01-07-2014, 09:40 PM
01-08-2014, 07:36 AM
Theodor Herzl نوشته: جناب فلانی خسته نمیشی اینهمه جستار کس شعر باز میکنی ۱۰ تا پراگراف بی سر و ته مینویسی که هیچ کی نمیخونه و میخواهی ثابت کنی که سکس چقدر چیز بدی هست؟نخیر بنده تاحالا در هیچ کجا نگفتم سکس چیز بدیه.
چیزی که میگم عمدتا اینه که افراط در سکس، بی بند و باری جنسی، چیز بدیه.
و اینکه یک لذتی هست که مردم رو براحتی به سمت خودش میکشه و بخش بزرگی از افکار و رفتار و وقت و انرژی اونا رو میگیره.
که البته یک دلیلش هم همین عدم آشنایی مردم با لذت های عمیق تر و پایدارتر و بطور کلی قدرتهای اصیل و درونی است. یعنی مردم اهمیت اینها رو درک نمیکنن و تجربهء کافی نکردن و دانش و بینش در این زمینه رو ندارن، در نتیجه تنها سرگرمی ها و لذات سطحی و زودگذر رو میشناسن و طرفش میرن.
چیزی که بنده خودم همیشه در اطرافم و مثلا در محیط کار و همکاران و دوستان دیدم جز این نبوده.
مثلا الان در محیط کارم میبینم که وقت و انرژی افراد همش داره سر این مسائل میره و حتی روی کارشون هم تاثیر منفی میذاره. این افراد دیگه دنبال ورزش یا علم و حتی دانش و مهارت بیشتر در تخصص و کار خودشون نمیرن، مگر اینکه مجبور بشن. در نتیجه اکثرشون انسانهای نسبتا ضعیف و ناتوانی از تمام جهات دیگر زندگی و دانش و توانایی هستن.
ضمنا این طرز تفکر و زندگی مسلما میتونه منجر به مصرف گرایی و اسراف و پول خوره و راحت طلبی و غیره هم بشود، که خودش میتونه عوارض و پدیده های دیگری رو تولید کنه.
منم بحثم این که الان دوران طلایی واسه دوتا چیزه:
- یکی همون سکس و شهوات و عیاشی.
- دیگری علم و فناوری و دانش و توانایی و قدرتهای اصیل و درونی.
یعنی الان امکانات و دانش و فرصت برای هردوی اینها به حدی که شاید در تمام تاریخ دیده و حتی تصور هم نشده، در دسترسی عموم مردم قرار داره.
مثلا من بچه که بودم دنبال جواب یک سوال علمی میگشتم، خیلی دچار محدودیت و مشکل بودم و بعد از مدتها شاید به طریقی چیزی در اون مورد از کسی و جای میشنیدم یا میخوندم بطور ناقص و نامطمئن.
ولی الان به برکت رایانه و اینترنت جواب کامل و دقیق و خیلی مطمئن تری برای تقریبا تمام سوالات علمی آدم میتونه با راحتی و سرعت و بدون هزینه، پیدا کنه.
بخوای هر علم و فن و هنری رو یاد بگیری، دانش و منابعش در دسترسی عمومی است.
و حتی میتونی با دیگران در سراسر دنیا آزادانه همکاری و بحث کنی در هر زمینه ای.
درحالیکه در قدیم مثلا طرف باید مدتها مسافرت میکرد راههای سخت و خطرناک رو طی میکرد با کلی محدودیت و شک و تردید و مشکلات و هزینه، تا به یک استاد و عالم درست و حسابی در زمینه ای خاص بتونه دسترسی پیدا کنه.
همینطور شما درنظر بگیر حتی منابع هنرهای رزمی و کتاب و فیلم هاش که قبلا در دسترسی عمومی ساده و سریع نبود، الان در دسترس هست.
