در نقل است که روزی سنِکا فیلسوف رومی برای مباحثه نزد امام نقی (ع) آمد. سنکا گفت: ای نقی مذهب از دید عوام حقیقت، از دید عقلا کذب و از دید فرمانروایان کارآمد است.
امام نقی لختی نگریستند و بعد ذوالنقار مبارک را به مردمی که گوش می دادند دادند و فرمودند که خدا می خواد تا سنکا را به چند قسمت مساوی تقسیم کنند تا همه بدانند که او اشتباه می کند.
سنکا تا ایمان بیاورد تکه تکه شده بود.

امام نقی و مباحثات فلسفی در دوران باستان - دکتر الهی نقشه ای.



*****************************


نقل است امام (ع) شبها به دور از چشم دیگران از خانه خارج میشدند و به محلههای فقیرنشین سامرا می رفتند… خانه ها را یک به یک در میزدند و فرار میکردند...

نقل است که روزی یکی از دانشمندان سامرا در ولایت امام نقی (ع) شک کرد. پس موضوع را با مادرش در میان گذاشت و مادرش به وی اطمینان داد که برخلاف معتقدان به ولایت، نقی پدرش نیست و می تواند این موضوع را با تست dna هم ثابت کند.


**************************


[attach=config]432[/attach]

[ATTACH=CONFIG]433[/ATTACH]


هر از چندگاهي فرستادگان خدا حرف هاي ناحساب مي زدند كه در چُرتكه پامنبري ها نمي گنجيد پس خدا از سر مرام و معرفت بازي، قوانين سيستمي و منطق و فلسفه و فيزيك و رياضي اش را نقض مي كرد تا كساني كه آن كرامات و معجزات را تكذيب مي كردند حرامزاده لقب گيرند.

(از سلسله بدآموزي قصه هاي هانس كريستين آندرسون در بارگاه ملكوت)

اشاره به قصه ای که دو خیاط پادشاه را گول زدند که لباسی برایش میدوزند که حرام زاده ها نمی بینندش و پادشاه را لخت در خیابان فرستادند.

فحاشی در قرآن:

[ATTACH=CONFIG]434[/ATTACH]

نقی بین دجله و فرات یک کشتی ساخت، سپس از هر حیوان یک جفت سوار آن کرد. شمقدر را از دل کوه ثمود بیرون کشید و در قسمت وی آی پی نشاند. بعد عصایش را زمین انداخت تا بقیه حیوانات باقی مانده را بخورد. سپس با معجزه معکوس دجله و فرات را به هم متصل کرد و کشتی روی آب افتاد. آنگاه عذاب الهی نازل شد و بر سر مردم سنگ بارید و همه به فاک رفتند.
نقی در ادامه خورشید را دو شقه کرد و دستش را در خشتکش کرد و در آورد. دستش مانند ستاره ای می درخشید و نور کشتی را تامین می کرد. اما ناگهان در اثر جماع دو دایناسور، کشتی چپه شد و نقی در شکم یک ماهی افتاد و مجبور شد سالها مثل یونس آن جا زندگی کند....

داستان علوی پسند - اثر نقی

سرانجام مسلمانان بر علیه نقویون متحد شدند و سپاهی گران برای جنگ به راه انداختند. پس از مشاوره با شمقدر(س)، نقی(ع) به میان مسلمین رفته و از دو نفر اول پرسید: مذهب شما چیست؟
یکی گفت شیعه و دیگری گفت سنی.
نقی گفت: کدام بر حق است؟
یکی گفت شیعه و دیگری گفت سنی.
ناگهان این دو به هم نگاه کردند و سر شیعه و سنی دعوایشان شد. از سوی دیگر هم وهابیون و سلفی ها و اسماعیلیون و ... آمدند و خلاصه کار بالا گرفت تا جایی که سپاه اسلام یکدیگر را تارومار کردند. آخرین بازمانده را هم خود حضرت(ع) با طیب خاطر با ذوالنقار نصف کرد و آتش این فتنه هم به تدبیر نقی(ع) خاموش شد.

