نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بایگانی: آگاهی
#6

Archive: goftman.com - آگاهی - #6

***

Kpaximan
16-03-2005
پیک 21


درود بر دوستان.....
پاسخهای متفاوتی در مورد مساله دوست داشتن و عشق
داده شد. من هم در اینجا تلاش می‌كنم پاسخی به این مساله بدهم:

دوست
داشتن چیزی نیست جز یك خروجی در شبكه عصبی مغز انسان. مغز انسان ورودی‌های
زیادی دارد: حواس ۵ گانه، وضعیت سلولهای موجود در مغز و وزن ارتباطی میان
نورونها، وضعیت جسمانی كه توسط ارتباطات عصبی از اعضاء گرفته می‌شود،
هورمونهای موجود در بدن كه توسط اعضاء كم و زیاد شده‌اند و.... و خروجی‌هایی
دارد: رفتار آدمی، هورمونهایی كه تنظیم كننده وضعیت جسمانی هستند و....


اینكه ما بخواهیم همه چیز را به هورمون نسبت بدهیم اشتباه است.
هورمون یك وسیله است كه گاهی مغز از آن برای كنترل مسائل استفاده می‌كند و
گاهی اعضاء از آن برای رساندن پیام به مغز استفاده می‌كنند. وجود یك هورمون
می‌تواند به معنای یك ارتباط باشد و خنثی كردن اثر آن هورمون در واقع ارتباط
را قطع می‌كند. مثلا كسانی كه میل جنسی بالایی دارند می‌توانند با خوردن دارو
هورمون خاصی را در خونشان كم كرده و مغز آنها كمتر به یاد مساله جنسی بیفتد.
اما باید این نكته را به خاطر داشت كه همه چیز در مغز اتفاق میافتد و هورمون
تنها یك وسیله است.

اما دوست داشتن: همه ما تعریفی داریم از آرامش.
یعنی زمانی كه ما احساس خوبی داریم. من از آن به خالی شدن یك نوع انرژی تعبیر
می‌كنم. انرژی كه بر اساس وزنهای شبكه عصبی مغز نوشته می‌شود. می‌تواند به
معنی تولید یك ماده شیمیایی با آنتالپی پایین باشد. نمی‌دانم. اما این حس در
همه وجود دارد كه وقتی مثلا به پرنده نان می‌دهید احساس آرامش می‌كنید. این
آرامش منشا تمام تصمیم گیری‌هاست. مثلا دوست داشتن از همین آرامش ناشی
می‌شود. شما كسی را دوست دارید كه هنگامی كه با او هستید احساس آرامش دارید.
و از كسی بدتان می‌آید كه آرامش شما را بر هم می‌زند. مثلا اكثر افراد از
بودن كنار مادر و پدر احساس آرامش می‌كنند. این حس از بچگی در آنها شكل گرفته
زیرا در آن هنگام وقتی پدر و مادر از او در مقابل خطر دفاع می‌كردند او احساس
امنیت و آرامش می‌كرده. هم اكنون هم بودن كنار پدر و مادر به نوعی آرامش
میانجامد كه منشا دوست داشتن است. یعنی مغز شما قبلا آموزش دیده كه با وجود
پدر و مادر در خروجی احساسی خوب را تولید كند و این تا ابد ادامه خواهد داشت.
مگر زمانی كه مثلا اتفاقی افتاده (مثلا دعوایی چیزی!!!!) این ارتباط ورودی و
خروجی مغز زا بر هم بزند. این حس عدم آرامش به راحتی دوست داشتن پدر و مادری
را هم از میان خواهد برد.

پس: دوست داشتن چیزی نیست جز یك خروجی از
شبكه عصبی مغز. مثل یك لامپ. هر چه شما یك ورودی را بیشتر دوست داشته باشید
آن لامپ با نور بیشتری روشن خواهد شد.

عشق هم همان است با شدت
بیشتر.


پ.ن.: دوست داشتن از عشق برتر است.


شاد
باشید.......

***

Kpaximan
16-03-2005
پیک 22


گفت‌آورد:
نقل قول:فرستنده furogh


چند وقت پیش یه مقاله
خوندم درباره آزمایشی كه روی افراد هنگامیكه یه محاسبه ریاضی انجام
میدن. فرد روی یه ترازوی حساس قرار میگیره و مثلا یه ضرب 5 رقم در 5
رقم انجام میده. وزنش اگه اشتباه نكنم كمی بیش از مقداریه كه محاسبه
نمیكرد.
اگه این مورد به دردت میخوره پیداش كنم و كاملتر اینجا
بیارم.
اما نكته ای كه به ذهن من میرسه اینه كه مادی بودن رو با جرم
داشتن یكی میدونی؟ میشه مثلا فرض كنیم مادی بودن قابل سنجش بودن یا
قابل پیش بینی بودنه؟ مثلا حافظه رو اگر بتونیم كمی كنیم و كاركردشو
خوب بشناسیم و باهاش كاركنیم قبول كنیم كه مادیه ؟ (حتی اگه جرمی براش
اندازه نگیریم.)
نكته دوم اینكه احتمالا اگر جرمی هم قابل تعریف و
بحثه نباید تو ابعاد آشنا به ذهن ما و در مقیاس گرم و میكرو گرم و...
باشه. باید خیلی ریزتر از این مقیاسها كار كنه. خیلی نامحسوس برای ما.
جوری كه بین داشتن یا نداشتن جرم به سختی بتونیم تمییز بدیم.. وگرنه
عاشقا یا دانشمندا باید همیشه سنگین تر بشن. اونوقت این هاوكینگ كه هم
دانشمنده هم عاشق تكلیفش چی بود اگه میخواست یه آدم معمولی
باشه؟

