دفترچه
ساختارشناسی زبان پارسیک - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: ادبسار (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1)
+--- موضوع: ساختارشناسی زبان پارسیک (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40


ساختارشناسی زبان پارسیک - admin - 11-02-2010

مهربد نوشته: اگر گرداننده گرامی گرایش داشته باشند, می‌توانیم یک سیاهه از واژگان پارسی برای فاروم نیز گردآوری کنیم.

در آغاز همین هدف را نیز داشتیم
شوربختانه بایستی موتور های جستجو را نیز در نگر بگیریم استفاده از پارسی سره رتبه تارنما را در گوگل و مانند آن پایین میکشد .

در آینده تلاش میکنیم تا این مورد را هم سر و سامانی ببخشیم .


ساختارشناسی زبان پارسیک - Mehrbod - 11-02-2010

admin نوشته: در آغاز همین هدف را نیز داشتیم
شوربختانه بایستی موتور های جستجو را نیز در نگر بگیریم استفاده از پارسی سره رتبه تارنما را در گوگل و مانند آن پایین میکشد .

در آینده تلاش میکنیم تا این مورد را هم سر و سامانی ببخشیم .


درود,
می‌توانید بسادگی, برای کسانی که هموندی دارند زبان انجمن را پارسی
کنید, برای کسانی که نیستند, فارسی؛ اینگونه موتورهای جستجو کار
خود را انجام می‌دهند و هموند‌های تازه, خود به خود پارسی خواهند دید.


53


ساختارشناسی زبان پارسیک - koroghli - 11-03-2010

sonixax نوشته: چون این آدم پان تورک بیسواد یحتمل نمیدانسته که مادر زبان انگلیسی زبان هلندی و مادر زبان هلندی زبان لاتین است

من با نحوه ی بحث نمودن دوستان به هیچ وجه موافق نیستم

اما تا آنجایی که من در مورد زبان شناسی زبان انگلیسی شنیده ام، ریشه زبان انگلیسی ، آلمانیست


ساختارشناسی زبان پارسیک - sonixax - 11-03-2010

koroghli نوشته: من با نحوه ی بحث نمودن دوستان به هیچ وجه موافق نیستم

اما تا آنجایی که من در مورد زبان شناسی زبان انگلیسی شنیده ام، ریشه زبان انگلیسی ، آلمانیست

زبان آلمانی و هلندی بسیار به هم نزدیک هستند و خود زبانی آلمانی از زبان هلندی مشتق شده و اصولن تمام بیشتر آنچه شما از تاریخ اروپا میبینید و میدانید در هلند و پس از آن انگلستان رخ داده است .
مادر زبان انگلیسی هلندی است و در اروپا کمتر کسی است که این موضوع را نمیداند .


ساختارشناسی زبان پارسیک - koroghli - 11-03-2010

من با یک استاد انگلیسی بومی آمریکا امروز صحبت کرده و در مورد etymology of English که او هم گفت که آلمانی ریشه زبان انگلیسیست

یک فعل هم چنین مثالی زد:

come came come

در زبان آلمانی ظاهرا می گویند:

bekamen bekam bekamen ( دقیق یادم نیست )

و سپس گفت که be به عنوان surfix در زبان آلمانیست ، به هر حال او تصدیق کرد این موضوع را،لطفا اگر منبعی در این مورد که زبان انگلیسی ریشه اش هلندیست در همین تاپیک قرار دهید،


ساختارشناسی زبان پارسیک - Anarchy - 11-03-2010

koroghli نوشته: من با یک استاد انگلیسی بومی آمریکا امروز صحبت کرده و در مورد etymology of English که او هم گفت که آلمانی ریشه زبان انگلیسیست

یک فعل هم چنین مثالی زد:

come came come

در زبان آلمانی ظاهرا می گویند:

bekamen bekam bekamen ( دقیق یادم نیست )

و سپس گفت که be به عنوان surfix در زبان آلمانیست ، به هر حال او تصدیق کرد این موضوع را،لطفا اگر منبعی در این مورد که زبان انگلیسی ریشه اش هلندیست در همین تاپیک قرار دهید،
ریشه زبان انگلیسی از آلمانی نیست و انگلیسی , آلمانی و هلندی همگی زیرمجموعه گروه west germanic languages هستن!!!




