با سلام
من با یک روانشناس داشتم صحبت میکردم که بحث خودکشی من بود و دلایلش رو خواست که من گفتم ماتریالیستم و خدا و پیغمبر نمیشناسم که پرسید چرا اینطوری شدید که گفتم ابتدا خودم دنبال تحقیق بودم و بعد با خودم گفتم سخنان مخالفان را هم باید بشنوم چرا که موافقان (در راسشون روحانیون) منبع درآمدشون دینه و همانطور که یک کشیش ضد مسیحیت حرف نمیزنه چون منبع درآمدشه یک آخوند هم ضد اسلام حرف نمیزنه. گفتم مطالب سایتی رو خوندم (زندیق) که ابتدا منو مشکوک کرد بعد منو بی دین کرد. بعدشم فهمیدم همه ادیان ذاتشون همینه و کلا ماتریالیست شدم.
اینها همه مقدمه بود تا به این حرف روانشناس برسم. من این روانشناس رو میشناسم و میدانم مخالف جمهوری اسلامی هست اما مسلمان هست مثل بسیاری از مسلمانان ایران که وقتی از جمهوری اسلامی انتقاد میکنند و بعد در صدا و سیما میشنون که به مخالفان جمهوری اسلامی انگ "سیاه نمایی" میزنن و محکومشون میکنن عصبانی میشن. اما این آدم (روانشناس) مثل همین مسلمانان ایرانی که گفتم وقتی این حرفا رو بهش زدم گفت "شما رفتی حرف یک مشت آدم مغرض رو گوش کردی و باور کردی؟!"!!!
سوال من اینه فرق مسلمانانی که به یک منتقد اسلام میگن "مغرض" با اون مسئول جمهوری اسلامی که به یک منتقد خودش و جایگاهش و منافعش میگه "سیاه نما" چیه؟!
این یک سوال مهم هست! اولین قدم برای اینکه یک مسلمان را مرتد کرد اینه که کاری کنیم که حرفای منتقد اسلام رو گوش کنه. وقتی تو گوش مسلمان خوندن هرکی ضد اسلام حرف میزنه "مغرض" هست خب احتمال اینکه این فرد مرتد بشه بسیار کاهش پیدا میکنه چون توجه نمیکند که "چه میگوید" بلکه توجه میکند "که میگوید"!
نکته=البته منظور ایشون و مسلمانان از مغرض کسی هست که دنبال حقیقت نیست یا کینه داره یا پول گرفته وگرنه من همیشه به کسانی که از کلمه "مغرض" استفاده میکنن میگم که شمایی هم که داری با من حرف میزنی مغرضی چون غرض داری و غرضت از نظر خودت هدایت منه غرض من هم از نظر خودم هدایت شماست پس صرف غرض داشتن چیز بدی نیست. البته اگر دید را هم بالاتر ببریم حتی به حرف کسانی که پول میگیرن هم باید توجه کرد مثلا ازغدی که خیال میکنه خیلی بارشه عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هست و داره واسه کلمه به کلمه سخنرانیهاش پول میگیره ولی من هیچوقت بخاطر وابسته بودن اون به جمهوری اسلامی اونو محکوم نکردم بلکه همیشه بخاطر این محکومش کردم که حاضر به مناظره نبوده حاضر نیست که یکی مثل خودش که طرفداری اسلام رو میکنه بیاد بر ضد اسلام حرف بزنه حاضر نیست حرفاش نقد بشه حاضر نیست مخالفان رسانه داشته باشن حاضر نیست که یک ماتریالیست واقعی بیاد حرفاشو بزنه و بعد اون نقدش کنه بلکه خودش اراجیفی رو نسبت میده به ماتریالیستها و بعد که چهره یک احمق رو از ماتریالیستها درست کرد یک بچه هم میتونه ماتریالیسم رو نقد کنه!
اتفاقا بحث کردن با مغرض ها میتونه مفید باشه چون آدم به نقاط ضعف و قوت تفکر و نظر خودش پی میبره.
ولی خب ادیان کلا اصلا یه موجود جداگانه ای هست در تاریخ شکل و نقش خاصی داشتن و اینکه ما بیایم درمورد ادیان و مذاهب با منطق و علم روز صحبت کنیم خب جور درنمیاد چون اصلا ادیان یک پدیده ای در وادی دیگری و با منطق پایه دیگری هستن که البته برای من به شخصه تاحد زیادی غیرقابل درک، غیرمنطقی، و مشکوک و بودار بنظر میاد. البته به مرور که دربارهء معنویت بیشتر پیشرفت کردم کم کم بیشتر احتمال میدم که واقعا در پشت ادیان و داستان خدا و بهشت و جهنم هم حقیقت نهفته است و اینکه ادیان به این شکل هستن چنین ادعاهایی دارن و اینقدر دعوا و مشکل سرشون هست بخاطر مسائل دیگر و خود بشر هست. شاید هم اصلا ادیان با نقد مخالف توسط دانشمندان و محققان و متخصصین درست و حسابی و در محیطها و شرایط حرفه ایش مخالف نبودن، ولی بعدها عوامفریبان و قدرتمندان این جنبه رو ازشون حذف کردن. یعنی منظورم اینه که بله برای حساب کنی آدمهای معمولی در گذشته و جوامع اون دوران، و حتی امروز برای بسیاری از عوام، بحث کردن با مغرض میتونه بی حاصل و حتی منحرف کننده و مضر باشه، ولی اونی که واقعا دانشمنده، محققه، باهوش و بینش حسابی میخواد بحث کنه چی؟ کسی که خودش به شک و به نقد رسیده چی؟ اونی که ایمان داره اصلا نیازی نداره خب حرف دین رو هم گوش میکنه، ولی اونی که خیلی دلش میخواد نقد کنه خیلی سر این مسئله گیره معلومه که ایمان قوی نداره شک داره میخواد خردگرایی کنه.
