دفترچه

نسخه‌ی کامل: رونق دادن به تارنمای دفترچه
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
Reactor نوشته: خیلی ساده بگم کاربرهای این سایت بار علمی زیادی دارند و اکثر کاربرها وقتی به این سایت میان یک جورهایی میترسن که اطلاعاتشون کمه و از ترس کم آوردن در بحث ها شرکت نمیکنند حتی اگر نظرشون موافق باشه.

این دقیقا اتفاقی بود که برای خودم افتاد...سال 2006 که تو گفتگو عضو شدم جرات شرکت تو بحث ها رو نداشتم چون فکر میکردم در حد بقیه نیستم...چند سالی طول کشید تا اولین پستم رو اونجا دادم!!!



Reactor نوشته: هنوز مونده ولی یک روزی نوبت ما هم میرسه...

چه روزی هست اون روز!!! یعنی میشه واقعا اون روز بیاد1..
Reactor نوشته: عکس شما بنده به آینده بسیار بسیار خوشبین هستم. اینجور بحث ها همیشه مشتری های خودش رو داشته و آب هر طور که هست میگرده و راهش رو پیدا میکنه.
ما الان همونطور که یکی از دوستان اشاره کرد در دوران دارک ایج هستیم ولی هنوز داریم خیلی خوب کار میکنیم. با وجود فیلترینگ و بگیر بگیر و فتوای قتل و وحشی بازی دیگه اوضاع از این بدتر که نمیشه؟! ولی هنوز هم داریم یار میگیریم.
خوشبختانه اینترنت و فیسبوک و این قبیل سایت ها و فاروم ها و وبلاگ ها رو داریم و همینطور اشتیاق جوانان به اینترنت که محیطیه که ما توش تجربه زیاد داریم و یک اصل ثابت شده اینکه معجون اینترنت قدرتش از خفقان اسلامی خیلی بیشتره!! و روز به روز هم داره بیشتر میشه.
ما الان قسمت سربالایی جاده نرسیده به قله ی سختی راه هستیم و شاید در آینده یک مدت زمان کوتاهی یک کم دردش بیشتر بشه ولی زیاد با الان فرقی نمیکنه و وقتی به اونجا برسه خیلی زود رو به خوب شدن میره.
سر بالاییش قسمت سختشه و سر پایینیش و اصل کیفش هنوز مونده.
هنوز مونده ولی یک روزی نوبت ما هم میرسه...

من هم دوست دارم خوشبین باشم و این اینترنت واقعا ابزار موثری می توانست باشد فرضا در دهه 50 ایران و دوران انقلاب پدیده ای مثل اینترنت ابزار آرمانی و ایده آلی می توانست برای روشنفکران باشد ولی امروز اینترنت برای ما چنین کارکردی را ندارد:
1- در اینترنت و دقیقتر اگر بگویم محیطهای اجتماعی افراد هم عقیده دور هم جمع شده و به دور از برخورد با دیگران می مانند. ما دچار این تصور شده ایم که فرضا همسو بودن و لایک های بیشمار و نظرخواهی ها واقعا نظرات کل جامعه را نشان می دهد. به همین صورت هم افراد طرفدار رژیم و یا ایدئولوگ در محیطها و جو خودشان همین تصور اشتباه را پیدا می کنند. این ایزوله شدن افکار فایده ای ندارد. گرچه برای افرادی که به دنبال حقیقت هستند و خود جستجوگرند منابع اطلاعات و ارتباط با دیگر افراد راحت و آسان شده اما از طرفی خود اجتماع واقعی مردم که توان انجام کاری واقعی را دارند تصورات درستی از عقاید خودش ندارد و همه را هم عقیده با خود می بیند.
2- این مبارزات اینترنتی این توهم را در ذهن افراد ایجاد کرده که واقعا دارند کاری می کنند و خیل انبوهی هم که فرضا در فیس بوک مطلب به اشتراک می گذارند و یا لایک میزنند دچار این تصورند که دارند کاری سیاسی در جهت منافع ایران می کنند. در حالکه در عمل نه قدرتی در دست دارند نه توان سازماندهی مردم را دارند و نه توان کوچکترین مقابله.
3- بیشتر فعالین اینترنتی در خارج از ایران هستند و وقتی کوچکترین تهدیدی شوند سریع به ... خوردم می افتند. مثال نمی زنم چون واقعا خودم را شجاعتر از هیچ کدامشان نمی دانم. این چتر حمایتی ناشناس بودن وقتی برداشته می شود شهامت واقعی زیادی نمی ماند.
4- روشنفکران و هنرمندانمان و بزرگان و دانشمندانمان هم که قربانشان بروم حتی جرات حمایت از هم صنفی های در بند خود را هم ندارند و ترجیح می دهند منافعشان را به خطر نیندازند. جالب اینکه اکثرشان بچه هایشان را فرستاده اند خارج باز هم دل نمی کنند!

