دفترچه

نسخه‌ی کامل: فم فِتال: از کلئوپاترا تا جیران
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[FONT=&quot]آن زن حالا او را دوست دارد و چنان نگاهِ آکنده از اطمینان آرام بخشی از خود نشان می‌دهد که چشمان گاوها را برای انسان تداعی می‌کند[/FONT]: [FONT=&quot]اما بَدا به حال او[/FONT]! [FONT=&quot]زیرا جذابیتش دقیقن به این علت بود که متغییر و دست نایافتنی می‌نمود[/FONT]!
[FONT=&quot]آخِر آن مرد چیزهای ثابت و یکنواخت در وجود خود فراوان داشت[/FONT]. [FONT=&quot]پس برای آن زن بهتر نبود تا رفتار قبلی خود را سرمشق قرار دهد؟ و خود را بی‌اعتنا نشان دهد[/FONT]![FONT=&quot]؟ آیا این همان چیزی نیست که عشق به او سفارش می‌کند؟[/FONT]
[FONT=&quot]زنده باد کمدی و بازیگری[/FONT]!
[FONT=&quot]قطعه‌ی [/FONT]"[FONT=&quot]تقلید طبیعت خویش[/FONT]" [FONT=&quot]از کتاب [/FONT]"[FONT=&quot]حکمت شادن[/FONT]"[FONT=&quot]، نیچه[/FONT].
****
[FONT=&quot]برای مرد بدست آوردن یک زن مثل یک مبازره است وقتی یک مبازره رو برنده میشی اعتماد بنفست بیشتر میشه[/FONT].
[FONT=&quot]تمام هنر یک زن در یک رابطه اینه که بتونه مرد رو توی مبازره نگه داره، زنان افسونگر [/FONT](femme fatale) [FONT=&quot]این توانایی رو دارند[/FONT].
[FONT=&quot]برداشت اشتباهی که معمولن زنها از این موضوع میکنن اینه که [/FONT]"[FONT=&quot]مردها رو باید تشنه نگه داری[/FONT]" [FONT=&quot]یا [/FONT]"[FONT=&quot]مردا از چیزی که به دست نمیارن بیشتر خوششون میاد[/FONT]" [FONT=&quot]این اشتباهه، دسته کم برای خود شخص من که بیشتر پس زنندس تا خواستنی[/FONT].
[FONT=&quot]منظور از بازی کردن اینه که زن نباید خودش رو یکسره تسلیم مرد نشون بده، باید این میل سرکش هورمونی رو کنترل کنه و مستقل بمونه، اعتماد به نفس داشته باشه، جرات داشته باشه، مثل توده‌ی زنان دیگه نباشه و توی بستر وحشی و رام نشده باشه[/FONT].
[FONT=&quot]زنان افسونگر زنانی هستن که همیشه خواستنین حتی اگه ندیده باشینشون وفقط یک عکس یا چیزی دربارشون خونده باشین برای شعله ور کردن میل خواستن کفایت میکنه[/FONT].
[FONT=&quot]توی این جستار قراره که همچین زنانی بررسی بشن، شاید الگو بشن و جامعه‌مون از لحاظ آماری تعداد بیشتری زن افسونگر داشته باشه و در نتیجه روابطمون جذاب‌تر بشن[/FONT]. (هر چند اینجا بی کاربرتر از اونیه که واقعا تاثیر خاصی بتونه روی جامعه بزاره)
[FONT=&quot]پ[/FONT].[FONT=&quot]ن[/FONT]: [FONT=&quot]اولین بار که عکسی از مریلین مونرو دیدم سیزده چهارده سالم، عنفوان نوجوانی و ترشح هورمون‌های سرکش جنسیم تازه شروع شده بود، من هیچ چیز از خصوصیات اخلاقی شخصی که توی عکس بود نمی‌دونستم ولی بطرزی عجیب منو جذب خودش کرده بود، شاید حدود یک دقیقه بدون پلک زدن بهش خیره شده بودم[/FONT]. [FONT=&quot]این زن یک چیز خاصی توی چشماش داره، توی طرز نگاهش و فیگور بدنیش[/FONT]. [FONT=&quot]در یک کلام مادر زاد افسونگره[/FONT].
[FONT=&quot]بازم یک سخن از نیچه و فعلن رخصت تا بعد که بیام ادامشو بنویسم[/FONT]:
[FONT=&quot]آن زنان بیچاره‌ی که در برابر کسی که دوستش دارند مضطرب می‌شوند و دست و پای خود را گم می‌کنند و زیاد حرف می‌زنند، هرگز موفقیتی بدست نمی‌آورند، زیرا چیزی که مردان را با احتمال بیشتری فریفته می‌کند نوعی مهر و محبت محتاطانه و همراه با خونسردی است[/FONT].
[FONT=&quot]قطعه‌ی [/FONT]"[FONT=&quot]زنان ناکام[/FONT]" [FONT=&quot]از کتاب [/FONT]"[FONT=&quot]حکمت شادان[/FONT]"، نیچه.
Rustin نوشته: آن زن حالا او را دوست دارد و چنان نگاهِ آکنده از اطمینان آرام بخشی از خود نشان می‌دهد که چشمان گاوها را برای انسان تداعی می‌کند: اما بَدا به حال او! زیرا جذابیتش دقیقن به این علت بود که متغییر و دست نایافتنی می‌نمود!
آخِر آن مرد چیزهای ثابت و یکنواخت در وجود خود فراوان داشت. پس برای آن زن بهتر نبود تا رفتار قبلی خود را سرمشق قرار دهد؟ و خود را بی‌اعتنا نشان دهد!؟ آیا این همان چیزی نیست که عشق به او سفارش می‌کند؟

