دفترچه

نسخه‌ی کامل: دولت اسلامی (داعش) : پدیده‌ای مستلزم تعمق
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
[ATTACH=CONFIG]4403[/ATTACH]
داعش یا همان دولت اسلامی، از جهاتِ زیادی نیازمند تعمق است. این گروهی‌ست بسیار وحشی، هتا با استانداردهای اعصار کهن و گروهی که از عرضه کردن و به نمایش گذاشتنِ توحش خویش در انظارِ جهانیان هیچ ابایی ندارد و چه بسا لذت هم می‌برد. من هیچ شکی ندارم که ایده‌ئولوژی اسلامی در این گروه تروریستی، همچنان که هزار و چهارصد سال پیش برای محمد و 36 سال پیش برای خمینی ارزش انگیزشی چندانی نداشت، اینجا هم ندارد؛ اینکه علارغمِ انتشار هرروزه‌ی جنایاتِ هولناکِ این گروه در شبکه‌های جتماعی و رسانه‌های خبری جهان، از همه جا به ویژه از کشورهای مدرن و متمدنِ غربی هوادارانِ فراوانی برای این گروه یافت می‌شود، به روشنی نشان می‌دهد که باید در جای دیگری به دنبالِ هسته‌ی انگیزشی چنین گروهی بود.

من در راستای این جستار، می‌کوشم به ماهیت و سرشت این تفکر نزدیک شوم، هرچند که هنوز در آن به جامعیت نرسیده‌ام!
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای داریوش.باید بدانید1-داعش یعنی دولت اسلامی عراق و شام(تحت الفظی) و یعنی دست استکبار جهانی و سگ عوعو کننده آنها.2-هیچ گاه،هیچ مسلمان حقیقی حق کشتن مسلمان دیگری را ندارد.پس این داعشی ها مسلمان نیستند.3-طبق مستندات معتبر اسلام اهل بیت پیامبر باید مورد احترام همه مسلمانان باشند حال آنکه داعش به تمامی ایشان بی احترامی می کند.4-طبق احادیثی که در صحاح جانهایمان اهل سنت آمده است هیچ مسلمانی حق اهانت به صحابه پیامبر را ندارد حال آنکه داعش به قبر چندی از مهم ترین اصحاب ایشان توهین کردند.5-هم اکنون در دانشگاه قاهره مصر که تمامی فرق اسلامی در آنجا نماینده دارند هیچ نماینده از خوارج و وهابی ها و بهائی ها در آنجا حضور ندارد.این یعنی جامعه اسلامی این سه گروه تندروی افراطی و تفریطی را مسلمان نمی داند.6-برای اینکه در مورد دو فرقه ضاله وهابی و بهائی اطلاع داشته باشید به کتاب«خاطرات مستر همفر» رجوع کنید.در آنجا جاسوسی انگلیسی که نه مسلمان بود و نه در زندان مسلمانان بلکه یک جاسوس انگلیسی بود فاش می کند که این دو فرقه نتیجه کار استعمار انگلیس است نه برخاسته از تفکرات ناب اسلامی.همچنین اظهارات ادوارد اسنودن که جاسوس خود آمریکا بوده است و هم اکنون زنده است شما را آگاه تر می کند.این فرق نه جزء بوده اند و نه خواهند بود.
ابن سینا نوشته: 2-هیچ گاه،هیچ مسلمان حقیقی حق کشتن مسلمان دیگری را ندارد.پس این داعشی ها مسلمان نیستند

مساله اصلی اینجاست که اونها میگن افرادی که ما کشتیم مسلمان نبودن ...



ابن سینا نوشته: طبق احادیثی که در صحاح جانهایمان اهل سنت آمده است هیچ مسلمانی حق اهانت به صحابه پیامبر را ندارد حال آنکه داعش به قبر چندی از مهم ترین اصحاب ایشان توهین کردند

اینکه مساله مهمی نیست ... ما امروز فرقه ای به نام تشیع هم داریم که به بسیاری از صحابه توهین میکنه و تازه ادعا داره اسلام اصیل پیش خودشه !!



ابن سینا نوشته: برای اینکه در مورد دو فرقه ضاله وهابی و بهائی اطلاع داشته باشید به کتاب«خاطرات مستر همفر» رجوع کنید.در آنجا جاسوسی انگلیسی که نه مسلمان بود و نه در زندان مسلمانان بلکه یک جاسوس انگلیسی بود فاش می کند که این دو فرقه نتیجه کار استعمار انگلیس است نه برخاسته از تفکرات ناب اسلامی.

