05-11-2015, 05:39 PM
m@hdi نوشته: حرفای من اندکی Justify میکنه کاری رو که من کردم ولی من هدفم انتقام از دنیا بود که نمادش شد اون دختر. اون دختر اگه شما رو سر کار گذاشت حداقل تحقیرتون نکرد ولی این دختر منو با رفتارهاش تحقیر کرد و یک بار در چت و همچنین در کافی شاپ تحقیرم کرد. (هرچند تو کافی شاپ هیشکی غیر از من و اون نبود!)
من کلا 20 ضربه چاقو بهش زدم تو گردن و پهلو و رون و سینه و شکم و دیگه یادم نمیاد که همه اینا بخیه خورد و خوب شد و لیزرش کرد اگه من دنبال انتقام گیری واقعی بودم به دنبال مرگش نبودم بلکه صورتشو خط خطی میکردم یا اسید پاشی میکردم که دیگه نتونه خودشو تو آیینه ببینه و شوهر گیرش بیاد ولی من وسیلم مرگ اون بود هدفم اعدام خودم بود و هدف هم همیشه وسیله رو توجیه میکنه حتی در مورد افرادی که میگن به این حرف اعتقادی ندارن.
من از زتدگی لذت نمیبرم و از بچگی لذتم بیشتر بازی های کامپیوتری بود و بعد از نوجوانی به مرور زمان تنها لذتم بازی های کامپیوتری شد. البته خواندن مطالب مفید علمی و فلسفی و مذهبی هم برای من جالبه همچنین اطلاعات عمومی ولی حقیقت اینه که کسی به جوانی که اطلاعات بالایی داشته باشه اهمیتی نمیده. توی دانشگاه هر موقع استادان بحث خارج از درس میکردن من متکلم وحده میشدم! یک بار انقدر خوب صحبت کردم که استاد گفت برای من دست بزنن! ولی توی جمع های داخل دانشگاه مثل جمع های خانوادگی و دوستان ملت همش حرفای چرت و پرت میزنن و اصولا جایی برای من توی هیچ جمعی نیست! وقتی پسر واقعا باسواد شما گیر نمیاری دختر باسواد پیدا کردنش غیر ممکنه و بخاطر همین من اصلا دنبال رابطه با جنس مخالف نمیرم و همین خودش خیلی از لذت های زندگی رو از من میگیره.
در کل اگه بخوام بگم لذت اصلیم توی 10 سال اخیر چی بوده باید بگم فقط بازی های کامپیوتری! برای اینکه بفهمید من دیگه از بازی های کامپیوتری در طول این 3 سال که از اون درگیری و بستری شدن من میگذره لذتی نمیبرم فقط بهتون آمار 5 سال اخیرمو میدم. در 2 سال قبل ار بستری من بیش از 40 بازی رو انجام دادم در حالی که درگیر دانشگاه بودم ولی در طول این 3 سال که کاملا وقتم آزاد بود کمتر از 10 بازی! که همین تعداد بازی هم واقعا برایم مثل گذشته لذت بخش نبود.
با توجه به جمیع جوانب من فقط آخرین راه حل را روبروی خودم میبینم یعنی خودکشی.
من به این تجربه رسیدم که تلافی بهترین راه برای تسویه حساب نیست اصلا به چه حقی احساس مالکیت روی دختره کردی؟ خودش عقل داره شعور داره و میتونه برای خودش تصمیم بگیره، بعد هم زیادی شلوغش کردی یه دوستی ساده بینتون بوده. دیگه اون دوران خشکی مقدسی تموم شده که دوست دختر رو فقط برای خودت بخوای دختر و پسر میتونن با چندین نفر چه دختر و چه پسر همزمان دوست باشن. تعهد و خیانت نکردن فقط در ازدواج صدق میکنه آنوقت هم اگر زن خیانت بکنه باز هم حق نداری سلاخی بکنی مملکت قانون داره و باید تابع قانون کشورت باشی و خسارتی که بهت وارد شده را مطالبه کنی و نه بیشتر. من فکر میکنم مشکلت با رفتن سر کار حل میشه کار باعث میشه که دنباله آدمای بیارزش نری و برای خودت یک اعتباری توی بازار دست و پا کنی. تا کی میخوای بشینی تو خونه و گیم بازی کنی حتی اگر کار با درآمد کم هم برات جور بشه برو کار کن تا اینکه یه فرصت کاری بهتر جور بشه. همینطور که قبلا گفته بودم زندگی همش کون پارهگیه فکر نکن من و کوروش و mbk و بقیه داریم عشق و حال میکنیم من سرم رو تو کار گرم میکنم و از مطالعه لذت میبرم. اونها هم شیوه خواص خودشون رو دارن. احمقانهترین راه همون خودکشیه
من خیلی فوتبال و شنا رو دوست دارم :e106: هر دو اینها بدن را ورزیده میکنه مثل پلنگ میشی فرض و سریع و بدن انعطاف پذیر حتی توی کار کردن سرعت عمل رو بالا میبره شاید باورت نشه من تو دوران نوجوانی دو سانس پشت سر هم سالن فوتبال کرایه کرده بودیم من بیامان بدون توقف تو این 3 ساعت مثل اسب میدویدم خستگی ناپذیر بودم وحشی شده بودم اصلا هم مصدوم نمیشدم بدنم مثل آدامس انعطاف پذیر شده بود شنا هم میرفتم کل مساحت طولی استخر را زیر آبی میرفتم اما الان دیگه دوستان مثل قبل پایه نیستن ولی میخوام برنامه بچینم که ادامه بدم کون لق بقیه من نباید بخاطر اونها روحیهام رو ببازم خودم باید به فکر خودم باشم. تو هم سعی کن یه برنامه برای خودت پیاده کنی تنبل نباش، با هر چی حال میکنی و روحیت رو خوب میکنه انجام بده.