12-09-2014, 12:45 PM
مزدك بامداد نوشته: آفرین، این نکته ای است که همه ی خدایاران تا کنون از پاسخ بدان درمانده اند
و یک ورتش آن، همان " فرنود پتیاره" ( برهان شر ) است که چرا خدا از بیخ باید
شایندگی (امکان) بدی را بیافریند؟ چرا نمیتوانست از آغاز جهانی بسازد بهشتآسا؟
و اینکه از بیخ چرا باید جهانی میساخت و افرینشی انجام میداد و چه نیازی بدان داشت؟
که اکنون آفریدگان، در رنج و شکنجه گرفتار ان و در پی نان و و خانه و کار و همسر !
سگ دو بزنند؟ برخی میگویند از تنهایی حوصله اش سررفته بوده برای خودش تئاتر ساخت!
همه اینها از عوارض خلقت عقل و اعطای آن به انسان است، انسان را از طبیعت حذف کنید همه اشکالات خودبخود رفع می شود، نه رنجی باقی می ماند نه دردی
در عالم ماده همه چیز بی وقفه در حال شدن است و عقل مستثنا از این قاعده نیست و عقل برای شدن نیازمند درد و رنج و مکافات کشیدن است
حال چرا عقل را شده نیافرید باید گفت اولا که آفرید (ملائکه) ثانیا نشده اش هم اقتضای وجود داشت لذا او را هم آفرید.
البته اگر مبنای کار عناد باشد، بر هر میخی دبه ای قابل آویختن است !