موضوعی که بنده بهش اشاره میکنم اینه که باوجودی که هردوی این دو دسته امکانات و فرصت ها در دسترس عموم یا اکثریت بشریت قرار گرفتن، اون دستهء اول یعنی سکس و شهوت رانی و عیاشی عمدهء وقت و انرژی و توجه و هدف اکثر افراد رو تشکیل میده و دیگه به دستهء دوم یعنی دانش و توانایی ها و قدرتهای اصیل و درونی توجه خیلی کمتری میشه. درحالیکه الان بهترین فرصت برای پیشرفت و استفاده از این شرایط و دوران طلایی است.
من نمیگم سکس بده سکس نکنید. نمیگم تفریح بده.
من میگم دیگه سکس هم همه چیز نیست و همه چیز به انسان نمیده.
و اگر انسانها دانش و افکار عمیق تری داشتن و لذت های فراتری رو هم میشناختن، و این ظرفیت رو داشتن، دیگه اینقدر هم همش عمدهء وقت و انرژی و فکر و کار و بارشون سکس و چیزهای سطحی و مبتذل و کس شعر گویی نمیشد و مقداری هم دنبال قدرتهای اصیل و درونی میرفتن.
البته باید بگم این کار راحتی هم نیست و از هر آدمی به این راحتی ساخته نیست. چون یک نیرو و اراده و استارت اولیه میخواد. مثل اینکه اول باید از یک کوهی بالا بری.
چون این مانع هست و یک لذتی نیست که از اولش بدون زحمت و همینطور طبیعی و بدون نیاز به اراده و همت باشه، طبیعتا عمدهء مردم دنبالش نمیرن. ولی سکس چیزی نیست که دنبالش رفتن به دانش و عمق و همت و اراده و هدف والای خاصی نیاز داشته باشه. هنری نیست. چیزی هم از بابتش برای بعدهای آدم باقی نمیمونه جز یکسری خاطرات که شاید کمی لذت بخش باشن.
من میگم انسانها بیشتر تک بعدی شدن. یعنی فقط دنبال همین لذتهای سطحی و غرایز اولیه هستن.
و این مسئله جای تحلیل و آسیب شناسی داره.
من میبینم مثلا همکارهای من همش دنبال این چیزا هستن گاهی گوش میکنیم یا چیزی میگن میبینم همش حرفهای بی معنی و کس شعر و سرکاری و فقط مخ رو اسگول کردنه و نه چیز دیگه. به ندرت چیز عمیق و بدردبخوری توش پیدا میشه. و تعجب میکنم از اینکه چرا دیگران اینقدر به این کس شعرها گوش میکنن، میگن، و براشون جذابیت داره. من این کس شعرها رو بیهوده میبینم و با خودم میگم مگه کسخلم علافم که بجای یادگیری چیزهای جدید مفید و افزودن به قدرتهای اصیل و درونی خودم، بیام و شبانه روز این اراجیف رو بگم و گوش کنم! فقط بخاطر اینکه یخورده بیشتر سکس کنم! اصلا بدم میاد. من میگم دوتا دوست هم که هستن باید حرفهای درست و مفید و عمیق و بدردبخور بزنن، نه اینکه صرفا مخ همدیگر رو سرکار بذارن و وقت گذرانی کنن.
این ابتذالی که در این افراد دیده میشه رو طبیعتا من مستقیما به این قضیهء فکر و هدف اونها ربط میدم و اینکه از این همه دنبال شهوت و عیاشی بودن هیچ چیز مفید و درست و حسابی عاید نمیشه و مدتها وقت و انرژیت رو فقط باید به شکل کس شعر و مخ تعطیل تلف کنی تا به یخورده سکس برسی. البته شاید اونا از این کس شعرها لذت هم میبرن! من نمیدونم. ولی بازم برام جای تعجب داره!
01-08-2014, 07:50 AM
فکر کردید من از سکس بدم میاد؟ یا حکایت گربه هه دستش به گوشت نمیرسید هست که میگم پیف پیف بو میده؟
قبلا هم گفتم که اگر فرصت راحتی پیش بیاد ممکنه این کار رو بکنم.
ولی نه از این راهها و روش زندگی و علافی و اتلاف زیاد وقت و انرژی که بقیهء مردم انجام میدن.
یعنی بنظر من اینطوری صرف نمیکنه.
