دفترچه

نسخه‌ی کامل: سانسور یکی از شخصیتهای محبوب رمان "کافکا در کرانه" در ترجمه فارسی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
اوشیما می گوید: “من صد ها تبعیض را تجربه کرده ام. فقط کسانی که طعم تبعیض را چشیده
اند، واقعا می دانند که چقدر آزار دهنده است. هر کس درد را به شیوه خودش حس می کند و
هر کس زخمهای خودش را دارد. بنابراین من هم مثل همه دغدغه انصاف و عدالت دارم. اما آنچه
بیشتر مایه انزجارم می شود، آدم هائی هستند که قوه تخیل ندارند. همان جور آدمهائی که
تی. اس. الیوت به آنها می گوید ‘انسان پوک’. آنهائی که فقدان تخیل را با چیز بی جانی مثل پَرِ
کاه پُر میکنند و از کار خودشان بی خبرند. آدمهای بی عاطفه ای که خرواری کلمه توخالی نثارت
می کنند و می کوشند تو را به کاری که نمی خواهی وادارند. مثل همان جفت پُرغَمیشی که
دیدیم.” آهی می کشد و مداد باریک بلند را در دست می چرخاند. “انواع آدمهای غیرعادی،
فمینیستها، خوکهای فاشیست، کمونیستها، هواداران کریشنا – هیچکدامشان اسباب دردسرم
نیستند. برایم مهم نیست چه پرچمی دارند. اما چیزی که نمیتوانم تحملشان کنم و آخرش
حرفهائی را می زنم که نباید بزنم. می توانستم این زنها را یک جوری از سر باز کنم، یا خانم
سائه کی را خبر کنم که موضوع را رفع و رجوع کند. او به همه آنها لبخند میزد و موضوع را با
رضایت طرفین حل میکرد. اما این کار از من برنمی آید. چیزهائی می گویم که نباید بگویم،
کارهائی می کنم که نباید بکنم. نمیتوانستم خودداری کنم. این یکی از نقطه ضعفهای من
است. می دانی چرا این نقطه ضعف من است؟”

می گویم: “چون اگر هر آدمی را که قوه تخیل چندانی ندارد جدی بگیری، این قضیه سر دراز پیدا
می کند.”

اوشیما می گوید: “گل گفتی.”

...

- پایان قسمت نقل شده
خب این اتفاق یعنی سانسور شدن در بیشتر کتابهای ترجمه ای رخ می دهد علتش هم خیلی مشخص نیست. مثلا شما اگر رمان برباد رفته را به زبان اصلی خوانده باشید وقتی ترجمه ی فارسی آن را می خواندی اصلا انگار داستان دیگری را می خوانید خیلی ماجراها در آن بطور عکس توضیح داده شده اند. مثلا طرف از دوست دختر برادرش خوشش نمی آید ولی در ترجمه می خوانیم که عاشق دوست دختر برادرش هست و از اینجور موارد که کم هم نیستند .
سارا نوشته: خب این اتفاق یعنی سانسور شدن در بیشتر کتابهای ترجمه ای رخ می دهد علتش هم خیلی مشخص نیست. مثلا شما اگر رمان برباد رفته را به زبان اصلی خوانده باشید وقتی ترجمه ی فارسی آن را می خواندی اصلا انگار داستان دیگری را می خوانید خیلی ماجراها در آن بطور عکس توضیح داده شده اند. مثلا طرف از دوست دختر برادرش خوشش نمی آید ولی در ترجمه می خوانیم که عاشق دوست دختر برادرش هست و از اینجور موارد که کم هم نیستند .
نه، کتابی که گفتی رو نخوندم ولی آخه درد از اونجاست که در این ترجمه رمانی که اسم بردم مسائل جنسی یا حتی تمسخر خدا سانسور نشده اند ولی حتی کلمه همجنسگرا سانسور می شود و محبوبترین شخصیت داستان همجنسگرائیش به کل سانسور می شود!!

مثلا در جائی شخصی به نام "سرهنگ ساندرز" به عنوان قواد معرفی می شود و برای یکی از شخصیتهای اصلی داستان یک دختر می آورد. جالب اینجاست که قبلش برای او درباره دختر برایش توضیح می دهد و تعریف میکند که اگه بخوام حرفاشو برات اینجا عنوانشون کنم بی ادبی میشه. اگه شخصی چند صفحه مربوط به این بخش رو بخونه احتمالا تصور میکنه داره داستان سکسی میخونه.

یا این پست را ببینید که از همین ترجمه اس. طرز فکر حاکم بر دولت ایران میتونه به راحتی اونو تمسخر خدا تلقی کنه ولی سانسور نشده:
Not Acceptable!
اصولا یکی از نعمات انقلاب اسلامی سانسور کلمات و جملات منشوری است مثل پرچم امریکا که اگر در تصویر فیلمی باشد مثلا اگر یک ربع ساعت از فیلم باشد باید سانسور شود.
صفحات: 1 2