شما میگویید چندینهی واژگانی که به /آ/ پایان میگیرند از گذشته و دیرینهی آنها برمیاید و بسیاری از آنان در بیخ
به /ی/ ختم میشدند، همانطور که /گ/ در ستارگان از بیخ "ستارگ" بوده و امروزه اینچنین جمع میشود.
ولی من میگویم این پیوندی به پیشینهشان ندارد! چرا؟! چون هر واژهای که به /آ/ و /ه/ مختوم شود، فارغ از پیشینهی
آن، به شیوهی "یان" و "گان" جمع بسته میشود، دلیل آن هم به قول فرهنگیهای متعهد «قواعد واجی» در دستور
زبان فارسیست که مانع از اجتماع واجهای بیگانه کنار یکدیگر میشود. اگر اینطور بود که ما واج /ی/ را از گذشتهی
واژه وام بگیریم (و نه طبق دستور زبان چندینه کنیم) پس برپایهی فرنود شما همچنان دلیلی برای نادرستی "دانـاآن" نداریم!
الگوهای هجایی :
1) صامت + مصوت : تا ، ما ، وَ ...
2) صامت + مصوت + صامت : ذات ، خوب ...
3) صامت + مصوت + صامت + صامت : رَفت ، ماند ...
اکنون طبق قاعدهی بالا هر واژهی مختوم به /آ/ را نمیتوانیم بریخت "ا آن" چندینه کنیم، چون با الگوی هجایی دستور زبان ستیزنده
است. پس به ناگزیر واج /ی/ را برای آن میاوریم تا از همنشینی دو مصوت کنار یکدیگر پرهیز شود، این قاعده برای جملهی واژگان
صادق و رواست. مگر اینکه شما یک واژه به من نشان بدهید که "اآن" چندینه شود، آنگاه ابطال و نادرستی سخن ما روشن میشود.
:e303:
آلیس نوشته: شما میگویید چندینهی واژگانی که به /آ/ پایان میگیرند از گذشته و دیرینهی آنها برمیاید و بسیاری از آنان در بیخ
به /ی/ ختم میشدند، همانطور که /گ/ در ستارگان از بیخ "ستارگ" بوده و امروزه اینچنین جمع میشود.
ولی من میگویم این پیوندی به پیشینهشان ندارد! چرا؟! چون هر واژهای که به /آ/ و /ه/ مختوم شود، فارغ از پیشینهی
آن، به شیوهی "یان" و "گان" جمع بسته میشود، دلیل آن هم به قول فرهنگیهای متعهد «قواعد واجی» در دستور
زبان فارسیست که مانع از اجتماع واجهای بیگانه کنار یکدیگر میشود. اگر اینطور بود که ما واج /ی/ را از گذشتهی
واژه وام بگیریم (و نه طبق دستور زبان چندینه کنیم) پس برپایهی فرنود شما همچنان دلیلی برای نادرستی "دانـاآن" نداریم!
الگوهای هجایی :
1) صامت + مصوت : تا ، ما ، وَ ...
2) صامت + مصوت + صامت : ذات ، خوب ...
3) صامت + مصوت + صامت + صامت : رَفت ، ماند ...
اکنون واژهی «آشنا» را برای جمع بستن نمیتوانیم "آشناان" بگوییم، چون با الگوی هجایی دستور زبان ستیزنده است.
پس به ناگزیر واج /ی/ را برای آن میاوریم تا از همنشینی دو مصوت کنار یکدیگر پرهیز شود، این قاعده برای جملهی واژگان
صادق و رواست. مگر اینکه شما یک واژه به من نشان بدهید که "اآن" چندینه شود، آنگاه ابطال و نادرستی سخن ما روشن
میشود.
:e303:
من گفتم هر گردویی گرد است ولی نگفتم که هر گردی گردوست!
من بگونه ویژه در باره ی اژدها، دانا و ... سخن گفتم.
این پیشینه ی هنگفت و نیرومند ، انگیزه ی ان است که اکنون "ی" و "گ" را برای همچه رهگذر هایی برای روانی سخن برگزینند. و نه " ف" یا " چ" را!
براین پایه زمانی که واژه نوی ما نند "شمایان" را از شما درست میکنند، "ی" را میاورند که پیشینه ی زبانی در این جاها دارد.
نقل قول:اکنون واژهی «آشنا» را برای جمع بستن نمیتوانیم "آشناان" بگوییم، چون با الگوی هجایی دستور زبان ستیزنده است.
[ATTACH=CONFIG]2360[/ATTACH]
:e057:
مزدك بامداد نوشته: :e057:
قبول نیست! :)) من همان دم این را پی بردم و پُستم را
در دم ویرایش کردم، سرعت عمل شما هم در پاسخگویی ستودنیست. :)))
آلیس نوشته: سرعت عمل
= تـُندکاری
من بیش از دوزاده سال شاید، دارم در سخنگاه ها مینویسم، تـُندای کلیدزنی من جوری است که باید هر از چندی تخته کلید نو بخرم . تنها ۶۰۰۰ پیک از من در سخنگاه باستانی ! "ایران کلیک"، به ابرهای الکترونیک پیوست ( آمرزش ابدی به همراهشان باد) . این است که شما اندوه نگسارید!
من یک خاطره ی جالب از مزدک عزیز به یاد دارم.اینکه ایشان در انجمن گفتگو زمانی که جدل سنگینی میان طرفداران سرمایه داری از یک سو(که چندین نفر بودند) و طرفداران کمونیسم(که مزدک تنها بود) در گرفت، ایشان پس از پاسخ دادن یک تنه به تمام پیک ها آخر کار نوشت:"کجا می خواهید بروید من تازه گرم کرده ام."
nevermore نوشته: من یک خاطره ی جالب از مزدک عزیز به یاد دارم.اینکه ایشان در انجمن گفتگو زمانی که جدل سنگینی میان طرفداران سرمایه داری از یک سو(که چندین نفر بودند) و طرفداران کمونیسم(که مزدک تنها بود) در گرفت، ایشان پس از پاسخ دادن یک تنه به تمام پیک ها آخر کار نوشت:"کجا می خواهید بروید من تازه گرم کرده ام."
هفت آفرین بر مغز و کارایی ویر شما!
[SIZE=3]•[/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
مزدك بامداد نوشته: هفت آفرین بر مغز و کارایی ویر شما •
این پرهون سُـرخرنگ هم گویا یکی در میان فراموش میکنید که پای پیکهایتان بگذارید.
آلیس نوشته: این پرهون سُـرخرنگ هم گویا یکی در میان فراموش میکنید که پای پیکهایتان بگذارید.
آن پرهون سرخ رنگ داستان و آماجی دیگر دارد که گفتنش در اینجا بیجاست.
[SIZE=3]•[/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE]
مزدك بامداد نوشته: آن پرهون سرخ رنگ داستان و آماجی دیگر دارد که گفتنش در اینجا بیجاست.
اگر میشود مهر نمایید و بگویید که چه آماجی دارد؟! :)) خودم گمان میبرم تنها در گفتگوی با مسلمین
آن را بکار میبرید، برای اینکه فزون بر ادبسار و نوشتار، سبک ویژه و برجستهی خودتان را هم به رُخ بکشید.
یکی از ترفندهای دیگری که بکار میبردید کوتاهیدن گزارههایتان و نو به نو سرخط نویسی بود تا نویسهی
فشرده و جم و جوری فراهم کنید که خوانش آن نزد کاربران سادهتر و روانتر باشد، در این سخنگاه من هیچکدام
از این ترفندها و کلک رشتیهای نوشتاری برای بازی با ذهن و روان مخاطب را از سوی شما نمیبینم.
آلیس نوشته: اگر میشود مهر نمایید و بگویید که چه آماجی دارد؟! :)) خودم گمان میبرم تنها در گفتگوی با مسلمین
آن را بکار میبرید، برای اینکه فزون بر ادبسار و نوشتار، سبک ویژه و برجستهی خودتان را هم به رُخ بکشید.
یکی از ترفندهای دیگری که بکار میبردید کوتاهیدن گزارههایتان و نو به نو سرخط نویسی بود تا نویسهی
فشرده و جم و جوری فراهم کنید که خوانش آن نزد کاربران سادهتر و روانتر باشد، در این سخنگاه من هیچکدام
از این ترفندها و کلک رشتیهای نوشتاری برای بازی با ذهن و روان مخاطب را از سوی شما نمیبینم.
نه این پرهون سرخرنگ (rote Ampel؟) به نگرم کاربرد اش به ناخودآگاه شما میگوید که بپایید, دارید به مرزهایِ سیجناک نزدیک میشوید (:
نگارش سیاه هم ولی دارد!