بدم میاد. وقتی میرم توی این خطها یه احساس بدی دارم. مدام نگران و ناراحت هستم از اینکه دارم لحظات عمرم رو اینطور هدر میدم. و همینطور اینکه این رو با یک انسان دیگر هم به اشتراک میذارم بدم میاد! احساس میکنم این راهی نیست که من باید میرفتم. احساس میکنم کارهای مهمی هست که باید الان اونا رو انجام میدادم. احساس میکنم چیزهای مهمتری هست که باید دنبالشون برم. و احساس میکنم که این شکل زندگی برای من نیست.
میدونید که من آدم مذهبی ای نیستم، ولی یخورده شاید معنوی باشم.
به مشترکات ادیان هم سعی میکنم پایبند باشم. ولی با این حال اونقدر هم از زیر پا گذاشتن اونا نمیترسم.
من یجورایی دوست دارم غلبهء واقعی پیدا کنم و قدرت واقعی داشته باشم.
از انجام کارها با فریب و دروغ بدم میاد.
از گفتن و انجام دادن چیزهایی که خودم باورشون ندارم، رنج میکشم.
اینکه دنبال چیزی برم که درش محتوایی نمی بینم، و احساس میکنم غلطه، و اونم اینکه تازه یک انسان دیگر رو هم در این کار بیهوده و بی سرانجام و بی محتوا و اتلاف عمر و فرصت هاش همراه خودم داشته باشم، واقعا بیزار هستم.
دقیقا نمیدونم چرا من این تفاوت رو دارم و اینطور احساس و تفکری.
شاید یک دلیلش تجربه های تلخ زندگی و شرایط خاص من در دوران کودکی و نوجوانی باشه.
و شاید حداقل یک دلیل این قضیه، آشنایی با مفهوم قدرتهای اصیل و درونی باشه.
با مرام راستی و جنگندگی.
با چیزهای برتری که میشه بدست آورد.
چیزهایی که همهء افراد خیلی وقتها بهش نیاز خواهند داشت.
چیزهایی که میتونه آدم رو در جاهای سخت زندگی کمک کنه و آدم ازش احساس افتخار و موفقیت کنه، نه اینکه دوباره یجوری فقط ماست مالی کنه.
آدم بالاخره باید با واقعیت روبرو بشه.
اگر واقعا نیاز به قدرت هست، پس باید برای رسیدن بهش تلاش کرد.
حتی اگر عاقبت به این قدرت نرسیم، حداقل به خودمون و دیگران دروغ نگفتیم و اهمال نکردیم، و از این بابت وجدان آسوده ای خواهیم داشت.
قبلا هم گفتم که اگر فرصت راحتی پیش بیاد ممکنه این کار رو بکنم.
ولی نه از این راهها و روش زندگی و علافی و اتلاف زیاد وقت و انرژی که بقیهء مردم انجام میدن.
یعنی بنظر من اینطوری صرف نمیکنه.
بدم میاد. وقتی میرم توی این خطها یه احساس بدی دارم. مدام نگران و ناراحت هستم از اینکه دارم لحظات عمرم رو اینطور هدر میدم. و همینطور اینکه این رو با یک انسان دیگر هم به اشتراک میذارم بدم میاد! احساس میکنم این راهی نیست که من باید میرفتم. احساس میکنم کارهای مهمی هست که باید الان اونا رو انجام میدادم. احساس میکنم چیزهای مهمتری هست که باید دنبالشون برم. و احساس میکنم که این شکل زندگی برای من نیست.
میدونید که من آدم مذهبی ای نیستم، ولی یخورده شاید معنوی باشم.
به مشترکات ادیان هم سعی میکنم پایبند باشم. ولی با این حال اونقدر هم از زیر پا گذاشتن اونا نمیترسم.
من یجورایی دوست دارم غلبهء واقعی پیدا کنم و قدرت واقعی داشته باشم.
از انجام کارها با فریب و دروغ بدم میاد.
از گفتن و انجام دادن چیزهایی که خودم باورشون ندارم، رنج میکشم.