...

آه بگذریم که من جز تاریکی نمی بینم در این عصر!

53
خوب دوستان موافقند بخش سرگرمی رو بیشتر فعال کنیم؟
مثلن تاپیکهای فیلم و موزیک و خبر و اینها رو فعال کنیم یا نه؟
البته بنظر من باید در همهموارد سعی کنیم از مطالبی استفاده کنیم که در تالارهایی که فیلتر نیستند ممنوع هست و از این فیلتر بودن استفاده کنیم حداقل.
Kaveh نوشته: 1- در اینترنت و دقیقتر اگر بگویم محیطهای اجتماعی افراد هم عقیده دور هم جمع شده و به دور از برخورد با دیگران می مانند. ما دچار این تصور شده ایم که فرضا همسو بودن و لایک های بیشمار و نظرخواهی ها واقعا نظرات کل جامعه را نشان می دهد. به همین صورت هم افراد طرفدار رژیم و یا ایدئولوگ در محیطها و جو خودشان همین تصور اشتباه را پیدا می کنند. این ایزوله شدن افکار فایده ای ندارد. گرچه برای افرادی که به دنبال حقیقت هستند و خود جستجوگرند منابع اطلاعات و ارتباط با دیگر افراد راحت و آسان شده اما از طرفی خود اجتماع واقعی مردم که توان انجام کاری واقعی را دارند تصورات درستی از عقاید خودش ندارد و همه را هم عقیده با خود می بیند.


کل جامعه اصلا مهم نیست. یک مشت مردم عادی جز به کار انقلاب و شورش و کشته شدن و سپر گلوله شدن به هیچ دردی نمیخورند. یک مقدار واقعی باید نگاه کنیم. کل جامعه کاربر اینترنتی نیستند. تقریبا تاثیرگذارترین و آینده ساز ترین قشر یعنی جوانان تحصیلکرده که سرشون به تنشون میارزه با اینترنت سر و کار دارند. ما هم هدفمون تاثیر گذاری روی همین هاست. مثلا قرار نیست من برم روی قصاب محلمون که 40 سال از من بزرگتره و موقع مردنشه تاثیر بگذارم تا اون رو بیدین کنم. یک آدم بیسواد و عامی چه بیدین بشه چه بادین فرقی نمیکنه خصوصا اگر مال نسل قبل و زمان انقلاب باشه. این ها اگر عقل تو سرشون بود که وضع مملکت این نبود.
هدف اینه که روی آدم های جوان و آینده ساز و تاثیر گذار و عاقل و باهوش که تقریبا همشون رو میشه توی اینترنت پیدا کرد کار بشه.
ما اگر بتونیم توی این وضعیت یک درصد کوچکی از این جمعیت رو هم دنبال خودمون بیاریم باز خودش کلی کاره و چیزی در حد شاخ غول شکوندیم!!
همیشه هم تغییرات از سوی گروه کوچکی آدم تاثیر گذار انجام شده. اینکه یک لشگر آدم بی سواد و عامی یا پیر و پاتال دنبال ما راه بیوفتن دردی رو دوا نمیکنه. سیاهی لشگر بدرد ما نمیخوره. نه ما توانش رو داریم که روی همه ی مردم تاثیر بگذاریم و نه منطقا امکانات عملیاتی این کار رو داریم. همین الان در سکولار ترین کشورهای دنیا هم امکانپذیر نیست. اما میتونیم از امکانات و فضای کمی هم که داریم استفاده ی خودمون رو ببریم. وقتی تعداد کمی آدم حسابی که عقلی توی سر دارن و کاری از دستشون بر میاد یا روزی بر خواهد آمد با ما هم عقیده باشند خیلی تاثیر گذار تره. یعنی کار ما روی کیفیته نه کمیت.
کیفیت هم مشتری خاص خودش رو داره. مشتری های ما یعنی جوانان تحصیلکرده ی آینده دار که همشون روی اینترنت هستند و برای ما قابل دسترسند.

