دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیا تجربه نزدیک به مرگ روحانی است؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تجربه های نزدیک به مرگ معمولا شامل یک یا چند تا از 7 ویژگی زیر میشود:

  • یک صدای ناخوش‌آیند اولین ادراک حسی است که گزارش شده‌است.
  • احساس مردن
  • تجربه خروج از بدن: حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور
  • حس حرکت بطرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک
  • ملاقات با بستگانی که فوت کرده‌اند یا اشخاص روحانی
  • مرور خاطرات دوران زندگی
  • احساس بازگشت به بدن همراه با بی‌میلی


آیا این تجربیات روحانی هستند؟! من که هرچقدر فکر میکنم میبینم که یک جای کار میلنگد!

در تجربیات نزدیک به مرگ قلب از کار میفتد اما مغز به فعالیت خود ادامه میدهد پس میشود گفت که احتمالا مغز سازنده این تجربیات هست و این تجربیات روحانی نیستند اما شاید بپرسید چرا روحانی نیستند؟! به نظر من اگر این تجربیات روحانی بودند باید در حالت عکس هم چنین تجربیاتی رخ دهد چرا که در هر دو حالت ریشه این تجربیات قراره روح باشه! اما در حالت عکس یعنی وقتی که قلب کار میکند اما مغز فعالیت نمیکند مثل کما افراد وقتی از کما برمیخیزند چنین تجربیاتی نداشته اند و هیچ تجربه ای یادشان نمیاد! خب تفسیر من اینگونه است که ظاهرا این مغز هست که این تجربیات را میسازد.

نظر شما چیست؟
m@hdi نوشته: در تجربیات نزدیک به مرگ قلب از کار میفتد اما مغز به فعالیت خود ادامه میدهد پس میشود گفت که احتمالا مغز سازنده این تجربیات هست و این تجربیات روحانی نیستند اما شاید بپرسید چرا روحانی نیستند؟! به نظر من اگر این تجربیات روحانی بودند باید در حالت عکس هم چنین تجربیاتی رخ دهد چرا که در هر دو حالت ریشه این تجربیات قراره روح باشه! اما در حالت عکس یعنی وقتی که قلب کار میکند اما مغز فعالیت نمیکند مثل کما افراد وقتی از کما برمیخیزند چنین تجربیاتی نداشته اند و هیچ تجربه ای یادشان نمیاد! خب تفسیر من اینگونه است که ظاهرا این مغز هست که این تجربیات را میسازد.


چند جا از حرفاتون اشکال داره:
یکی اینکه همیشه مرگ به این شکل نیست که قلب از کار بیفته و بعد مغز...خیلی اوفات ممکن با متوقف شدن تنفس و نرسیدن اکسیژن به سابر ارگانها مرگ رخ بده که البته این خودش توالی خاصی داره.
دوم اینکه در کما مغر فعالیتش کاملا متوقف نشده بلکه بخشی از مغز که به آن کورتکس مغز (ماده خاکستری) میگن و در هوشیاری نقش داره در درجه اول از کار میفته و بسته به درجه کما ممکن سطوح دیگه هم درگیر باشن. ما تنها در حالتی فعالیت مغز را نداریم که به آن مرگ مغزی میگیم.


در مورد نام گذاری این تجربیات هم به این صورت (تجربیات روحانی) موافق نیستم. چرا که اینها همه ناشی از یکسری اتفاقات بیولوژیک و آزاد شدن نوروترانسمیتر ها و مواد شیمیایی در مغز هست. مثل اینکه داروهای روانگردان مصرف کرده باشیم و جنبه فراماده و روحانی نداره...البته اگر فراماده وجود داشته باشه!