یه نمونه از مغرض رو میتونیم توی دادگاه ببینیم. یک طرف وکیل مدافع هست و طرف دیگر دادستان! این دوتا بنظرم هردو تاحد زیادی مغرض هستن یا احتمال و انگیزهء کافی برای مغرض بودن دارن. یکی میخواد متهم رو تبرئه کنه و دیگری میخواد محکومش کنه. این دوتا باید با هم بحث کنن تا این وسط حقیقت و حکم درست بدست بیاد. البته تاجاییکه شدنیه!
اصلا تا وقتی بحثی صورت نگرفته برخوردی نبوده نبردی نبوده چطور میشه فهمید مطمئن شد کسی مغرضه یا نه؟ چطور میشه این برچسب رو به کسی زد؟ توی اون دادگاه هم واقعا معلوم نیست که متهم مجرمه یا نه! اگر معلوم بود که نیازی به دادگاه و این دعواها نبود.
تازه مغرض هم که همهء استدلالها و اسنادش نادرست و سرکاری یا جعلی نیست. طبیعتا رفته هرچی میتونسته آورده برای جنگ کردن، و بنابراین برای روشن شدن حقیقت میتونه مفید باشه. این بستگی به طرف مقابل داره که آیا بقدر کافی قوی و دقیق و آگاه و باریک بین باشه که گول نخوره گمراه نشه یا از کوره در نره و بتونه نکات و کاربردهای مثبت از این بحث دربیاره یا نه.
آقا آخرش من میگم همهء این بحثها بی سر و ته هستن. منکه گفتم به این نتیجه رسیدم که حتی ادیان هم پاره ای مشترکات و اصول بنیادین قابل توجه و درک دارن که باید در باب اونا احتیاط کرد. ولی اینو دیگه قبول ندارم مثلا وحشت و شکنجهء عذاب شب قبر و نمیدونم مثلا چون آدمی مثل من که دلایل خودش رو داره نماز نخونده روزه نگرفته بره جهنم یا حتی بهشت نره و غیره.
بنظر من نه خدا و ادیان و بهشت و جهنم و نه ماتریالیسم و بی معنویتی مطلق رو نمیشه اثبات روشن و محکمی کرد و فقط به یکی چسبیدن عاقلانه نیست. باید یه چیزی بینابین بود. این دنیا دنیای نسبیته.
بیشتر افراد منتقد یا مخالف ادیان هستن، ولی کسانی که با معنویت و احتیاط و اون مشترکات و اصول بنیادین هم دشمنی داشته باشن بنظرم بسیار کم هستن.
اول و آخرش آدم میرسه به وجدان و تجربیات شخصی خودش در زندگی.
خیلی ها عقده ها تمام فشارها ناکامی های زندگی خودشون رو سر ضعیف خالی میکنن سر اونی که دستشون میرسه دیوار هرکس که کوتاهتر بود، یکیش میتونه دین و مذهب و نظامهای مذهبی باشه. من اینو قبول دارم دیدم بهم ثابت شده، ولی خب این آدما این تفکر و رفتار اشتباه رو من خود تونستم تشخیص بدم مشکلی نداشتم مغرض هم که بوده باشن مثلا میخوان ایمان منو ازم بگیرن؟! اصلا من خودم هنوز نفهمیدم ایمان واقعا چیه و آیا من ایمان دارم یا نه!! بنظرم طبق تعریف رسمیش در ادیان، ایمان کافی ندارم. ولی اکثریت اطرافیان منو بعنوان یه آدم معنوی قبول دارن بعضی حتی خیلی بالا میبرن و میگن نه تو ایمان هم داری. من خودمم به عرفان و معنویت توجه داشتم و هنوزم کم و بیش دارم چون تجربه و حس های درونی من میگن که شواهدی بر این امور هست که نمیشه یکسر نادیده گرفت. واقعا بنظر میرسه براستی یه چیزایی هست! ولی این چیزا اونطور نیست که اکثریت فکر میکنن و توی ادیان القا میشه. خیلی ظریف تر خیلی اسرارآمیزتره، بگم یه چیزی وجدانیه بیشتر تا عقل و تئوری. حالا من هنوز نفهمیدم مطمئن نیستم که این وسط ماهیت و نقش ادیان چیه! بهرحال چیزی که واضحه ادیان هم یکسری مشترکات منطقی و قابل درک و ارزندهء توجه دارن و درشون نشانه هایی از معنویت و عرفان هم دیده میشه.