من تاکنون از بسیاری شنیده‌ام و گاه از نزدیک دیده‌ام که با دخترهای خنگ کنار میایند و هیچ گیری در خنگ
و نادان بودن دختر نمیبینند, برای من ولی هوش و تیز و بز بودن و شوخ‌منشی یک دختر به اندازه‌ی زیبایی‌اش مهم است.

از روی همین, دختری که در برابر من خودش را میگیرد دو چیز را بیشتر نمیرساند, یا دارد با وانمود
مرا بازی میدهد, یا اینکه براستی نمیتواند مرا دریابد که در هر دو چهره تنها نمایانگری از کم‌هوشی و نادانی او خواهد بود.
بهترین رابطه‌های من ازینرو با دخترهایی بوده که خودشان پا پیش گذاشته‌اند و از همان آغاز نشان داده‌اند که میخواهند با من
باشند, و کمترین گرایش ام به آنهایی بوده که یا براستی در دسترس نیستند, بگوییم بازیگر‌ فیلم, یا آنهایی که در دسترس‌اند و خودشان را
دست‌نیافتنی نشان میدهند تا به پندار پوچ خود "ارزش و بها"ی اشان را بیشتر باشند و جنس بنجلی که دارند را گرانتر فروخته باشند.



Rustin نوشته: ...زیرا چیزی که مردان را با احتمال بیشتری فریفته می‌کند نوعی مهر و محبت محتاطانه و همراه با خونسردی است.


E421

چیز دیگری که اینگونه رفتارها میرساند این است که کس بجای "روراست" بودن و نزدیکی راستین, دارد همچنان بازی میکند.

اندکی بازی در آغاز رابطه همچو چاشت و فلفل نمک خوراک میکند, به آن هیجان میدهد و آنرا گیراتر میکند, ولی خود رابطه زمانی رابطه
میتواند نامیده شود که بازی‌ها کنار گذاشته شده و جای خودشان را به نزدیکی و یکسویگی سود و زیان بدهند و بازی برای دیگران بماند.
اتفاقا دختر باهوش میدونه که باید خودش رو خنگ نشون بده، اون دختره خنگه که خودش رو باهوش نشون میده.
+ کل فلسفه نیچه قائل به بازی هست، روابط هم مستثنی نیستن، و اینکه بازی کردن با اداهای ناشیانه در آوردن و با وانمود کردن مقداری فرق داره.
++ اینم به نوعی «بازی» زن هاست، من شخصا ترجیح میدم با زنی رابطه داشته باشم که قواعد این بازی رو بدونه و برام بازی دربیاره و من هم براش بازی دربیارم و زندگیمون نشاط داشته باشه تا اینکه روراست باشه و زندگیمون یکنواخت.
+++ مهربد، واژه بازی رو بدترین شکل ممکنش معنی کردی، که بسیار بسیار دورتر از معنایه که نیچه و من مدنظرمونه.
Rustin نوشته: اتفاقا دختر باهوش میدونه که باید خودش رو خنگ نشون بده، اون دختره خنگه که خودش رو باهوش نشون میده.

!!
این باهوش نیست, این میشود فریبکار.


Rustin نوشته: ++ اینم به نوعی «بازی» زن هاست، من شخصا ترجیح میدم با زنی رابطه داشته باشم که قواعد این بازی رو بدونه و برام بازی دربیاره و من هم براش بازی دربیارم و زندگیمون نشاط داشته باشه تا اینکه روراست باشه و زندگیمون یکنواخت.
+++ مهربد، واژه بازی رو بدترین شکل ممکنش معنی کردی، که بسیار بسیار دورتر از معنایه که نیچه و من مدنظرمونه.

به گمان من زندگی‌تان هیجان کمی دارد, برای من روراستی و حس نزدیکی ۱۰۰% از هر چیزی مهمتر است.

بازی یک پروتکل رفتاری بیشتر نیست, درست مانند گفتار نایکراست (indirect speech) که آنهم یک پروتکل دیگر است. نمونه‌وار
میشود یک درخواست یکراست را بریخت یک پیشنهاد نایکراست درآورد و سود و زیان این کمابیش روشن است,
در چهره‌ای که درخواست رد میشود آسیب‌ کمتری به شان درخواست‌کننده وارد میشود و فاکتورهای همانند.

بازی هم سود و زیان‌های خود را دارد ولی از یک آستانه‌ای به آنور زیانش به سودش میچربد.