دفترچه

نسخه‌ی کامل: چگونگی تعیین حقوق انسانها و اشیا
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
آنچه که معروف است این است که عدالت به معنای اعطا کل ذی حق حقه است.
بر فرض صحت این تعریف حقوق انسانها یا خدا یا حیوانات یا طبیعت یا... چگونه باید تعیین و اثبات شود؟
چرا حقوق همه انسانها در ارث باید مساوی باشد یا حقوق زن و مرد برابر است یا خدا بر گردن ما حق دارد تا عبادتش کنیم (البته بر فرض صحت این حقوق برعکسش هم جای سوال است) یا شما بر من حق داری تا نکشمت و...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ahlobit نوشته: آنچه که معروف است این است که عدالت به معنای اعطا کل ذی حق حقه است. بر فرض صحت این تعریف حقوق انسانها یا خدا یا حیوانات یا طبیعت یا... چگونه باید تعیین و اثبات شود؟ چرا حقوق همه انسانها در ارث باید مساوی باشد یا حقوق زن و مرد برابر است یا خدا بر گردن ما حق دارد تا عبادتش کنیم (البته بر فرض صحت این حقوق برعکسش هم جای سوال است) یا شما بر من حق داری تا نکشمت و...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر من بگویم این حقوق از فلان گزاره یا گزاره ها به دست می آیند، باز هم می توانی روی آن گزاره بحث کنی و دلیل بخواهی، نهایتا باید جایی توقف کنی. این که اخلاق را به خدا و اوامرش حواله بدهیم، مشکل شاید حل شود، ولی در کنارش مشکلات دیگری نمایان می شود، مثل چیستی خدا و ماوراالطبیعه و ...، فکر نمی کنم به راحتی بتوان در جهان به مشکلی بزرگتر از این مشکل اشاره کرد. منظور این است که توضیح اخلاق با فرض وجود خدا مزیت خاصی نسبت به توضیحات دیگر ندارد.
Philo نوشته: اگر من بگویم این حقوق از فلان گزاره یا گزاره ها به دست می آیند، باز هم می توانی روی آن گزاره بحث کنی و دلیل بخواهی، نهایتا باید جایی توقف کنی. این که اخلاق را به خدا و اوامرش حواله بدهیم، مشکل شاید حل شود، ولی در کنارش مشکلات دیگری نمایان می شود، مثل چیستی خدا و ماوراالطبیعه و ...، فکر نمی کنم به راحتی بتوان در جهان به مشکلی بزرگتر از این مشکل اشاره کرد. منظور این است که توضیح اخلاق با فرض وجود خدا مزیت خاصی نسبت به توضیحات دیگر ندارد.
شما فکر کردی من می گویم خدا باید این حقوق را تعیین کند در حالی که من چنین نمی گویم
اصلا این حرف مشکل اساسی دارد و آن پیش فرض اینکه خدا حق دارد حقوق انسانها را تعیین کند
در حالی که دیگر نمی شود این یکی حق را خدا تعیین کند چون مستلزم تسلسل است.
من می گویم برای تعیین این حقوق چه ملاکات بدیهی وجود دارد از نظر شما به هر حال امر به این مهمی و سرنوشت سازی باید 4 یا 5 تا ملاک برای تعیین داشته باشد یا نه؟
من اندکی که جستجو و و فکر کردم دیدم همه دعواها سر منشاش همین عدم توافق بر سر حقوق است مثلا مردی که دو زن دارد با زنش دعوایش می شود چون زن اول این حق را به مرد نمی دهد اما مرد این حق را به خود می دهد
ahlobit نوشته: شما فکر کردی من می گویم خدا باید این حقوق را تعیین کند در حالی که من چنین نمی گویم اصلا این حرف مشکل اساسی دارد و آن پیش فرض اینکه خدا حق دارد حقوق انسانها را تعیین کند در حالی که دیگر نمی شود این یکی حق را خدا تعیین کند چون مستلزم تسلسل است. من می گویم برای تعیین این حقوق چه ملاکات بدیهی وجود دارد از نظر شما به هر حال امر به این مهمی و سرنوشت سازی باید 4 یا 5 تا ملاک برای تعیین داشته باشد یا نه؟ من اندکی که جستجو و و فکر کردم دیدم همه دعواها سر منشاش همین عدم توافق بر سر حقوق است مثلا مردی که دو زن دارد با زنش دعوایش می شود چون زن اول این حق را به مرد نمی دهد اما مرد این حق را به خود می دهد
1. بر من معلوم نشد تسلسل چطور ایجاب می شود. منظور شما حق در اخلاق بود، نه داشتن "صلاحیت" ادعای یک گزاره. // 2. منظورتان از بدیهی چیست؟ فیلسوفان اسلامی تعدادی گزاره مشخص را بدیهی اعلام کرده اند، منظورتان همان هاست؟ یا چیز دیگر؟ آیا این بدیهی بودن سلیقه ای نیست؟ اگر من گزاره ای را به عنوان مبنای اخلاق پیش روی همگان قرار دهم، همه می پذیرند که بدیهی است (یا نیست)؟