دفترچه

نسخه‌ی کامل: تا به حال دچار دژاوو شده ایید؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
سلام به همگی

احتمالاً با دژاوو آشنا باشید. چون در هفته اخیر من چند با این حالت رُ تجربه کردم(یکبارش در حال جواب دادن به پُست مهربد بود), فکر کردم بد نیست که از شما هم بپرسم
1. آیا تا به حال دژاوو رُ تجربه کردید؟
2. چه تعریفی برای این موضوع دارید؟ (تعریف شخصی) آیا به عنوان یک تجربه توهمی کنارش می‌گذارید یا جایی در جهانبینی شما داره؟


چه چیزی هست؟
آشناپنداری - WiKi

[COPY]آشناپنداری[۱][۲] یا دژا-وو (به فرانسوی: déjà vu) یا حالت پیش‌دیده حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده است.[/COPY]
dr.mcclown نوشته: سلام به همگی

احتمالاً با دژاوو آشنا باشید. چون در هفته اخیر من چند با این حالت رُ تجربه کردم(یکبارش در حال جواب دادن به پُست مهربد بود), فکر کردم بد نیست که از شما هم بپرسم
1. آیا تا به حال دژاوو رُ تجربه کردید؟
2. چه تعریفی برای این موضوع دارید؟ (تعریف شخصی) آیا به عنوان یک تجربه توهمی کنارش می‌گذارید یا جایی در جهانبینی شما داره؟

زیاد!!
من صحنه ای رو دیدم و گفتم خیلی بدجور آشناست! چند وقت بعدترش یک دفعه ای توی یک فیلم یا عکس دوباره همون صحنه رو دیدم و بعدش فهمیدم چرا آشنا بوده برام!!!
سوای این داستان حافظه سلولی هم هست.
خلاصه اینکه اگر مغز توانایی ذخیره سازی تمام اطلاعات رو با تمام جزئیات داشت و دسترسی بهشون هم در هر لحظه ای ممکن بود شاید این حالتها پیش نمیومد.
چون برای من موضوعات مختلفی از پیش آگاهی گرفته تا دژاوو زیاد اتفاق افتاده, برای همین به چیستی و کارکرد احتمالیشون علاقمند هستم.
مثلا یه موردش: برای اولین بار در فصل زمستون به محل کار جدیدم می‌رفتم. برف باریده بود و همه جا سفید و پوشیده از برف شده بود. درختا, ماشینا و پیاده رو, کاملاً پوشیده از برف شده بود جوری که اون محله ناآشنا, ناآشناتر هم شده بود. غرق در فکر کردن به موضوعی بودم که احساس کردم قبلاً در این مکان بودم و مثلاً این اتومبیلُ به همین صورت پارک شده و پوشیده از برف دیدم, محلش نذاشتم, جلوتر رفتم بازهم سلسله اتفاقات همه تکراری بودن.
یا حتی یه بار توی اتاق با برادرم درباره موضوع صحبت می‌کردم بعد احساس کردم که این مکالمه رُ قبلاً هم داشتم. بعد از خودم پرسیدم بعدش چی شد؟ و به خودم گفتم, اینو اینجوری دیدم که بعدش لیوان توی دستشو می‌ذاره روی میز و فلان حرفو می‌زنه و بعدش می‌ره توی حیاط که سیگار بکشه و همونطور اتفاق افتاد.

ممکن است بخشی از مغز مربوط به خاطرات گذشته باشد و بر اثر فرایندی خاص همان صحنه ای را که می بینیم اشتباهی در آن بخش مغز که مربوط به خاطرات گذشته است پردازش شود و بدون اینکه قبلا آن اتفاق افتاده باشد حس دژاوو بدهد.
من موارد زیادی از این تجربه ها رو داشتم.جالی اینکه، مواردی که کم هم نبوده برام پیش اومده که مثلا، یک واقعا ای رو که دارم تجربه می کنم که احساس می کنم که قدیم هم تجربه کردمش به این شکل بوده که خاطرم می آد و یا احساس می کنم که در اون تجربه قدیم هم،این حس رو داشتم که قبلا هم تجربش کردم.یعنی در کل احساس می کنم برای بار سوم دارم یک واقعه مشابه رو تجربه می کنم
تا حالا رکورد روی سه بار بوده.تا حالا به چهار بار نرسیده.E402
تجربه جالبی به نظر می رسه.احتمال داره یک خطا و یا یک توهم باشه همین.
توی یک مقاله می خوندم که طرف داشته از این واقعه و تجربه برای اثبات حقانیت اعتقاداتش استفاده می کرده.که همانا اعتقادش، اعتقاد به تناسخ بود.
به نام خدا

دوستان عزیز توجه کنید.این اسامی مثل دژآوو و این چیز ها همش بازی ها و دروغ های بیخدایان هست.
به این ها میگن الهام.
دژآوو کدوم خریه