سیره نقوی، در باب وحدت اسلامی



****************************


اندازه خر دجال نباید آنچنان باشد که علمای شیعه می گویند.
اگر خر دجال 40 متر طول و 15 متر عرض و 90 متر ارتفاع داشته باشد , قادر نخواهد بود که میان کوه ها عبور کند و بول و پشکل او امت منتظر مهدی را خفه خواهد کرد.
پس به این نتیجه می رسیم که اندازه خر دجال باید کمتر از این حد باشد



****************************


نقل است که امام نقی (ع) چنان در انجام اعمال ثواب از دیگران سبقت می گرفت که چندیدن بار به علت سبقت غیرمجاز توسط پلیس سامرا بازداشت و به زندان عباسیون افتاد.

تذکره النقی/ 532

نقل است که یکی از غذاهای مرد علاقه آن امام هُمام (نقی (ع)) بال کباب شده بود. لذا هرگاه آن بزرگوار به معراج می رفتند تعدادی از فرشتگان بارگاه الهی را شکار کرده و سپس در زیر درختان بهشتی نشسته و "بال فرشته کبابی" میل می نمودند.

تذکره النقی/ ص 334



**************************


ابولاشی از امام نقی (ع) سوال کرد : اماما , اگر من مسلمان بمیرم به راستی 72 حوری زیبا روی در بهست به من داده می شود ؟
امام پاسخ دادند خیر و سپس ابو لاشی را دو نیم کردند .
دیگران سوال کردند که چرا خیر ؟ و چرا دو نیم کردی این بنده خدا را ؟
نقی پاسخ داد : خیر زیرا سهم امام را فراموش کرده بود و از این رو مرد که فرصت نکند شک بورزد و به خاطر چند حوری , غیر مسلمان بمیرد و سهم امام ما به فنا برود ...
این حدیث به دلیل ماله کشی در هیچ کتابی به چاپ نرسید

نقل است که یکی از غذاهای مرد علاقه آن امام هُمام (نقی (ع)) بال کباب شده بود. لذا هرگاه آن بزرگوار به معراج می رفتند تعدادی از فرشتگان بارگاه الهی را شکار کرده و سپس در زیر درختان بهشتی نشسته و "بال فرشته کبابی" میل می نمودند.

تذکره النقی/ ص 334



**************************


ابولاشی از امام نقی (ع) سوال کرد : اماما , اگر من مسلمان بمیرم به راستی 72 حوری زیبا روی در بهست به من داده می شود ؟
امام پاسخ دادند خیر و سپس ابو لاشی را دو نیم کردند .
دیگران سوال کردند که چرا خیر ؟ و چرا دو نیم کردی این بنده خدا را ؟
نقی پاسخ داد : خیر زیرا سهم امام را فراموش کرده بود و از این رو مرد که فرصت نکند شک بورزد و به خاطر چند حوری , غیر مسلمان بمیرد و سهم امام ما به فنا برود ...
این حدیث به دلیل ماله کشی در هیچ کتابی به چاپ نرسید

در حالی‌ که امام نقی‌ (ع) در حال تبلیغ دین اسلام بودند و می‌‌فرمودند: الله، عادل و رحمان است و بسیار مهربان،

رهگذری که این سخنان را می‌‌شنید، ناگهان فریاد زد: هوووی ریشو!!، این حرفا کدومه!! الله شما که پیش فرضش جهنم است، حالا هر کی‌ اسلام آورد ممکن است به بهشت برود... با فرستادن ۱۲۴ هزار تا پیغمبر که مردم رو گیج کرده که کدوم دین حق است، از طرفی‌ با نفرستادن حتی یک پیغمبر به بیشتر نقاط دنیا، هیچ برنامه ای‌ به آنها نداده... حرفش هم که تو قرآن اصلا منطقی‌ نیست که غیر مسلمانان را جذب کند...این یعنی‌ اینکه خود لله می‌خواهد مخلوقاتش به طور پیش فرض به جهنم بروند ...حالا‌ ای مرد ریشو بگو این الله کجاش عادل و مهربون است...
نقل است، اصحاب حضرت را دیدند که هنگ کرده و دشداشه خویش را زرد نمود...

