11-05-2014, 06:46 PM
11-05-2014, 06:55 PM
استاد تاریخ و زبان عرب و علوم سیاسی شادروان دکتر امیرحسین خنجی.
ایشان سایت ایران تاریخ را داشتند و کتب متعددی درباره ایران و اسلام نوشته اند. از فیسبوک:
[COPY]دکتر امیر حسین خنجی بامداد روز سه شنبه ۳۰/۷/۹۲ دربیمارستان نمازی شیراز براثر بیماری سرطان در سن ۶۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت وبه دیدار حق شتافت
دکتر خنجی تحصیلات ابتدائی دولتی ومقدماتی علوم دینی وصرف ونحورا در محضر استاد فقید حاج شیخ عبدالرزاق ابونجمی در خنج فرا گرفت وتحصیلات موسطه د ریک مدرسه دولتی در قطر فرا گرفت وبا تسلط کامل بر زبان عربی به اخد دیپلم زبان عربی نائل شد
,تحصیلات علوم دینی در کشورهای عربی در نزد استا د قرضاوی ودیگر اساتید عرب ادامه یافت ، سپس به ایران برگشت ودردانشگاه تهران وفارابی به اخذ دو لیسانس حقوق و علوم سیاسی نائل شد ودر ادامه توانست فوق لیسانس ودکترای علوم سیاسی از دانشکاه تهران اخذ ننماید
سپس به خارج از کشور عزیمت نمود وچند سالی در کشورهای انگلستان فرانسه المان وپاکستان سیر وسیاحت نمود وسالیانی چند در کشورهای حوزه خلیج فارس برای کسب در آمد به تجارت وکارکاسبی مشغول گشت وسپس برای ادامه کسب وکار به کویت رفت
اما دکتر در کویت بعداز انکه موفق به کار تجارت شد کارودر آمد زائی خود را به دیگران سپرد وتمامی وقتش را صرف تالیف کتبی چند در تاریخ ایران واسلام وتفسیر کتب عربی وادبیات اختصاص داد وآثاری ارشمند از خود خلق نمود که متاسفانه عمر کوتاهش سبب شد همه آثارش بجز تعداد اندک بچاپ نرسد
از جمله کتاباهای چاپ شده آن فقید سعید تر جمه عربی بفارسی بانکداری اسلامی آیت الله محمد باقر صدر به سفارش شهید دکتر مفتح
ترجمه عربی بفارسی کتاب منطق اسلاامی آیت اله محمد تقی مدرسی است از مهمترین آثار دکتر که به جاپ نرسیده
تاریخ کامل ایران با عنوان ایران تاریخ از ایران باستان تا پایان حکومت پهلوی ، تاریخ اسلام وترجمه کلام وحی ، ترجمه صحاح سته واثار ادبی وعرفانی بویژه درزبان اچمی است که شرح تالیفات واثار او بسیار است وکثرت غم فقدان قلم را ازدامه مطلب ناتوان ساخته است[/COPY]
https://www.facebook.com/pages/%D8%A7%D9...e_internal
تاریخ و فرهنگ ایرانزمین- امیرحسین خنجی
ایشان سایت ایران تاریخ را داشتند و کتب متعددی درباره ایران و اسلام نوشته اند. از فیسبوک:
[COPY]دکتر امیر حسین خنجی بامداد روز سه شنبه ۳۰/۷/۹۲ دربیمارستان نمازی شیراز براثر بیماری سرطان در سن ۶۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت وبه دیدار حق شتافت
دکتر خنجی تحصیلات ابتدائی دولتی ومقدماتی علوم دینی وصرف ونحورا در محضر استاد فقید حاج شیخ عبدالرزاق ابونجمی در خنج فرا گرفت وتحصیلات موسطه د ریک مدرسه دولتی در قطر فرا گرفت وبا تسلط کامل بر زبان عربی به اخد دیپلم زبان عربی نائل شد
,تحصیلات علوم دینی در کشورهای عربی در نزد استا د قرضاوی ودیگر اساتید عرب ادامه یافت ، سپس به ایران برگشت ودردانشگاه تهران وفارابی به اخذ دو لیسانس حقوق و علوم سیاسی نائل شد ودر ادامه توانست فوق لیسانس ودکترای علوم سیاسی از دانشکاه تهران اخذ ننماید
سپس به خارج از کشور عزیمت نمود وچند سالی در کشورهای انگلستان فرانسه المان وپاکستان سیر وسیاحت نمود وسالیانی چند در کشورهای حوزه خلیج فارس برای کسب در آمد به تجارت وکارکاسبی مشغول گشت وسپس برای ادامه کسب وکار به کویت رفت
اما دکتر در کویت بعداز انکه موفق به کار تجارت شد کارودر آمد زائی خود را به دیگران سپرد وتمامی وقتش را صرف تالیف کتبی چند در تاریخ ایران واسلام وتفسیر کتب عربی وادبیات اختصاص داد وآثاری ارشمند از خود خلق نمود که متاسفانه عمر کوتاهش سبب شد همه آثارش بجز تعداد اندک بچاپ نرسد
