دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیا ایمان نمی آورید
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یک بار هم که شده محض رضای خدا به این رابطه ها نگاه کنید.من نظری ندارم...خودتون قضاوت کنید و بگید نظرتون چیه....نظرات کلی که در کتاب های دیگه هم می شه از اینا پیدا کرد ندید....این یک مورد خاصه...با دیگر رابطه های ریاضی مقایسه اش نکنیدگفته می شود که ارتباط عددی بسیار دقیقی میان شماره سوره ها و تعداد آیات آن برقرار است، بدین صورت که، اگر چهار ستون تشکیل دهیم: در ستون اول :شماره هر سوره در ستون دوم: تعداد آیات هر سوره در ستون سوم: حاصل جمع شماره هر سوره و تعداد آیات آن که عددی فرد شده است (مثلا سوره آل عمران سومین سوره قرآن است و 200 آیه دارد که حاصل جمع شماره سوره و تعداد آیات آن می شود 203 که عددی فرد است). و در ستون چهارم حاصل جمع شماره هر سوره و تعداد آیات آناگر عددی زوج شده است (مثلا سوره حمد، که اولین سوره قرآن است هفت آیه دارد که حاصل جمع شماره سوره و تعداد آیات آن می شود 8 که عددی زوج است).سپس اگر اعداد واقع در هر ستون را با یکدیگر جمع کنیم با اعداد جالب توجهی برخورد می کنیم که در جدول زیر آمده است:


[ATTACH=CONFIG]5066[/ATTACH]
[URL="http://bayanbox.ir/view/5391323124262622302/hhh.png%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B7%D9%88%D8%B1"]http://bayanbox.ir/view/5391323124262622302/hhh.png
[/URL]
همانطور که می بینید حاصل جمع اعداد هر ستون دو به دو با یکدیگر برابرند !! و جالب آنکه تعداد حاصل جمع های فرد و زوج هر کدام 57 تا هستند و برابرند !!
به این بازیهای ریاضی و این حرفا اصلا علاقه ای ندارم. اکثرش هم بنظرم بنوعی ترفند یا اشتباه و عدم درک از ریاضیات و آمار و احتمالات باشه. ولی تاجاییکه میدونم تاحالا تعدادی از ریاضیدان ها اثبات های ریاضی در باب وجود خدا آوردن! البته این اثبات ها کلی هستن و نه اینکه مثلا خدای دین خاصی رو ثابت بکنن، بلکه فقط نشون میدن از نظر منطقی یک موجودیت کلی و دارای جمیع کمال/قدرت باید وجود داشته باشه.
همین چند وقت پیش تصادفا در ویکیپدیا به یکی دو موردش برخورده بودم، ولی چون تخصصش رو ندارم چیز بیشتری نمیدونم. بهرحال بنظر بنده اثبات خدا به لحاظ تئوریک خوبه اما کار و مشکلات اصلی انسانها به لحاظ عملی در این دنیاست و با زندگی خودشون و بیشتر به مسئلهء قدرت/توان آدمی برمیگرده تا تئوری. خدای این دین و اون دین هم بنظر بنده بیشتر نکتهء انحرافیه تا چیز مفیدی در این راه. این همه جنگ بین ادیان و خدایانشون هست بیشتر اتلاف وقت و انرژیه و هزینه. اگر انسان از نیروهای درونی و عقل و وجدان و تجربیات خودش درست استفاده کنه بنظر بنده میتونه خیلی موفق تر باشه.
اینقدر که چیزای عجیب و غریب و غیرمنطقی در ادیان هست بنظرم بیشتر به خدا صدمه میزنه.
بعد شما دلتون خوشه که دوتا بازی ریاضی از توی قرآن درآوردید.
ببخشید حتی اگر این موارد صحت داشته باشه دلیل بر حقانیت قرآن نمیشه، چون نه لزوما خدای واقعی با کمال مطلق، بلکه هر موجود دیگری که سطح قدرت لازم رو داشته باشه میتونه قرآن رو طراحی کرده باشه. و شکی نیست که ممکنه در این جهان هستی موجودات هوشمند پرقدرتی غیر از ما هم وجود داشته باشن.
اگر بحث منطق هست و منطق معیاره، ما در سطوح پایین تر و ساده تری میتونیم کلی ایراد و تناقض و چیزهای غیرمنطقی از ادیان دربیاریم، بعد حالا فرض دوتا رابطهء ریاضی جالب هم توش باشه به چه دردی میخوره؟ شما دنبال چی میرید زندگیتون رو بر چی بنا میکنید؟ بنده شخصا دنبال چیزی میرم که با عقل و وجدان و تجربیات زندگی خودم تطابق کافی داشته باشه و عملی باشه. در این راه روابط جالب ریاضی هم در نظرم هیچ ارزش و کاربرد عملی خاصی نداره، مگر اینکه معلوم بشه واقعا چی رو چطور ثابت میکنه و چه چیز کاربردی و بدردبخوری ازش درمیاد.
نگاه کنید در دنیا چقدر آدم علاف و احمق هست که دنبال این چیزا هستن که حتی در صورت واقعی بودن ارزش و کارایی عملی زیادی ندارن آخرش با این همه صرف وقت و هزینه فقط به درد خوراک یه مشت توده و عوام الناس سطحی میخوره! فرق آدمهای واقعگرا و عملگرا با متوهم ها همینه. و این آدمهای واقعگرا و عملگرا هستن که به قدرتهای واقعی میرسن و زندگیشون در توهم و بازیهای فکری و روانی بیهوده تلف نمیشه.
بجای این چیزها میشه دنبال خیلی چیزهای کاربردی تر و روشن تر رفت، حتی چیزهایی که بنظرم ما رو بیشتر به خدای واقعی میتونن آگاه و نزدیک کنن.
ممنون...ولی کسی یک توجیه علمی و دقیق برای این رابطه ی ریاضی در قرآن نداره...آیا این رابطه یک معجزه هست...کسی می تونه خیلی علمی ردش کنه...نه با حرف و حدیث و اما و اگر...کسی می تونه ردش کنه...الالظاهر که یک رابطه ی ریاضی دقیق و معجزه آسا...من یک برنامه نوشتم، صد و چهار تا سوره با تعداد آیه های مختلف و رندوم....میلیون ها بار رندوم تعداد آیات انتخاب می شد و در این میلیون ها بار و میلیون ها بار یکبار هم به طور اتفاقی این رابطه ریاضی در اون ها بوجود نیامد...E40b
master نوشته: ممنون...ولی کسی یک توجیه علمی و دقیق برای این رابطه ی ریاضی در قرآن نداره...
برای خیلی چیزهای دیگر هم نمیشه به این راحتی ها توجیه علمی و دقیق آورد. یعنی من و شما نمیتونیم.
بخصوص ریاضیات که کار هرکسی نیست و نیاز به سواد و تخصص و قدرت ذهنی خودش داره، نیاز به پیشنیازهاش داره. مواردی بوده بنده بهشون برخوردم و برام خیلی جالب و مفید بوده بتونم فرمولش رو دربیارم و دقیقا محاسبه کنم، اما بعلت کافی نبودن دانش و مهارتم در ریاضیات با بن بست مواجه شدم!
کمک گرفتن در این موارد هم کار ساده ای نیست چون ریاضیدان های واقعی بنظرم تعدادشون زیاد نیست و براحتی در دسترس نیستن. بنده حتی سعی کردم فرومهای مربوط به ریاضیات پیدا کنم و درشون سوالاتم رو مطرح کنم، اما در این امر موفقیت کافی نداشتم.
نقل قول:آیا این رابطه یک معجزه هست...
شاید باشه شاید هم نباشه. هیچ چیزی نمیشه گفت. حتی یک احتمالی رو هم نمیشه محاسبه و حتی برآورد کرد، چون فرمولش رو نداریم، اثبات طرز محاسبه درستش رو نمیدونیم.
شما از ریاضیات صحبت میکنید و بنابراین باید منطق و اصول ریاضیات رو رعایت کنید. ریاضیات علم دقیق و منطقی است و هر فرض و ادعایی درش نیاز به اثبات و فرمول و محاسبات روشن داره. خیلی جاها در ریاضیات هست و تجربه هم ثابت کرده که شهود و حدس و تخمین های انسان براحتی خطا میکنن و بنابراین اعتباری حتی نسبی هم ندارن.