m@hdi نوشته: با سلام
من با یک روانشناس داشتم صحبت میکردم که بحث خودکشی من بود و دلایلش رو خواست که من گفتم ماتریالیستم و خدا و پیغمبر نمیشناسم که پرسید چرا اینطوری شدید که گفتم ابتدا خودم دنبال تحقیق بودم و بعد با خودم گفتم سخنان مخالفان را هم باید بشنوم چرا که موافقان (در راسشون روحانیون) منبع درآمدشون دینه و همانطور که یک کشیش ضد مسیحیت حرف نمیزنه چون منبع درآمدشه یک آخوند هم ضد اسلام حرف نمیزنه. گفتم مطالب سایتی رو خوندم (زندیق) که ابتدا منو مشکوک کرد بعد منو بی دین کرد. بعدشم فهمیدم همه ادیان ذاتشون همینه و کلا ماتریالیست شدم.
اینها همه مقدمه بود تا به این حرف روانشناس برسم. من این روانشناس رو میشناسم و میدانم مخالف جمهوری اسلامی هست اما مسلمان هست مثل بسیاری از مسلمانان ایران که وقتی از جمهوری اسلامی انتقاد میکنند و بعد در صدا و سیما میشنون که به مخالفان جمهوری اسلامی انگ "سیاه نمایی" میزنن و محکومشون میکنن عصبانی میشن. اما این آدم (روانشناس) مثل همین مسلمانان ایرانی که گفتم وقتی این حرفا رو بهش زدم گفت "شما رفتی حرف یک مشت آدم مغرض رو گوش کردی و باور کردی؟!"!!!
سوال من اینه فرق مسلمانانی که به یک منتقد اسلام میگن "مغرض" با اون مسئول جمهوری اسلامی که به یک منتقد خودش و جایگاهش و منافعش میگه "سیاه نما" چیه؟!
این یک سوال مهم هست! اولین قدم برای اینکه یک مسلمان را مرتد کرد اینه که کاری کنیم که حرفای منتقد اسلام رو گوش کنه. وقتی تو گوش مسلمان خوندن هرکی ضد اسلام حرف میزنه "مغرض" هست خب احتمال اینکه این فرد مرتد بشه بسیار کاهش پیدا میکنه چون توجه نمیکند که "چه میگوید" بلکه توجه میکند "که میگوید"!
نکته=البته منظور ایشون و مسلمانان از مغرض کسی هست که دنبال حقیقت نیست یا کینه داره یا پول گرفته وگرنه من همیشه به کسانی که از کلمه "مغرض" استفاده میکنن میگم که شمایی هم که داری با من حرف میزنی مغرضی چون غرض داری و غرضت از نظر خودت هدایت منه غرض من هم از نظر خودم هدایت شماست پس صرف غرض داشتن چیز بدی نیست. البته اگر دید را هم بالاتر ببریم حتی به حرف کسانی که پول میگیرن هم باید توجه کرد مثلا ازغدی که خیال میکنه خیلی بارشه عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هست و داره واسه کلمه به کلمه سخنرانیهاش پول میگیره ولی من هیچوقت بخاطر وابسته بودن اون به جمهوری اسلامی اونو محکوم نکردم بلکه همیشه بخاطر این محکومش کردم که حاضر به مناظره نبوده حاضر نیست که یکی مثل خودش که طرفداری اسلام رو میکنه بیاد بر ضد اسلام حرف بزنه حاضر نیست حرفاش نقد بشه حاضر نیست مخالفان رسانه داشته باشن حاضر نیست که یک ماتریالیست واقعی بیاد حرفاشو بزنه و بعد اون نقدش کنه بلکه خودش اراجیفی رو نسبت میده به ماتریالیستها و بعد که چهره یک احمق رو از ماتریالیستها درست کرد یک بچه هم میتونه ماتریالیسم رو نقد کنه!
درود مهدی گرامی
باید بگم دکترها مثل بقیه مردم ایران یا مثل سگ از نهادهای امنیتی می ترسند یا مثل سگ از آنان اطاعت می کنند. خوب نیست به دکتر بگی چه فکرهای سیاسی و دینی داری ممکن است نهادهای امنیتی را خبردار کنند.
Agnostic نوشته: درود مهدی گرامی
باید بگم دکترها مثل بقیه مردم ایران یا مثل سگ از نهادهای امنیتی می ترسند یا مثل سگ از آنان اطاعت می کنند. خوب نیست به دکتر بگی چه فکرهای سیاسی و دینی داری ممکن است نهادهای امنیتی را خبردار کنند.
تازه اوج حماقت من اینجاست که حرفامو تو بیمارستانی میزنم که مال سپاه هست! (بقیه الله) اما چیکار کنم وقتی که روانشناس میخواد روند تغییر رفتار منو بفهمه منم باید به یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات زندگیم (ماتریالیست شدنم) اشاره کنم. البته خود این آدمو من میشناسم که مخالف ایناست ولی شایدم این فیلمش باشه! (به قول دکتر سها خود معترضین به نفاق ایجاد کنندگان نفاق هستند)