گویا شما هم مثل عوام الناس ایرانی فکر میکنید چون "وهابی" و "بهایی" هم وزن هستن از یه جا ریشه گرفتن E415 !!! نه عزیز دل برادر ، اینها اصولا دو تفکر متفاوت هستن ...

ضمنا کتاب خاطرات مستر همفر ، یه کتاب جعلی هست و اصولا کسی به این نام وجود خارجی نداشته ....

Memoirs of Mr. Hempher, The British Spy to the Middle East - WiKi

Analysis

The "Memoirs" have been described as "probably the labor of a Sunni Muslim author whose intent is to present Muslims as both too holy and too weak to organize anything as destructive as Wahhabism."[SUP][2][/SUP] Bernard Haykel of Harvard's Olin Institute for Strategic Studies describes the document as an anti-Wahhabi forgery, "probably fabricated by one Ayyub Sabri Pasha".[SUP][1][/SUP] Sabri Pasha was an Ottoman writer who studied at the naval academy, and earned the rank of naval officer, serving for a time in the Hijaz and Yemen. He wrote historical works on the Saudi dynasty and died in 1890.[SUP][3][/SUP] In "The Beginning and Spread of Wahhabism", Pasha recounts the story of Abdul Wahhab's association with Hempher the British Spy, and their plot to create a new religion.[SUP][9][/SUP]A debunking by a Wahhabi author (Abul Haarith) points out that no evidence of Hempher can be found in computer database searches of libraries and rare books, and that facts and incidents related in the book do not conform to facts known from contemporary sources.[SUP][10][/SUP] The "Memoirs" claim Hempher travelled to Basra in 1712 and there met Muhammad bin Abdul Wahhab, a student who spoke Turkish, Persian and Arabic. In fact, ibn Abdul Wahhab would have been 9–10 years old and living in his native region of Najd at that time, since he was born in 1115H (1703/1704 CE) and did not leave Najd, except for hajj, to "travel to seek knowledge until 1722".[SUP][10][/SUP] The book has Hempher boasting that the British Empire "was so vast it was said that the sun did not set within its boundaries," when in fact this claim was not, and could not, have been made until about a century later.[SUP][10][/SUP]
Other Wahhabi complaints about the memoir are that it would have been unlikely for the British to have supported and helped bin Abdul Wahhab as "there was no British presence in that region in the mid-18th century", and that there are only two explicit mentions of dates (1710 CE and 1730 CE) in a work purportedly based on a diary, which generally have dated entries.[SUP][3][/SUP]
چند نکته درباره جنگ و کشتار بین فرقه های اسلام:
۱- اینکه می گویند دستهای پنهان ابرقدرتها (غرب، روسیه، چین) پشت سر گروه های در حال جنگ است صحیح است اما به این معنی نیست که آنها نوکر و فرمانبردار ابرقدرتها هستند. درست مثل مار و عقرب اگر کسی عقرب به تخت کسی بی اندازد به معنی علاقه و دوستی عقرب به شخصی که عقرب را انداخته نیست نیشش برسد همان شخص را هم نیش میزند.

۲- ملایان تبلیغ می کنند جنگ بین مسلمانان توطئه اسرائیل و آمریکاست. این دروغی بیش نیست. از هنگام مرگ محمد رسول الله مذهبهای مختلف و متضاد بوجود آمدند که هر چند سال قتل عام راه انداخته اند. مثلا همین شاه اسماعیل برای اینکه ایرانیان را که سنی بودند شیعه کند صدها هزار نفر را قتل عام کرد. موارد مشابه صدها و هزاران مورد است که آن موقع نه اسرائیلی بود و نه غربی ها ابرقدرت بودند.

