Mehrbod نوشته: گفتیم که, نوشتن ما دادگاهی کردن دیگران نیست.
اگر کسی آن بیرون از روی سخن روشنگرانهیِ من برود بیگناهی را بکشد هم خود وی گناهکار است, نه من که تنها سخن و باورم را بیان کردهایم.
نیکی و راستی سودی دیرنده و پاینده دارند, "مراعات احساسات ظریف و شکنندهیِ دیگران" سودی گذرا و زیانی بس بلند-زمان.
برای نمونه, شما شاید به اینکه خداباوران از احساس خوبی که خداباوری و بودن خدایی گرم و مهربان آن بالا در آسمان به ایشان میدهد ارج نِهید و به ایشان نگویید خدا نیست (بگذارید خوش باشند), در اینجا شما
سودی گذرا به دست آوردهاید: خداباوران در باورشان خوشان زندگی خودشان را میکنند بی آنکه از دریافتِ نادرستیِ باورهایشان آزرده شوند.
ولی زیانی بسیار بزرگ به هومنی هم رسانیدهاید, چرا؟ چون خداباوری مردم را تنبل میکند, آنها را به زندگی پس از مرگ میباوراند و انگیزهیِ آنها در شناخت و کنجکاوی و سروری یافتن بر سرنوشت خود را میخاموشاند.
نمونهوار اگر مردم کمتری خداباور باشند, ما زودتر به نامیرایی مادی دست میابیم, زیرا بیشینگان میدانند که خدایی نیست و زندگیِ پس از مرگی نیست و پس کسی بجز هومن
سرور خود او نیست. اگر به مردم خداباور میبود, هنوز اگر کسی چنگار میگرفت میگفتند «مرگ حق است و خواست خداست» و بسادگی با پذیرش ناتوانی, کاری نمیکردند و خوشنود هم
میماندند, ولی زمانیکه دانستند چنگار خواست خدا نیست (زیرا خدایی نیست) و در ریشه چیزی بیشتر از یک لغزش ژنتیکی کودنانه نیستند, آنگاه میکوشند با دانش و کوشش خودشان آنرا از میان بردارند و سرور و نویسندهیِ سرنوشت خود باشند.
پس راستی گرچه در آغاز میتواند آزارنده باشد, ولی در بلند-زمان همیشه مایهیِ فزونی بهزیستی و آسودگی میشود.
پارسیگر
چه چیزی به شما این جواز را میدهد تا سود کوتاه وبلند مدت را مشخص کنید؟
مگر محمد و عیسی و موسی ادعاهایی بجز از این قبیل داشته اند؟
تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد تیره
نگاه حسرتم حیران به رویت
در این فکرم که دستی پیش آید
و من ناگه گشایم پر به سویت
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خاموش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
ز پشت میله ها هر صبح روشن
نگاه کودکی خندد به رویم
چو من سر می کنم آواز شادی
لبش با بوسه می آید به سویم
اگر ای آسمان خواهم که یک روز
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم کودک گریان چه گویم
ز من بگذر که من مرغی اسیرم
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را
فروغ فرخزاد
سامان نوشته: چه چیزی به شما این جواز را میدهد تا سود کوتاه وبلند مدت را مشخص کنید؟
مگر محمد و عیسی و موسی ادعاهایی بجز از این قبیل داشته اند؟
خرد هر کس میگوید چه چیزی سود کوتاه یا
بلند-زمان[sup][aname=rpaff0f][[/aname][anchor=paff0f]1][/anchor][/sup] دربر دارد.
اینکه برخی بهمان کار را کردهاند و بد در آمده که نمیگوید بهمان کار نادرسته. تازه محمد که تنها پیغمبری نکرده, جنگ و ستیز و دشمنی هم کرده است.
چنانکه باید بدانید, قرآن دو بخش دارد, بخش
مکی[sup][aname=rpa1986][[/aname][anchor=pa1986]2][/anchor][/sup] آن همین بخشهای نرم و آسانگیرانه و گاه خوب است, بخش مدنی آن ولی به همان اقتلوا اقتلوا و کشتن دگراندیشان و ... میرسد.
اینکه چجوری شما از سخن من "باور
سنجیدهیِ[sup][aname=rpafd52][[/aname][anchor=pafd52]3][/anchor][/sup] خود را باید همیشه گفت" به اینکه "هر کس که مخالف بود را سر ببرید" رسدیدید را هم اسپاگتی دانا میداند و بس! (:
----
[aname=paff0f]1[/aname]. [anchor=rpaff0f]^[/anchor] Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
[aname=pa1986]2[/aname]. [anchor=rpa1986]^[/anchor] Mok || مک: تمام ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ out-and-out
[aname=pafd52]3[/aname]. [anchor=rpafd52]^[/anchor] sanj+idan::Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
Mehrbod نوشته: خرد هر کس میگوید چه چیزی سود کوتاه یا بلند-زمان[SUP][aname=rpaff0f][[/aname][anchor=paff0f]1][/anchor][/SUP] دربر دارد.
اینکه برخی بهمان کار را کردهاند و بد در آمده که نمیگوید بهمان کار نادرسته. تازه محمد که تنها پیغمبری نکرده, جنگ و ستیز و دشمنی هم کرده است.
چنانکه باید بدانید, قرآن دو بخش دارد, بخش مکی[SUP][aname=rpa1986][[/aname][anchor=pa1986]2][/anchor][/SUP] آن همین بخشهای نرم و آسانگیرانه و گاه خوب است, بخش مدنی آن ولی به همان اقتلوا اقتلوا و کشتن دگراندیشان و ... میرسد.
اینکه چجوری شما از سخن من "باور سنجیدهیِ[SUP][aname=rpafd52][[/aname][anchor=pafd52]3][/anchor][/SUP] خود را باید همیشه گفت" به اینکه "هر کس که مخالف بود را سر ببرید" رسدیدید را هم اسپاگتی دانا میداند و بس! (:
----
[aname=paff0f]1[/aname]. [anchor=rpaff0f]^[/anchor] Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
[aname=pa1986]2[/aname]. [anchor=rpa1986]^[/anchor] Mok || مک: تمام ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ out-and-out
[aname=pafd52]3[/aname]. [anchor=rpafd52]^[/anchor] sanj+idan::Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
تاریخ پوشیده شده از خون افرادی که توسط جزم اندیشانی که عقیده ی خود را صحیح می دانسته اند، کشته شده اند.
عیسی هم قتل و کشتار نکرد چون قدرتش را نداشت. میراث برانش بعدا به اندازه ی کافی جبران مافات کردند.
سامان نوشته: تاریخ پوشیده شده از خون افرادی که توسط جزم اندیشانی که عقیده ی خود را صحیح می دانسته اند، کشته شده اند.
عیسی هم قتل و کشتار نکرد چون قدرتش را نداشت. میراث برانش بعدا به اندازه ی کافی جبران مافات کردند.
- اصفهانی ها همه خسیسند
- ولی آقا مهدی که اصفهانی است ، خسیس نیست!
- اون اصفهانی واقعی نیست!