12-01-2013, 11:03 AM
It's all about pragmatism
وقتی میبینم بقیهء مردم ماشین دارن، حتی مثلا زنها و دخترها، ولی من ندارم، خب اول یه فکر و احساس مختصری میاد که چرا منم ندارم و عقب و محروم موندم، ولی بعد بلافاصله میبینم که درواقع من بر اونها برتری دارم و احتمالا خیلی خوشبخت تر هستم. چرا؟ چون من مجهز به قدرتهای اصیل و درونی بیشتری هستم. چون بدن من سالم و قویه. چون فکر و روان و جسم و روحمه که در درجهء اول مهمه، و ارزشمندترین سرمایه های هر انسانیه.
اونا پشت ماشین نشستن، در گرما با کولر، در سرما با بخاری، ولی خودشون اکثرا آدمهایی ضعیف تر از من هستند، و من اینو میبینم.
پس غصه نمیخورم که چرا ماشین ندارم، چرا گوشی فلان و بهمان ندارم، و حتی چرا کامپیوترم قدیمیه.
گرچه اینا رو داشتن بد نیست و میتونه مفید هم باشه و حتی در جهت کسب قدرتهای اصیل و درونی استفاده بشن، ولی رسیدن به اونا هم اغلب هزینه ها و ریسک های سنگینی داره که در درجهء اول باید توجیه بشن.
مثل همهء اون مردمی که به این چیزا رسیدن، ولی من میبینم، بر اساس تفکر و تجربهء خودم، که اونا ضعیف تر از من هستند و پیشرفت واقعیشون شاید خیلی کمتر از من بوده.
خب این روشنی و دقت تفکر و تسلط به روان خود، خودش یک قدرت اصیل و درونی مهمه.
جسم من پیشرفته ترین و بهترین ماشین منه.
و یک جسم سالم و قوی، که یک فرماندهء تیزبین و باهوش داره هدایتش میکنه، یک روان پرشکوه، یک ابرانسان، بسیار برتر و ارزشمندتر از تمامی داشته های برونی مردم مثل ماشین و ویلا و غیره است.
کما اینکه میبینیم بسیاری از مردم با وجود داشته های مالی بسیار، دچار ناراحتی و بدبختی و مصیبت های بسیاری میشن و در عمل خوشبختی اونا کمتر و متزلزل تره از اون حدی که واقعا باید میبود یا میتونست باشه.
راستی من هنرهای رزمی، بخصوص کنگفو، را یکی از قویترین و کاملترین چیزها برای افزودن به قدرتهای درونی و اصیل حیاتی برای انسان میبینم.
واقعا قابل ستایشه که چنین چیزی رو چه افراد هوشمندی ابداع کردن.
کنگفو فقط برای نبرد و خشونت و کشت و کشتار دیگران نیست، بلکه روشی برای تطابق با واقعیت های جهان پیرامون ما، با جسم و روان ما، و بازیافتن کنترل بر زندگی و خوشبختی خویش است.
حتی راه رفتن ما در خیابان باید بر اساس کنگفو و هنر رزم و تعادل و کنترل و قدرت حداکثری جسم باشد.
این یک دیدگاه واقعی نسبت به واقعیات و روشی صحیح برای زندگیست.
وقتی میبینم بقیهء مردم ماشین دارن، حتی مثلا زنها و دخترها، ولی من ندارم، خب اول یه فکر و احساس مختصری میاد که چرا منم ندارم و عقب و محروم موندم، ولی بعد بلافاصله میبینم که درواقع من بر اونها برتری دارم و احتمالا خیلی خوشبخت تر هستم. چرا؟ چون من مجهز به قدرتهای اصیل و درونی بیشتری هستم. چون بدن من سالم و قویه. چون فکر و روان و جسم و روحمه که در درجهء اول مهمه، و ارزشمندترین سرمایه های هر انسانیه.
اونا پشت ماشین نشستن، در گرما با کولر، در سرما با بخاری، ولی خودشون اکثرا آدمهایی ضعیف تر از من هستند، و من اینو میبینم.
پس غصه نمیخورم که چرا ماشین ندارم، چرا گوشی فلان و بهمان ندارم، و حتی چرا کامپیوترم قدیمیه.
گرچه اینا رو داشتن بد نیست و میتونه مفید هم باشه و حتی در جهت کسب قدرتهای اصیل و درونی استفاده بشن، ولی رسیدن به اونا هم اغلب هزینه ها و ریسک های سنگینی داره که در درجهء اول باید توجیه بشن.
مثل همهء اون مردمی که به این چیزا رسیدن، ولی من میبینم، بر اساس تفکر و تجربهء خودم، که اونا ضعیف تر از من هستند و پیشرفت واقعیشون شاید خیلی کمتر از من بوده.
خب این روشنی و دقت تفکر و تسلط به روان خود، خودش یک قدرت اصیل و درونی مهمه.
جسم من پیشرفته ترین و بهترین ماشین منه.
و یک جسم سالم و قوی، که یک فرماندهء تیزبین و باهوش داره هدایتش میکنه، یک روان پرشکوه، یک ابرانسان، بسیار برتر و ارزشمندتر از تمامی داشته های برونی مردم مثل ماشین و ویلا و غیره است.
کما اینکه میبینیم بسیاری از مردم با وجود داشته های مالی بسیار، دچار ناراحتی و بدبختی و مصیبت های بسیاری میشن و در عمل خوشبختی اونا کمتر و متزلزل تره از اون حدی که واقعا باید میبود یا میتونست باشه.
راستی من هنرهای رزمی، بخصوص کنگفو، را یکی از قویترین و کاملترین چیزها برای افزودن به قدرتهای درونی و اصیل حیاتی برای انسان میبینم.
واقعا قابل ستایشه که چنین چیزی رو چه افراد هوشمندی ابداع کردن.
کنگفو فقط برای نبرد و خشونت و کشت و کشتار دیگران نیست، بلکه روشی برای تطابق با واقعیت های جهان پیرامون ما، با جسم و روان ما، و بازیافتن کنترل بر زندگی و خوشبختی خویش است.
حتی راه رفتن ما در خیابان باید بر اساس کنگفو و هنر رزم و تعادل و کنترل و قدرت حداکثری جسم باشد.
این یک دیدگاه واقعی نسبت به واقعیات و روشی صحیح برای زندگیست.