نقل قول:کسی می تونه خیلی علمی ردش کنه...
چی رو رد کنیم؟
اینجا فقط یکسری روابط عددی دیده میشه و دیگر هیچ! ولی شما فرض رو بر این میذارید که این روابط عددی نمیتونن تصادفی باشن یا به شکل جهت داری عمدا انتخاب شده باشن، درحالیکه این امر رو نتونستید ثابت کنید. فرمول، اثبات، محاسبات ریاضی اش چطوریه کجاست؟
ما نمیتونیم ثابت کنیم که معجزه نیست، ولی معجزه بودنش هم ثابت نشده و هیچ دلیل روشن و محکمی براش وجود نداره.

نقل قول:نه با حرف و حدیث و اما و اگر...کسی می تونه ردش کنه...
از نظر منطق و ریاضیات شما خودتون هم جز حرف و حدیث و اما و اگر چیزی ارائه نکردید.

نقل قول:الالظاهر که یک رابطه ی ریاضی دقیق و معجزه آسا...
اصطلاح «الاظاهر» در ریاضیات مفهوم و اعتبار زیادی نداره!
اینو میتونید از هر ریاضیدانی بپرسید.
و اگر خودتون هم در ریاضیات علاقه یا تحقیق و توجه کافی داشته بوده باشید، میدونید که دنیای ریاضیات پر بوده و هست از علی الظاهرها و حدس ها و تصوراتی که بعدا مشخص شده اشتباه بودن!
دنیای ریاضیات دنیای حدس و تصور و شهود نیست. گرچه خیلی وقتها علم و حتی علم دقیق و پایه ای مثل ریاضیات با استفاده از همین حدس ها و شهودها پیش رفتن، ولی این فقط قدم اول است و بدون طی شدن مراحل بعدی معمولا هیچ اعتبار و کاربردی نداره. شما یک حدسی میزنید یک فرضیه ای مطرح میکنید، بعد باید آزمون و ثابت بشه، و ممکنه ثابت بشه که فرضیه شما نمیتونه درست باشه، ولی علم بطور کلی در خیلی موارد به همین شکل هم پیشرفت میکنه و چیزهایی در این فرایند کشف میشن که خودشون ارزشمند و کاربردی هستن. ولی بهرحال طی این مراحل کار راحت و سریعی نیست و نیاز به تخصص و انگیزه و منابع انسانی و غیره خودش داره.

نقل قول:من یک برنامه نوشتم، صد و چهار تا سوره با تعداد آیه های مختلف و رندوم....میلیون ها بار رندوم تعداد آیات انتخاب می شد و در این میلیون ها بار و میلیون ها بار یکبار هم به طور اتفاقی این رابطه ریاضی در اون ها بوجود نیامد...
تا اینجا که مشخص هست شما دانش و بینش کافی در ریاضیات ندارید که صلاحیت و توان تشخیص و پیگیری این مسائل رو داشته باشید. چیزی که شما مبهم و کلی مطرح میکنید، در عمل تحلیل و اثبات واقعیش خیلی پیچیده و سخته و فقط ریاضیدان های واقعی (نه پشمکی مثلا طرف یه مدرک ریاضیات از دانشگاه ایران گرفته!) شاید بتونن از پسش بربیان. کسی که استعداد واقعی ریاضی داشته باشه، درک و بینش ریاضیات رو داشته باشه بدونه ریاضیات واقعا یعنی چی. توانایی حل و اثبات مسائل ریاضی غیرکلیشه ای رو هم داشته باشه، نه صرفا کلیشه ها و موارد عمومی و کلی که در مدرسه دیده و بهش یاد دادن.
حالا باید دید واقعا شما با چه بینش و چه سوادی چه مبنایی چه فرمول ها و اثبات ها و فرض هایی چجوری پیش رفتید چکار کردید اصلا ربطی داره یا نه.
بنده هم ریاضیدان نیستم ولی تا این حد فهمیدم که ریاضیات چیه و بینش و توانایی واقعی ریاضی یعنی چی. و باید بگم خیلی ها این اطلاع رو ندارن. از چیزی که شما فکر میکنید خیلی گسترده تر و پیچیده تر و دشوارتره.

