خودم تغییر دهم، من فقط از آنچه به من وحی میشود پیروی می کنم. من اگر از پروردگارم نا فرمانی کنم از شکنجه روز بزرگی می ترسم.
[عیاشی می خواهد سوره ای که درباره قرآن است را به علی نسبت دهد]

منبع: داستان غدیر – امیرحسین خنجی – صفحه: 81 الکترونیک

برچسب:
دروغ های شیعه علیه سنی، شیعه
علی که خودش ادعای امامت نکرده است. پسر هایش حسن و حسین همینجور. آنها هم با معاویه بیعت کردند و حقوق و مزایا داشتند. زمانی کم یزید جای پذرش نشست حسین خواست که حکومت را از چنگ یزید جوان و کم تجربه ذر آورد ..... مانده ی داستان
Rouzbeh نوشته: علی که خودش ادعای امامت نکرده است. پسر هایش حسن و حسین همینجور. آنها هم با معاویه بیعت کردند و حقوق و مزایا داشتند. زمانی کم یزید جای پذرش نشست حسین خواست که حکومت را از چنگ یزید جوان و کم تجربه ذر آورد ..... مانده ی داستان

اتفاقا مجمد رسول الله و خاندان و ایل و تبارش بدنبال حکومت کردن بودند و علی و حسن و حسین خودشان را جر دادند حاکم شوند ولی زورشان به رقبایشان نرسید و نزد مردم مقبولیت نداشتند پس سپاهشان هم کم تعداد بود.
Agnostic نوشته: اتفاقا مجمد رسول الله و خاندان و ایل و تبارش بدنبال حکومت کردن بودند و علی و حسن و حسین خودشان را جر دادند حاکم شوند ولی زورشان به رقبایشان نرسید و نزد مردم مقبولیت نداشتند پس سپاهشان هم کم تعداد بود.

بلی . من هم همان را خواستم بگویم.
در اسلام از یخ و بن و ریشه چیزی برای رهبری "روحانی" نوده و خود واژه ی " روحانیت " هم سپستر ها ساخته شد. ذر دین اسلام مقوله ای بنام "روح" نیست. از محمد پرسیدند " روح چیست ؟" آیه اورد که بگو آن ار کارهای خداست.. :ه یک پاسخ سر بالا بود به این چم که من نمیدانم و بشما هم مربوط نیست. روجانیت شیعه یک فریب بزرگ دیگر است که محمد هم بفکرش نرسید.
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
" ﻭﻳﺴﺄﻟﻮﻧﻚ ﻋﻦ ﺍﻟﺮﻭﺡ ﻗﻞ ﺍﻟﺮﻭﺡ ﻣﻦ ﺃﻣﺮ ﺭﺑﻲ ﻭﻣﺎ ﺃﻭﺗﻴﺘﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﻌﻠﻢ ﺇﻻ ﻗﻠﻴﻼ 85 " "هم می پرسندت بارهء روان روح گو روان روح از دستورِ پروردگارمِ هم چه آورده شدید از دانش جز خیلی کمی 85 "

Rouzbeh نوشته: بلی . من هم همان را خواستم بگویم.
در اسلام از یخ و بن و ریشه چیزی برای رهبری "روحانی" نوده و خود واژه ی " روحانیت " هم سپستر ها ساخته شد. ذر دین اسلام مقوله ای بنام "روح" نیست. از محمد پرسیدند " روح چیست ؟" آیه اورد که بگو آن ار کارهای خداست.. :ه یک پاسخ سر بالا بود به این چم که من نمیدانم و بشما هم مربوط نیست. روجانیت شیعه یک فریب بزرگ دیگر است که محمد هم بفکرش نرسید.

خداوند مهربانی کند پیامبرِ پایانی را،خوب اگر خودش سرِهم چیزی نبافته که می شود خوبی آن شمار آورد ،تازه چگونه است یکی در شبکه های گروهی چیزی با نام دفتر چه از سوی گردانندگان این شبکه کنار گذاشته می شود باز هر که آمده چیزی با نامِ آیین باورمندی اسلام شما می چسبانید به آیین باورمندی ،خزعبلات انگل وار با نام اسلام با دشمنی با آیین خداوند نه خودِ آیین،خداوندا پاسِ تو برای آیینِ استوار تو مرا نماز خوان دار ای مهربان‌ترین مهربانها
غلمان یاب دریچه ای به بهشت موعود برای زنان محجبه قرآن خوان. الله به هر زن محجبه مومنه هزار غلمان مثل لولو مکنون عطا خواهد کرد. نصر من الله و فتح قریب

غلمان یاب
یکی از بزرگ ترین مزخرفات : ما در تکمیل این کتاب هیچ کمی و کاستی نگذاشتیم !!!
حالا کافیه یک مسلمون یا نامسلمون این کتاب رو بخونه و بگه چه چیز جدیدی داشته که پیش تر نمیدونستیم [البته به غیر از داستان های تخیلی موجود در کتاب] و چطور این کتاب میتونه از هر نظر کامل باشه ؟
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
" ﻭﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﺍﺑﺔ ﻓﻲ ﺍﻷﺭﺽ ﻭﻻ ﻃﺎﺋﺮ ﻳﻄﻴﺮ ﺑﺠﻨﺎﺣﻴﻪ ﺇﻻ ﺃﻣﻢ ﺃﻣﺜﺎﻟﻜﻢ ﻣﺎ ﻓﺮﻃﻨﺎ ﻓﻲ ﺍﻟﻜﺘﺎﺏ ﻣﻦ ﺷﻲﺀ ﺛﻢ ﺇﻟﻰ ﺭﺑﻬﻢ ﻳﺤﺸﺮﻭﻥ "
" هم چه از جنبنده ای در زمینست هم نه پرنده ای پرواز می کند به بالهاش جز سردسته هایی مانندتان چه فروگذار کردیم در نوشتار از چیزی پس سوی پروردگارشان گردآوری می شوند "

Бехзад نوشته: یکی از بزرگ ترین مزخرفات : ما در تکمیل این کتاب هیچ کمی و کاستی نگذاشتیم !!!
حالا کافیه یک مسلمون یا نامسلمون این کتاب رو بخونه و بگه چه چیز جدیدی داشته که پیش تر نمیدونستیم [البته به غیر از داستان های تخیلی موجود در کتاب] و چطور این کتاب میتونه از هر نظر کامل باشه ؟

یک که برخی ناباورها می گویند روز برپایی جانورها زنده نمی شوند از کجا درآوردند؟
دو که همان نمای شیر گذاشتید اون هم جورِ آدمها یک جور زندگی ویژه خود دارد همچنان که ما داریم که بایستی در پیرامون بنگریم هم یاد خداوند افتیم
سه که از ناباورها بیش از این چشم داشتی نداریم که گفتگو می کنند خداوند گفت درباره شان که چجور می اندیشند جورِ دروغگوهایی که با رنگین گفتارشان خو گرفتند اگر یک آدمی ارزشمند چیزی بدی گوید ازش دلگیر می شویم ولی ناباورها ارزشی ندارد گفته شان
خداوندا برای سخنت که پندیست از داستانهای رخ داده پیشین پاسِ تو