نقل قول:
2- این مبارزات اینترنتی این توهم را در ذهن افراد ایجاد کرده که واقعا دارند کاری می کنند و خیل انبوهی هم که فرضا در فیس بوک مطلب به اشتراک می گذارند و یا لایک میزنند دچار این تصورند که دارند کاری سیاسی در جهت منافع ایران می کنند. در حالکه در عمل نه قدرتی در دست دارند نه توان سازماندهی مردم را دارند و نه توان کوچکترین مقابله.


اگر منظور شما اینه که این ها کار نیست و هدف ما باید به این ختم بشه که بتونیم یک عده افراد رو سازماندهی کنیم که بریزن توی خیابون و حکومت رو عوض کنند باید بگم هدف من این نیست. به 2 دلیل. 1- تجربه نشون داده با تظاهرات و راهپیمایی و اعتراض نمیشه این سیستم رو از بین برد. 2- من یک نفر که واقعا دلم نمیاد یکی از بچه های سایت یا یک نفر آدم عاقل دیگه که چند سال روی فکرش کار شده و عقلی در سرش جوانه زده و میتونه در آینده خیلی تاثیرات روی خیلی ها بگذاره بعنوان اعتراض پاشه بره توی خیابون و در کسری از ثانیه با شلیک یک گلوله تموم بشه!
اگر همه ی آدم های عاقل بخوان برن توی خیابون و بمیرن حتی اگر با به خیابون رفتن این ها تغییری هم ایجاد بشه باز هم به دلیل از بین رفتن آدم های عاقل ---> یک عده احمق قدرت و ثروت رو بدست میگیرن و روز از نو روزی از نو...

نقل قول:
3- بیشتر فعالین اینترنتی در خارج از ایران هستند و وقتی کوچکترین تهدیدی شوند سریع به ... خوردم می افتند. مثال نمی زنم چون واقعا خودم را شجاعتر از هیچ کدامشان نمی دانم. این چتر حمایتی ناشناس بودن وقتی برداشته می شود شهامت واقعی زیادی نمی ماند.


اینکه وقتی هویت یک مبارز لو میره و طرف به غلط کردن میوفته که نشد عیب. بنده و شما و هر آدم عاقل دیگری رو هم بگیرن میزنیم زیر همه چیز و منکر میشیم. مگر اینکه عاقل و باتجربه نباشیم و مغز کودکانه و رشد نکرده ای داشته باشیم. یک بار یادم نیست اینجا بود یا وبلاگ آرش بود راجع به این موضوع خیلی خوب نوشتم. بهرحال همه ی ما آدمیم سوپرمن که نیستیم که از گلوله و چاقو چاقو شدن نترسیم. بهر صورت طرز فکر و عقیده مون رو که نمیتونن عوض کنند. تازه شاید وقتی هویتمون لو رفت فعالیتمون هم بیشتر شد! امکانات و اقتضای ما الان در همین حده. اگر امکانات بیشتری داشتیم و زمان 30 سال بعد در زمان یک حکومت سکولار بود این ترس از تهدید و کشته شدن غیر منطقی و حرف شما منطقی بود.

نقل قول:
4- روشنفکران و هنرمندانمان و بزرگان و دانشمندانمان هم که قربانشان بروم حتی جرات حمایت از هم صنفی های در بند خود را هم ندارند و ترجیح می دهند منافعشان را به خطر نیندازند. جالب اینکه اکثرشان بچه هایشان را فرستاده اند خارج باز هم دل نمی کنند!


شرایط این کشور به سمتی رفته که این مسائل پیش آمده. اینکه خیلی ها معتقدن که تنها راه آزادی ایران حمله ی آمریکاست یکیش همین دلایلی هست که شما هم ذکر میکنید.
Anarchy نوشته: این دقیقا اتفاقی بود که برای خودم افتاد...سال 2006 که تو گفتگو عضو شدم جرات شرکت تو بحث ها رو نداشتم چون فکر میکردم در حد بقیه نیستم...چند سالی طول کشید تا اولین پستم رو اونجا دادم!!!