اینکه دنبال چیزی برم که درش محتوایی نمی بینم، و احساس میکنم غلطه، و اونم اینکه تازه یک انسان دیگر رو هم در این کار بیهوده و بی سرانجام و بی محتوا و اتلاف عمر و فرصت هاش همراه خودم داشته باشم، واقعا بیزار هستم.
دقیقا نمیدونم چرا من این تفاوت رو دارم و اینطور احساس و تفکری.
شاید یک دلیلش تجربه های تلخ زندگی و شرایط خاص من در دوران کودکی و نوجوانی باشه.
و شاید حداقل یک دلیل این قضیه، آشنایی با مفهوم قدرتهای اصیل و درونی باشه.
با مرام راستی و جنگندگی.
با چیزهای برتری که میشه بدست آورد.
چیزهایی که همهء افراد خیلی وقتها بهش نیاز خواهند داشت.
چیزهایی که میتونه آدم رو در جاهای سخت زندگی کمک کنه و آدم ازش احساس افتخار و موفقیت کنه، نه اینکه دوباره یجوری فقط ماست مالی کنه.
آدم بالاخره باید با واقعیت روبرو بشه.
اگر واقعا نیاز به قدرت هست، پس باید برای رسیدن بهش تلاش کرد.
حتی اگر عاقبت به این قدرت نرسیم، حداقل به خودمون و دیگران دروغ نگفتیم و اهمال نکردیم، و از این بابت وجدان آسوده ای خواهیم داشت.
01-08-2014, 07:57 AM
undead_knight نوشته: برای نمونه اینکه "میل جنسی" رو چیز خوب یا بدی بدونیم در تعریف ابر انسان مورد نظر هم تاثیر داره!من درمورد میل جنسی نظری ندارم. یعنی فعلا بنظرم مهم و اولویت اول نیست.
حتی بعضی این رو مطرح میکنند که ابر انسان ها فاقد این توانایی باید باشند که کارهای بد(اخلاقی) رو انجام بدند ولی انسانی که "نمیتونه" یک سری کارها رو انجام بده به نظر من انسان ضعیفیه! :))
بهرحال اون بحث جدا و پیچیده ای هست که نمیخوام فعلا واردش بشم.
من فعلا به چیزهایی که ابرانسان باید داشته باشه کار دارم، نه چیزهایی که نباید داشته باشه.
نیازی نیست چیزی رو از دست بدیم. حتی بقول شما توانایی انجام کارهای بد رو هم باید داشت. ولی باید وجود چیزهای دیگری در انسان باشه که از انجام این کارهای مبتذل و مضر و بد جلوگیری کنه.
بطور مثال همونطور که در بالاتر توضیح دادم، من شخصا از سکس حتی به شکل خارج از دین چندان ابایی هم ندارم، ولی خواسته ها و آرمان ها و هدفهایی دیگری در من و احساساتی که فکر میکنم منشاء عمیق تر و متعالی تری داشته باشن و شاید برای انسان هم در مجموع و نهایت مفیدتر باشن باعث میشن که من به دنبال دست یابی به سکس به هر بهایی و با تن دادن به هر ابتذال و هزینه ای نباشم.
01-08-2014, 08:08 AM
kourosh_bikhoda نوشته: واقعن آقای قلانی شما خسته نمیشید؟ من گاهی با خودم میگم این موضوعی که باز شده چطور میتونه 10 پاراگراف حرف ازش در بیاد! بعد شروع میکنم سرسری حرفاتونو میخونم. واقعن نمیتونم باور کنم کسی در مورد مسائل انقدر کس شر ببافه! شما بهتره یه وبلاگی چیزی باز کنید نظرات گهربارتونو اونجا مطرح کنید هم وقت سرور عزیز این انجمن رو نگیرید و هم اونجا خودتونو تخلی کنید. نه؟مثلا درمورد چی بحث کنیم و وقت و انرژی خودمون رو صرف چی کنیم که کس شعر نباشه؟
لابد تالار اروتیک و بحث کس و کیر و کردن که همه بصورت غریزی بلد هستن و بقدر کافی دیدن و شنیدن، کس شعر نیست!
آدم یا میکنه یا نمیکنه.