از جمله کتاباهای چاپ شده آن فقید سعید تر جمه عربی بفارسی بانکداری اسلامی آیت الله محمد باقر صدر به سفارش شهید دکتر مفتح
ترجمه عربی بفارسی کتاب منطق اسلاامی آیت اله محمد تقی مدرسی است از مهمترین آثار دکتر که به جاپ نرسیده
تاریخ کامل ایران با عنوان ایران تاریخ از ایران باستان تا پایان حکومت پهلوی ، تاریخ اسلام وترجمه کلام وحی ، ترجمه صحاح سته واثار ادبی وعرفانی بویژه درزبان اچمی است که شرح تالیفات واثار او بسیار است وکثرت غم فقدان قلم را ازدامه مطلب ناتوان ساخته است[/COPY]
https://www.facebook.com/pages/%D8%A7%D9...e_internal
تاریخ و فرهنگ ایرانزمین- امیرحسین خنجی
11-06-2014, 05:17 PM
نویسنده بزرگ و منتقد ادیان و دین اسلام
صادق هدایت
صادق هدایت (زاده ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران - درگذشته ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجارهای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند.[۳][۴][۵] هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و آنتون چخوف نیز ترجمه کردهاست. حجم آثار و مقالات نوشته شده دربارهٔ نوشتهها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است.[۶]
صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعهٔ ۸۵، در پاریس واقع است.
نکاتی درباره صادق هدایت:
گیاهخواری
صادق هدایت در جوانی گیاهخوار شد و کتابی در فواید گیاهخواری نیز نوشت. او تا پایان عمر گیاهخوار باقیماند. بزرگ علوی در این باره مینویسد: «یک بار دیدم که در کافه لالهزار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی میگفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، عرق به پیشانیاش نشست و داشت قی میکرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.»[۱۲]
او معتقد بود اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.[۱۳]
گروه ربعه
نوشتار اصلی: گروه ربعه
در آن دوران گروهی از نویسندگان و ادیبان فاخر بودند که به آنها ادبای سبعه میگفتند و به گفتهٔ مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامهای که به فارسی منتشر میشد از آثار قلم آنها خالی نبود.»[۱۹] این هفت تن که در واقع بیشتر از هفت تن بودند[۲۰] شامل کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیعالزمان فروزانفر و محمد قزوینی میشدند. گروه ربعه این نام را برای دهنکجی به این افراد (که به نظر ایشان کهنهپرست بودند) انتخاب کردند. گفتگو و دیدارهای گروه ربعه در رستورانها و کافههای تهران بود از آن جمله کافه قنادی رُزنوار که در حدود سال ۱۳۱۰ پاتوق صادق هدایت و دوستان بهشمار میآمد.[۲۱] بعدها نیز افراد دیگری چون پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین نوشین، غلامحسین مینباشیان و نیما یوشیج به گروه ربعه اضافه شدند. این گروه به فعالیتهای ادبی و فرهنگی پرداختند و آثاری چند در این سالها با همکاری همدیگر انتشار دادند. مینوی در بارهٔ این دوران میگوید: «ما با تعصب جنگ میکردیم و برای تحصیل آزادی میکوشیدیم و مرکز دایرهٔ ما صادق هدایت بود.»[۲۲]
کتاب مستطاب «وغوغ ساهاب» با همکاری مسعود فرزاد. (این کتاب در سال ۱۳۱۳ به چاپ رسید و در سال ۱۳۱۴ هدایت به خاطر آن به نظمیهٔ تهران احضار شد این شکایت از طرف مستقیمِ علی اصغر حکمت وزیرِ معارفِ وقت تنظیم شده بود و اینگونه صادق هدایت از اولین ممنوعالقلمهای تاریخِ سانسورِ ایران شد.[۲۳])
ایدئولوژی
