دفترچه

نسخه‌ی کامل: تکرار واژگان در دیگر کتب
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
Rouzbeh نوشته: ازش پرسدند تو این که میگویی من ماه را برای روشنایی شب آفریدم پس چرا بیشتر شب‌ها یا نیست یا ریزه است? .
گفت : اها. ما خودمان دستی دستی این کار را کردیم که از آن برای گاهنامه (تقویم) سود ببرید و بدانید کی‌ روزه بگیرید، به حج بروید. شوخی نیست الله است دیگر.E404

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
با لجبازی چیزی برجا نمی شود گفته ات جور پرسش آدمی که از باغبان می پرسد چرا رنگ میوه در روی درخت جور با جور می شود اگر بگوید برای دانستن که آیا رسیده است یا نه توی دانشمند بگویی نه برای اینه که رنگ دانه اش این کار را می کند
مگر خداوند در سوره شمس نمی گوید "والقمر اذا تلاها""هم ماه گداری که باز می تاباندش" هر چی دانشمند باشید باز بایستی پیش خداوند کرنش داشته باشید وگر نه دانشتان به درد خودتان هم نمی خورد خداوندا مرا دانشی همراه فروتنی بده
mbk نوشته: هر چی دانشمند باشید باز بایستی پیش خداوند کرنش داشته باشید وگر نه دانشتان به درد خودتان هم نمی خورد خداوندا مرا دانشی همراه فروتنی بده
من اتفاقا پیش خدا کرنش میکنم. اونم چجور کرنشی یعنی به فکرت هم نمیرسه اصلا روم نمیشه بگم چطوری میترسم بدآموزی داشته باشه E105
من اگر میدونستم خدا درست و حسابی هست و اگر خودش میذاشت حرفش رو گوش میکردم ولی الان که نمیدونم بازم کرنش خاص خودم رو دارم خودش خیلیه.
کرنش من نماز خوندن و مثل شما نیست. حرف من با خدا یه چیز دیگس مخصوص خودمه. فکر کنم اختراع کرده باشم و کسی تاحالا اینطوری انجام نداده باشه!!
میدونی در اون مواقع مثلا به خدا چی میگم؟ میگم تو رو خدا کون منو پاره نکن بابا گاهیدی منو آخه نخواستیم بابا نخواستیم نه هستی خواستیم نه حوری خواستیم فقط خواهشا کون ما رو پاره نکن اگر کرم و معرفت داشتی خدا بودی واقعا دوست داشتی بیشتر بدی خب بده منم تشکر میکنم ولی دیگه اینقدر دستور و بار و این چیزا روی دوش ما نذار اینقدر انتظارهای گنده نداشته باش من توان ندارم روحیه ندارم نمیتونم خب، خودم که خوب میدونم!
من از خدا انتظار بیشتر از این دارم میگم من به بزرگی و توانایی خودم امید نبستم و از تو چیزی نمیخوام بر این مبنا و اصلا چیز نداشتم و ندارم و نخواهم داشت که بتونم بابتش به تو بدم، ولی ازت انتظار دارم رایگان هم که شده به من بدی نعمت هات رو چون من شان خدایی رو غیر از این در نمی یابم، چون تو بزرگی و بی حد بزرگی و از بزرگی این انتظار و گمان نیک میره، و به کوچکی من و اینکه چکار کردم ربطی نمیبینم.
والا من نمیدونم چطور اومدم به این هستی آیا خدا اول نظرم رو پرسید آیا خودم درخواست دادم، ولی فکر میکنم احتمال زیاد به امید خدا اومده باشم نه به امید خودم! اگرم که اینطور نبوده خب خر بودم خدا که نبودم یه گهی خوردم یه اشتباهی کردم میگم حالا غلط کردم اشتباه کردم تو که خدایی و میتونی خودت یجوری درستش کن. حالا این درسته که خدای شما بیاد و همش فقط دستور بده و بار روی دوشم بذاره و تهدید و ارعاب کنه بگه اگه نکنی کونت رو جر میدم دهنت رو میگام و این حرفا و تازه توی همین زندگی هم سختی و کون پارگی بقدر کافی و حدی که تحملش رو داشته باشم بوده حالا دیگه اونور هم بخواد این کارا بکنه اصلا من دیگه نمیدونم چه خداییه این چون اصلا با عقل و وجدان من یکی که جور در نمیاد و نمیتونم شان خدایی رو این تصور کنم.
من وجدان میکنم با خودم میگم اگر من خدا بودم چه دلیلی داشت که این همه سخت بگیرم و بگم حتما باید بیل بزنید عملگی کنید تا یه چیزی بهتون بدم. میگم خدایا اگر من جای تو بودم و تو (با عرض معذرت البته) جای من بودی هرچی میخواستی مفتی بهت میدادم بری حالش رو ببری آخه واسه چی باید ازت دریغ میکردم یا در ازاش ازت انتظارهای سختی میداشتم؟ حالا من نمیدونم شاید چون من خدا نیستم نمیفهمم ولی بهرحال الان درک و وجدان من اینه و بخاطر همین نمیتونم این داستانها و ادعاها رو باور کنم میگم یا خدایی نیست یا داستان یجور دیگس یا اصلا خدا درواقع یه چیز بدی است که الکی میگه من خوبم و از خودش تعریف میکنه و صفات خوب روش میذارن.