نیاز به دانش و هنر خاصی هم نداره این مسائل.
نیازی هم باشه بقدر کافی کتاب و فیلم و صحبت و مسائل درموردش پره در همه جا.
نمیدونم چرا بعضی از خوندن یا تعریف کردن این مسائل احساس ابتذال و کس شعر نمیکنن!
واقعا مسخره که آدم بیاد مثلا سکس با دوست دختر خودش رو تعریف کنه به دیگران.
اصلا شان یک مرد این نیست که اینقدر بی غیرت باشه.
سکس کردی کردی خب نوش جان، ولی دیگه آدم مسائل خصوصی خودش رو که نباید برای دیگران تعریف کنه.
از یه جهت هم اینه که افرادی از این مسئله محروم هستن یا دسترسی کمتری داشتن اونوقت جز فشار اومدن و خشم و حسادت و حسرت و انحراف براشون نداره.
آدم یه چیز خوبی که داره که همه ندارن، بنظر من اگر میتونه باید از دیدهء عموم پنهان نگه داره، حداقل عمدا افشای عمومی نکنه، چون خیلی ها ممکنه حسرت بخورن یا حسادت کنن و کلا باعث بهم ریختن جامعه میشه.
من اصلا از این خودنمایی ها خوشم نمیاد.
مثلا اتومبیل آنچنانی سوپراسپرت داشته باشیم توی خیابون باهاش پز بدیم و به نمایش بذاریم؛ بنظر من این کار درستی نیست. و ترجیح میدم ماشین سوپراسپرت نداشته باشه حالا یه معمولی ترش رو که نیاز منو برطرف میکنه داشته باشم، و حداقل به این شکل خیلی توی چشم نیام و احساسات خیلی ها رو که ندارن و محروم هستن انگولک نکنم.
پس از دید هرکس کس شعر ممکنه یه چیزی باشه.
نه؟
01-08-2014, 08:35 AM
البته درمورد رابطهء سکس و ابرانسانها میتوان چیزهایی گفت.
مثلا در فیلمهای هالیوودی ما مشاهده میکنیم که اغلب ابرانسان ها را انسانی هایی عاشق پیشه و دارای روابط رومنس نیز نشان میدهند. ولی با این حال در همان آمریکا و هالیوود هم تابحال یادم نمی آید موردی دیده باشم که نقش مثبت فیلم و یک ابرانسان و قهرمان، از نظر جنسی بی بند و بار بوده باشد! (البته بغیر از شخصیت های مضحکی مثل جیم باند!!).
چیزی که هست، فکر میکنم اگر نگوییم تمام، ولی اکثریت افراد با این موافقند که بی بند و باری و هرزگی نباید از ویژگیهای ابرانسان باشد.
تازه فیلمهای آمریکایی و هالیوودی که از بقیهء فیلمها خیلی بیشتر ابرانسانها و مسئلهء گرایش به جنس مخالف و عاشق شدن و سکس را در کنار هم دارند.
وگرنه در فیلمهای دیگر که ابرانسان ها بنوعی حضور دارند یا جوی در این زمینه احساس میشوند، اینطور نیست که کار و بارشان و بخش بزرگی از مسائل روزمره و وقت و انرژی ایشان مدام صرف مسائل عشقی و بخصوص جنسی و سکس شود. طبیعتا منطقی بنظر نمیرسد که بگوییم کسی ابرانسان است اما عمدهء کار و بارش عاشق پیشگی و بخصوص بحث سکس باشد! این را حتی آن ذهن سکس و شهوت آلود آمریکایی ها هم میفهمد و بنظرش مسخره میاید!!
ابرانسان ها هم ممکن است عاشق باشند و سکس کنند. همین! نه اینکه مثل خیلی از افرادی که ما اکنون در جوامع میبینیم، بخش اعظم یا بزرگی از فکر و ذکر و وقت و انرژیشان به این مسائل اختصاص یافته باشد!!
