رهگذر11 نوشته: ===================================
از نظر من تعصب یعنی عدم تلاش برای درک حقیقت (عدم تلاش یعنی باور دارم که عقیده من درست است)
در سئوال من اکثر دوستان بجای اینکه دنبال رد پای تعصب در عقاید خودشون بگردند دیگری را متهم به تعصب بیشتر می کنند.
چنانچه خود را نیز حتی اندکی متعصب می دانید موارد را ذکر کنید والا تکیه بر تعصب طرف مقابل و شدت و ضعف آن نه تنها دردی از شما دوا نمی کند.بلکه نشانه تعصب شما نیز هست.
نمونه ای از موارد تعصب در این سایت:
تا اونجا که من می دونم هیچکس بطور یقین نتونسته خدا ( محرک اول ؛ بینگ بانگ ....... ) که از نشانه هاش وجود خود انسان ( دارای هوش ؛ ادراک و هدف ....) و دیگر موجودات و ارتباط آنها باهم است رو انکار کنه فقط در ویژگیها (خصوصیات و نوع هدف و مقصود) بحث است. ولی دراینجا تقریبا در نظرات اکثر دوستان وجود محرک اول و هوشمندی و هدفدار بودن آن نفی میشه یا حداقل نشون داده می شه یادمه حدود 10 سال پیش فردی بنام مستعار ابوجهل ( استاد فیزیک) مانند شما بحث هایی را راه انداخت و بعداز چندین ماه تازه اعتراف کرد که بله رازی هم درعالم وجود داره (محرک اول)
تبعیض در حمله به دین به ترتیب اولویت ذکر می کنم:
این را دیگر دوستان میتوانند پاسخ دهند.
رهگذر11 نوشته:
- اسلام ( به شدت مخالفت میشه)
- مسیحیت ( کمتر مخالفت میشه)
- یهودیت (تقریبا بی تفاوتند یادمه یک دعوایی بین یک اسلام خواه و یک یهودی اتفاق افتاد که تقریبا دخالتی نشد)
- زرتشت ( البته دراین مورد شدت تعصب آنقدر زیاد است که یادمه دراین سایت یک نفر حمله کرد وحتی یک حامی هم نداشت)
با اسلام بیشتر از همه مخالفت میشود، چرا که هر روز قانونهای سبعی و وحشیانه آن به ما زورچپان میشود.
با مسیحیت کمتر مخالفت میشود، چرا که تاثیر زورچپانی آن نامستقیم و کمتر است، و باید از فیلتر دولتهای بیرونی گذشته تا به ما برسد.
با یهودیت بیدگرش و بیتفاوت هستیم چرا که تاثیری روی زندگی ما ندارد.
با زردشتیگری کمابیش همرای و همسو هستیم، چرا که به فرهنگ خوب نیاکان ما نزدیکتر است.
رهگذر11 نوشته: در پایان لینک هایی که اجازه صحبت به شما در انجمن های آنان (اینترنتی) داده نشده را ذکر بفرمایید
مشتی از خروار:
رهگذر11 نوشته: ===================================
از نظر من تعصب یعنی عدم تلاش برای درک حقیقت (عدم تلاش یعنی باور دارم که عقیده من درست است)
در سئوال من اکثر دوستان بجای اینکه دنبال رد پای تعصب در عقاید خودشون بگردند دیگری را متهم به تعصب بیشتر می کنند.
چنانچه خود را نیز حتی اندکی متعصب می دانید موارد را ذکر کنید والا تکیه بر تعصب طرف مقابل و شدت و ضعف آن نه تنها دردی از شما دوا نمی کند.بلکه نشانه تعصب شما نیز هست.
نمونه ای از موارد تعصب در این سایت:
تا اونجا که من می دونم هیچکس بطور یقین نتونسته خدا ( محرک اول ؛ بینگ بانگ ....... ) که از نشانه هاش وجود خود انسان ( دارای هوش ؛ ادراک و هدف ....) و دیگر موجودات و ارتباط آنها باهم است رو انکار کنه فقط در ویژگیها (خصوصیات و نوع هدف و مقصود) بحث است. ولی دراینجا تقریبا در نظرات اکثر دوستان وجود محرک اول و هوشمندی و هدفدار بودن آن نفی میشه یا حداقل نشون داده می شه یادمه حدود 10 سال پیش فردی بنام مستعار ابوجهل ( استاد فیزیک) مانند شما بحث هایی را راه انداخت و بعداز چندین ماه تازه اعتراف کرد که بله رازی هم درعالم وجود داره (محرک اول)
تبعیض در حمله به دین به ترتیب اولویت ذکر می کنم:
- اسلام ( به شدت مخالفت میشه)
- مسیحیت ( کمتر مخالفت میشه)
- یهودیت (تقریبا بی تفاوتند یادمه یک دعوایی بین یک اسلام خواه و یک یهودی اتفاق افتاد که تقریبا دخالتی نشد)
- زرتشت ( البته دراین مورد شدت تعصب آنقدر زیاد است که یادمه دراین سایت یک نفر حمله کرد وحتی یک حامی هم نداشت)
در پایان لینک هایی که اجازه صحبت به شما در انجمن های آنان (اینترنتی) داده نشده را ذکر بفرمایید
دوست گرامی شما نپرسیده اید که آیا ما متعصب هستیم یا نه؟ و آنوقت ما در پاسخ گفته باشیم دینداران بیشتر متعصب هستند.(که میشد مغالطه خودت هم همینطور)
شما پرسیدید در انجمنهای بی دینها و دینداران کدام متعصبتر هستند،با شواهد عینی (و البته هر روزه و بدیهی) ما گفتیم که دینداران چرا که ما اگر بخواهیم در انجمنهای آنها فعالیت بکنیم نه امنیت جانی داریم و نه آزادی بیان( سانسور و سرکوب میشویم) ولی دینداران در انجمن ما اگر سخن دینیشان را بگویند سانسور نمیشوند،اگر کسی کاریکاتوری از عقاید ما بکشد راه نمیافتیم سر ببریم و تهدید به قتل کنیم و سفارت آتش بزنیم و مسجد را با زنان و کودکان درون آنها منفجر کنیم و اگر کسی رمانی درباره عقاید ما نوشت دستور قتلش صادر نمیشود.
در خصوص علت اولیه هم این ادعای بیدینان نیست،بیدینان مشهوری که ما میشناسیم همواره گفته اند دلیلی برای پذیرش ادعاهای متافیزیکی (دینداران) وجود ندارد نه اینکه ما میگوییم میدانیم چنین نیستت،این دو ادعا با هم بسیار متفاوت هستند.ما برهان علیت را مردود و مغالطه آمیز میدانیم و میگوییم دلیلی برای تصور علت اولیه آن هم با صفات خدای ادیان نیست.بین کسانی که پیرو سنت روشنگری هستند و میگویند باید شکاک بود با آنها که نه تنها به یقین درباره خدا رسیده اند بلکه مدعی هستند خدا با آنان صحبت کرده و آنچه که سخن آنهاست کاملترین است و چیزی جز آن نیست و نه تنها شیوه زندگی برای خود را یافته اند بلکه حق خود میدانند مخالفان را هم یا بزور به دین خود درآورند یا سرکوب کنند یک تفاوت عینی اساسی هست،اگر این تفاوت را نمیتوانید ببینید بعید میدانم توضیح بیشتر کمکی بکند.