01-18-2012, 06:37 PM
مهربد نوشته: راسل گرامی سخن من هم همین است.
اصول اخلاقی ما همان ارزشهای ما هستند و اینکه چه ارزشی (هنجار، اخلاق، قانون) ارزش جنگیدن دارد و چه ارزشی خیر را سیستم ارزشگذاری ما میگوید.
در نمونهات که میگوید ما بایستی با اسلامگرایان سازش کرده و دست به خودسانسوری بزنیم (و آزادی بیان را فدای سازش کنیم) چرا که
تعاملات آدمی (interactions) باارزشتر از هر چیز دیگر است، خود در حقیقت یک سیستمارزشگذاری پنهان است که ماهیتش را آشکار بیان نکرده است (implicit).
این همان دیدگاهی است که میگوید همه سیستمهای ارزشگذاری و اخلاقی به یک اندازه معتبر هستند و نباید هیچیک را به دیگری اولویت داده و رویکرد ما بایستی همواره، سازشمندانه باشد.
فکر میکنم آنچه درباره "برعکس بودن" گفتی باشد.
این هنوز سیستم ارزشگذاری نخستینی که ما میبایستی بپذیریم نیست. پایهایترین و نخستین سامانه ارزشگذاری
ما باید منطق باشد و هر سیستم ارزشگذاری دیگری روی آن پیادهسازی شده باشد (پیادهسازی تا مادامیکه اصول پایهای را نقض نکند).
این سیستم منطقی باید همان چیزی باشد که همه ما روی آن همرای بوده و در جایگاه یک پروتکل بنیادین برای همزیستی بپذیریم.
الان فکر میکنم بیشتر متوجه نظر شما شدم مهربد گرامی.درست میگویید که همین نظر نسبیت فرهنگی اخلاق خود یک سیستم اخلاقی میشود.
من در انچه درباره اخلاق گفتید تمایز بین "هست" و "باید" را ندیدم و فکر میکنم چنین تفاوتی هم قائل نیستید.درست است؟
البته باید توجه کنیم که با اینکه سیستم حل و فصل اختلافات اخلاقی خود یک پرسش اخلاقیست ولی در سیستم لیبرال دموکراسی راه حل آن گفتگو و بحث آزاد است و از این نظر آزادی بیان ارزش است.در اینجا کسی که طرف مسلمانان را در بحث آزادی بیان میگیرد بیش از اختلاف درونی سیستم بلکه سعی در تغییر سیستم (بنفع خلافت اسلامی برای مثال) دارد.بیخود نیست که بند اول قانون اساسی آمریکا آزادی بیان و ادیان است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound