سامان نوشته: ...
به نظر من بهترين حالت اينه كه انسانها حقوق مساوي داشته باشن و در عين حال تفاوتهاشون به رسميت شناخته بشه.
این جمله را باید گِل بگیرن سرلوحه کنن!
مهربد نوشته:
این جمله را باید گِل بگیرن سرلوحه کنن!
تو فارسي معمولا ما وقتي ميگيم يه چيزي رو بايد گل بگيرن يعني چيز مزخرف و بي ارزشيه كه بايد زير خاك دفنش كرد.
ولي منظور شما احتمالا از گل گرفتن تشبيه به با گل ساختن منشورهاي با ارزش قديمي هست كه بايد براي آيندگان باقي بمونه.
ممنونم دوست عزيز
ماشالله دوستان انقدر با كمالات و با سواد هستن كه واقعا شرمنده ميشم پستي بذارم اينجا.
ياد مزدك گرامي بخير كه يه چندتا بي سواد بار ما كنه
كسي از ايشون خبري نداره؟
آیا زنان براستی میخواستند بیرون رفته و کار کنند؟
10/9/01
angryharry.com
یکی از زهرآگینترین ساختهای فمینیستی در سی سال گذشته ما این بوده است. برای نمونه، نزدیک به دو نسل و دودمان کامل تاکنون، بچههای ما با این پروپاگاندای فریبآمیز بزرگ شدهاند که همسرگزینی، مکانیسیمی بوده که مردان زنان را ستمکشیده و به گونهای آنها را وادار به خانه ماندن میکردهاند هنگامیکه خود، در جهان آزاد بیرون به کار و زندگی هیجان انگیزشان میپرداختند – آنهم گرایندانه (احتمالا) برای خوشگذرانی و آسودگی، خوشنودی و خودایستایی.
جهان کار تاکنون و در بزرگترین بخش خود، جهانی بیاندازه نادلپذیر بوده است
فریب بکار رفته در اینجا است که در واقعیت، «جهان کار» تا به امروز در بزرگترین بخشِ خود، جهانی بیاندازه نادلپذیر و ناخوشایند برای بودن در آن بوده است – مگر تا به همین تازگی.
بیشتر مردان و تا همین تاریخ نزدیک در شرایطِ دهشتناک و سراسر کثیف معادن ترسناک – در پیشههایِ داغ، ناگوار و زهرآگین خانه و قایق سازی، در پروژههای دشوار و سنگین مهندسی همچون پلسازی و راهسازی – در کارخانههای دستی و کارهای عرقآور، با کار 16 ساعتهیِ بی وقفه و پی در پیِ هفتگی – در ارتش، دور افتاده از خانه گاهی زمانها برای سالیان دراز و رویارو با بدترین شرایط زندگی و آبوهوا ها، در برابر بیماری، آسیبها، مرگها و جنگها – در کشاوری، جاییکه مردان بی دسترسی به فندآوریهای امروزین به شخم و کشت درگیر بودهاند – و حتی در دفترهای نوترِ امروز، جایی که رژ به رژ دفتردارها ساعتهای زندگی خود را به رونویسی و مستندسازی دستیِ خروارها داده میگذراندهاند.
در جهان کاری مردان بسیار بیشتر از همسرانِ در خانه ماشان "ستمکشیده" بودهاند
آنها سرسپردهیِ کارفرما بودهاند و سود بس اندکی نیز در راستایِ زمینههایِ حقوقی، امنیتی, ایمنی و دستمزدی خود دریافت میکردهاند.
در فرجام و در بزرگترین بخش خود، کارهای گذشته بیشتر کارهایی سوهان روح، اگر سرراست نگوییم هراسآور
و سرکوبگرِ روان آدمی بودهاند، و این مردان بودند که بیشترِ آنها را در راستای برآوردن نیازهای زن و فرزندان خود انجام میدادهاند.