هدایت در دورهای از زمان که ایدئولوژی مذهب و سوسیالیسم حاکم بود پای در مسیر مخالف این ایدئولوژیها نهاد. بیگانه ستیزی و به ویژه عربستیزی، پرستش نژاد ایرانی، ضدیت با اسلام به عنوان یک دین غیر ایرانی و همچنین پرستش ایران باستان و ایران دوره ساسانی همه و همه بر ایدئولوژی متفاوت وی به عنوان یک نویسنده دوره مشروطه تاکید دارند.[۳۳] آنچه در نوشتههای هدایت بیش از همه به چشم میآیند عشق دردآلود او نسبت به ایران است و تاثر عمیق او نسبت به وضع ایران است که وی در رساله طنزآمیز کاروان اسلام (البعثة الاسلامیة الی البلاد الافرنجیة) به آن اشاره میکند.[۳۴]
هدایت نقاش
صادق هدایت نقّاشی هم میکرد و برخی طرحهای او موجود است. از جمله آهویی که در مجموعه آثار هدایت چاپ انتشارات امیرکبیر بر جلد کتابهای او نقش بسته، از زیباترین نقاشیهای اوست. آهوی تنهای هدایت نمادی است از زیبائی محزون و نجابتی غریب و منزوی.
مجموعهای از نقاشیهای صادق هدایت را جهانگیر هدایت، برادرزاده او، با عنوان «آهوی تنها» منتشر کردهاست.
صادق هدایت - WiKi
گزین گویه هایی از صادق هدایت:
صادق هدایت - ویکیگفتاورد
صادق هدایت
صادق هدایت (زاده ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران - درگذشته ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجارهای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند.[۳][۴][۵] هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و آنتون چخوف نیز ترجمه کردهاست. حجم آثار و مقالات نوشته شده دربارهٔ نوشتهها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است.[۶]
صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعهٔ ۸۵، در پاریس واقع است.
نکاتی درباره صادق هدایت:
گیاهخواری
صادق هدایت در جوانی گیاهخوار شد و کتابی در فواید گیاهخواری نیز نوشت. او تا پایان عمر گیاهخوار باقیماند. بزرگ علوی در این باره مینویسد: «یک بار دیدم که در کافه لالهزار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی میگفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، عرق به پیشانیاش نشست و داشت قی میکرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.»[۱۲]
او معتقد بود اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.[۱۳]
گروه ربعه
نوشتار اصلی: گروه ربعه
در آن دوران گروهی از نویسندگان و ادیبان فاخر بودند که به آنها ادبای سبعه میگفتند و به گفتهٔ مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامهای که به فارسی منتشر میشد از آثار قلم آنها خالی نبود.»[۱۹] این هفت تن که در واقع بیشتر از هفت تن بودند[۲۰] شامل کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیعالزمان فروزانفر و محمد قزوینی میشدند. گروه ربعه این نام را برای دهنکجی به این افراد (که به نظر ایشان کهنهپرست بودند) انتخاب کردند. گفتگو و دیدارهای گروه ربعه در رستورانها و کافههای تهران بود از آن جمله کافه قنادی رُزنوار که در حدود سال ۱۳۱۰ پاتوق صادق هدایت و دوستان بهشمار میآمد.[۲۱] بعدها نیز افراد دیگری چون پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین نوشین، غلامحسین مینباشیان و نیما یوشیج به گروه ربعه اضافه شدند. این گروه به فعالیتهای ادبی و فرهنگی پرداختند و آثاری چند در این سالها با همکاری همدیگر انتشار دادند. مینوی در بارهٔ این دوران میگوید: «ما با تعصب جنگ میکردیم و برای تحصیل آزادی میکوشیدیم و مرکز دایرهٔ ما صادق هدایت بود.»[۲۲]
کتاب مستطاب «وغوغ ساهاب» با همکاری مسعود فرزاد. (این کتاب در سال ۱۳۱۳ به چاپ رسید و در سال ۱۳۱۴ هدایت به خاطر آن به نظمیهٔ تهران احضار شد این شکایت از طرف مستقیمِ علی اصغر حکمت وزیرِ معارفِ وقت تنظیم شده بود و اینگونه صادق هدایت از اولین ممنوعالقلمهای تاریخِ سانسورِ ایران شد.[۲۳])
