سلام دوستان لطفا این مطلب را بخوانید. پیشنهادم اینست که قبل از هر کاری ابتدا پیام الوهیم را از لینکهای مذکور دانلود و مطالعه نمایید. آنگاه میتوانیم در این مورد با هم گفتگو داشته باشیم. مایه سرافرازیست که نظرتان را در این مورد بدانم. سپاس از شما
حقیقت چیست؟
25000 سال پیش انسانهایی بسیار پیشرفته بنام "الوهیم" از سیاره ای دوردست به زمین آمدند و به رهبری فردی بنام "الله"، بشریت و همه ی حیات روی زمین را خلق کردند. بشر گذشته بعلت درک و فهم پایین خود با مشاهده دانش و توانایی های خارق العاده الوهیم بجای درک این نکته که آنها هم انسانهایی مانند او هستند دچار اشتباه شد و ایشان را خدا نامید. الوهیم همه پیامبران گذشته و کتب آسمانی را به عنوان پیام و نشانه ای از وجود خود و بمنظور هدایت و تکامل بشریت فرستادند تا زمانی که دانش زمینیان به اندازه ی کافی پیشرفت کرد بتوانند با کمک این نشانه ها حقیقت را درک نماید. در سال 1973 میلادی الوهیم رائل را بعنوان آخرین پیامبر خویش برگزیدند تا بعنوان "منجی موعود" با پیامی انقلابی از طرف ایشان حقیقت را بطور کاملا علمی آشکار نماید. الوهیم از او خواستند تا با کمک رائلیان با پخش این پیام و با ساخت یک سفارت رسمی در زمین شرایط را برای بازگشت ایشان به همراه پیامبران گذشته فراهم نماید.اگر شما نیز پیام رائل را با دقت مطالعه نمایید و آن را با نوشته های کتب آسمانی تطبیق دهید متوجه حقایق زیادی خواهید شد. الوهیم همه ی انسانها را از لحظه ی تولد تا لحظه مرگ توسط ابر رایانه های عظیمی تحت نظر دارند و بزودی به زمین باز میگردند و به هر کس که نتیجه ی اعمالش مثبت بوده باشد بویژه یاری کنندگان رائل پاداش خواهند داد و بدکاران را نیز مجازات خواهند کرد. بازگشت ایشان (قیامت) بسیار نزدیک است...
سایت پارسی رائلیان:
fa.rael.org
وبلاگ یک رائلی:
iraelian.wordpress.com
"بسم الله الرحمن الرحیم
.. ﻓَﺨَﺮَﺝَ ﻋَﻠَﻰٰ ﻗَﻮْﻣِﻪِ ﻓِﻲ ﺯِﻳﻨَﺘِﻪِ ۖ ﻗَﺎﻝَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺮِﻳﺪُﻭﻥَ ﺍﻟْﺤَﻴَﺎﺓَ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴَﺎ ﻳَﺎ ﻟَﻴْﺖَ ﻟَﻨَﺎ ﻣِﺜْﻞَ ﻣَﺎ ﺃُﻭﺗِﻲَ ﻗَﺎﺭُﻭﻥُ ﺇِﻧَّﻪُ ﻟَﺬُﻭ ﺣَﻆٍّ ﻋَﻈِﻴﻢٍ 79 .."
"به شناسه خداوند پرمهر بسیار مهربان
..واربرون رفت بر برپاهاش در قشنگیهاش،گفت همانها هدف میدارند زیست نزدیکسرا، ای کاش تامان مانندِ چه آورده شد قارونُ، اگرِوِی تادارای خوشبهره ای بسیارگرانی ۷۹.."
