دفترچه

نسخه‌ی کامل: سید بودن ، ننگ یا افتخار ؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
همون طور که میدونید یک بخشی از فرهنگ ما اینه که طرف کلی با سید بودن خودش حال میکنه !

خوب ، در اینکه سید بودن یعنی رگ و ریشه عرب داشتن که شکی نیست ولی دلیل افتخار کردن به این موضع چیه ؟ سوای این مساله این خود به خود نوعی نژادپرستی رایج و در خفا در جامعه هست . البته سر همین موضوع من مونده بودم توی تالار جامعه بزنم یا فرهنگ ولی بیشتر دیدم مشکل فرهنگی تاریخیه تا اجتماعی .

حالا ریشه های این سید بودن از کجاست و اون افسانه هایی که در باره سید بودن خودشون میگن حقیقته یا دروغ ؟

اصلن چه نیازی هست که طرف به سید بودن خودش افتخار کنه ؟ مثلن ایرانی بودن ، یا آمریکایی بودن یا آلمانی بودن یا عرب بودن چیز خاصیه که آدم بخواد به خاطرش فخر بفروشه ؟ اون هم چیزی که به صورت کاملن شانسی و اتفاقی بوده - یعنی همون قدر که یک نفر شانس داشته سید بشه همون قدر هم شانس وجود داشته که توی قبایل آدم خوار آفریقایی به دنیا بیاد !
در فیلم اخراجی‌ها ۲، یک‌جایش هست که یک مکالمه‌ی خیلی جالب دارد، با این محتوا: «حداقل به بقیه رحم نمی‌کردی، دیگر چرا حرمت سید اولاد پیغمبر را نگه نداشتی؟» که بعد با کله زد دماغ طرف را شکاند.

برای من خیلی جالب است ‌که «سید و اولاد پیغمبر» بودن احترام می‌آورد؛ به‌طوری‌که طرف حداقل احترام بقیه را نگه ندارد، دیگر احترام "سیّدها" را هم که نگه ندارد، می‌شود پست‌ترین پست‌ها!!! «سیّد» تا جایی که من می‌دانم یعنی سرور و آقا. (به‌قول آرش بی‌خدا، معادلش در انگلیسی، شاید عنوان «Sir» باشد.)

من شخصاً این عنوان را یک عنوان توهین‌آمیز می‌دانم و به نظرم، کسانی که آگاهانه یک‌چنین عنوانی را برای خویش به‌کار می‌بندند (یا به قول شما، با آن «حال می‌کنند»)، خواسته یا ناخواسته، ‌رسماً به سایرین توهین می‌کنند.
من شنیدم اجداد خیلی از این سیدهایی که ما الان در ایران داریم زمان تاسیس ثبت احوال در زمان رضاشاه با پیشکش هایی که برای مامورین ثبت بردند واژه سید رو به اول نام خودشون اضافه کردند! البته بعید هم نیست..اکثر سید هایی که من میشناسم یه رگه کلاه برداری و دودوزه بازی تو خونشونه!
یک دلیل منطقی دیگه هم شنیدم اون هم اینه که خیلی از دزدها و کلاه بردارهای زمان قدیم وقتی از شهر خودشون طرد میشدن و به شهر دیگری میرفتن بدلیل بافت مذهبی محکمی که اون موقع بین مردم حاکم بوده همینطور ساده دل بودن مردم و عدم وجود ارتباطات بین شهرها و روستاها در اون زمان این آقایون در بدو رسیدن به یک شهری فقط با ادعای اینکه سید هستند از داشتن غذا و خانه و شغل و احترام و داشتن همسر بهره مند میشدند که برای یک آدم عادی در اون زمان ها تقریبا همه چیز بود! امکاناتی هم نمیخواسته مایه ش یک شال سبز بوده و یک تپه ریش و یک زبان چرب و نرم و یک کمی خالی بندی! حالا یک راهزنی وقتی این کارو کرده و کلکش گرفته خوب به بقیه رفقاش هم میگه و نتیجه اش میشه وجود چند ملیون سید در ایران!!! یکی هم نیست به نوادگان اینا بگه آخه اگر اون چیز امام مسلسل اینگرام بود و اون چیز همسر امام هم ماکروفر بود باز هم هر جوری حساب کنیم آخه اینقدر سید درست نمیشه!!!
تا حالا سید با شخصیت و متمدن ندیدم
همشون دارای افکار قدیمی و چرت و پرتن و بس
به قولی سید بودن یعنی اینکه یک عرب در بیش از 1000 سال پیش مادر جد یکی رو (احتمالاً به زور) به تخت برده باشه.
حالا بر فرض درست بودن این مطلب این اولاً چیزی نیست که حق انتخابی درش باشه همونطور که گغته شد و درش خوبی یا بدی باشه.دوماً آخه حالا همچین چیزی هم شده باشه کسی دیگه میاد این رو سند افتخار خودش کنه!!!!

نقل قول:تا حالا سید با شخصیت و متمدن ندیدم
همشون دارای افکار قدیمی و چرت و پرتن و بس

دقیقاً همینطوره.من هم هر چی سید دیدم آدمهای خر مذهبی و تا قسمتی کلاه برداری بودند.احتمالاً به این دلیله که برای استفاده از مزایای سیدی به مذهبی بودن شدید نیاز هست.
Russell نوشته: به قولی سید بودن یعنی اینکه یک عرب در بیش از 1000 سال پیش مادر جد یکی رو (احتمالاً به زور) به تخت برده باشه.
حالا بر فرض درست بودن این مطلب این اولاً چیزی نیست که حق انتخابی درش باشه همونطور که گغته شد و درش خوبی یا بدی باشه.دوماً آخه حالا همچین چیزی هم شده باشه کسی دیگه میاد این رو سند افتخار خودش کنه!!!!



دقیقاً همینطوره.من هم هر چی سید دیدم آدمهای خر مذهبی و تا قسمتی کلاه برداری بودند.احتمالاً به این دلیله که برای استفاده از مزایای سیدی به مذهبی بودن شدید نیاز هست.

ولی من یک سید دوطرفه (طباطبایی) میشناسم که از 4 کیلومتریش رد بشید بوی گند الکل میده 71
sonixax نوشته: ولی من یک سید دوطرفه (طباطبایی) میشناسم که از 4 کیلومتریش رد بشید بوی گند الکل میده 71
اتفاقاً اون مورد به خصوصی هم که من در ذهنم بود عرق میخورد بعد دهنش رو آب میکشید نماز میخوند.
این برادران هم از توبره میخورند هم از آخور.خیلی موجودات عجیبی هستند.
Russell نوشته: اتفاقاً اون مورد به خصوصی هم که من در ذهنم بود عرق میخورد بعد دهنش رو آب میکشید نماز میخوند.
این برادران هم از توبره میخورند هم از آخور.خیلی موجودات عجیبی هستند.

نه ، این همیشه خدا مست بود ، هیچ وقت نماز نمیخوند - یه بار هم رفته بود حرم رضای تازی همون طوری مست و پاتیل بهش فحش داده بود 21
سید ها هم انسان های معمولی هستند.
این بحث ها ک میگید سیدها فلانند و بسار، اگه برای خنده و شوخی هست که بد نیست. ولی اگر جدی دارید میگید یک فکری به حال خودتون بکنید.
صفحات: 1 2 3