ایدئولوژی
هدایت در دورهای از زمان که ایدئولوژی مذهب و سوسیالیسم حاکم بود پای در مسیر مخالف این ایدئولوژیها نهاد. بیگانه ستیزی و به ویژه عربستیزی، پرستش نژاد ایرانی، ضدیت با اسلام به عنوان یک دین غیر ایرانی و همچنین پرستش ایران باستان و ایران دوره ساسانی همه و همه بر ایدئولوژی متفاوت وی به عنوان یک نویسنده دوره مشروطه تاکید دارند.[۳۳] آنچه در نوشتههای هدایت بیش از همه به چشم میآیند عشق دردآلود او نسبت به ایران است و تاثر عمیق او نسبت به وضع ایران است که وی در رساله طنزآمیز کاروان اسلام (البعثة الاسلامیة الی البلاد الافرنجیة) به آن اشاره میکند.[۳۴]
هدایت نقاش
صادق هدایت نقّاشی هم میکرد و برخی طرحهای او موجود است. از جمله آهویی که در مجموعه آثار هدایت چاپ انتشارات امیرکبیر بر جلد کتابهای او نقش بسته، از زیباترین نقاشیهای اوست. آهوی تنهای هدایت نمادی است از زیبائی محزون و نجابتی غریب و منزوی.
مجموعهای از نقاشیهای صادق هدایت را جهانگیر هدایت، برادرزاده او، با عنوان «آهوی تنها» منتشر کردهاست.
صادق هدایت - WiKi
گزین گویه هایی از صادق هدایت:
صادق هدایت - ویکیگفتاورد
11-06-2014, 05:25 PM
گزین گویه هایی از صادق هدایت:
توپ مرواری
«خدای جهودی آن ها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را می دهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را می فرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آن ها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذت های موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اش زیر سلطه اموات زندگی می کنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت می کنند، کاری که پست ترین جانور نمی کند.»
توپ مرواری
«اسلام یعنی شمشیر بران و کاسه ی گدایی!
احکام مسلمان ها مخالف با هرگونه ترقی و تعالی اقوام و ملل است و به ضرب شمشیر به مردم زورچپان کرده اند ، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را می بریم . هرچه پول و جواهر داشتیم چاپیدند ، آثار هنری ما را از بین بردند و هنوز هم دست بردار نیستند . هر جا رفتند همین کار را کردند»
توپ مرواری
«همین روزی پنج بار دولا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد.
بدیهی است که این مذهب دشمن بشریت است و فقط برای غارتگران و استعمارگران آینده جان می دهد»
توپ مرواری
فواید گیاهخواری
اگر نژاد آدمیزاد باید روزی به اوج ترقی و تکامل برسد در یک محیط طبیعی با خوراک نباتی خواھد بود. چنان که گوشت خواری و تمدن مصنوعی او را فاسد کرده و به سوی پرتگاه نیستی میکشاند. مگر اینکه یک نژاد برومند و نونھالی که زندگانیش از روی قوانین طبیعت است جانشین او بشود وگرنه به طرز ننگینی نژاد او خاموش خواھد گشت.
فواید گیاهخواری
بچه که ھنوز ذائقه اش خراب و فاسد نشده گوشت را با تنفر دور میکند.
فواید گیاهخواری
ھر کس گوشت میخورد باید دست بالا زده خودش حیوان را بکشد. چون که جانوران درنده معاون نمیگیرند و یا لااقل قدم رنجه نموده یک ساعت عمر خود را به این تماشای قشنگ بگذرانند و ببینند این خوراک ھای خوشمزه برای آنھا چگونه آماده میشود. خوشبختانه ھمیشه سلاخ خانه ھا را بیرون شھر دور از مردم میسازند تا جنایت کشتار را از چشم آنھا بپوشانند.
فواید گیاهخواری
میگویند روح آنان (حیوانات) پست تر است. باشد، اما بالاخره مثل ما احساس درد و شادی میکنند. پستی آنها برای ما تکلیف برادر بزرگتر را معین میکند نه حق دژخیمی و ستمگری را .
فواید گیاهخواری
نباید احساسات طبیعی خودمان را پست شمرده دلیل بر رقت قلب بدانیم ھیچ چیز به این اندازه طبیعی نیست که احساس تنفر و انزجار انسان از کشتار .