فکر میکنم اکثر ما همین جوری بودیم. اوائل بخاطر فقر زیاد منطقی و عدم آگاهی و تعصب زیاد , نوشتن در این جور سایت ها بخاطر دید منطقی و اطلاعات بالایی که کاربران این سایت ها دارند سخت بود. خود من یک پروسه ی زمانی در گفتمان فقط تماشاچی بودم!!

نقل قول:چه روزی هست اون روز!!! یعنی میشه واقعا اون روز بیاد..

وقتی چتر حمایتی و ساپورت مالی و قدرتی حکومت و سیستم مدیریتی کشور از روی دین برداشته میشه دیگه علی میمونه و حرف حساب. چیزی که گفتم اصلا آروز و خیال بعیدی نیست. این اتفاق حتما میوفته. وقتی با این وضع سانسور و اختناق , مخالفت با دین همچین انعکاس و بازخورد مثبتی رو در اینترنت داره میشه امیدوار بود که در صورت ساپورت نشدن دین از جانب حکومت و وجود یک سیستم سکولار تعداد کفار به جمعیت قابل توجه ای برسه :))))
به نظر من مردم ایران پتانسیل قابل توجه ای در مخالفت با اسلام دارند. این انرژی بالقوه ست. باید در یک بستر مناسب بالفعل شود. بستر مناسبش هم یک روزی با روی کار آمدن یک سیستم سکولار بوجود می آید...
Reactor نوشته: اگر منظور شما اینه که این ها کار نیست و هدف ما باید به این ختم بشه که بتونیم یک عده افراد رو سازماندهی کنیم که بریزن توی خیابون و حکومت رو عوض کنند باید بگم هدف من این نیست. به 2 دلیل. 1- تجربه نشون داده با تظاهرات و راهپیمایی و اعتراض نمیشه این سیستم رو از بین برد. 2- من یک نفر که واقعا دلم نمیاد یکی از بچه های سایت یا یک نفر آدم عاقل دیگه که چند سال روی فکرش کار شده و عقلی در سرش جوانه زده و میتونه در آینده خیلی تاثیرات روی خیلی ها بگذاره بعنوان اعتراض پاشه بره توی خیابون و در کسری از ثانیه با شلیک یک گلوله تموم بشه!
اگر همه ی آدم های عاقل بخوان برن توی خیابون و بمیرن حتی اگر با به خیابون رفتن این ها تغییری هم ایجاد بشه باز هم به دلیل از بین رفتن آدم های عاقل ---> یک عده احمق قدرت و ثروت رو بدست میگیرن و روز از نو روزی از نو...

صحبتهایتان درست است و مورد قبول بنده فقط در این بخش یک کامنتی اضافه کنم.

با این سیر روشنگری خیلی هنر کنیم سرنوشت ما می شود چون شوروی. کمونیسم می رود و جایش مشتی دیکتاتور ریز و درشت می مانند. مبارزان فکری در سالهای قبل شوروی مبارزاتشان این بود که نوار آهنگ از غرب قاچاقی وارد و پخش می کردند و یا از گوشی تلفن همگانی برای ساخت گیتار برقی استفاده می کردند تا زیر زمین آهنگ غربی بزنند. بالاخره اما علت فروپاشی شوروی اینها نبودند. ورشکستگی شدید اقتصادی برخواسته از سیاستهای غلط شوروی منجر به شورشهای همگانی و از هم پاشیدگی ارکان حکومت شد اما همین اجزا بلافاصله سراسر شوروی را به غارت بردند هر کدام از کشورها زیر حکومت یک دیکتاتور (اعضای سابق کمیته مرکزی حزب کمونیست) رفتند. روسیه هم که می بینید به کجا رسید.

انبوهی از این جوانان و مخالفان به خارج فرار کردند اکنون اما نسل دوم و سوم اینها حداکثر اینکه خود را روس نژاد می دانند ولی مملکت خود را کشور میزبان. به روسیه هم مک دونالد و موسیقی راک و کازینو و تمام مظاهر غرب آمد ولی دموکراسی خیر!