بینید اینها ساخته پرداخته گمانهاُ اندیشه های کجُ ناپایدارِ پوشاننده به خداوند یگانه یا کافر شماست، گر نه دَری جز در "خداوند" "اَلله" هرکدام را بزنید پاسخی دریافت نمیکنید سرانجام یا قارون وار در زمین فرومیرویدُ در گل میپوسیدُ دگرسرا بازخواست از کارهای ناشایسته که چرا خداوند را توشه رسان نمیدانستیدُ ویرانکاری میکردید ،،یا نادانُ ندار افسوس خورندهء داراییِ قارون ها بجای پذیراییِ خداوند یگانه هم دگرسرا به دنبالش پشیمانُ میرندهُ بیهوش تا روز برپایی هم بازخواست در آتشچال دوزخ که چرا همباز یا شریک برای خداوند گذاشتید،، "خداوند""اَلله" همان خدایی که جُزش خدایی نیست آفریننده شبُ روز، روز را برای دیدنُ کار شب را برای تاریکیُ خواب گذاشت،گرچه در گرمای روز برخی آسوده بخوابند هم در خنکی شب کار کنند باز از بخشیده های خداوند بهره میبرند،،"اَللهم""خداوندا" مرا به یادگوییت دار برپاساز پیوستن نماز
از نظر صرف فرضیه و منطق بخوای بررسی کنی نمیشه این داستانها رو رد کرد، ولی بنظرم نکته اساسی نادیده گرفته شده یا نادانسته اینجاست که انسان موجودی فراتر از صرفا یک عقل و هوش و علم مادیه، و زندگی و جهان هم پر است از شواهد و نشانه ها و دلالت ها و حتی معجزات، حال به شکل و انواعی که هر فرد باید خودش درک کنه و بفهمه.
من در حدی نیستم که با یقین بگم خدایی هست و به چه شکلی، و مثلا پافشاری کنم که او همان الله اسلام است، اما میتونم بگم با این داستانها هم ما بجایی نمیرسیم.
ما بعنوان انسان بهرحال در نهایت چاره ای نداریم جز رجوع به وجدان و تجربیات خودمان، در کنار تمام منابع و ابزارهای دیگر. حالا بیش از این اصولا در توان و کنترل ما نیست. فرض مثلا ما تحت کنترل توسط ابررایانه های موجودات فرازمینی باشیم، خب این یک فرضیه است که شاید نتوان رد کرد، اما بهرصورت یکی از فرض های احتمالا بیشمار که نمیتوان زندگی را بر اساس آن بنا کرد، و سودی به حالمان ندارد.
وقتی در زندگی شواهد ماوراء را حس میکنی، به مراتب عاقلانه تر و مفیدتر است که رفتار و زندگی خودت را بر اساس آن تنظیم کنی، حتی اگر ندانی، نتوانی مطلقا اثبات کنی، که آن منشاء چیست.
انسان را نباید زیادی هم بزرگ و نامحدود فرض کرد.
بهرحال چیزهایی هست که شاید در دسترس دستیابی و فهم ما، حداقل فعلا، و تا زمانی نامعلوم، نباشند.
و ما بهرحال نمیتوانیم آیندهء خویش را بطور مطلق پیشبینی و کنترل و تضمین کنیم.
بنظرم بهترین و عاقلانه ترین کاری که میتوانیم بکنیم، بجای این فرضیه و داستان پردازی ها، تعمق و قضاوت بی طرفانه و وجدان کردن و نیت خوب داشتن است، صادق و خالص بودن، و اینکه فکر کنیم و نگاه و حس کنیم، در ذره ذرهء حیات و زندگی خویش، عارفانه، سعی کنیم شواهد حقیقتی فراتر از این جهان مادی هرچند به ظاهر خشن و بیرحم را حس کنیم، با چشم دلمان ببینیم.
چرا عرفا اینقدر بارها تصریح کرده اند که عقل و علم بشری محدود و ضعیف است و لنگ میزند؟
فکر میکنم در وجود ما انسانها نیروها و سنسورهایی وجود دارند که خیلی از انسانها از وجود آنها آگاه نیستند یا به خوبی بلد نیستند از آنها استفاده کنند.
