04-02-2012, 07:01 PM
اینکه 2500 سال پیش مردم دروغ میگفتند در ایران یا نه فهمیدنش کار سختیه ولی فکر میکنم بین اخلاق و مدنیت و تمدن رابطه هستش،اگه اعتمادی بین انسانها نبود اساسن اجتماع انسانی نمیتونست شکل بگیره.در ایران هم راستی بنظر میرسه در گذشته آموزه اخلاقی مهمی بوده.هم در زرتشت میشه این تاکید رو دید و هم در فردوسی حالا چقدر این توصیه ها اخلاقی عمل میشده جرف دیگه ایه.
البته اینم درسته که یک چیزی تا پادش نباشه نمیشه تعریفش کرد.یعنی راستی بدون دروغ قابل تعریف نیست ولی خود مفهوم یا مقدار کم دروغ هم کافیه و از طرف دیگه انگیزه های شخصی برای دروغ گویی همیشه هست و از اون چیزهاییه دروغ که همیشه باهاش باید مبارزه کرد و مثل برده داری نیست که یکبار که از دستش خلاص شدی بشه گفت که مبارزه باهاش دیگه معنی نداره چون چیز بدیهی شده.
البته اینم درسته که یک چیزی تا پادش نباشه نمیشه تعریفش کرد.یعنی راستی بدون دروغ قابل تعریف نیست ولی خود مفهوم یا مقدار کم دروغ هم کافیه و از طرف دیگه انگیزه های شخصی برای دروغ گویی همیشه هست و از اون چیزهاییه دروغ که همیشه باهاش باید مبارزه کرد و مثل برده داری نیست که یکبار که از دستش خلاص شدی بشه گفت که مبارزه باهاش دیگه معنی نداره چون چیز بدیهی شده.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound