01-18-2012, 01:05 AM
Russell نوشته: سخن من هم این بود که شما سر این واژه با بانیان لیبرالیسم مشکل دارید و ان کسانی که از این واژه استفاده میکنند از خود ابداع نکرده اند،هر چند که این واژه نادرست باشد یا بطور نادرست و توهین آمیز استفاده شده باشد.
Russell نوشته: نخست مهربد گرامی اینکه بازهم شما این واژه سارش را در معنای همان تحمل بکار میبرید.یعنی شما خود را راضی میکنید که چیزی که مطابق میل شما نیست(تماشای دو همجنسگرای مرد) را تحمل کنید.
در حقیقت اینگونه نیست. دو مفهوم سازش و برتابیدن (تحمل کردن) کاملا ناهمتا هستند. در برتابیدن (tolerance) یا تحمل کردن، میل به دگرگونی همواره حاضر است (necessity)، ولی در سازش بایسته نیست.
برای نمونه، وضعیت کنونی ایران ناگُوار بوده و مردم ایران آن را "تحمل" میکنند (و در نخستین فرصتی که دست بدهد آن را دگرگون خواهند کرد)، و پس با آن سازش نکردهاند (نپذیرفتهاند که زندگی همواره همینگونه بماند).
پس چنانکه میبینید، سازش کردن در خود تغییر و دگرگونی ندارد، ولی برتابیدن و تحمل، یک فرآیند دگرگونی آهسته و خُفته (بالقوه) است که هنوز پُتنسیال اَنجامی پیدا نکرده است.
ما شرایط ناگوار، چیزهای ناخوشآیند و رفتار دیگران را برتابیده و تحمل میکنیم، ولی در پی آن به دنبال دگرگونی شرایط، خوشآیند کردن چیزها و از سر باز کردن آن دیگران میرویم.
Russell نوشته: دوم و مهمتر اینست که دقیقن مساله همین است،یعنی تفاوت ارزشها و سلیقه ها. در مورد اول تفاوت در گرایش و سلیقه جنسیست و هم شما و هم آندو همجنسگرا کار غیر اخلاقی انجام نمیدهند.اما در موارد اخر مانند ختنه کردن کودکان یا پایمالی حقوق بحث اخلاقی مطرح است.طبیعتن کسی مدافع بجنگ رفتن بخاطر اختلاف سلیقه نیست.ولی صلح طلبی از آنجا معنی دار میشود که اخلاق نسبت به فرهنگ نسبی میشود.یعنی ختنه زنان در یک فرهنگ کار خوبیست در یکی نه.یا مسلمانان میتوانند بروند دادگاه خودشان را در انگلستان راه بیاندازند مطابق فرهنگشان و ما نباید مخالفت کنیم که مسلمانان شمشیر میکشند و انوقت ما میشویم جنگ طلب.بعبارت دیگر این عزیزان صلح طلب حاظر نیستند بر سر دردگیریهای اخلاق با دیگران وارد جنگ شوند و آن را اختلاف سلیقه میدانند.برای همین هم نتیجه اش میشود همین چیزی که الان در بین صلح طلبان میبینیم.یعنی بحث و تقکر و سیاست و فلسفه را چیزهایی میدانند مضر که بیدلیل باعث جدایی انسانها هستند و ارزش ایستادگی و مقاومت ندارند.
این گفتهها درست هستند، ولی من نمیتوانم آن را از چشم سازشمندی و صلحجویی ببینم. همه اینها به این بازمیگردد که ما فرآیند ارزشدهیمان را چگونه انجام دهیم.
روشن است که اگر سیستم ارزشدهی ما دینی باشد، ارزشگذار یک خدای نامرئی در آسمان میشود که به واسطه کتاب خود به ما میگوید چه چیزهایی خوب هستند (بایستی
سازگاری نشان داد: ختنه کردن پسران در اسلام، حجاب اجباری، گرفتن مالیات اسلامی از پیروان دیگر ادیان و ...) و چه چیزهایی بد هستند و بایستی ستیز کرد (همجنسگرایی، آزادی بیان، سکس و ..)
در اینجا آن چیزی که دشواریساز است نه رویکرد سازشگرایی (approach)، که سیستم ارزشدهی ما است.
.Unexpected places give you unexpected returns