12-02-2013, 10:25 PM
folaani نوشته: آخه افکار و بیان خودم هم همزمان با مطرح کردن موارد و نوشتن و خوندن و بحث با دیگران شکل میگیره و دقیق و مستحکم میشه. ایده ها و شکل و انسجام کلی و دقیق و شکل بیان اونها به مرور به ذهن خودم هم میان. بخصوص که بخواد طوری باشه که بشه از نظر منطق و ارائه و اثبات به دیگران کامل باشه. خودم قبلش بصورتی میدونم که تاحدی شخصی و تجربی و درونی خودم هست؛ مثل اینکه یه چیزی میدونی درسته، درک میکنی، دریافت درونی داری نسبت بهش، ولی اگر بخوای توی قالب رسمی منطق بصورت کامل و دقیق و برای ارائه و اثبات بیاریش نمیتونی هنوز (نه اینکه اصلا نشه ولی از ابتدا ناگهان بخوای از صفر تا 100 رو بری کار سختی میشه).پیشنهاد من نیز مربوط به همان مراحل و روندی است که برای پرداختن به یک مساله طی می کنید. چه در خردورزی شخصی و چه در بحث و گفتمان.
بهرحال شاید فکر خودم هم کاملا در نهایت تکامل نبود، ولی بهش نزدیک بود در این زمینه.
معمولا بنده همینطور عمل میکنم. یعنی موقعی که افکارم به درجه ای نزدیک به پختگی و کمال و انسجام و استحکام و اطمینان میرسن اونا رو بصورت عمومی ممکنه مطرح کنم و در این جریان خودم هم انگار دارم تحقیق و تحلیل و محک های نهایی رو انجام میدم. شاید یجورایی مثل الگوی توسعهء نرم افزارهای بازمتن میمونه که بنظر من واقعا روشی بهینه و عاقلانه است. یعنی یه چیزی رو هنوز 100% کامل و قطعی نکردی منتشر میکنی بصورت عمومی تا با همفکری و کمک عمومی بتونی اون رو بصورت بهینه با سرعت و راحتی و اطمینان بیشتری به شکل صحیح و نهایی ای که واقعا درسته برسونی.
اگر مخالف نظرم هستید، فرنودتان چیست؟
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...