مثلا در فیلمهای هالیوودی ما مشاهده میکنیم که اغلب ابرانسان ها را انسانی هایی عاشق پیشه و دارای روابط رومنس نیز نشان میدهند. ولی با این حال در همان آمریکا و هالیوود هم تابحال یادم نمی آید موردی دیده باشم که نقش مثبت فیلم و یک ابرانسان و قهرمان، از نظر جنسی بی بند و بار بوده باشد! (البته بغیر از شخصیت های مضحکی مثل جیم باند!!).
چیزی که هست، فکر میکنم اگر نگوییم تمام، ولی اکثریت افراد با این موافقند که بی بند و باری و هرزگی نباید از ویژگیهای ابرانسان باشد.
تازه فیلمهای آمریکایی و هالیوودی که از بقیهء فیلمها خیلی بیشتر ابرانسانها و مسئلهء گرایش به جنس مخالف و عاشق شدن و سکس را در کنار هم دارند.
وگرنه در فیلمهای دیگر که ابرانسان ها بنوعی حضور دارند یا جوی در این زمینه احساس میشوند، اینطور نیست که کار و بارشان و بخش بزرگی از مسائل روزمره و وقت و انرژی ایشان مدام صرف مسائل عشقی و بخصوص جنسی و سکس شود. طبیعتا منطقی بنظر نمیرسد که بگوییم کسی ابرانسان است اما عمدهء کار و بارش عاشق پیشگی و بخصوص بحث سکس باشد! این را حتی آن ذهن سکس و شهوت آلود آمریکایی ها هم میفهمد و بنظرش مسخره میاید!!
ابرانسان ها هم ممکن است عاشق باشند و سکس کنند. همین! نه اینکه مثل خیلی از افرادی که ما اکنون در جوامع میبینیم، بخش اعظم یا بزرگی از فکر و ذکر و وقت و انرژیشان به این مسائل اختصاص یافته باشد!!
01-08-2014, 10:31 AM
خودشون یه تالار درست کردن به اسم تالار اروتیک و توش رو پر کردن از کس شعرهای صد من یک غاز نمیدونم داستان اینکه فلانی چطوری فلان دختره رو کرده و این اراجیف.
اصلا اسم تالار داستانهای اروتیکه.
میذاشتید کس شعرهای اروتیک بهتره بودا!
یا اصلا همون تالار «کس شعر» دیگه! مگه پسوند هم میخواد؟
بعد به من میگن تاپیک بیخود میزنی کس شعر میگی!!
عزیزم بشریت اتفاقا از اون کس شعرها بقدر کافی داره بقدر کافی فساد و بی بند و باری در جهان هست و خسارت و هزینه ببار میاره.
حالا ما یه حرفی زدیم یه عقیده و مرامی داریم، به مذاقتون خوش نیامده ترول میکنید؟
والا منکه اینقدر علاف نیستم وقت ندارم بیام داستان کس شعر بخونم که بله شما چطور سکس کردی طرف رو چطوری کردی چطوری فریبش دادی چطوری خیانت رو باعث شد و این جفنگیات.
اکبر نمکی هم میتونه از این داستانها بنویسه
چیه فکر کردی این هنر و صنعت فقط در انحصار شما نجیب زاده هاست؟
نه عزیزم بی سر و پا ترین آدمها هم میتونن در این زمینه چیزهایی بگن که کیر آدم بلند شه. احتمالا تجربه های واقعی هم داشتن. بالاخره دوتا مثل خودشون که گیرشون میاد بکنن!
من به این میگم کس شعر.
دیگه دوتا کارهای غریزی حیوانی همراه با کلی اراجیف و ابتذال که تعریف و نوشتن و خوندن نداره.
حداقل ویدئوش رو میذاشتید دانلود کنیم باهاش جلق بزنیم
اصلا اسم تالار داستانهای اروتیکه.
میذاشتید کس شعرهای اروتیک بهتره بودا!
یا اصلا همون تالار «کس شعر» دیگه! مگه پسوند هم میخواد؟
بعد به من میگن تاپیک بیخود میزنی کس شعر میگی!!
عزیزم بشریت اتفاقا از اون کس شعرها بقدر کافی داره بقدر کافی فساد و بی بند و باری در جهان هست و خسارت و هزینه ببار میاره.
