دفترچه

نسخه‌ی کامل: فلسفه‌یِ بکارت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
agn0stic نوشته: یکی از دوستان من هم که بی دین هست خیلی براش بکارت مهمه دلیلش رو هم شرایط خاص ایران میدونه. میگه ما ایرانی ها افراط و تفریطی هستیم و در مورد باکرگی هم دیدگاهش اینه که دخترها یا باکره هستن و با هیچ مردی طی هیچ شرایطی (مگر ازدواج!) حاضر به برقراری رابطه جنسی نیستند (افراط) یا اگه باکره نیستند با همه کس و بخاطر هر چیزی حاضرن بخوابن (تفریط) و چنین دختری فرقی با تن فروش نداره و حاضر نیست که با دختری که تن فروشه ازدواج کنه پس گزینه اول رو ترجیح میده به گزینه دوم! من هم با اینکه با نظرش موافق نیستم اما نمیتونم نظرش رو زیر سوال ببرم چون اولا اون تجربه بسیار بالایی در رابطه با جنس مخالف داره دوما من با این نظرش که ایرانی ها رو افراط و تفریطی میدونه موافقم!
آری اینرا من هم زیاد دیده‌ام، این نگاه ناشی از ادغام چند ایده‌یِ درست و غلط است؛ از طرفی این افراد با چگونگی بازی تا حدی آشنا شده‌اند ولی از طرف دیگر توهمات معمول مردان را با خود همچنان همراه دارند و دنبال یک سیندرلای معصوم میگردند.
البته همانطور که بانو یکنفر و اگنوستیک گرامی گفتند جدا از بحث خود باکرگی، پرده‌یِ بکارت را این روزها معیاری برای باکرگی گرفتن خودش میتواند معیاری باشد برای باکرگی فکری فرد درباره‌یِ مقولاتِ بینِ جنسیتی.
Russell نوشته: آن چه ما فضیلت میپنداریم چه تلقین جامعه باشد چه نگاهی فیلسوفانه‌یِ ما با آنچه از نگاه ژن مطرح میشود متفاوت است هر چند در مواقعی بر هم منطبق میشوند...

من تماماً نگاه ژنی را مطرح نکردم، بیشتر منظورم معطوف به نگاه «اجتماعی» و هرم
قدرت بود که «سرانجام» به دیدگاه ژنی هم خاتمه می‌گیرد. واژگان فضیلت، قدرت، مردانگی،
زنانگی و ... همه در بستر فرهنگی معنادار می‌شوند و توقع فرهنگ انسانی از شما در مقام
یک مرد چیزی فراتر از تناسب و هماهنگی‌تان با معیارهای زنان نیست! (~ که طبیعتاً از موقیعت
شما در هرم قدرت مردان تاثیر می‌پذیرد) پس «فضیلت» به معنایی که شما تعریف می‌کنید
واژه‌ایست مضمحل، فاقد چم و مفهوم مشخص؛ هرآنچه که فضیلت از بُعد اجتماعی و مردمی
قرارداد می‌شود محوریت دارد، نه تعاریف فردی.
بر این پایه این جمله‌ی شما که "تفاوت است میان فضیلت انسانی و کامیابی در تولید مثل"
به نگاهی عینی هیچ مرزی بین آن‌ها وجود ندارد، انسان فاضل به تعبیر اجتماعی همان مردی‌ست
که بتواند مایحتاج زنان را برآورده کند. (دقت کنید که من در این تعابیر و معانی، تعاریف پیشین
شما و امیر از «مرد خوب» و ... را بطور پیشفرض درست در نظر گرفته‌ام)
Alice نوشته: من تماماً نگاه ژنی را مطرح نکردم، بیشتر منظورم معطوف به نگاه «اجتماعی» و هرم
قدرت بود که «سرانجام» به دیدگاه ژنی هم خاتمه می‌گیرد
اجماع نقیضین است؟
همه چیز به دیدگاه ژنی خاتمه میگیرد ولی تماما از نگاه ژنی نیست؟!

.
نقل قول: واژگان فضیلت، قدرت، مردانگی،
زنانگی و ... همه در بستر فرهنگی معنادار می‌شوند و توقع فرهنگ انسانی از شما در مقام
یک مرد چیزی فراتر از تناسب و هماهنگی‌تان با معیارهای زنان نیست! (~ که طبیعتاً از موقیعت
شما در هرم قدرت مردان تاثیر می‌پذیرد) پس «فضیلت» به معنایی که شما تعریف می‌کنید
واژه‌ایست مضمحل، فاقد چم و مفهوم مشخص؛ هرآنچه که فضیلت از بُعد اجتماعی و مردمی
قرارداد می‌شود محوریت دارد، نه تعاریف فردی.
بر این پایه این جمله‌ی شما که "تفاوت است میان فضیلت انسانی و کامیابی در تولید مثل"
به نگاهی عینی هیچ مرزی بین آن‌ها وجود ندارد، انسان فاضل به تعبیر اجتماعی همان مردی‌ست
که بتواند مایحتاج زنان را برآورده کند. (دقت کنید که من در این تعابیر و معانی، تعاریف پیشین
شما و امیر از «مرد خوب» و ... را بطور پیشفرض درست در نظر گرفته‌ام)