کرنش کردن کاری نداره به خدا اگر خدا فقط بابت کرنش کردن مسئله رو حل میکرد من به خدا اند کرنش ام!! کون هم میدم، بر فرض خدا آلت داشت ساک هم میزدم بخاطر یه لقمه نون فقط مثل سگ مینداخت جلوم میخوردم و دهنم رو سرویس نمیکرد بابت دوزار زندگی. چرا؟ چون من میدونم که ما هیچی نیستیم و چقدر ضعیف و بدبخت هستیم. اما دیگه خداییش از خدا هم انتظارم بیش از اینه! خدا باید خدا باشه اگر یه چیز مسخره باشه اگر شبیه انسان باشه اگر متفاوت نباشه که دیگه هیچی اصلا باید بگیم اینا همش سراسر چرند و یاوه است، هیچ معنا و مفهومی نداره برام!

طرف میگه بهشت رو به بها دهند نه بهانه! ولی من با این حرفا میونه ندارم نمیفهمم چرا آخه. خیلی نامردی و ناجوانمردیه که به انسانی که اینقدر فروتنه و به ضعف و ناتوانی و حقارت خودش معترفه بهشت ندن بگن چون بیل نزدی توی دنیا نذاشتی کونت خوب جر بخوره!!
خدای من اون خداییه که میگه بیا پام رو لیس بزن من میبرمت توی بهشت! به خدا من حاضرم همچین کاری بکنم و از نظرم هیچ اشکالی هم نداره. اما مگه ادیان و خداشون قبول میکنن؟ فقط دنبال بهانه میگردن که حال آدمای بیچاره رو بگیرن!
چیزی که من ازش بدم میاد و باهاش مخالفم همون خدای عجق وجق غیرمنطقی و بی معرفت ادیان و توده هاست که دیگه میگم مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان!
معلوم نیست اصلا حرف حسابش چیه منطقش چیه چرا باید باورش کنیم چرا فکر کنیم خوب و خیرخواهه چطور بهش اعتماد داشته باشیم. این خدا از نظر من منطقی نیست اگرم باورش کنم نمیتونم بهش اعتماد کنم میگم بابا به تخمش هم نیست فردا کون خودمون رو هم جر دادیم بخاطرش از کجا معلوم این حرفا و وعده ها همش کشک نباشه نزنه زیرش یا اینکه به یک بهانه و یک سقوط زرتی همه چیزمون رو ازمون نگیره. ادیان خودشون طورهایی حرف میزنن که اینطور نشون میده! وگرنه کی از یک خدای خوب و ابدیت و خوشبختی بدش میاد؟ این ادیان هستن و خدای کلاسیک که مشکل داره. منکه شخصا با خدا و کرنش کردن مشکلی ندارم ولی اون خدایی که وجودم شناساییش میکنه میگه آره همینه درسته شان خدایی اینه.
کاش خدای شما به کرنش کردن راضی میشد حداقل در این حد که وعدهء کون پارگی در قیامت بهمون نده!
والا خیلی بی انصاف و بی رحمه خدایی که ادیان تاحالا مطرح کردن!