و یک افسانهء بشر مدرن این است که فقط و فقط عقل و منطق وجود واقعی دارد یا عاقلانه و مفید است، و بقیهء چیزها ارزش فکر کردن و آزمون کردن هم ندارند.
برای من هم اسلام و الله یک چیز دربست پذیرفتنی و تردیدناپذیری نیست، اما وجدان کردم، آزمون کردم، حس کردم، تجربه کردم، که بهرحال در تمام این ادیان چیزهای درست و چیزهای مشترک روشن و منطقی هم هست.
حال انسانهایی که قدرت حداقلی در تسلط بر نفس خود هم ندارند، آدمهای فاسد و خبیث و شارلاتان، سعی میکنند همه چیز را انکار کنند، اما در کل و نهایت جز فساد و بدبختی چیزی برای بشریت و حتی خودشان به ارمغان نخواهند آورد.
مثلا چیزی که امروز در جهان شاهد هستیم اینکه انسانها میخواهند بدون حد و مرز و قید و بندهای اخلاقی، روابط جنسی داشته باشند و شهوت رانی کنند. با هرکس که میخواهند در هر زمانی که میخواهند و میتوانند!
ولی در طول تاریخ در تقریبا تمامی ادیان و حتی توسط خیلی انسانهای بزرگ و محترم، از بی بند و باری جنسی نهی شده است.
حال انسانی که نخواهد این را بپذیرد البته میتواند، و میتواند لذت بیشتر به هر قیمتی را انتخاب کند.
اما بنده شخصا سعی میکنم به این مشترکات و چیزهای واضح که بنظرم معقول و منطقی و محتمل می آیند پایبند باشم، و در زندگی هم ندیدم افرادی که به این مسائل پایبند نیستند عاری از مشکل و نقص و پلیدی و عوارض و مکافات باشند. یک چیزهایی هست آدم خودش میتواند حس کند درک کند تجربه کند، البته با یک روح و وجدان سالم و صاف.
مثلا شما نگاه کنید اکنون دونالد ترامپ، یک آدم منحرف بیمار شده رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا، و جز یاوه
گویی و تنش آفرینی و اگر دستش برسد مثل خیلی های دیگر همه گونه ظلم و جنایت، کاری از او انتظار نمیرود!
امیدی نمیرود انسانهایی که به هیچ چیزی عملا پایبند نیستند، در نهایت بشریت را به سمت و سوی سعادت ببرند.
بلکه آبادی و خوشبختی ای هم اگر در جهان است، بخاطر انسانهای نیک است، انسانهای معنوی، یا حداقل پایبند به یکسری اصول اخلاقی.
و البته این انسانها به معنی مساوی بودن با هر دین و خدای خاصی به اسم و ظاهر نیستند. چه بسا انسانی که دین مشخصی ندارد اما آدم معنوی و عرفانی است، و چه بسا انسانهای مدعی دین و مذهب که بدردنخور و حتی مضرند.
folaani نوشته: برای من هم اسلام و الله یک چیز دربست پذیرفتنی و تردیدناپذیری نیست، اما وجدان کردم، آزمون کردم، حس کردم، تجربه کردم، که بهرحال در تمام این ادیان چیزهای درست و چیزهای مشترک روشن و منطقی هم هست.
حال انسانهایی که قدرت حداقلی در تسلط بر نفس خود هم ندارند، آدمهای فاسد و خبیث و شارلاتان، سعی میکنند همه چیز را انکار کنند، اما در کل و نهایت جز فساد و بدبختی چیزی برای بشریت و حتی خودشان به ارمغان نخواهند آورد.
مثلا چیزی که امروز در جهان شاهد هستیم اینکه انسانها میخواهند بدون حد و مرز و قید و بندهای اخلاقی، روابط جنسی داشته باشند و شهوت رانی کنند. با هرکس که میخواهند در هر زمانی که میخواهند و میتوانند!
ولی در طول تاریخ در تقریبا تمامی ادیان و حتی توسط خیلی انسانهای بزرگ و محترم، از بی بند و باری جنسی نهی شده است.