حالا ما یه حرفی زدیم یه عقیده و مرامی داریم، به مذاقتون خوش نیامده ترول میکنید؟
والا منکه اینقدر علاف نیستم وقت ندارم بیام داستان کس شعر بخونم که بله شما چطور سکس کردی طرف رو چطوری کردی چطوری فریبش دادی چطوری خیانت رو باعث شد و این جفنگیات.
اکبر نمکی هم میتونه از این داستانها بنویسه
چیه فکر کردی این هنر و صنعت فقط در انحصار شما نجیب زاده هاست؟
نه عزیزم بی سر و پا ترین آدمها هم میتونن در این زمینه چیزهایی بگن که کیر آدم بلند شه. احتمالا تجربه های واقعی هم داشتن. بالاخره دوتا مثل خودشون که گیرشون میاد بکنن!
من به این میگم کس شعر.
دیگه دوتا کارهای غریزی حیوانی همراه با کلی اراجیف و ابتذال که تعریف و نوشتن و خوندن نداره.
حداقل ویدئوش رو میذاشتید دانلود کنیم باهاش جلق بزنیم
01-08-2014, 10:36 AM
ببین فیلم گرفتید لطفا یجوری بگیرید کون لخت خودتون هم چند صحنه بیفته.
بعید نیست اونم چیز مالی باشه بشه حالش رو برد
ببینم کون کدومتون سفیدتر و خوشگل تره ها
بعید نیست اونم چیز مالی باشه بشه حالش رو برد
ببینم کون کدومتون سفیدتر و خوشگل تره ها
01-08-2014, 10:54 AM
میگم بیام یه تاپیک هایی بزنم که شما خوشتون بیاد. درواقع کس شعرهایی که شما میپسندید.
مثلا تجربیات جلق زنی خودم رو تعریف کنم براتون.
بهرحال وقتی فقط نوشته و تعریف باشه واقعیش با شبیه سازیش فرق خاصی نمیکنه. نه؟
فقط قدرت تخیل باید داشته باشی.
براتون تعریف میکنم چی تصور میکردم طرف رو چطوری میکردم چطوری تلنبه میزدم چطوری آی و آخ میکرد.
خوبه؟
فکر کنم از این بحثها علمی تر و پربارتر باشه برای امثال شما.
مثلا تجربیات جلق زنی خودم رو تعریف کنم براتون.
بهرحال وقتی فقط نوشته و تعریف باشه واقعیش با شبیه سازیش فرق خاصی نمیکنه. نه؟
فقط قدرت تخیل باید داشته باشی.
براتون تعریف میکنم چی تصور میکردم طرف رو چطوری میکردم چطوری تلنبه میزدم چطوری آی و آخ میکرد.
خوبه؟
فکر کنم از این بحثها علمی تر و پربارتر باشه برای امثال شما.
01-08-2014, 06:52 PM
folaani نوشته: میگم بیام یه تاپیک هایی بزنم که شما خوشتون بیاد. درواقع کس شعرهایی که شما میپسندید.یعنی از شما داغون تر فکر کنم ندیدم در این فاروم.
مثلا تجربیات جلق زنی خودم رو تعریف کنم براتون.
بهرحال وقتی فقط نوشته و تعریف باشه واقعیش با شبیه سازیش فرق خاصی نمیکنه. نه؟
فقط قدرت تخیل باید داشته باشی.
براتون تعریف میکنم چی تصور میکردم طرف رو چطوری میکردم چطوری تلنبه میزدم چطوری آی و آخ میکرد.
خوبه؟
فکر کنم از این بحثها علمی تر و پربارتر باشه برای امثال شما.
یه کم اون مغز تعطیلتونو باز کنید میبینید که در حال حاضر 1239 جستار در این انجمن وجود داره که اگر 42 جستار شما رو کنار بگذاریم احتمالن با 1197 جستار به درد بخور و سطح بالا روبرو هستیم که فکر میکنم مغزتون نمیکشه اونها رو بخونید و درک کنید. شاید با یه جلق زدن خلاص بشید یه کم آروم بگیرید