راستی یه چیزی هم هست بهش میگن Mathematical coincidence. شاید بی ربط نباشه!
مقالهء ویکیپدیاش رو میبینید که نسخهء فارسیش موجود نیست.
یه چیزی بگم، علم و دانش در ایران به نسبت کشورهای قوی و پیشرفته واقعا عقب و ضعیفه. اینو من در طی سالها مطالعات و تحقیقاتم در اینترنت فهمیدم.
مثلا همین علم ریاضیات، بنده بنا به بعضی نیازهای تخصصی که داشتم مجبور شدم سعی کنم مقداری وارد مباحث پیشرفته ای بشم که یادم نمیاد تاحالا جایی خونده و دیده باشم و مثلا توی درسهامون بوده باشه. یعنی فکر میکنم ریاضیات اونا هم خیلی گسترده تر و جلوتر از مال ماست و فیلدهایی در ریاضیات بوجود آوردن که شاید در ایران کسی در اون زمینه اطلاع خاصی نداشته باشه و حتی کسی از وجود و اهمیتشون هم مطلع نباشه.

یه چیزو در زندگی فهمیدم: توی این دنیا وقتی قدرت و علم واقعی نداشته باشی، هیچی نیستی؛ اکثر وقتا فقط توهم داری و توهم!

حتی اولوهیت و معنویت هم اکثرا اونی نیست که اکثریت یا حداقل خیلی از انسانها فکر میکنن میشناسن یا دارن!
الوهیت ها و دین و این حرفها هم توسط انسانها بنوعی دچار انحراف و جعل و تحریف و اشتباهات زیادی هست.

حقیقت یک چیزه، و ادعا و تصورات بیشمار این همه انسانهای معمولی و ضعیف چیز دیگر.

حقیقت رو فقط انسانهای برتر میتونن بدونن. و انسانهای برتر عدهء خیلی معدودی هستن. اکثریت انسانها موجودات ضعیف و متوهمی بیش نیستن.
شبه علم همینطوری درست میشه.
خیلی از اینطور مواردی که مطرح میشن شبه علم هستن نه علم واقعی.
البته اگر بدونی علم واقعی چیه، شناسایی شبه علم اکثرا کار سختی نیست.
علم یک اصول و روش روشنی داره. در شبه علم این اصول نادیده گرفته میشن، حالا یا عمدی یا گاهی از روی ناآگاهی و عدم تخصص و توانایی کافی و خطای انسانی.
شما یکسری روابط کشف کردی به خیال خودت، و میگی اگر میتونید رد کنید، قضیه رو داری معکوس مطرح میکنی! این شما هستید که باید ثابت کنید این روابط چقدر استثنایی و بصورت تصادفی نامحتمل هستن. همینطوری با کلی گویی و مبهم گویی هم چیز خاصی در این زمینه روشن و حل نمیشه. اصول و روشهای ریاضیات مشخصه. فرمول و اثبات میخواد. محاسبه واقعی میخواد. همینطوری کشکی با حدس و تصور و ادعا که نمیشه.
در ریاضیات موارد ناشناخته و عجیب هم کم نبود و نیست، ولی منطقی نیست بیایم فرض کنیم ادعا کنیم که این موارد لزوما یک چیز ماوراء طبیعی ای چیزی هستن و از دیگران انتظار داشته باشیم اگر باور ندارن خلافش رو ثابت کنن!
همیشه از اینطور فرضیه ها بوده. همیشه بشر در باب ناشناخته ها و مسائل حل شده تصورات و توهمات و ادعاهایی داشته و بعضیا هم که عمدا قصد سوء استفاده از این حفره ها رو داشتن. اما در علم ما چیزی رو که واقعا نمیدونیم میگیم نمیدونیم، نمیتونیم، همین! بقیه دیگه بینهایت فرض و حدس و تصور و توهم و ادعای ممکن است که اعتبار و کاربرد خاصی معمولا ندارن، چون انسان نمیتونه مدام دنبال هر فرض و ادعایی بره و وقت و انرژی ارزشمندتر از این حرفهاست و باید روی چیزهای محتمل تر و روشن تر و محکم تر صرفش کرد.

