04-03-2012, 08:58 PM
ولی اینهمه لزوم مساله آموزش راستگویی و دروغ نگفتن در ان زمان همچنان برای من مبهم هست. مخصوصا که در جامعه ای هم بوده که الان یکی از دروغگوترین جوامعه دنیا محسوب میشه. یعنی مردم ایران از کی یاد گرفتن که دروغ بگن و آیا ممکنه که یکی از راستگوترین جوامع در عرض 1400 سال به دروغگوترین جوامع تبدیل بشه؟ مهربد میگه راستگویی مفهوم گسترده ای داره و صرفا واقعیت گویی و حقیقت گویی نیست بلکه دعوت به نیکی محسوب میشه. ولی چطور میشه به جای دعوت به نیکی و رفتار نیک، واژه واقعیت گویی بکار برد وقتی که اولا اینکه همینجوری دعوت به واقعیت گویی (نیکی) کنیم که خیلی مبهم و نامفهوم هست و بسیار گسترده هست و هر کسی برداشت خودشو از واقعیت گویی (نیکی) داره. و ثانیا چطور میشه از واژه واقعیت گویی به جای نیکی و از واژه دروغ به جای بدی استفاده کرد وقتی که معنی تخصصی و خاص خودشون رو دارن که بسیار واضح و مشخص هست. مگر اینکه آنزمان واژه های دیگری به جای واقعیت گویی و راستگویی و همچنین دروغ به معنای امروز استفاده میشده. و در نتیجه اون حرف کورش هم که از اهورا مزدا میخواد سرزمینش رو از خشکسالی و جنگ و دروغ محفوط بداره هم مفهومی که از واژه دروغش امروزه برداشت میشه به کل معنیشو از دست میده. پس دیگه کسی هم نمیتونه بگه چرا مردم اینقدر دروغگو شدن وقتیکه اجدادشون براشون اینهمه دروغ نگفتن مهم بوده. چون منظور اجدادشون از دروغ نگفتن صرف ، یه چیز بسیار کلی دیگه بوده.نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه؟