امام نقی‌ (ع) و مصائب



*******************************


قالَ سوسَن بَعدِ خٌلف وَعدَِها النَقی عَلی خَریدِ الالنگو:
معجزه شیعیان ساختن بت هایی است که حرف میزنند سوگند میخورند و به آسانی آب خوردن دروغ میگویند.

منشا انواع –باب تکامل بت از نوع سنگی به انسانی-مبحث امامت و مرجعیت-جلدزرده نقوی

آورده اند هربار امام در مناظره های اسلامی با دانشمندان در باب معرفی و تائید اسلام از راه خواندن آیات قرآن و احادیث کم می آورد ؛
نامه ها و مکاتبات بزرگانی چون گاندی , آینشتین , لئو تولستوی , ویکتور هوگو گوته و غیره را به عنوان سندی برای اثبات اسلام مثال میزد .

یکبار یکی از دانشمندان پرسید یابن رسولولو پس چرا همۀ این افراد که ارادت خود را به نحوی به اسلام نشان داده اند نا مسلمان مرده اند و حتی یک نفر از آنها مسلمان نشده ؟
امام که بوی فیوز علم لدنش بلند شده بود و به شدت احساس رسوایی میکرد فرمود: به هر جهت لا اکراه فی الدین سپس چهرۀ رحمانی اسلام را به وی نشان داد .

اسلام شناسی بالینی / مرتضی مقعّدی



****************************


روزی "صحابه ای از بلاد پارس" در مسجد سامرا و در حضور جماعت زیادی از جمله خود معتصم عباسی ملعون بعد از خطبه های دشمن شکن نماز جمعه خدمت امام رسید و بدون مقدمه از ایشان پرسید : یاابن رسولولو از جدّ تان رسول نقل در خبر متواتر است که:

<<هر مؤمن که شهید می شود در بهشت قصری انتظارش را می کشد که در آن قصر70حجره است و هر حجره دارای 70 تخت است و بر هر تختی 70 فرش گسترانده اند و بر هر فرشی 70 حوری نشسته و انتظار آن شهید کشته شده در راه اسلام را میکشد.<<

من ریاضی دان نیستم ولی ؛با بررسی این سخن و با یک ضرب سادۀ ریاضی می توان به این نتیجه رسید که بر طبق سخنی که از رسول خدا نقل شده، 7 به توان 4 حوری یعنی رقمی معادل 24.000.000 بیست وچهار ملیون حوری فقط در انتظار یک شهید اسلامی می باشند. با فرض اينكه هر كدام از فرشها 6 متر مربع باشد مساحت كل فرشها ميشود 2058000 مترمربع با در نظر گرفتن 20% راهروها و راه پله و فضاهاي بدون فرش، مساحت كاخ 2469600 متر مربع به دست مي آيد كه مي شود عمارتي با زير بناي 200 متر در 200 مترو 62 طبقه به ارتفاع 186 متر پر از حوري فقط براي يك شهيد اسلامي.

با فرض اينكه شهيد مورد نظر به هر حوري يك ساعت سرويس دهي نمايد بعد از 2740 سال كار بدون وقفه نوبت به آخرين حوري مي رسد!!!! و آیا این موضوع کمر "تیرانازوروس" 700 تنی –که در حدیث بلاتشکیک صیغه مضارع هم از او نام برده شده !- نمی خواهد ؟ آخه چطوری می شه؟
که در همین موقع نقی دیگر نتوانست کظم غیظ نماید و بدون هیچ پاسخی ذوالنقار از نیام بر کشید و ایندفعه به جای دو نیمه مساوی او را به 24 ملیون قطعه تقسیم نمودند . و فرمودند :اینطوری؟!

نقی و عکس العمل های غیر معقول در پاسخ به شبهات(منبع حدیث اصلی آیت اللللله دستغیب شیرازی – کتاب معاد )