من نمیدانم در این سخنان پریشان چه میخواهید بگویید.
من در آن پست نه ادعا کرده‌ام که فضیلت عینی‌ست، نه درباره‌یِ اینکه چه میزان آن فردی‌ست و چه میزان آن اجتماعی سخنی گفته‌ام، بلکه ادعا کرده‌ام؛ من و شما در آن استاندارهای مشابه‌ای داریم (و نداریم) که کمابیش یکسان هستند و که گمان میکنیم موجه هم هستند و توجیه خود را هم در موفقیت در پراکندن ژنمان (ژن خودمان نه اجدادمان و نه هیچ کس دیگری) نمیگیرند.این‌ها همه در ادامه پست من که در نقل قول شما خورده شد و در آن به سوالی که برای شفاف سازی و فهم بهتر مطرح شده بود و پاسخ ندادید آمده بود.
شما فهم ساختار و قدرت و اخلاق را از طریق تبارشناسی آن با معیار ما برای صدور حکم اخلاقی اشتباه گرفته‌اید (مغالطه‌یِ طبیعتگرایانه).من هم گمان میکنم این نگاه بسیار عجیب، غلط و خطرناک است که دوباره آنرا پیش کشیدم وگرنه اگر دوست ندارید پاسخ دهید من به هیچ وجه اصراری ندارم.
Russell نوشته: اجماع نقیضین است؟
همه چیز به دیدگاه ژنی خاتمه میگیرد ولی تماما از نگاه ژنی نیست؟!

E40d

Russell نوشته: اگر دوست ندارید پاسخ دهید من به هیچ وجه اصراری ندارم.

یا من به دلیل کمبود وقت و تایپ سریع پُست‌ها نمی‌توانم منظورم را به خوبی انتقال دهم، یا اینکه
شما از دریافت منظورم عاجز مانده‌اید. هرچه که هست من از همان اول هم اصراری به پاسخ دادن
به شما نداشتم.
Alice نوشته: یا من به دلیل کمبود وقت و تایپ سریع پُست‌ها نمی‌توانم منظورم را به خوبی انتقال دهم، یا اینکه
شما از دریافت منظورم عاجز مانده‌اید. هرچه که هست من از همان اول هم اصراری به پاسخ دادن
به شما نداشتم.

هیچ کدام !!
شما در همان پست هم همه چیز گفتید، جز پاسخ به ایراد و پرسش من و اساسا چیزی که موجود نبوده را نمیشود "از همان ابتدا اصرار"ی برا آن داشت یا نداشت !
Russell نوشته: هیچ کدام !!
شما در همان پست هم همه چیز گفتید، جز پاسخ به ایراد و پرسش من و اساسا چیزی که موجود نبوده را نمیشود "از همان ابتدا اصرار"ی برا آن داشت یا نداشت !

چشم، همان چیزی‌ست که شما می‌گویید.
بدرود
Alice نوشته: چشم، همان چیزی‌ست که شما می‌گویید.
بدرود
تمام سخن من اتفاقا پیرامون درک آنچه میگویید و تناقض آن برای خودتان بود، شاید هم البته علت ذهن تازه بالغ (!!) من است نه قهر ناشی از بلوغ فکریِ شما !!
حداقل از شیخ‌تان امیر کمی بیاموزید و مطالب و خرده‌هایتان را کمی منسجم‌تر و دقیق‌تر توصیف کنید.
من علاقه‌ای به پاسخدهی به شما و هذیان‌های درهم برهم‌تان راندارم..

برای واپسین بار هم می‌گویم بله، شما راست می‌گویید؛ مهر کرده دست از سر پرموی ما بردارید و
مطالب ما را کوت نگیرید و در مقام پاسخگو به ما در نیایید.
Alice نوشته: حداقل از شیخ‌تان امیر کمی بیاموزید و مطالب و خرده‌هایتان را کمی منسجم‌تر و دقیق‌تر توصیف کنید.
من علاقه‌ای به پاسخدهی به شما و هذیان‌های درهم برهم‌تان راندارم..

برای واپسین بار هم می‌گویم بله، شما راست می‌گویید؛ مهر کرده دست از سر پرموی ما بردارید و
مطالب ما را کوت نگیرید و در مقام پاسخگو به ما در نیایید.
پس علت این چرندیاتی که تحت عنوان "پاسخ" بما تحویل دادید این بوده که سخن ما به اندازه‌یِ کافی (شیخ و مراد ما !!) منسجم نبوده 21
تکرار این رفتار و اعلام قهر و فرمان چگونگی دادن پست بما هم بیشتر باعث تفریح ماست، ادامه دهید !!
بی‌سواد، شیخ شما خُرده‌هایش را در قالبی یگانه و یکپارچه و منظم به قلم میاورد، مثل شما پریشان‌گویی
نمی‌کرد.
دلیل اینکه من به شما پاسخ دادم این بود که از نوشتار من گفتاورد گرفتید، که البته اجازه‌ی این کار را هم
ندارید و اگر بار دیگر ببینم به من پاسخی مستقیم یا غیرمستقیم و یا حتی سپاسی به من دهید، در لیست
سیاه من قرار می‌گیرید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6