۳- طبیعت اسلام ناب محمدی و طبیعت مذهب شیعه و سنی بگونه ای است که از پیروانش مردمانی ضد حقوق بشر و وحشی می سازد که نه به ادیان دیگر رحم می کند و نه به مذاهب دیگر اسلام.
در حقیقت تا قبل از ۱۵۰۰ درگیری های مسلمانان علیه همدیگر پشتیبان درون دینی داشت. اما بعدا غربی ها هم فهمیدند با حمایت از گروه های مختلف اسلامی می توانند کسب سود استراتژیک و سیاسی کنند. مثلا دولت عثمانی امپراتوری سنیان بود و با تاسیس حکومت تشیع غربی ها به صفوی ها کمک کردند تا با عثمانی ها درگیر شوند.
این آدمکش های بیرحم خط فکری شان از کجا نشات می گیرد؟ چرا می خواهند خلافت اسلامی را دوباره زنده کنند؟
همین چند روز پیش یک خبرنگار آمریکایی توسط یک شهروند تابع بریتانیا سربریده شد.
من فکر می کنم این افراد دچار تناقض درونی هستند وقتی می بینند که از طرفی ابرقدرت های دنیا همگی کشورهای غربی غیراسلامی و سکولار هستند و از طرفی مدام از کودکی درگوششان خوانده شده که خدا با اسلام و مسلمانان است. نمی فهمند پس چرا کشورهای اسلامی اینقدر درب و داغون هستند و اگر یکبار سپاه اسلام بر قدرت های جهان چیره شده پس چرا دوباره نشود اینکار را کرد؟
پس با این رویا زندگی می کنند که دوباره اسلام را بر جهان حاکم کنند با همان سیستمی که 1400 سال پیش موفق به انجامش شدند غافل از اینکه در دنیای متفاوتی زندگی می کنیم که این توحش حتی توسط خود مسلمانان قرن بیست و یکمی هم محکوم می شود.
Agnostic نوشته: ۲- ملایان تبلیغ می کنند جنگ بین مسلمانان توطئه اسرائیل و آمریکاست. این دروغی بیش نیست. از هنگام مرگ محمد رسول الله مذهبهای مختلف و متضاد بوجود آمدند که هر چند سال قتل عام راه انداخته اند. مثلا همین شاه اسماعیل برای اینکه ایرانیان را که سنی بودند شیعه کند صدها هزار نفر را قتل عام کرد. موارد مشابه صدها و هزاران مورد است که آن موقع نه اسرائیلی بود و نه غربی ها ابرقدرت بودند.
من فکر می‌کنم اتفاقا این مساله بسیار هم محتمل باشد، نشان به آن نشان که شواهدی هم هست مبنی بر اینکه حضرت مجمد (ص)‌دار و دسته را به فرمان امپراتوری روم راه اندخت بود با هدف مقابله با ایران :D

پ.ن: میلاد این شکل‌هایِ اینطوری ( :04: ) چرا کار نمی‌کنند دیگر؟
دوستان من ابدا تمایل ندارم این جستار به سرنوشت دیگر جستارها دچار شده و به محلی برای جدل‌های ایده‌ئولوژیک بدل شود. باور بکنید یا خیر، واقعیت این است که هسته‌ی مرکزی تفکر داعش به هیچ عنوان ایده‌ئولوژیک نیست. اسلام تنها رویه‌ی این رَویه‌ی ِ خشم‌آلود است. خشم و خشونت از نظر من برای این گروه واژه‌های مناسبی نیستند، آنها گویی خود را درونِ یک بازی «واقعی» می‌بینند. آنانکه از اقداماتِ وحشیانه‌ی این گروه برای سیلی زدن به اسلام بهره‌برداری می‌کنند، سخت در اشتباهند، اینان می‌کوشند ناتوانی درکِ خویش از پیچیدگی موضوع را به سادگی با ربط دادنِ داعش به اسلام پنهان بکنند.

پس از جنگ جهانی دوم و سقوط نازی‌ها، پس از آنکه ابعادِ جنایاتِ هولناکِ آنها رو شد، چاره‌ای نماند جز آنکه بگویند «مردمِ آلمان هیچ از جنایاتِ نازی‌ها خبر نداشتند»؛ اکنون که خیلِ عظیم طرفدارانِ این گروه در جهان غرب را، در عین اطلاع‌رسانی عظیمِ شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خبری از جنایاتِ چندش‌آوری که این گروه مرتکب می‌شود، می‌بینیم، درمی‌یابیم که چه میزان خودفریبی و ساده‌انگاری در این نوع از تحلیل‌های جامعه‌شناسی نهفته است. توئیتر اخیرا حساب‌های کاربری «دولت اسلامی» را با اعضای پرشماری بست. و هم‌اکنون این گروه فعالیت‌های مجازی خود را به شبکه‌های مجازی دیگر منتقل کرده.