ایران آینده را هم بنده همین می بینم. کازینو و مشروب فروشی و کنسرت ابی و لیدی گاگا می آید ولی خبری از دموکراسی و آزادی نخواهد بود.
مساله تعیین کننده بعد از فروپاشی رژیم توازن قواست.اگر در اون موقع نیروهای سکولار و هوادار دموکراسی قوی باشند شانسی هست.وگرنه مثل روسیه مافیا و kgb های سابق یا سپاهی های خودمان ریشها را میزنند(برخی که الان هم زده اند) میایند با پولهای دزدی سر کار.
اوضاع مساعد بشود ایرانی های موفق خارج هم شاید عرق ملیشان باعث شود بیایند کمک کنند و سرمایه گذاری کنند.مهم اما اینست که یک نیروی پشتیبان خارجی حامی سکولاریزم و دموکراسی باشد.آمریکا ممکن هست منافع کوتاه مدتش با دموکراسی خاورمیانه خیلی همراه نباشه ولی در دراز مدت بنفعش هست بنظر من یک ایران قوی.واقعیت اینه که اونجاهایی که دموکراسی موفق بوده اکثرن ساپورت خارجی داشته همونطور که همیشه دشمنی خارجی داره.برای پا گرفتن دموکراسی باید امیدوار باشیم که یک قدرتی باشه که جلوی لاشخورها رو بگیره.
احتمالش خیلی بالا نیست،ولی خوب ممکن هست نشون به این نشون که این همه دموکراسی در غرب پا گرفته،همین آمریکا بدون حمایت فرانسه (که تازه خودشم در زمان انقلاب آمریکا دموکراسی نبود) شاید هیچموقع نمیتونست همچین دموکراسی بسازه.
درود بر همه

یه نظری که توی ذهن من هست اینه که به فرض ما تلاش کردیم و کاربران هم فکر خودمون رو به اینجا کشوندیم و نگهشون هم داشتیم

به نظر من برای پویایی بحث ها و در نهایت سایت باید کاربرانی از طیف مخالف هم حضور داشته باشند

در سایتی مثل همیهن همون موافقین نظام هم انچنان نمیتونن نظر بدند که سریع قیچی میشه

باید طعم ازادی و هوای ازاد رو اونها هم بچشند

البته اینجا باز یک سوالی پیش میاد که

چه افرادی از طیف فکری مقابل باید دعوت بشند؟
همینطور گتره ای ؟
یا روی حساب و کتاب؟
چه افرادی با چه خصوصیاتی


این نظر من بود
به هر حال اگر نظر دوستان این باشه که لزومی برای حضور طیف مخالف نیست
دوست دارم این نظر ها رو ببینم و بشنوم
Kaveh نوشته: صحبتهایتان درست است و مورد قبول بنده فقط در این بخش یک کامنتی اضافه کنم.

با این سیر روشنگری خیلی هنر کنیم سرنوشت ما می شود چون شوروی. کمونیسم می رود و جایش مشتی دیکتاتور ریز و درشت می مانند. مبارزان فکری در سالهای قبل شوروی مبارزاتشان این بود که نوار آهنگ از غرب قاچاقی وارد و پخش می کردند و یا از گوشی تلفن همگانی برای ساخت گیتار برقی استفاده می کردند تا زیر زمین آهنگ غربی بزنند. بالاخره اما علت فروپاشی شوروی اینها نبودند. ورشکستگی شدید اقتصادی برخواسته از سیاستهای غلط شوروی منجر به شورشهای همگانی و از هم پاشیدگی ارکان حکومت شد اما همین اجزا بلافاصله سراسر شوروی را به غارت بردند هر کدام از کشورها زیر حکومت یک دیکتاتور (اعضای سابق کمیته مرکزی حزب کمونیست) رفتند. روسیه هم که می بینید به کجا رسید.

انبوهی از این جوانان و مخالفان به خارج فرار کردند اکنون اما نسل دوم و سوم اینها حداکثر اینکه خود را روس نژاد می دانند ولی مملکت خود را کشور میزبان. به روسیه هم مک دونالد و موسیقی راک و کازینو و تمام مظاهر غرب آمد ولی دموکراسی خیر!