درود.....
این كار به هیچ
وجه عملی نیست. چون این تغییرات ممكنه وجود داشته باشه. دلیلش هم اینه كه بدن
ما ورودی داره: غذا و هوا. این شخص وقتی نفس می‌كشه وزنش عوض می‌شه. همینطور
این شخص همواره در حال عرق كردنه و پوست اون همواره در حال خارح كردن آب و
رطوبت است و این رطوبت هم در حال بخار شدن. به همین دلیل وزن یك شخص همواره
در حال تغییر است و به هیچ وجه نمی‌توان این تغییرات را به مغز و محاسبه و
این چیزها مرتبط كرد.


شاد
باشید.......

***

cyrusazary
16-03-2005
پیک 23


همانگونه كه یك رایانه از دوبخش اصلی (۱)هّاردور و (۲) سافتور ساخته شده
است
مغز انسان هم همانگونه است. هاردورش همان جرم فیزیكی مغز است كه انسان
با
آن بصورتی نیمه خام و نیمه تمام زاده میشود. پس هاردور مغز سد در سد
چیزی مادی است.

سافتور مغز انسان هم باز بصورتی نیمه خام (الگو وار)
در مغز نوزاد هست كه همگام با
رشد فیزیكی و فرهنگیدن دامنه ی آن گسترش
یافته و خود سازی میشود. آن بخش از این سافتور
كه انسان یا هر جاندار
دیگری باآن زاده میشود همان غریزه ها هستند كه روان ناخودآگاه
و یا هوش
نیز نامیده میشود.

بدون اینكه بخواهم وارد پرسمان های فنی دانشیك
بشوم - با دلایل ابتدایی میتوان
نتیجه گرفت : از آنجاییكه مغز خود یك
اندام فیزیكی مادی است هرگونه عملكردی
در آن نیز باید مادی
باشد.

مغز : یك گونه رایانه ی الكتروكمیكال است. امروزه دانشمندان روی
این الگوی مغز
انسان در باره ی كامپیوتر های شیمیایی - الكتریكی نجربه و
مطالعه میكنند.

تشبیه و مقایسه ی مغز انسان به رایانه از یك سو درست
نیست و آن اینست
هیچ دو مغزی را شاید نتوان یافت كه ریزكاوانه مانند هم
باشند و از سویی دیگر
معز انسان خود سازنده و ترمیم كننده خودش نیز هست در
صورتیكه این كار
از رایانه هایی كه ما میشناسیم ساخته نیست.

احساس
ها چیستند؟
احساس ها نمایانگر واكنش های انسان به دنیای بیرون هستند.
همانگونه كه در یك
رایانه آنچه در صفحه ی مانیتور - دستگاه چاپ - بلندگو
...واكنش های آن هستند.
باز همانگونه كه در رایانه بخش مهمی از این واكنش
ها را ما هرگز نمیبینیم و آنها در
هارد دیسك و Ramو Eprom و .. اندوخته
میشوند مغز انسان هم همانگونه عملكرد
دارد یعنی همه ی واكنش ها همیشه بروز
داده نمیشوند.

مواد شیمیایی و احساس ها:
امروزه پزشكان و رونپزشكان
بیشتر نا تعادل های احساسی انسانها را با دارو معالجه میكنند.
حتی این
موضوع روشن شده است كه برخی از «وسواس» ها و رفتار هایی از اینگونه
پایه ی
كمبو د شیمیایی ( chemical imbalance ) دارند.

برآیند كوتاه
پایانی:
معز انسان یك گونه رایانه ی الكترو - شیمیایی است و هرگونه عملكرد
آن در پهنه ی میدان
مادی است.

***

furogh
16-03-2005
پیک 24


گفت‌آورد:
نقل قول:فرستنده Kpaximan


درود.....
این كار
به هیچ وجه عملی نیست. چون این تغییرات ممكنه وجود داشته باشه. دلیلش
هم اینه كه بدن ما ورودی داره: غذا و هوا. این شخص وقتی نفس می‌كشه
وزنش عوض می‌شه. همینطور این شخص همواره در حال عرق كردنه و پوست اون
همواره در حال خارح كردن آب و رطوبت است و این رطوبت هم در حال بخار
شدن. به همین دلیل وزن یك شخص همواره در حال تغییر است و به هیچ وجه
نمی‌توان این تغییرات را به مغز و محاسبه و این چیزها مرتبط
كرد.


شاد
باشید.......
موافقم. خودم هم به سختی
نتیجه آزمایشو قبول دارم. به عبارت بهتر به سختی میشه پذیرفت كه آزمایش درست
و دقیقی برای اون منظور طراحی شده باشه.
خواستم ببینم اگه به كار اورفه
میاد مطرح كنم.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ


پیام‌های این موضوع
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:54 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:54 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:54 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:54 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:54 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:55 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:56 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:56 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:56 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:56 AM
بایگانی: آگاهی - توسط Mehrbod - 12-21-2012, 05:56 AM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 5 مهمان