هم‌اکنون می‌دانیم که بسیاری از سرشاخه‌ها و فرمانده‌های این گروه انگلیسی هستند چنانکه کسی که سر خبرنگار آمریکایی را برید، یک انگلیسی‌ست و دیگر انگلیسی‌های حاضر در گروه داعش به بیتل‌ها معروف هستند.

داعش شکل فرگشت‌یافته‌، عریان‌تر و البته پیچیده‌ترِ اسلافِ خودش، یعنی القاعده و طالبان است. من اکنون دریافته‌ام که در تمامِ اینها اسلام تنها یک بهانه است. آنچه آنها را به کنش، یا به عبارت بهتر، واکنش واداشت، تلاش برای بقا بود. بقا برای حیات سنت و نه اسلام. اسلام در این میان شاید شبیه به هویت برای مسلمانان باشد، اما آنچه در واقعیت رخ می‌دهد این است که انها از اسلام برای خود هویت دینی می‌سازند تا بتوانند «وجود» داشته باشند. در کشورهای خاورمیانه، مشتی دولتِ خودفروخته، وطن‌فروش، ضدملی، فاسد و مستبد بر مردمان حکمرانی می‌کنند. مردم سالهاست که از ایده‌هایی چون میهن‌پرستی دل شسته‌اند و اکنون تنها پدیده‌ای که برایشان اصیل و ارزشمند است «اعتقادات» شان است. موضوع این نیست که اسلامِ آنها در حالِ مرگ است یا خیر، مهم نیست که مورد توطئه ی کشورهای غربی‌ست یا خیر، هیچ‌کدام از اینها مهم نیست، مهمتر این است که «زنده نگاه داشتنِ اسلام» به آنها این فرصت را می‌دهد که در برابر قدرت‌نمایی فرهنگی-سیاسیِ غرب، خودنمایی کنند.

داعش حاصل شکست و تحقیر فرهنگی مسلمانِ خاورمیانه است از پس درهم‌کوفته شدنِ القاعده و طالبان. باید عمیقا نگران بود. خطر خیلی بیشتر از آن است که سردرمدارانِ غربی تصور می‌کنند. در کش و قوص درگیری‌های مداوم این زادمان‌های اسلامی، دیر یا زود گروه‌هایی آنقدر قدرتمند، استراتژیست و پیچیده پدید خواهند آمد که دیگر مقابله با انها چندان ساده نخواهد بود. همین الان به اظهاراتِ رئیس کل ستادِ مشترک ارتش آمریکا توجه بکنید: او هشدار می‌دهد که داعش استراتژی بسیار قدرتمندی دارد و هر عملیاتِ خود را عمیقا دقیق و با جزئیات انجام می‌دهد.

من در ادامه می‌کوشم بیشتر به این موضوع بپردازم. یک ارتباط بسیار بسیار تاریک و مایوس‌کننده‌ای میان این بحث و موضوع «پیشرفتِ روزافزون تکنولوژی» وجود دارد که به آن خواهم پرداخت.
مگر دین شان از سنت شان جداست؟ این دینی است برآمده از همان سنت. الان چه کسانی مسئول ایجاد این گروه ها است؟
اسلام با گسترش خود خوانش های متفاوتی را هم تجربه کرد. ما در مورد مسلمان بی آزار ایرانی ترکیه ای مالزیایی یا غربی که هیچ از تاریخ اسلام نمی داند و به شکل گزینشی و با ترکیب فرهنگ و سنتش با دین، آن را تا حد زیادی معتدل کرده صحبت نمی کنیم. یک مسلمان بریتانیایی چرا به اینجا می رسد که سر می برد؟ فرهنگ غربی او را به اینجا رسانده؟ محیط زندگی؟
یک عرب افراطی مسلمان نمی تواند ببیند که غیرمسلمانان بر او حکومت می کنند و زور می گویند و نتیجه اش همین خشونت های افسار گسیخته می شود تا همه را از دم تیغ بگذرانند. بالاخره قتل عام و سربریدن نیاز به ادله محکم دارد تا بتوانی بر وجدان خود غلبه کنی و تاریخ اسلام و قرائت دینی شان این ادله را ایجاد می کند.
پرسشی که چندی ست ذهنم را به خود مشغول کرده این است که اگر روزی زبانم لال اسپاگتی نکرده داعشی ها به پاکستان هجوم ببرند و بمب های اتم آن ها را به غنیمت ببرند چه فاجعه ای برای زمین رخ خاهد داد!
صفحات: 1 2 3