حال انسانی که نخواهد این را بپذیرد البته میتواند، و میتواند لذت بیشتر به هر قیمتی را انتخاب کند.
اما بنده شخصا سعی میکنم به این مشترکات و چیزهای واضح که بنظرم معقول و منطقی و محتمل می آیند پایبند باشم، و در زندگی هم ندیدم افرادی که به این مسائل پایبند نیستند عاری از مشکل و نقص و پلیدی و عوارض و مکافات باشند. یک چیزهایی هست آدم خودش میتواند حس کند درک کند تجربه کند، البته با یک روح و وجدان سالم و صاف.
مثلا شما نگاه کنید اکنون دونالد ترامپ، یک آدم منحرف بیمار شده رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا، و جز یاوه
گویی و تنش آفرینی و اگر دستش برسد مثل خیلی های دیگر همه گونه ظلم و جنایت، کاری از او انتظار نمیرود!
امیدی نمیرود انسانهایی که به هیچ چیزی عملا پایبند نیستند، در نهایت بشریت را به سمت و سوی سعادت ببرند.
بلکه آبادی و خوشبختی ای هم اگر در جهان است، بخاطر انسانهای نیک است، انسانهای معنوی، یا حداقل پایبند به یکسری اصول اخلاقی.
و البته این انسانها به معنی مساوی بودن با هر دین و خدای خاصی به اسم و ظاهر نیستند. چه بسا انسانی که دین مشخصی ندارد اما آدم معنوی و عرفانی است، و چه بسا انسانهای مدعی دین و مذهب که بدردنخور و حتی مضرند.
نوشتههای شما همیشه بیمایه اند, چون درست مانند پاسخ کسانی میماند که در برابر پرسش «کدام خوبه» در میآیند: «خب... بستگی داره».
خسته نباشید.
از سوی دیگر, تا نباشد چیزی مردم نگویند چیزها یک زبانزد آبکیست و به این معنی نیست که چون مشتی دین داریم
پس بیگمان یک چیزی بوده که این همه چیز گفتهاند -> سفسته.
Mehrbod نوشته: از سوی دیگر, تا نباشد چیزی مردم نگویند چیزها یک زبانزد آبکیست و به این معنی نیست که چون مشتی دین داریم
پس بیگمان یک چیزی بوده که این همه چیز گفتهاند -> سفسته.
گرامی...احساس می کنم که مذهب ستیزی /مذهب زدایی زمینه مناسبی را برای هرچه سریعتر و راحت تر عمومی سازی انچه فندسالاران می خواهند فراهم می کند.خارج از اینکه بخواهیم راجع به حقیقت داشتن مذهب و داستان هایی که سرهم بندی می کند ،به قضاوتی عقلانی دست بزنیم ،کارکردی که مذهب حداقل می تواند داشته باشد ایجاد مانع در استفاده رادیکال از علم و حتی بسیج توده مردم در برابر تغییرات فرهنگی رادیکال می باشد.درک می کنم که مسئله تکنولوژی یک مشکل و معضل فرهنگی نیست ولی شما که خود را در برابر این سیستم می بینید ایا به استفاده ابزاری از مذهب یا حداقل دوری از مذهب ستیزی باور ندارید؟؟
Transcendence نوشته: گرامی...احساس می کنم که مذهب ستیزی /مذهب زدایی زمینه مناسبی را برای هرچه سریعتر و راحت تر عمومی سازی انچه فندسالاران می خواهند فراهم می کند.خارج از اینکه بخواهیم راجع به حقیقت داشتن مذهب و داستان هایی که سرهم بندی می کند ،به قضاوتی عقلانی دست بزنیم ،کارکردی که مذهب حداقل می تواند داشته باشد ایجاد مانع در استفاده رادیکال از علم و حتی بسیج توده مردم در برابر تغییرات فرهنگی رادیکال می باشد.درک می کنم که مسئله تکنولوژی یک مشکل و معضل فرهنگی نیست ولی شما که خود را در برابر این سیستم می بینید ایا به استفاده ابزاری از مذهب یا حداقل دوری از مذهب ستیزی باور ندارید؟؟
گمان نمیبرم. من اینجا نه دینزدایی نه دینگستری را پیشنهاد کردهام, تنها در کنار گفتگوها به این نکته اشاره کردم که
چون یک چیزی آنجاست به این معنی نیست که بباید حقیقتی چیزی پشت آن است.