«جهانِ کار» جایِ خوشایندی برای بودن نبوده. و جایی نبوده که بیشتر زنان، چه آن زمان, یا چه امروز، بخواهند برایِ بودنِ خود بگزینند.
زمانیکه فمینیستها این توهم را به جوانان میدهند که کار کردن در گذشته، فرآیندی نیروساز، تعالیدهنده و هتا درمانگرانه بوده, بسادگی دروغ میگویند.
در زمانههای نزدیک، پیشرفتهای فندآوری بیشتر نماهای زشت اینچنینی از "کار"ها را زدوده و در پیِ آن، پیشههای دیگری
که نیاز کمتری به انجام کارهای نفرتانگیز دارند پدیدآمدهاند؛ نمونههایِ آن: رسانههایِ همگانی (media)، کامپیوتر و اقتصاد.
در این زمانههایِ بسیار خوشخیمتر و آسانتر است که زنان امروزین، با این دروغ که «جهان باشکوه کاری» تاکنون از آنها دریغ میشده است پیوسته تلقین و شستشوی مغزی میشوند.
حقیقت این است که هیچگاه از آنها دریغ نشده است.
از آن رهانده شده بودند.
سامان نوشته: ياد مزدك گرامي بخير كه يه چندتا بي سواد بار ما كنه كسي از ايشون خبري نداره؟
هر جا هستند شاد و خوش و سلامت باشند. قدیم ها یادمه دم عید یک سفر میرفتند پیش فرزندانشون. ظاهرا در دوتا کشور مختلف زندگی میکردند.ولی ادبیات صحبت و بار علمی مهربد عزیز من رو زیاد یاد مزدک بامداد گرامی میندازه!
امروزگرایی و زنان
در نگارهی بالا اگر خوب بنگرید، در پیشههای لیست شده زیر درسد زنان از سالهای 1975 تا 1995 کم و بیش یکسان مانده است:
- Operators, fabricators, and laborers (منشیتلفنی، سازندگی، کارگری)
- Handlers, equipment cleaners, helpers, and laborers (پاکسازی، رسیدگی، کارگری)
- Transportation and material moving occupations (پیشههای ترابریک (جابهجایی مواد))
- Machine operators, assemblers, and inspectors (کار با ماشینآلات سخت و سرهمبندی)
- Farming, forestry, and fishing (کشاورزی، جنگلبانی، ماهیگیری)
- ...
ولی در پیشههای زیر افزاینده بوده و نزدیک به 50 درسد و یا بیشتر پیشهها را زنان از آن خود کردهاند:
- Managerial and professional specialty (مدیریت و تخصصهای حرفهای)
- Executive, administrative, and managerial (مدیریت اجرایی، مدیریت اداری و مدیریتی)
- Professional speciality (تخصص حرفهای)
- Technical, sales, and administrative support (فنآوریک، بازاریابی و پشتیبان مدیریتی)
- Technicians and related support (فنآورها و پشتیبانی وابست
- Sales occupation (بازاریابی)
- Administrative support, including clerical (پشتیبان مدیریتی + دفترداری)
همچنان که میتوان دید، تقریبا بار همه کارهای سخت و دستی را مردها یک تنه به دوش میکشند. تنها کارهای سادهای مانند دفترداری/منشیتلفنی
و یا پیشههای حرفهای که پردرآمد و از گونه پژوهشی/آزمایشگاهی هستند را زنها گرایش به کارگُماری دارند، که البته به خودی خود چیز بدی نیست.
ولی در راستای نوشتار بالا "آیا زنان میخواستند براستی بیرون رفته و کار کنند؟" میتوانیم ببینیم که اگر شرایط را به گذشته برگردانده و به جای کارهای آسان و خواستنی مانند مدیریت،
شرکتداری، بازریابی و ... کارهای سخت و دستی مانند کارگری، کشاورزی و ساختمانسازی را بیاوریم، گرایش زنان به کار کردن به مانند گذشته بسیار اندک شده و به 0 میگِراید.