شما همتون یا یه مشت احمق هستید یا کلاهبردار و دروغگو!
همچین میگه خدا انگار ما بچه ایم نمیدونیم خدا یعنی چی. همچین میگه کرنش انگار ما از اینکه در برابر خدای واقعی کرنش کنیم ابا داریم و خیلی مغروریم!
حداقل من یکی که اینطور نیستم و با اصل خدا و کرنش مشکلی ندارم. ولی دیگه اون ادیان و خدایی رو که اونا تعریف کردن با اون همه بند و بساط و خاصیت دهن سرویس کننده خواهشا بعنوان خدای مورد باور و دوست داشتنی و قابل اعتماد برای همه معرفی نکنید. نگید که خدا فقط اینه و هیچ خدای دیگری ممکن نیست و کسی نمیتونه ایدهء بهتری از دید خودش هم که شده در باب خدا داشته باشه. نه من خدای خودم رو دارم. خدای شما اگر واقعی باشه من بهش امید خیر ندارم یا اینطور بگم که من از پس این همه انتظار و بارهای سختی که ازمون داره برنمیام و ترجیح میدم بیخودی زور نزنم و کون خودم رو پاره نکنم حداقل این دو روز زندگی به خودم محبت کنم و عدالت و محبتی رو که درک میکنم و شایستهء هر موجود نیکی میدونم در حق خودم روا کنم.
اه اه حالم از خدای امثال شما بهم میخوره اصلا نمیخوام توی هستی ای که اون هست وجود داشته باشم!
والا هستی با وجود خدای امثال شما لطف چندانی نداره در نظر من زیاد بر عدم اولویت نداره. شاید یه ذره شانس و امیدی باشه فقط، ولی زیاد نیست.
والا کون دادن و ساک زدن و کرنش همه جوره کردن از نماز خوندن واسه اون خدای مخوف ادیان و روزه گرفتن و این همه اراجیف ادیان رو دربست قبول کردن و به خود فرو کردن خیلی راحتتره. مشکل اینه که این خدای ادیان خودش هنوز معلوم نیست سر و تهش چیه چطور ثابت میشه منطق و حرف حسابش چیه چرا اینطوریه بعد کلی دستور کون پاره کن هم میده و میگه باور کنید اینا رو انجام بدید و منتظر باشید توی دنیای دیگه حالش رو میبرید ولی اونایی هم که اطاعت نکرده باشن خودم میدونم باهاشون چکار کنم پیشفرض اینه که میلگرد گداخته میدم بکنن توی مقعدشون تا ابد زجر بکش مگر شاید یه وقتی خواستم کمی به تخمم بگیرم یه نگاهی بهشون کردم گفتم خب دیگه بستشه ادب شده بیاریدش بیرون!
چرا خدا همش چیزای سخت میخواد و اینقدر هم تهدید میکنه و به خودش اجازه میده بخاطر اینکه ما اهمال کردیم اینطور سخت ما رو مجازات کنه. تازه اونم اهمال اونطور نبوده به خدا در حدی بوده که میشده باور کرد و توان داشتیم.
آیا شما میای بچت رو یا شاگردت رو بخاطر اینکه درس نخونده اینطور شکنجه کنی و محرومش کنی در عین حالی که ثروت و قدرت بی پایان داری؟
بابا بدبخت اونقدری هم دست خودش نبوده. کسی مگه کسخله با اینکه میدونه چی درسته و چی نادرست و اگر خطا بکنه بعدا دهنش بینهایت یا شونصدهزار برابر سرویس میشه بیاد کار درست رو نکنه و کار اشتباه بکنه؟
من گناه دیگران رو نمیشورم چون جای اونا نیستم نمیدونم، اما حداقل درمورد خودم میتونم قضاوت کنم یا نه؟ خودم یه وجدان و درک دارم یا نه؟ خودم میدونم چی هستم چکاره ام یا نه؟
به خدا من موجود بدی نیستم. حالا بگی شاید بهم سخت بگذره یوقت بد بشم اشتباهی بکنم، ولی تاحدی که تونستم تلاش خودم رو کردم که ضعف های خودم رو برطرف کنم. و اگر بیشتر نمیتونم خب نمیتونم چکار کنم به حرف و دستور که نیست! خدا مگه آزار داره منو تحت فشار الکی بذاره که میدونه نمیتونم از پسش بربیام و بعد بخاطرش منو مجازات کنه؟
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"(قل اطیعوا الله و اطیعوا الرسول فان تولوا فانما علیه ما حمل و علیکم ما حملتم و ان تطیعوه تهتدوا و ما علی الرسول الا البلاغ المبین) النور ۵۴" "بگو پیروی کنید خداوند هم پیروی کنید فرستاده را باز اگر رو کج کردند باز چون چه برش چه برداشت هم برتان چه برداشتید هم اگر پیروی کنیدش راه می یابید هم چه بر فرستاده جز رسانیدن آشکارگشته است روشنایی 54"
kourosh_iran نوشته: آیا شما میای بچت رو یا شاگردت رو بخاطر اینکه درس نخونده اینطور شکنجه کنی و محرومش کنی در عین حالی که ثروت و قدرت بی پایان داری؟
شاگرد اگر پرده دری کند یا بچه با اینکه نخواند یا کار نکند نشان از ویران خواهی اش دارد از اون دانش آموزهایی که 9 می گرفتند نمره ده خواهش کنند نبودم رو نداشتم چه برسد یک بگیرند بدگویی آموزگار که چشم تنگ است نمره بده نیست بگویند تازه زمانی که تندرست بودم روزه میگرفتم با فرما خواهش تن هم دیگری نمی خوردمش اما زمانی است که نمی توانم ماههای دیگر یا اگر باز نتوانستم جایگزینش روزی هر چه توان دارم به نیازمند می دهم که خداوند در سخنش قرآن بر من سخت نگرفت نماز را که رها کنم دیگر مرده باشم تنم را تکان ده نباشم بهانه ء بی جا که بی سود است را هم در نیاورم که نماز سودمندترین است ساده می شوم پیش خداوند
صفحات: 1 2 3