دفترچه

نسخه‌ی کامل: یک حرف از دو دهان ( فلسفه )
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
یه نفر نوشته: واقعا اگر راسل در پایان عمرش همچین کاری میکرد، شما همچنان طرفدار راسل بودید؟

خردگرایی در فرایند فرهودشناسی (حقیقت یابی) کاری ندارد که چه میگوید, تنها سنجه خردین و فرنودین بودن سخن است.

اینکه که چه میگوید ولی یک یافتتیگ است و میتواند فرایند اندیشیدن را بشتاباند: اگر اسفتن هاوکینگ یک چیزی درباره‌یِ فیزیک
گفت برای یک خردگرا ارزش زمان‌گذاری بالاتری دارد تا آنچه بهمان آیت‌الله گفت, ولی اینکه کدام درست میگوید پیوندی به گوینده اش ندارد.


پارسیگر
یه نفر نوشته: از کسی شنیدم.. هرچی هم اینترنت رو جستجو کردم چیزی نفهمیدم..

واقعا اگر راسل در پایان عمرش همچین کاری میکرد، شما همچنان طرفدار راسل بودید؟
طرفدار که لغت مناسبی نیست و من فن و هوادار کسی نیستم، هر چه هست احترام و قدردانی و شیفتگی به شخصیت و دستاوردها‌یِ علمی و سبک فکری و... است که در مورد برتراند راسل است صورتی ذره‌ای از آن کم نمیشود.
اینکه شما میگویید هم حقیقتا برای من جالب است، دینداران درباره‌یِ ملحدین و آنهایی که دشمن خود میپنداشتند بدلیل ضربه‌ای که به باروهایشان زده بودند داستان زیاد ساخته‌اند ، از داستان‌گویی درباره‌یِ دیود هیوم گرفته تا چارلز داروین و البته شیعیان برای انشتین.و البته در مورد راسل بعلت پیشرفت ارتیاطات و شفافیت کامل موضع و سخنان او چنین داستانی نبوده و این اول بار است که همچین چیزی میخوانم.
نقل است یکی از همین خداباوران کنار بستر ولتر نشسته بود و به او میگفت:شیطان را لعنت کن، شیطان را لعنت کن! ولتر هم در همان حال پاسخ داده بود:الان وقتی برای دشمن تراشی نیست !!
من قصد دارم در اینکه باید توصیه ی مشهور "نبین که می گوید، ببین چه می گوید" را مطلقا رعایت کنیم، مناقشه کنم. این را نه برای سفسطه گران، بلکه برای علاقه مندان به کشف حقیقت می گویم.
خیلی مواقع نگاه کردن به اینکه چه کسی سخنی را می گوید می تواند شک شما را تقویت کند، درست است که هنگام گفتگو نباید به شخص و انگیزه های وی پرداخت، ولی می توان با تفکر درباره انگیزه ها به درستی یا نادرستی یک سخن احتمال معقولی داد، البته با در نظر داشتن اینکه در نهایت استدلال ها و شواهد و اسناد هستند که تعیین کننده نهایی اند.
از طرفی ما برای پرداختن به ادعاهای همگان زمان کافی نداریم، و از طرفی می دانیم حرف حساب را معمولا آدم هایی می زنند که به آدم حسابی بودن شهره اند. پس بهتر نیست وقتمان را برای بررسی ادعاهای علامه پشمک درباره راسل هدر ندهیم؟
Philo نوشته: من قصد دارم در اینکه باید توصیه ی مشهور "نبین که می گوید، ببین چه می گوید" را مطلقا رعایت کنیم، مناقشه کنم. این را نه برای سفسطه گران، بلکه برای علاقه مندان به کشف حقیقت می گویم.

البته برعکس اینه که نوشتید: نبین چی میگه، ببین کی میگه.

واقعیت اینه که این مثل بیشتر در بین بازاریان و صنوف رایج بوده و هنوزم هست. در بازار همین الانشم با یه تیکه کاغذ میلیون ها تومن سکه رو جابجا میکنند. برای اینکه همه چیز روی اعتماد بنا شده. بازاریان به هم اعتماد دارند و با یه رسید به اندازه یه برگ از روزشمار روی میزشون به هم چک و پول و جنس قرض میدند. بنابر این در این فضا بعید نیست این مثل کاربرد داشته باشه.

من یک بازاری رو میشناختم که اواخر دهه 70 شمسی رو آورد به واردات از کشور دوست و همسایه چین کمونیست. یکبار در این مراودات پولش رو خوردند و صدها میلیون تومن اون زمان رو از دست داد که بخش زیادیش پولی بود که از هم صنفی هاش در دست داشت. خلاصه از ترس آبرو زن و بچش رو اجاره نشین کرد ولی اجازه نداد سر رسید چک هاش برسه! طبیعیه که کسانی که ایشون رو میشناسند میگند چون حاجی تمدن گفته حتمن درسته.
البته دوست گرامی فکر می کنم اصل این مثل همان جوری است که من گفتم، گویا در بازار آن را (به نظر من به طنز) وارونه به کار می برند. طلبه ها اینجوری میگنش: به "ما قال؟" بنگر نه به "من قال؟".
یه نفر نوشته: واقعا اگر راسل در پایان عمرش همچین کاری میکرد، شما همچنان طرفدار راسل بودید؟

فرض کنید که این حرف را زده باشد !
مادربزرگ من روزگاری خیلی سر حال و باهوش و ... بود !
امروزه به خاطر کهولت سن و بیماری آلزایمر پرت و پلا میگوید و رفتار درستی ندارد .
این دلیل میشود که سخنان درستش همگی مردود شوند ؟
تازه باز با فرض اینکه راسل با سلامت عقلی کامل این حرف رو زده باشه (که اگر زده باشه قطعن در اون زمان قاطی کرده بوده :دی) سخنان درست پیشترش ، همواره درست هستند مگر اینکه با استدلال و نه افسانه سرایی غلط بودنشان مشخص شود .
kourosh_bikhoda نوشته: من یک بازاری رو میشناختم که اواخر دهه 70 شمسی رو آورد به واردات از کشور دوست و همسایه چین کمونیست. یکبار در این مراودات پولش رو خوردند و صدها میلیون تومن اون زمان رو از دست داد که بخش زیادیش پولی بود که از هم صنفی هاش در دست داشت. خلاصه از ترس آبرو زن و بچش رو اجاره نشین کرد ولی اجازه نداد سر رسید چک هاش برسه! طبیعیه که کسانی که ایشون رو میشناسند میگند چون حاجی تمدن گفته حتمن درسته.

مثال زیبا و به جایی بود..
افرادی هستند که به شخص اعتماد دارند.
مثلا پسر دایی ام. کاری نداره علی کریمی چی بگه. هنوز نگفته، تاییدش میکنه. اگر علی کریمی بگه من خرم! میگه به به. عجب خری.. اگه بگه من بهترینم، میگه به به. چه بهترینی!
توی اتاقش هم حدود 20 تا عکس با علی کریمی داره.. به شدت طرفدارش هست.

در عوض، یه نفر رو میشناسم دنبال حرف و صحبتی میگرده که به دلش بشینه. کاری نداره این حرف از دشمنش بوده یا دوستش.

بحث علمی نیستا. بحث فلسفی هست. قطعا اگر یک دانشمند بگه فلان ویروس برای بدن مضر نیست، همه تایید میکنن تا فلان راننده کامیون بگه..

ولی بحث فلسفی بنظر من سواد نمیخواد :-) بستگی به تجربیات زندگی و زاویه دید اشخاص بستگی داره..

نمیدونم توی رشته فلسفه چی یادشون میدن! :-)

اینکه یه نفر (مثلا دانشجوی دانشگاه آزاد واحد شاقول آباد) بگه خدا وجود نداره بنا به این دلایل، قطعا تاثیر پذیریش کمتره تا آلبرت انیشتین بگه خدا وجود نداره بنا به این دلایل..!

جفتشون دلایل مثل هم آوردنا. ولی چون انیشتین گفته، بیشتر قبول میکنیم!

حتی به استدلال های اون دانشجو هم فکر نمیکنیم :-)
sonixax نوشته: تازه باز با فرض اینکه راسل با سلامت عقلی کامل این حرف رو زده باشه (که اگر زده باشه قطعن در اون زمان قاطی کرده بوده :دی) سخنان درست پیشترش ، همواره درست هستند مگر اینکه با استدلال و نه افسانه سرایی غلط بودنشان مشخص شود .

راسل بیشتر نظریه داده تا با منطق و علم صحبت کرده باشه! خودش به صراحت گفته من هرچی دلیل برای عدم وجود خدا بیاورم، باز دلیلی برای وجود خدا هست!

همونطور که مثال قوری چای رو زده، میتونست مثالی بزنه که خدا وجود داره. میتونست فرضیه و نظریه ای قوی تر ارائه بده که فرضیه های قبلیش رو نابود کنه. در این صورت اون حرف های قبلیش درست نمی بودند و شما می بایست از حرف های جدیدش پیروی کنید..

عایا باز طرفداریش می کردید؟
یه نفر نوشته: خودش به صراحت گفته من هرچی دلیل برای عدم وجود خدا بیاورم، باز دلیلی برای وجود خدا هست!

منظورش دلیل تراشی بوده !
صفحات: 1 2