من نمیگم در قرآن معجزه نیست یا قرآن کلام خدا نیست، ولی این بازیهای ریاضی رو نمیشه چندان جدی گرفت.
من وجود ماوراء و قوانین الهی رو جورهای دیگه در زندگی دیدم و حس کردم بارها. هرچند بازم نمیتونم اثبات قطعی بکنم همه چیز رو میشه گفت تصادفه، ولی آدم بهرحال خودش یه برآورد و یه تخمین و شاید حس ها و نیروها و هدایت درونی داره و خیلی وقتا مجبور هم هست که داشته باشه، چون در زندگی باید انتخاب کنی که بین گزینه های مختلف کدوم رو انتخاب کنی، به کدام راه ها بری، به کدام کارها دست بزنی و به کدام کارها دست نزنی. این یک فرایندی هست با تمام وجود آدمی، با تمامی پارامترها، با تجربه ها با وجدان با عقل با علم با حس های درونی، نه فقط یکی دوتاش. هیچ چیزی در این جهان کامل و مطلق به نظر نمیاد، حتی کل ریاضیات با اون درخشش و استحکام ظاهری که بشریت در طول صدها سال کشف و جمع آوری کرده و بوجود آورده.

خدا رو آدم باید در خودش در زندگی در کل حیات در زمین در حس و بینش و نیروهای درونی خودش پیدا کنه حس کنه. بنظر من حتی قرآن رو هم جز این نمیشه شناخت و اطمینان واقعی نسبت بهش پیدا کرد. وگرنه من هیچوقت دربست قبول ندارم که مثلا قرآن به هیچ وجه دست نخوره و تحریف نشده. من آدم شکاکی هستم، و واقعیت گرا، عملگرا، ... ولی با همین شک و تردیدها و اینکه اکثرا به امکان آگاهی مطلق برای خودمون در این جهان باور ندارم تونستم در زندگیم با همین بینش و روش احتمالاتی و احتیاط های عاقلانه از دید خودم، پیش برم، و فکر میکنم بقدر کافی هم در این امر موفق بودم، و به جهت درستی رفتم. اونچه که در زندگی و سرنوشت و سرگذشت خودم و آدمهای دیگر دیدم، منو به این نتیجه رسونده که نباید امکان وجود ماوراء رو نادیده گرفت، و بنظر میرسه براستی چیزی در این میان هست، و درواقع خیلی چیزهای بزرگ و اساسی، و با تمام وجودم به این رسیدم، بدون مطلق بودن، حتی بدون ایمان! و فکر نمیکنم هیچ معجزه و اثباتی هم فراتر از این باشه اعتبار و کاربرد و قدرت مطلقی داشته باشه.
این حرفا رو که میزنم گاهی یاد جملاتی از بعضی بزرگان میفتم که اغلب برام مبهم بودن.
مثلا الان یاد گفتار یکی از بزرگان افتادم که گفته اون ایمانی که با معجزه بخواد بدست بیاد میخوام که نباشد!
معجزه اونقدرها که شما فکر میکنید چیز جالب و مفیدی نیست.
البته من در زندگی شخصی خودم و دیگران معجزه زیاد دیدم. هرچند بازم نمیشه ثابت کرد که تصادفی نبودن، اما وجدان و انصاف خود آدم کجا رفته؟ اینکه همش یک طرف رو بگیریم درست نیست.
همه چیز رو میشه گفت تصادفی.
اصلا بر اساس Infinite monkey theorem تقریبا همه چیز رو میشه تصادفی دونست.
به این شکل میشه کل حیات رو تصادفی دونست. و البته نظریه داروین در این زمینه خیلی کمک میکنه، ولی حتی بدون نظریه داروین هم باز میشد حیات رو تصادفی دونست (ولی با احتمالات خیلی کمتر).
ولی آیا این عاقلانه است؟
ریاضیات هم علم گسترده و پیچیده ایه. و شاید عجیب.
از یک طرف خودش این تئوری ها رو داره، از طرف دیگر ریاضیدان هایی حتی وجود خدا رو به شکل ریاضی ثابت کردن! (البته منظور از خدا یک چیزی دقیقا یا خیلی شبیه خدای ادیان نیست لزوما)

