Dariush نوشته: میشود به من توضیح دهید رفتار فمنیستیِ فمنیستها در چه جایگاهِ قلیلتری نسبت به فمنیسم است که از تیغ انتقاد شما دور مانده؟!
این از فرنودسار میاید,
یعنی شما میتوانید فرنودانه نشان دهید یک آموزه نادرست است, ولی نمیتوانید رفتار پیروان یک آموزه را ببایست برآمدهیِ همان آموزه ببینید.
برای نمونه, اگر کسی ناخداباور بود ولی آدم میکشت, آیا میتوانیم ناخداباوری را انگیزانندهیِ آدمکشی بدانیم؟
اگر نه, پس بهمینسان نمیتوانیم رفتار فمینیستها را به خودی خود برآمده از فمینیسم بدانیم, مگرآنکه پیوند میان ایندو بخوبی نشان داده شود.
در اسلام هم کاری جز این نمیکنیم, نشان میدهیم آیهیِ قران (سرچشمه) چه میگوید, سپس پیروان بر پایهیِ آن چگونه میرفتارند, آنگاه آنرا مینکوهیم.
Dariush نوشته: خب پس چه؟ یک بام و دو هوا که نمیشود مهربد جان؟ از یک طرف در دفاع از کمونیسم چندین صفحه بنویسید، از طرفی بگویید که کمونیسم را نمیگویم خوب است؟
من کمونیست نیستم (تازه آغازیده ام به خواندن Das Kapital).
هر آینه, تا آن زمان چرا باید اینجا کسی سخن پادکمونیستی شما را بپذیرد, زمانیکه تنها خرد و فرنودِ آن این است که "آزمودیم نشد"؟
چگونه شما میتوانید:
١- زمان کوتاهی که کمونیسم آزموده شده.
٢- ستیز سرمایهدارانی که هزاران سال بهرهکشیدهاند.
٣- نبود پیوند علّی میان شکست کمونیسم و آموزههای آن.
٤- سوگیری گستردهیِ تاریخنویسان و گزارشگران که از سرمایهداری میایند.
٥- نادیده گرفتن دستآوردهایِ شوروی کمونیسم (دم دستترین آن, هواکیهن).
٦- بخت, شانس, ...
٧- ...
همهیِ اینها را نادیده بگیرید و تنها به شکست بسنده کنید؟
Dariush نوشته: کمی اندیشه کنید و اینقدر ما را به آنچه توی کتاب نوشته شده ارجاع ندهید. ما به رفتارِ کمونیستها گیر ندادهایم، به نمودِ بیرونیِ خودِ کمونیسم پرداختهایم. من از شما پرسیدم که چرا باید چشم را به شکستِ اجرای چندبارهی ایدههای کمونیستی با هزینههای بسیار گراناش بست و دوباره دچار دلباختگی واعتماد به آن شد اما شما به ازای آن مدام ما را به آنچه که خودمان از بر هستیم ارجاع میدهید. شر بودنِ سرمایهداری و بهرهکشی چیزی نیست که برایش لازم باشد به کلاس درس بروم.
خب این نگرش شماست. ولی همینجا کسانی مانند کوروش بیخدا یا [MENTION=313]iranbanoo[/MENTION] میگویند/میگفتند ایجور نبوده و سرمایهداری و بهرهکشی به خودی خود بد نیست.
پس اینجور هم نیست که همگی دربست پذیرفته باشند بهرهکشی از بیخ بد است.
Dariush نوشته: این چگونه سخنیست؟ ما نمیتوانیم گنیجنهای از تجربیاتِ تاریخِ جوامع انسانی را که بسیار هم گران بدست آمدهاند، به سببِ اینکه تفسیرپذیر هستند، نادیده بگیریم. برمبنای سخنِ شما ما هرگز نمیتوانیم پیرامونِ هیچ پدیدهی تاریخیی قضاوتی داشته یا عبرت بگیریم. همچنین خوشبختانه امروز میزانِ اسناد و مدارک پیرامونِ گندِ بالا آمده از کمونیسمِ عملی چنان است که انکارِ آنها شهامتِ احمدینژادی میخواهد!
شما میتوانید هر جور دوست دارید تاریخ بخوانید و تفسیر کنید, ولی تا زمانیکه پیوند میان ایدئولوژی و رفتار را ننمایانیدهاید, کارتان بی ارزش است.
چرا؟ زیرا بسادگی گفتیم میلیونها پراسنج و سامهیِ دیگر آنجا هستند که نه من میدانم, نه شما میدانید, نه در کتاب تاریخ آمده و نه تاریخنویس بدان آگاه بوده و همینجور نههایِ بسیار دیگر.
سپس اینکه گفتیم ما اینجا بی ستیز بیرونی که یک ایدئولوژی را نیازمودهایم, آنجا سرمایهداری همهیِ توان اش را گذاشته و میگذارد که کمونیسم پا نگیرد.
بردهداری همراستای بهرهکشی هم در همین ١٠٠٠٠ سال پیش بارها بار پا گرفته و هربار در پیِ جنگ و ستیزهای
خونین تا اندازهای برچیده شده است, که واپسین آن همین چند سد سال پیش بود و میتوانیم دیگر آنرا ریشهکن شده ببینیم.
اکنون اگر شما پیش از این ریشهکنی زاده شده بودید چه میگفتید, میگفتید هربار با
بردهداری ستیزیدهاند فرجام نداده, پس نباید با آن ستیزید و کاری آرمانگراینه و بیهوده است؟
اگر شما هم با بهرهکشی سر ناسازگاری دارید, خوب براستی شایستهیِ این نیست که نگاهی هم به آموزههایِ مارکس بیاندازید؟
پارسیگر