رویکردی که من در برابر تکنولوژی در پیش گرفتهام "امیدواری" و "قمار" است. روشنه یک ارزن بخت اندکی هست
که نمونهوار پیش از پیشرفت رایانهها تکنولوژی بسوی پیشرفت خود آدم گام بردارد, اندک ولی بیشتر از ۰.
این رویکرد
من است و بباید درستترین رویکرد نیست. رویکرد بسیاری اندیشمندان سترگ دیگر ستیز یکراست با تکنولوژی
و بازگشت به زندگی نخستینی و طبیعت سبز بوده که خب آن یکی هم بخت بالاتری برای انجام دارد, هم قمار کمتری با سرنوشت
آدمی میکند و ازینرو من به آن هم پرداختهام.
در این رهگذر, آماج من چیزی بیشتر از پدید آوردن یک هستهی اندیشمند و گاه در برابر تکنولوژی در فضای پارسی زبان بیشتر
نبوده و ما نمیتوانیم بدلخواه از منطق و خرد بهره بگیریم و نمونهوار بگوییم «گرچه دین گند است ولی این خوبی را دارد» و با اهرمن
دوستی کنیم. برداشت نادرست نشود, از دید من هر دینی هم بباید "گند" نیست, ولی خب پیوند آنچنانی به واقعیتهای پیرامون
ما ندارد و در پایان روز کارکردی جز همان خودفریبی و افیون ندارد.
واقعیتها چنان اند که پرداختهایم و بس.
Mehrbod نوشته: رویکردی که من در برابر تکنولوژی در پیش گرفتهام "امیدواری" و "قمار" است. روشنه یک ارزن بخت اندکی هست
که نمونهوار پیش از پیشرفت رایانهها تکنولوژی بسوی پیشرفت خود آدم گام بردارد, اندک ولی بیشتر از ۰.
این رویکرد من است و بباید درستترین رویکرد نیست. رویکرد بسیاری اندیشمندان سترگ دیگر ستیز یکراست با تکنولوژی
و بازگشت به زندگی نخستینی و طبیعت سبز بوده که خب آن یکی هم بخت بالاتری برای انجام دارد, هم قمار کمتری با سرنوشت
آدمی میکند و ازینرو من به آن هم پرداختهام.
احتمالا رویکردی که دران پیشرفت تکنولوژی بسوی خود ادم باشد ،دچار همان مشکلات خواهد شد که گفتمان تکنولوژی سعی در بیان ان دارد.شخصا فکر می کنم پیشرفت رایانه ها با سهولت بیشتر همراه است تا ادم ها.چرا که نه مشکلات اخلاقی انچنانی با ان همراه است و نه مشکلات تکنیکی ان به گمانم به پیچیدگی پیشرفت دادن ادم باشد.از طرفی ،عموی سازی ان نیز با مشکلات خیلی پیچیده تری روبه رو است تا رایانه ها.
Mehrbod نوشته: در این رهگذر, آماج من چیزی بیشتر از پدید آوردن یک هستهی اندیشمند و گاه در برابر تکنولوژی در فضای پارسی زبان بیشتر
نبوده و ما نمیتوانیم بدلخواه از منطق و خرد بهره بگیریم و نمونهوار بگوییم «گرچه دین گند است ولی این خوبی را دارد» و با اهرمن
دوستی کنیم. برداشت نادرست نشود, از دید من هر دینی هم بباید "گند" نیست, ولی خب پیوند آنچنانی به واقعیتهای پیرامون
ما ندارد و در پایان روز کارکردی جز همان خودفریبی و افیون ندارد.