ایران آینده را هم بنده همین می بینم. کازینو و مشروب فروشی و کنسرت ابی و لیدی گاگا می آید ولی خبری از دموکراسی و آزادی نخواهد بود.

فقط یک عامل بود که باعث شد شوروی کمونیست تبدیل به روسیه ی مافیایی شود و اون قدرت بالای نظامی و خصوصا بمب های هسته ای شوروی بود که به روسیه به ارث رسید. این مانع از این شد که غرب و آمریکا بتونن تاثیر کافی برای رشد دموکراسی رو روی روسیه بگذارند. همین قدرت اتمی هست که باعث شده دنیای متمدن نتونه روی کره ی شمالی پیزوری اثر بگذاره. مثال دیگری هم که میشه زد پاکستانه که به همین صورته.
با یک نگاه میشه فهمید که تمام رجال مدیریتی این کشورها در سیاست و اقتصاد و تجارت و فرهنگ همه از دم نظامی هستند یا بودند.
اما خوبی که ایران داره اینه که ارتش کشور ضعیفه و در کل خارج از معادلات کشوریه.
سپاه هم قدرت نظامی نداره و فقط تبلیغات میکنه و به موقعش صدای طبل توخالیش گوش همه ی مفت خورهایی که به قدرت نظامی سپاه ایمان!!!! داشتند رو کر میکنه.
*سپاه یک قدرت اقتصادیه و در نهایت اگر اعضاش تحت پیگیری قرار نگیرند میتونن بیان در یک بازار آزاد فعالیت کنند مثل بقیه سرمایه داران. بازار آزاد پر از سرمایه داران گردن کلفت بین المللی هست و قوانین شفاف و سفت و سخت و بازدارنده ی زیادی داره که نمیگذاره کسی مانور ایدئولوژیکی بده و هزینه هارو براش خیلی زیاد میکنه که بحثش جداست.

در کل بمب اتم قدرت بازدارنگی زیادی داره و همه رو میترسونه و هیچ کشوری ریسک نمیکنه که بخاطر حمایت از دموکراسی در یک کشور دیگر کشورش تهدید به حمله ی اتمی بشه!
نظام حاکم کشورمون هم بخاطر همین عامل بازدارندگی که بمب هسته ای داره و تقریبا حکومت حاکم رو بیمه میکنه به این صورتی که شاهدش هستیم و با توسل به هر دوز و دغل و کلکی سعی داره به بمب اتم دست پیدا کنه.
تا وقتی که ایران به تکنولوژی ساخت بمب هسته ای دست پیدا نکنه امید برای وجود آینده ای روشن برای این کشور زیاده!
کسی نمیدونه ما اگر توانایی ساخت بمب اتم رو داشتیم چه گَندی میشدیم! دیگر همین روزنه ی امید برای تغییر وضعیت به کمک غرب هم دیگر وجود نداشت.
mamad1 نوشته: درود بر همه

یه نظری که توی ذهن من هست اینه که به فرض ما تلاش کردیم و کاربران هم فکر خودمون رو به اینجا کشوندیم و نگهشون هم داشتیم

به نظر من برای پویایی بحث ها و در نهایت سایت باید کاربرانی از طیف مخالف هم حضور داشته باشند

در سایتی مثل همیهن همون موافقین نظام هم انچنان نمیتونن نظر بدند که سریع قیچی میشه

درست میگویید. ولی اینجا یکی دو ساله هست که فیلتر شده و گویا کاربران معمولی برای رد کردن فیلترینگ دشواری دارند.
ما دوست داریم همه جور طیفی کاربر اینجا داشته باشیم، ولی تاکنون تنها و تنها
دگراندیشان اینجا پابرجا شده‌اند، مسلمانان و طیف‌های فکری دیگر بسیار کم میایند و چون تنها هستند بسیار زود هم میروند.

شاید باید مانند هم‌میهن تالارهای سرگرمی و فان خوبی داشته باشیم، ولی بدی کار اینجاست که هیچکدام
از کاربرهای کنونی ما اهل این جستارهای بعدی چی میگه، قبلی فکر میکنی چه شکلیه و .. نیستن.

چه راهکارهای به ذهن خودت میرسه ممد جان؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15