07-25-2015, 06:45 AM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "و قل للذین لا یؤمنون اعملوا علئ مكانتکم انا عاملون و انتظروا انا منتظرون ""هم بگو برای همانان نباشد باور می کنند انجام دهید بر جایگاه گشته تان چونیم انجام دهندگانی هم چند بنگرید چونیم چندنگرنده گشته گانی"
kourosh_iran نوشته: بنظر من، بدبخت را در درجهء اول خود الله بدبخت کرده است!اگر مردمی قدرت دفاع از خودشان را نداشتند و ظالمی قوی تر بدانها ظلم کرد، خب این کار الله است!اما ادیان در این مانده اند! ریده اند! فقط الله می آید مثلا در قرآن ادعا میکند که من قادر مطلق هستم، من مهربان و عادل هستم، بخشنده ام و غیره.اگر الله براستی بود و اینطور بود که خودش میگوید، مذهبیون میگویند، پس چرا این همه در جهان مظلومان و ضعیفان بدبخت میشوند سالها و حتی یک عمر رنج میکشند کشته میشوند و کسی هم به کسی نیست؟پس الله برگ چغندر است؟ با آن همه قدرت و ادعایش!اگر من قدرت دفاع از مظلومی را داشته باشم، اگر جای الله بودم قدرت مطلق داشتم، میتوانستم، خب بهشان کمک میکردم. ولی اکنون که ندارم و میبینم t همین زندگی شخصی خودم را یک حداقلی هم بتوانم سر و سامان بدهم کلی کار کرده ام و توانم از خودم فراتر نمیرود، پس دیگر هیچ. فلسطین را هم فراموش خواهم کرد، و البته همچنین الله را. تمامی خدایان تمامی ادیان را.شیاطین همه جا هستند. ظلم و بدبختی همه جا هست. من از وقتی کودک بودم در زندگی خودم در همین کشور در همین جامعه همه جور ظلم و شیطان و بدبختی و فلاکت دیده که پاره ای بر سر خودم خانواده ام آمده است. اما الله چه کرد؟ اسلام چه کرد؟ خود چه توانستم بکنم؟ بدون قدرت چه کاری از کسی برمی آید؟ باید یا حمایتی از قدرتی بالاتر باشد قدرت بالاتر دخالت کند به دوش بگیرد و یا خود آن موجود قدرت کافی داشته باشد تا بتواند کاری بکند.خودم اکنون در این سن هنوز عزب مانده ام، تحت فشار هستم، چرا، چون دیدم چارهء دیگری ندارم، باید انتخاب کنم میان شکنجه ها و رنج ها و محرومیت ها. انتخابی کردم که کنترل بیشتری اطمینان بیشتری بر زندگی ام داشته باشم، و به دید خودم کمترین رنج و شکنجه را متحمل شوم، و دیگر هرگز بر وجود چیزی به اسم الله و هر اسم دیگری که میخواهد داشته باشد تکیه نکنم امید نبندم. تاجاییکه میتوانم!اصولا الله ای که در قرآن هست در اسلام هست، موجودی متناقض و خود مخوف و ظالم است! چطور میتوان بدان اعتماد و امیدی بست؟ حال بگذریم که در عمل چیز زیادی از وجودش از خاصیتش دیده نمیشود!اما من از معنویت و مشترکات تاحدی اعتقاد دارم چون فکر میکنم تاثیرات عملی مصداق های عینی در جهان واقعی دیده ام. اما اینها نیز در کنار قدرت خودم با عقل و اراده و تمهیدات خودم بوده اند، وگرنه فکر نمیکنم به هیچ روی کفایت میکردند.جهان، زندگی، سوال بزرگ بی جوابیست. و شاید تا ابد همینطور خواهد ماند. اما من یاد گرفتم که دیگر نترسم، و امید واهی نبندم. که این ترسها و امیدها و توهمات خود مولد ضعف و رنجند.اما بهرصورت تا میتوان نباید در برابر ظلم بی تفاوت بود، چراکه ظالم بهرحال کل جهان را خراب میکند، و ممکن است روزی سراغ خود ما هم بیاید یا کسانی منشاء گرفته الهام گرفته از آنها بیایند. ظلم و فساد و انتشار می یابد. شکی نیست که اسرائیل و صهیونیسم، تنفرانگیز است! و باید سعی کرد از قدرت یافتن آنها از گسترش یافتن این غده جلوگیری کرد. ولی بیش از توانم، بیش از آنچه که طبیعت واقعا هست، امکان هست، من نه ادعایی دارم و نه توانی و نه خویش را چه بصورت فیزیکی و چه بصورت روحی/روانی برای این واقعیات رنجور خواهم کرد.شماها که باور به خداوند هم روزِ رستاخیز ندارید بر جایگاه خود انجام بدهید ما ها که باورمند به خداوندیم هم روز رستاخیز را باور می داریم هم انجام دهندگانیم هم شما ها بنگرید ما هم چشم براهیم می نگریم ،پناه بر خداوند پر توانِ دانا