11-24-2010, 02:52 AM
آیتالله مکارم شیرازی، در تفسیر نمونه، ذیل آیهیِ ۵۴ از سورهی آلعمران، چنین اظهار داشته است:
پاسخ در قالبِ چند نکته:
۱- ایشان ظاهراً مدعی هستند که برخلافِ «فارسی امروز»، در عربی، معنایِ اصلی واژهیِ «مَکْر»، «نقشههاى شيطانى و زيانبخش» نیست. این در حالی است که در تمام منابع بالا (که معتبرترین منابع هستند) تأیید شده است که نخستین معنای مکر در عربی همان خِدَاع و إحتیال (cunning, craftiness) هست. متأسفانه، به نظر میآید که جناب آیتالله خودْ، بهپیروی از خدای قرآن، در بیان معنای واژهیِ عربییِ «مَکْر»، به مکر و نیرنگ متوسّل شدهاند.
۲- ایشان مینویسند: «در قرآن مجيد نيز گاهى «ماكر» با كلمه «خير» ذكر شده مانند: «والله خير الماكرين» (خداوند بهترين چارهجويان است).» امّا، به نظر واضح میآید که «خیر» در اینجا بهمعنای نیکو و پسندیده یا سودمند نیست. بلکه، به این معناست که الله بهترین مکّاران هست؛ یعنی، الله در مکر-ورزی از همهی مکّاران برتر (و مهتر آنان) هست. (مثلاً، وقتی میگوییم کلینت ایستوود "بهترین بازیگرانِ فیلمهای وسترن" هست، به این معنا نیست که او تنها برای رضای خدا یا با نیّت خیر، فیلم وسترن بازی کرده است. بلکه، به این معناست که هیچ هنرپیشهی وسترنی به توانمندی او نتوانسته فیلم وسترن بازی کند و/یا شهرت او را کسب نماید.)
۳- ایشان چنان مینویسد: «در قرآن مجيد نيز گاهى «ماكر» با كلمه «خير» ذكر شده» که انگار بهتعداد متعدد چنین اتفاقی افتاده است. با این وجود، اگر اشتباه نکنم، در تنها مواردی که چنین آمده، همین عبارت «خَيْرُ الْمَاكِرِين» باشد.
۴- از همه مهمّتر؛ در پست نخستین این جستار توضیح دادیم که مورد تأیید واقع شدن مَکْر و نیرنگ در قرآن ثابت نمیکند که منظور از "نیرنگ"، در آن موارد، نیرنگ نیست. بلکه، چنین دریافت میشود که نیرنگ، در صورتیکه در جهت منافع اسلام و حکومت اسلامی باشد، خوب دانسته شده است. در شرع اسلام، نیرنگ موقعی نکوهیده شده که به ضرر اسلام یا حکومت اسلامی تمام شده، یا بهکار گرفته شده باشد.
۵- ایشان مینویسد: «منظور از آيه مورد بحث ...، اين است كه دشمنان مسيح با طرحهاى شيطانى خود ميخواستند جلویِ اين دعوت الهى را بگيرند، امّا خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد.» عبارتِ موردِ نظر چنین است: «وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ». ایشان آمده، در ترجمهی این عبارت، «مَکْر» نخستین را نیرنگ و نقشهی شیطانی ترجمه کرده است و «مَکْر»های بعدی را چارهجویی و تدبیر! با این وجود، از متن عبارت، کاملاً واضح است که «مَکْر» در تمام موارد به یک معنا بهکار رفته است: کافران "مکر کردند"، الله هم "مکر کرد." هیچ دلیلی ندارد که بیاییم «مَکْر» نخستین را "نیرنگ" معنا کنیم و «مَکْر»های بعدی را "تدبیر"؛ مگر اینکه ابتدا فرض بگیریم که قرآن وحی از جانب خدای واحد حقیقی است و از خدای واحد حقیقی سر-زدن «مَکْر» محال است. سپس، بر این مبنا، مدعی شویم که آری «مَکْر»های دوم و سوم در این عبارت به معنای تدبیر و چارهاندیشی هستند. (مغلطهی مصادره به مطلوب)
«مكر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مىفهميم تفاوت بسيار دارد. در فارسى امروز مكر به نقشههاى شيطانى و زيانبخش گفته مىشود؛ در حالى كه در لغت عرب هر نوع چارهانديشى را مكر مىگويند كه گاهى خوب و گاهى زيانآور است. در كتاب مفردات راغب، مىخوانيم: «المكر صرف الغير عما يقصده»؛ مكر اين است كه كسى را از منظورش باز دارند (اعم از اينكه منظورش خوب باشد يا بد).
در قرآن مجيد نيز گاهى «ماكر» با كلمه «خير» ذكر شده مانند: «والله خير الماكرين» (خداوند بهترين چارهجويان است) و گاهى مكر با كلمه سيىء آمده است، مانند: «و لا يحيق المكر السيىء الا باهله» (نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد كرد).
بنابراين منظور از آيه مورد بحث و آيات متعدد ديگرى كه مكر را به خدا نسبت مىدهند، اين است كه دشمنان مسيح با طرحهاى شيطانى خود ميخواستند جلویِ اين دعوت الهى را بگيرند، امّا خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد و نقشههاى آنها نقش بر آب شدند و همچنين در موارد ديگر.
منبع: http://ghadeer.org/qoran/t_nemona/j2/t20...tm#link466در قرآن مجيد نيز گاهى «ماكر» با كلمه «خير» ذكر شده مانند: «والله خير الماكرين» (خداوند بهترين چارهجويان است) و گاهى مكر با كلمه سيىء آمده است، مانند: «و لا يحيق المكر السيىء الا باهله» (نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد كرد).
بنابراين منظور از آيه مورد بحث و آيات متعدد ديگرى كه مكر را به خدا نسبت مىدهند، اين است كه دشمنان مسيح با طرحهاى شيطانى خود ميخواستند جلویِ اين دعوت الهى را بگيرند، امّا خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد و نقشههاى آنها نقش بر آب شدند و همچنين در موارد ديگر.
پاسخ در قالبِ چند نکته:
۱- ایشان ظاهراً مدعی هستند که برخلافِ «فارسی امروز»، در عربی، معنایِ اصلی واژهیِ «مَکْر»، «نقشههاى شيطانى و زيانبخش» نیست. این در حالی است که در تمام منابع بالا (که معتبرترین منابع هستند) تأیید شده است که نخستین معنای مکر در عربی همان خِدَاع و إحتیال (cunning, craftiness) هست. متأسفانه، به نظر میآید که جناب آیتالله خودْ، بهپیروی از خدای قرآن، در بیان معنای واژهیِ عربییِ «مَکْر»، به مکر و نیرنگ متوسّل شدهاند.
۲- ایشان مینویسند: «در قرآن مجيد نيز گاهى «ماكر» با كلمه «خير» ذكر شده مانند: «والله خير الماكرين» (خداوند بهترين چارهجويان است).» امّا، به نظر واضح میآید که «خیر» در اینجا بهمعنای نیکو و پسندیده یا سودمند نیست. بلکه، به این معناست که الله بهترین مکّاران هست؛ یعنی، الله در مکر-ورزی از همهی مکّاران برتر (و مهتر آنان) هست. (مثلاً، وقتی میگوییم کلینت ایستوود "بهترین بازیگرانِ فیلمهای وسترن" هست، به این معنا نیست که او تنها برای رضای خدا یا با نیّت خیر، فیلم وسترن بازی کرده است. بلکه، به این معناست که هیچ هنرپیشهی وسترنی به توانمندی او نتوانسته فیلم وسترن بازی کند و/یا شهرت او را کسب نماید.)
۳- ایشان چنان مینویسد: «در قرآن مجيد نيز گاهى «ماكر» با كلمه «خير» ذكر شده» که انگار بهتعداد متعدد چنین اتفاقی افتاده است. با این وجود، اگر اشتباه نکنم، در تنها مواردی که چنین آمده، همین عبارت «خَيْرُ الْمَاكِرِين» باشد.
۴- از همه مهمّتر؛ در پست نخستین این جستار توضیح دادیم که مورد تأیید واقع شدن مَکْر و نیرنگ در قرآن ثابت نمیکند که منظور از "نیرنگ"، در آن موارد، نیرنگ نیست. بلکه، چنین دریافت میشود که نیرنگ، در صورتیکه در جهت منافع اسلام و حکومت اسلامی باشد، خوب دانسته شده است. در شرع اسلام، نیرنگ موقعی نکوهیده شده که به ضرر اسلام یا حکومت اسلامی تمام شده، یا بهکار گرفته شده باشد.
۵- ایشان مینویسد: «منظور از آيه مورد بحث ...، اين است كه دشمنان مسيح با طرحهاى شيطانى خود ميخواستند جلویِ اين دعوت الهى را بگيرند، امّا خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد.» عبارتِ موردِ نظر چنین است: «وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ». ایشان آمده، در ترجمهی این عبارت، «مَکْر» نخستین را نیرنگ و نقشهی شیطانی ترجمه کرده است و «مَکْر»های بعدی را چارهجویی و تدبیر! با این وجود، از متن عبارت، کاملاً واضح است که «مَکْر» در تمام موارد به یک معنا بهکار رفته است: کافران "مکر کردند"، الله هم "مکر کرد." هیچ دلیلی ندارد که بیاییم «مَکْر» نخستین را "نیرنگ" معنا کنیم و «مَکْر»های بعدی را "تدبیر"؛ مگر اینکه ابتدا فرض بگیریم که قرآن وحی از جانب خدای واحد حقیقی است و از خدای واحد حقیقی سر-زدن «مَکْر» محال است. سپس، بر این مبنا، مدعی شویم که آری «مَکْر»های دوم و سوم در این عبارت به معنای تدبیر و چارهاندیشی هستند. (مغلطهی مصادره به مطلوب)
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)