دفترچه

نسخه‌ی کامل: پایداری فرهنگ غنی در مردم ایران
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
Nevermore نوشته: خب البته من سر بحث در این مورد به خصوص را ندارم چراکه معیار روشنی هم برای خوبی و بدی نداریم و من نمی توانم به شما ثابت کنم یا شما به من،اما گفته های من هم صرفا بر اساس تجربیات شخصی ام بود،اتفاقا من هم زمانی که نخستین بار وارد این کار شدم و برای اولین بار با عرب ها برخورد داشتم شگفت زده شدم و باور نمی کردم آن دیو هایی که من در سر می پروراندم اینگونه باشند.
اما در مورد شعار های نژادی و فحش و تحقیر، خود به خوبی می دانید که این دو سویه است و از عرب ملخ خور بگیرید تا انواع و اقسام فحش ها همواره بار این جماعت می شود.در مورد نگاه های تحقیر آمیز گفتید اما براستی خواری و زبونی ما ایرانیان تقصیر عرب است؟کجای دنیا به ما احترام می گذارند که اینجا بگذارند؟همین اخیرا فیلم مرد آهنی را ببینید که خانواده ای تروریست به زبان فارسی با یکدیگر سخن می گویند، فلاکت و بد بختی ِ ما گناه خودمان است نه آنها.شما اگر جای یک عرب باشید و هر بار که به ایران بیایید کیف تان،گوشی اتان و یا دلارهایتان را بدزدند به چه دید به ایرانیان می نگرید؟

این آزار و اذیت بانوان ایرانی هم از آن افسانه های بیخود است،کجا به زنان ایرانی تجاوز کرده اند؟اینکه زنان ایرانی روسپی می شوند و برای چند میلیون پول زیر ایشان می خوابند و می شوند صیغه ی آنها کجایش تجاوز است؟خودشان خواسته اند و تصمیم گرفته اند،به من و شما چه پیوندی دارد؟




در مورد قسمت پررنگ خدمتون عرض کنم که خیر اصلا دو سویه نیست خود من به عنوان یک فرد ناسیونالیسم هیچ گاه رفتار تحقیر کننده ایی با اعراب نداشتم (مگر اون فرد باهام رفتار خوبی نداشته باشه اون زمان بی جواب نمیذارم!!) چه برسه بخوام ملخ خور بودن رو به روشون بیارم! و کسی رو هم ندیدم که این رفتار رو داشته باشه
همینطور مثال هایی رو که در مورد ایرانی ها زدم برعکسش رو اعراب رو در نظر بگیریم اگر سری به شهرهای زیارتی ایران بزنید میبینید که چقدر توریست های عرب رو تحویل میگیرن(مهمان نوازی ایرانی ها رو خود عرب ها شهادت میدن) و از طرفی در واقع جرات ندارن که تحویل نگیرن!! چون حکومت یک حکومت عرب پرور هست!

خب همین تحویل نگرفتن در سطح جهانی فکر میکنید از چه تاریخی پدید آمد؟ درست از زمانی که عرب پا به این کشور گذاشت! ولی باز هم تا زمان حکومت پهلوی در سطح جهانی هنوز اعتباری داشتیم و امیدی بود!
در مورد دزدی آمار دزدی هایی رو که در کشورهای عربی صورت گرفته دارید؟ این یک رفتار دوسویه هست!
و البته این رو هم در نظر بگیریم که گداپروری رو همین حکومت رواج داده که آمار دزدی رفته بالا!

اگر بگم که از نزدیک شاهد این تجاوز به زنان ایرانی بودم اون زمان چی؟!
اگر بگم که شاهد این بودم که راننده اتوبوس ایستاده بود کنار در و زمانی که زنها میخواستن داخل اتوبوس بشن دست میزد به پاهاشون اون زمان چی؟ این رفتار تحقیر آمیز نیست؟
اگر بگم فروشنده با کمال پر رویی به زن ایرانی پیشنهاد میده که برو پشت مغازه! اون موقع چی؟؟
و نمونه های بیشتر دیگر ...
مسئله زنان روسپی جداست من تو این جستار به اون مورد کاری ندارم!
undead_knight نوشته: برای من ایرانی بودن نشونه ارزشمند بودن چیزی نیست و به طور کلی به جز اخلاقیات هیچ چیزی رو ذاتا درست نمیدونم.
اگر چیزی در فرهنگ ما هست که "خوب" یا "بد" هست برای من همه نیست که ریشش چیه،اگر خوبه باید تلاش کرد که حفظ بشه و اگر بد هست تلاش برای زدودنش انجام بشه.



مرسی از نظرتون و برای عقایدتون احترام قائلم ولی دوست عزیز حرف شما مثل قضیه پاک کردن صورت مسئله میمونه!
ببینید در هر مسئله ایی اگر بخوایم راه حل اساسی رو پیدا کنیم اول باید ریشه های به وجود آمدن مشکل رو پیدا و آنالیز کنیم مشکلات جامعه شناسی و معضلات فرهنگی هم استثنا نیستند و مثل علم روانپزشکی نیاز به ریشه یابی دارن
25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی را گرامی بداریم . نام فردوسی با شاهنامه ای قرین است . كه پشتوانه تمدن و فرهنگ و سرمایه عظیم ملی و میهنی بشمار می آید . در باره عظمت شاهنامه زیاد گفته اند و ما به قسمتی از نوشته نظامی عروضی سمرقندی قناعت می كنیم . كه می گوید .

استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود ، از دیهی که آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طبران است . بزرگ دیهی است و از وی هزار مرد بیرون آید . فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت ، چنانچه به دخل آن ضیاع ( زمین زراعتی ) از امثال خود بی نیاز بود .

فردوسی از عقب یک دختر بیش نداشت و شاهنامه به نظم همی کرد
و همه امید او آن بود که از صله آن کتاب جهاز آن دختر بسازد .
اندیشمندان این جمله را باور ندارند كه شخصیتی چون فردوسی ارزش شاهنامه را به جهاز دختر بفروشد . در حالی كه او از بزرگان دیار خویش بود وشوكتی تمام و املاك فراوان داشت. لیكن این عشق میهن و مهر نیاكان بود كه زحمت 30 ساله را بر او هموار كرده . نه چشم داشت به صله شاه محمود .

*
بیست و پنج سال در آن کتاب مشغول شد که تمام کرد و الحق هیچ باقی نگذاشت و سخن را به آسمان علیین برد ودر عذوبت به ماء معین رسانید و کدام طبع را قدرت آن باشد که سخن را بدین درجه رساند که او رسانیده است . در نامه ای که زال همی نویسد به سام نریمان به مازندران در آن حال که با رودابه دختر شاه کابل پیوستگی خواست کرد :

یکی نامه فرمود نزدیک سام - سراسر درود و نوید و خرام
نخست از جهان آفرین یاد کرد - که هم داد فرمود و هم داد کرد
وزو باد بر سام نیرم درود - خداوند شمشیر و کوپال و خود
چماننده چرمه هنگام گرد - چراننده کرکس اندر نبرد
فزاینده ی باد آوردگاه - فشاننده ی خون ز ابر سیاه
به مردی هنر در هنر ساخته - سرش از هنرها برافراخته
صفحات: 1 2