فواید گیاهخواری
تا زمانی که احساسات طبیعی و بی آلایش قلب خودمان را به زور خفه نکردهایم واضح است که در نھاد انسان یک احساس تنفر و اکراه از کشتار و درد سایر جانوران وجود دارد و نیز آشکار است که ھرگاه ھمه مردم وادار میشدند حیواناتی را که میخورند با دست خودشان بکشند بیشتر آنان از گوشت خواری دست میکشیدند.
فواید گیاهخواری
«باید گفت که حقیقتاً ھنوز گیاه خواری اسباب تمسخر و ریشخند آنھایی است که حقیقت آنرا نمیدانند؛ ما چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی میآید که آیندگان به خرافات ما خواھند خندید.»
فواید گیاهخواری
«مقایسه بکنید یک دکان میوه فروشی را که به رنگ ھای دلپزیر روان بخش آراسته شده از بوی آن شامه لذت میبرد. سیب، نارنج، گیلاس، ھلو، انگور و خربزه و رنگ ھای زنده سبزی ھای گوناگون را با دکان قصابی، دل و روده آویخته شده، اجساد سربریده، شکم ھای شکافته شده، پاھای شکسته که آویزان است و قطره قطره از آن خون میچکد و بوی گند لاشه در ھوا پراکنده میباشد.»
فواید گیاهخواری
انسان و حیوان
«سلاخ خانه ها را همیشه در بیرون شهر می سازند
خوب بود لااقل در میدان های عمومی کشت و کشتار می کردند تا مردم از مرگ مهیب غذای خود آگاه می شدند فکر بکنید به زمان های آینده که با شگفتی خواهند خواند ، اجداد انسان حیوان کشته شده را می خورده اند!!
انسان و حیوان
«مادر بی وجدانی که پرنده ای را به دست بچه ی خود می سپارد و یا پدر بی وجدانی که بچه ی خود را به شکار برده و به خونریزی تشویق می کند این ها اولین مدرسه ی قساوت و خونخاری انسان است که باعث بی رحمی و جنگ و جدال می شود.
بر هر مادر و معلمی واجب و لازم است. در جزوه ی درس و تربیت به بچه بیاموزند که حیوان را برای آزار کردن و کشتن نیافریده اند و تمام مخلوقات به نظر صانع یکسان هستند و در بین آن ها پستی و بلندی نیست»
انسان و حیوان
«دیگر انسان باید از عنوان جاه طلبانه دست بکشد. او پادشاه موجودات نیست... بلکه یک جانی ، ظالم، یک چپوچی، یک راهزن و یک جلاد حیوان است و بس!
انسان و حیوان
«می گویند حیوانات حقوقی ندارند، اگر آنان حقوقی ندارند برای آن است که ما نمی خواهیم داشته باشند!
چرا نباید حقوق آن ها را مراعات کرد؟ انسان باید احترام حقوق آن ها را بنماید،وگرنه برتری خود را بر سایر حیوانات انکار نموده، یک نادان دیومنش و یک پست فطرت گرسنه چشم معرفی می شود »
انسان و حیوان
توپ مرواری
«خدای جهودی آن ها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را می دهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را می فرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آن ها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذت های موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اش زیر سلطه اموات زندگی می کنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت می کنند، کاری که پست ترین جانور نمی کند.»
توپ مرواری
«اسلام یعنی شمشیر بران و کاسه ی گدایی!
احکام مسلمان ها مخالف با هرگونه ترقی و تعالی اقوام و ملل است و به ضرب شمشیر به مردم زورچپان کرده اند ، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را می بریم . هرچه پول و جواهر داشتیم چاپیدند ، آثار هنری ما را از بین بردند و هنوز هم دست بردار نیستند . هر جا رفتند همین کار را کردند»
توپ مرواری
«همین روزی پنج بار دولا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد.
بدیهی است که این مذهب دشمن بشریت است و فقط برای غارتگران و استعمارگران آینده جان می دهد»
توپ مرواری
فواید گیاهخواری
اگر نژاد آدمیزاد باید روزی به اوج ترقی و تکامل برسد در یک محیط طبیعی با خوراک نباتی خواھد بود. چنان که گوشت خواری و تمدن مصنوعی او را فاسد کرده و به سوی پرتگاه نیستی میکشاند. مگر اینکه یک نژاد برومند و نونھالی که زندگانیش از روی قوانین طبیعت است جانشین او بشود وگرنه به طرز ننگینی نژاد او خاموش خواھد گشت.
فواید گیاهخواری
بچه که ھنوز ذائقه اش خراب و فاسد نشده گوشت را با تنفر دور میکند.
فواید گیاهخواری
ھر کس گوشت میخورد باید دست بالا زده خودش حیوان را بکشد. چون که جانوران درنده معاون نمیگیرند و یا لااقل قدم رنجه نموده یک ساعت عمر خود را به این تماشای قشنگ بگذرانند و ببینند این خوراک ھای خوشمزه برای آنھا چگونه آماده میشود. خوشبختانه ھمیشه سلاخ خانه ھا را بیرون شھر دور از مردم میسازند تا جنایت کشتار را از چشم آنھا بپوشانند.
فواید گیاهخواری
میگویند روح آنان (حیوانات) پست تر است. باشد، اما بالاخره مثل ما احساس درد و شادی میکنند. پستی آنها برای ما تکلیف برادر بزرگتر را معین میکند نه حق دژخیمی و ستمگری را .
فواید گیاهخواری
نباید احساسات طبیعی خودمان را پست شمرده دلیل بر رقت قلب بدانیم ھیچ چیز به این اندازه طبیعی نیست که احساس تنفر و انزجار انسان از کشتار .
فواید گیاهخواری
تا زمانی که احساسات طبیعی و بی آلایش قلب خودمان را به زور خفه نکردهایم واضح است که در نھاد انسان یک احساس تنفر و اکراه از کشتار و درد سایر جانوران وجود دارد و نیز آشکار است که ھرگاه ھمه مردم وادار میشدند حیواناتی را که میخورند با دست خودشان بکشند بیشتر آنان از گوشت خواری دست میکشیدند.
فواید گیاهخواری
«باید گفت که حقیقتاً ھنوز گیاه خواری اسباب تمسخر و ریشخند آنھایی است که حقیقت آنرا نمیدانند؛ ما چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی میآید که آیندگان به خرافات ما خواھند خندید.»
فواید گیاهخواری
«مقایسه بکنید یک دکان میوه فروشی را که به رنگ ھای دلپزیر روان بخش آراسته شده از بوی آن شامه لذت میبرد. سیب، نارنج، گیلاس، ھلو، انگور و خربزه و رنگ ھای زنده سبزی ھای گوناگون را با دکان قصابی، دل و روده آویخته شده، اجساد سربریده، شکم ھای شکافته شده، پاھای شکسته که آویزان است و قطره قطره از آن خون میچکد و بوی گند لاشه در ھوا پراکنده میباشد.»
فواید گیاهخواری
انسان و حیوان
«سلاخ خانه ها را همیشه در بیرون شهر می سازند
خوب بود لااقل در میدان های عمومی کشت و کشتار می کردند تا مردم از مرگ مهیب غذای خود آگاه می شدند فکر بکنید به زمان های آینده که با شگفتی خواهند خواند ، اجداد انسان حیوان کشته شده را می خورده اند!!
انسان و حیوان
«مادر بی وجدانی که پرنده ای را به دست بچه ی خود می سپارد و یا پدر بی وجدانی که بچه ی خود را به شکار برده و به خونریزی تشویق می کند این ها اولین مدرسه ی قساوت و خونخاری انسان است که باعث بی رحمی و جنگ و جدال می شود.
بر هر مادر و معلمی واجب و لازم است. در جزوه ی درس و تربیت به بچه بیاموزند که حیوان را برای آزار کردن و کشتن نیافریده اند و تمام مخلوقات به نظر صانع یکسان هستند و در بین آن ها پستی و بلندی نیست»
انسان و حیوان
«دیگر انسان باید از عنوان جاه طلبانه دست بکشد. او پادشاه موجودات نیست... بلکه یک جانی ، ظالم، یک چپوچی، یک راهزن و یک جلاد حیوان است و بس!
انسان و حیوان
«می گویند حیوانات حقوقی ندارند، اگر آنان حقوقی ندارند برای آن است که ما نمی خواهیم داشته باشند!
چرا نباید حقوق آن ها را مراعات کرد؟ انسان باید احترام حقوق آن ها را بنماید،وگرنه برتری خود را بر سایر حیوانات انکار نموده، یک نادان دیومنش و یک پست فطرت گرسنه چشم معرفی می شود »
انسان و حیوان