خوب این هسته اگاه چه کاری می تواند بکند جز این که اگاه باشد؟ ری کروزویل پیش بینی کرده است که تا سال 2045 به تکینگی فندین خواهیم رسید ،چه چیزی جز مردم عادی بی خبر که نسبت به هرگونه تغییر رادیکالی واکنش منفی نشان می دهند ،سنت پرست هستند و دین دار و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند ،می تواند وسیله ای برای کند کردن تکنولوژی افسار گسیخته باشد.در اینجا باز تاکید می کنم،مسئله حقیقت داشتن یا نداشتن دین یا دین خاصی نیست،بله دین فقط یک لالایی شیرین و ارام بخش است ،ولی همین افیون توده ها می تواند در این سیستم و سرعت ان اخلال ایجاد کند.تا در این فرصت شاید بشود راه حل صحیح تر را پیدا کرد.
Transcendence نوشته: احتمالا رویکردی که دران پیشرفت تکنولوژی بسوی خود ادم باشد ،دچار همان مشکلات خواهد شد که گفتمان تکنولوژی سعی در بیان ان دارد.شخصا فکر می کنم پیشرفت رایانه ها با سهولت بیشتر همراه است تا ادم ها.چرا که نه مشکلات اخلاقی انچنانی با ان همراه است و نه مشکلات تکنیکی ان به گمانم به پیچیدگی پیشرفت دادن ادم باشد.از طرفی ،عموی سازی ان نیز با مشکلات خیلی پیچیده تری روبه رو است تا رایانه ها.
خوب این هسته اگاه چه کاری می تواند بکند جز این که اگاه باشد؟ ری کروزویل پیش بینی کرده است که تا سال 2045 به تکینگی فندین خواهیم رسید ،چه چیزی جز مردم عادی بی خبر که نسبت به هرگونه تغییر رادیکالی واکنش منفی نشان می دهند ،سنت پرست هستند و دین دار و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند ،می تواند وسیله ای برای کند کردن تکنولوژی افسار گسیخته باشد.در اینجا باز تاکید می کنم،مسئله حقیقت داشتن یا نداشتن دین یا دین خاصی نیست،بله دین فقط یک لالایی شیرین و ارام بخش است ،ولی همین افیون توده ها می تواند در این سیستم و سرعت ان اخلال ایجاد کند.تا در این فرصت شاید بشود راه حل صحیح تر را پیدا کرد.
خوشبختانه از این پیشبینیها بسیار کردهاند که نمیدانم تا ٢٠ سال دیگر بهمان و بیسار میشود, بویژه در زمینهیِ هوشوارهها. روشنه,
سرانجام روز اگر همین روند پیش برود دیر زا زود هوشوارهها به تراز آدمی خواهند رسید ولی به گمان بالا, زمان اندک بیشتری در دست هست.
در سوی دیگر, این هستهیِ آگاه چه میتواند بکند, به دید من میتواند بکوشد روند را به سود آدم بدگراند.
رویهمرفته, اگر دیدگاه شخصی مرا میخواهید, اگر سرنوشت آدمی این است که بدست ماشینها جایگزین و نابود شود, کاری نمیشود
کرد و بهتر است بشود. اگر چند نابغه و ابرهوشمندِ آگاه میتوانند آنجا باشند که آدمی را از این سرنوشت شوم برهانند, آنگاه من کوشش خود را نمودهام.
دیدگاه شما میتواند در راهبردیابیهای جنگی کارآمد باشد که با دوستی برای نمونه با دین از این راه پیش برویم یا از آن راه پیش برویم, از
دید من ولی درست نیست. از دیدگاه منطقی نیز, اینکه تا ابرهوشمند میلیاردر آنجا در این زمینه آگاه باشند سودمندتر است تا ١٠ میلیون آدم معمولی.
بستگی داره در چه مورد به دنبال حقیقت هستید