06-04-2012, 04:27 PM
روزی غوره النقی به خدمت امامنا نقی (ريال) رسید و گفت: امامنا شنیده ام روزی تنی چند از شیعیان خدمت پدرت صادق رسیدند و خود را از جان نثاران و پایبندان او خواندند و امام نیز به غلامش فرمود تنور را بیفروزد و بعد از آنان خواست وارد تنور شوند. که همگی به حکم عقل سرباز زدند. سپس امام از غلامش خواست چنین کند. غلام نیز چنین کرد. و وقتی پس از ساعتی میهمانان تنور را چک کردند، بدیدند که غلام میان آنش نشسته و صحیح و سالم قرعان می خواند.
غوره النقی پرسید: امامنا آیا چنین است؟
امامنا(ريال) اندکی بر چشمان سرشار از سوال وی خیره شدند و سپس فرمودند:« یا غوره! صادق پدرم بود و اکنون من نقی پسر او می گویم که برو به درون تنور.»
غوره النقی سری به احترام تکان داد و سپس به درون تنور پرید.
ساعتی بعد همانطورکه دود خشتک غوره النقی سامرا را پر کرده بود، امامنا نقی(ريال) سری تکان داده زیر لب فرمودند:« اگر نمی پرید باید کم کم نگران میشدم که قیام نقویون دارد نزدیک میشود. ولی حالا که پرید می دانم که حداقل تا 1440 سال سلطنت خاندانم پایدار خواهد ماند.
سپس حضرتش از جا بلند شدند و جهت تغییر مذاق راهی آب انگور فروشی سر گذر شدند.
******************************
انّ الله جمیع و یحبّ الجماع
قرعان نقید، ویرایش یکم
******************************
ابو لاشی بر امام نقی(ع) وارد شد و از ایشان پرسید: ای مولای من، برخی میگویند همگی ادیان و پیامبرانشان، یک غأئط هستند، آیا این حرف درست است؟؟
حضرت پاسخ دادند: به خدای واحد قسم که این حرف بی خردان است. آنها که چون چهار پایان صمم بکم هستند... اگر خوب در غأئطهای مختلف بنگرند، خواهند دید که بسیار با هم تفاوت دارند، حتی غأئط یک شخص هم در دو نوبت تفاوتها دارد. اصلا، بر اساس این اختلاف هاست که پزشکان از طریق آزمایش میتوانند، بیماریها و انگلها را تشخیص دهند و این نشانه هایی است برای آنان که میاندیشند...
پاسخ امام نقی(ع) در تفاوت ادیان با استفاده از ادبیات قرآنی...
*******************************
روزی امام نقی که مشغول گلگشت و هواخوری در صحرا بودند متوجه حاج زنبور عسل شدند که دنبال چیزی میگردد،امام جلو رفته و علت را جویا شدند
حاج: یابن رسولولا دنبال مادرم میگردم و پدرم هم فوت کرده است.
امام نقی بعد از شنیدن این جمله با لبخندی بر لب موبایلش را خاموش کرده و با حاج زنبور عسل سفر دور و درازی را برای یافتن مادر حاج آغاز کردند.
(امام نقی و کمک به ایتام):
غوره النقی پرسید: امامنا آیا چنین است؟
امامنا(ريال) اندکی بر چشمان سرشار از سوال وی خیره شدند و سپس فرمودند:« یا غوره! صادق پدرم بود و اکنون من نقی پسر او می گویم که برو به درون تنور.»
غوره النقی سری به احترام تکان داد و سپس به درون تنور پرید.
ساعتی بعد همانطورکه دود خشتک غوره النقی سامرا را پر کرده بود، امامنا نقی(ريال) سری تکان داده زیر لب فرمودند:« اگر نمی پرید باید کم کم نگران میشدم که قیام نقویون دارد نزدیک میشود. ولی حالا که پرید می دانم که حداقل تا 1440 سال سلطنت خاندانم پایدار خواهد ماند.
سپس حضرتش از جا بلند شدند و جهت تغییر مذاق راهی آب انگور فروشی سر گذر شدند.
******************************
انّ الله جمیع و یحبّ الجماع
قرعان نقید، ویرایش یکم
******************************
ابو لاشی بر امام نقی(ع) وارد شد و از ایشان پرسید: ای مولای من، برخی میگویند همگی ادیان و پیامبرانشان، یک غأئط هستند، آیا این حرف درست است؟؟
حضرت پاسخ دادند: به خدای واحد قسم که این حرف بی خردان است. آنها که چون چهار پایان صمم بکم هستند... اگر خوب در غأئطهای مختلف بنگرند، خواهند دید که بسیار با هم تفاوت دارند، حتی غأئط یک شخص هم در دو نوبت تفاوتها دارد. اصلا، بر اساس این اختلاف هاست که پزشکان از طریق آزمایش میتوانند، بیماریها و انگلها را تشخیص دهند و این نشانه هایی است برای آنان که میاندیشند...
پاسخ امام نقی(ع) در تفاوت ادیان با استفاده از ادبیات قرآنی...
*******************************
روزی امام نقی که مشغول گلگشت و هواخوری در صحرا بودند متوجه حاج زنبور عسل شدند که دنبال چیزی میگردد،امام جلو رفته و علت را جویا شدند
حاج: یابن رسولولا دنبال مادرم میگردم و پدرم هم فوت کرده است.
امام نقی بعد از شنیدن این جمله با لبخندی بر لب موبایلش را خاموش کرده و با حاج زنبور عسل سفر دور و درازی را برای یافتن مادر حاج آغاز کردند.
(امام نقی و کمک به ایتام):
سنده سگ تو کس و دهن حضرت زهرا جده جنده سیدهای اولاد پیامبر اسلام.
تمام کادر وزارت اطلاعات و بسیج و سپاه پاسداران و پلیس و انتظامی و حراستی ایران و مزدورانشان بدون استثنا مادر جنده هستند.