در باب معجزات کلاسیک همیشه میشه شک و تردید زیادی وارد کرد. و نتایج این معجزه ها از چیزی که خیلی ها فکر میکنن خیلی محدودتر هستن.
مثلا فرض رو بر این بگیریم که بله در قرآن معجزات آشکار ریاضی هست. خب این چیز رو ثابت میکنه؟ استغفرالله از کجا معلوم شاید قرآن توسط موجودات فرازمینی دارای قدرت ذهنی به مراتب بیشتر از بشر زمینی ساخته شده. شما میتونید این فرضیه رو رد کنید؟ مسلم نمیشه رد کرد، و لزوما فرضیه نامحتملی هم نیست، یعنی از نظر علم و منطق ممکن بنظر میاد.

اصلا دنیای امروز که درش تشخیص معجزه و غیرمعجزه هم خیلی سخته. مثلا این شعبده بازها میبینید چه کارهایی میکنن واقعا حتی باهوش ترین آدمها هم نمیتونن به این سادگی ها رازش رو بفهمن. شعبده بازی البته در ریاضیات هم به شکلی ممکن است و نمونه هایی ازش وجود داشته و داره.
"بسم الله الرحمن الرحیم
...الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا ۳۹.."
"به شناسه خداوند پرمهر بسیار مهربان
...همانها می‌رسانند فرستاده های خداوندُ، سخت میترسندشُ، نه سخت میترسند یکی، گرنه خداوندُ، اندازه بسی به خداوند بسیارشمارآوری ۳۹.."
بینید آیا اینچنینی پیش نوشته بود نزدیک سد دویست سال پیش از کسی که اینچنین چینشی را سخن خداوند قرآن داراهست؟؟ یا ناگهانی کسی آگه شد که آری سخن خداوند استواری در گردآوری هم دارد؟؟؟
بنده از سخن خداوند قرآن چیزهایی فراچندی آموختم که پیشتر کسی درباره اش چیزی نگفت،،
نمونه
"... خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر.."
"..آفرید آسمانهاُ زمین به درستُ جابجاکردتان وارنکوتری جابجاکردتانُ سمتش جابجایی.."
نمونه از تخم پدر مادر به مِهر شده زهدان مادرها جابجا شدیم پس جابجا شدیم به سرایی آزاد،،وار نکوتر جابجا شدیمُ سمتش جابجایی هست،،
خوب بینید که بیرون چگونه این را برگردانی به پارسی کردند،،صُورَکم را گفتند رخ یا چهره دادتان،،یا صورة را سراسر میگویند چهره،، بار که چنین نیست،، خداوند در قرآن به چهره گفت وجه، سیما،، که صور از صار همان جابجایی میآید،، شاید با سیخ نویس قلم جابجایی نمای چهره روی کاغذ یا سنگ میگذارند باری بدیدم آن کمتر پیشامد را دارد،،
"..افرایتم ما تنحتون." نحت که تراشیدن بت بود کار بتسازها بود،،
پس دستاورد بنده خداوند اینست ،تا زمانی که مردم برای خود بتی میسازند ،چه سنگی،چه گمان از مردمان برتر درگذشته پیشین ، توان دیدن کار خداوند را ندارند که پرده هست بر چشمشان،، پس اینها نمیتوانند درستی سخن خداوند قرآن را پی ببرند،، هم آنرا گژ یا تحریف میدانند چون خود تلاشی نکردند برای پی بردن به راستی دستور خداوند،،،
"اَللهم""خداوندا" ما دلارام ها را درین سرا فراچند به یادگوییت وادار خوار در برابرت ، نیز دگر سرا از بخششهای خوبت جور جفت های نکو پاکیزه، رودهای روان، نوشیدنی های خوب، میوه هایی خوش رنگ بو مزه بده ،نه گرفتار ناگواراییت خوارشونده