ساختارشناسی زبان پارسیک - Mehrbod - 02-17-2011

بررسی واژه ترابری

ترابری واژه ایست در زبان پارسی کنونی که هممعنا با واژه
transport
در بیشتر زبانهای اروپایی. این واژه ریشه لاتین دارد و در زبان لاتین به گونه
transportare
بوده که از دو بخش ساخته شده است؛بخش نخست
trans-
که پیشومندی است به معنای آنسو،از این سو به آنسو و از میان را می‌دهد و برابر با پیشوند کهن ترا- در زبان پارسی می باشد. همچنین با
taro
در اوستا.
بخش دوم نیز
-portare
می باشد که معنای بردن را می دهد. بدین سان این واژه معنای بردن چیزی به سوی دیگر را می دهد. این واژه پسین با
peretush
اوستایی به معنای گذشتن،گدار و پُل نیز برابر است. بر همین پایه در سالهای نزدیک به واژه ترابری را از همین دو بخش یاد شده و برای پوشش نبود واژه
transport
در زبان ما بازسازی نمود. برخی از عربیگرایان هنوز هم برای ترانسپورت از اصطلاح حمل و نقل سود می برند.



رونوشت از وبلاگ «یادداشت‌های آریوبرزن»



ساختارشناسی زبان پارسیک - Mehrbod - 10-26-2011

مثلث: سه‌گوش، سه‌گوشه، سه‌بر، سه‌پهلو، سه‌کُنج، سه‌کُنجی، سه‌کنجه، سبنوسه، سه‌سو، سه‌سک، تریاد

مثلثات: سه‌گوش‌ها، سه گوشکان، تریزان

[عکس: 2.jpg]


ساختارشناسی زبان پارسیک - Mehrbod - 12-02-2011

خندق/کنده

زبان پدیده‌ای است که با گذشت زمان رو به ساده‌تر شدن می‌رود. همین زبان پارسی خودمان را اگر نگاه کنیم در سنجش با پدر و نیایش- زبان‌های پهلوی و پارسی باستان- بسیار ساده‌تر شده‌است. برای نمونه واژه دشوار خـْشـَپ در زبان کنونی ما شده‌است شب و بسیاری مانند آن. ولی همواره هم چنین نبوده‌است که زبان ما رو به سادگی و شسته‌رفتگی گام نهد. اگر همین امروز نگاه کنیم واژگانی چند- که بسیاری‌شان هم از زبان‌های بیگانه به پارسی آمده‌اند- در سنجش با برابرهای پیشین خود در زبان ما سخت‌تر و پیچیده‌ترند. یکی از این واژه‌ها خندق است و خندق گودالی بوده که گرداگرد دژ یا لشکرگاه یا جای پدافند کنده می‌شده تا دسترسی دشمن را برای تاختن دشوار سازند. خندق عربی‌شدهٔ واژهٔ پارسی کنده و پهلوی کندک است، از ریشهٔ کندن که امروزه هم هنوز مصدری زنده‌است. این واژه برپایهٔ دانسته‌های کنونی ما در صدر اسلام به زبان عربی راه یافته‌است. داستان هم برمی‌گردد به شهر یثرب (مدینة‌النبی) و شهربندان دیگرتازیان مسلمانان را در این شهر. در این زمان سلمان فارسی پیشنهاد کندن کنده‌ای را به مسلمانان می‌دهد و گویا از همین زمان هم کندک به مانند خندق به عربی راه یافته‌است. در سده‌های نخستین چیرگی تازیان بر ایران هنوز کنده کاربرد داشته‌است، برای نمونه فردوسی چنین می‌گوید:

به گرد سپه بر یکی کنده کرد
سرش را بپوشید و آگنده کرد
یا فرخی سیستانی می‌گوید:
ميان سنگ يکی کنده کند گرد حصار
نه زآن عمل که بود کارکردهای بشر


ولی سپس خندق جایگزین شکل نژاده‌تر کنده می‌شود و از آن پس کنده در معنای عام‌تر خود-صفت مفعولی کندن به معنای هرچه کنده شود- به کار می‌رود. برای نمونه در چامه‌ای از عطار می‌خوانیم:

دزی بد خندقش در آب غرقه
شده درگرد آن دز آب حلقه


بد نیست بدانید که کنده و خندق و مصدر کندن همه ریشه در واژهٔ نیاآریایی(نیاهندوایرانی) کـْهـَن khan دارد و با واژهٔ سانسکریت کهنی به همین معنای کندن همریشه است. در اوستا هم ریشهٔ کَن آمده‌است. در پارسی باستان هم کَن به معنای کندن است. در ختنی این واژه به ریخت کـَم‌گـَنی و به همین معنا آمده‌است. برابر سغدی این واژه kn بوده‌است به همین معنا که خود ریشهٔ واژهٔ کند به معنای شهر است، همان پسوندی که در پس نام شهرهایی چون سمرقند و تاشکند و بسیاری دیگر می‌بینیم و به زبان‌های ترکی هم با همین معنا و کاربرد راه یافته‌است.


http://ariobarzannotes.blogspot.com/2010/09/blog-post_21.html


ساختارشناسی زبان پارسیک - Mehrbod - 02-22-2012

بازدیسی زبان پارسی

۲۰ مهر ۱۳۸۹
ع. پارسا



پیش‌گفتار
از زمانی که با کتاب‌ها و نوشته‌های انگلیسی سروکار پیدا کردم خیلی زود متوجه ناتوانی زبان کنونی فارسی (زبانی که تا آنزمان آموخته بودم و یا بهتر بگویم به من آموخته بودند) در بازگفتن واژگان علمی شدم. روزانه به ده‌ها واژه‌ی فنی و علمی برمی‌خوردم که نه تنها برابری در فارسی نداشتند بلکه نمی‌توانستم برابری برای آنها بی‌انگارم. اینها انگیزه‌ای شد برای بررسی همسنجشی زبان‌ها و شناختن تفاوت‌ها و شباهت‌های آنها.

شناختن رابطه‌ی میان زبان‌ها، شباهت‌ها و تفاوت‌های ساختاری آنها برایم بسیار جالب بود. برایم جالب بود که بدانم زبانم (که خود یکی از فاخرترین زبان‌های شرق شمرده می‌شود) با بسیاری از زبان‌های فاخر دنیای غرب نیز هم‌خانواده است، و البته ساختاری کاملا متفاوت از زبان عربی دارد. شناخت نیاگان زبان پارسی جهان دیگری پیش چشمانم گشود و بسیار خوشحال بودم از اینکه می‌دیدم بیشتر قابلیت‌های زبان‌های غربی در نیاگان پارسی هم هست و بسیار غمگین از اینکه می‌دیدم زبان کنونی‌ام از آن قابلیت‌ها بی‌بهره است. تازه می‌فهمیدم “دو قرن سکوت” چه بر سر زبان‌ام آورده است.

مانند کسی بودم که پس از سال‌ها پی به تبار خویش می‌برد و خانواده‌ی خود را می‌یابد و تازه می‌فهمد که با چه کسانی خویشاوند است و با چه کسانی بیگانه! از یک سو خوشحال بودم از این کشف و از سوی دیگر غمگین، از ستمی که بر من رفته بود. ستم پنهان نگه داشتن اصل و تبارم، ستم تحقیر خانواده‌ام در برابر بیگانه!

این آگاهی‌ها پرسشی را در ذهنم پدید آورده بود: چرا زبان‌های علمی و فاخر جهان مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی، ایتالیایی، لاتین، یونانی و … همگی زبان‌های علمی و توانمندی بودند ولی زبان فارسی که با همه‌ی آنها هم‌خانواده بود و ساختاری همانند آنها داشت، ناتوان!

کلید ماجرا این بود که آنها به اصل و ریشه‌ی خود همچنان پایبند مانده بودند و ما بیگانه شده بودیم! آنها از همه‌ی ظرفیت زبان خود (و حتا دیگر زبان‌های کهن اروپا مانند لاتین و یونانی) استفاده می‌کنند و ما نه تنها زبان‌های باستانی خود (فارسی اوستایی، میانه، پهلوی) را فراموش کرده‌ایم بلکه زبان بیگانه را نیز بر زبان خود ترجیح داده‌ایم.

در این نوشته برخی از مشکلات کنونی زبان پارسی بررسیده خواهد شد، بخشی از ظرفیت‌ها و توان آن بازنموده می‌شود و روش‌هایی برای بهکرد زبان پیشنهاد می‌شود.

توضیح: به دلیل استفادهٔ نویسنده از تغییر رنگ در متن نوشتار، برای خوانایی بهتر، پروندهٔ PDF مقاله را از اینجا دریافت نمایید.


آسیب شناسی وام‌گیری و وام‌واژه‌ها

ساده‌لوحی است که بیاندیشیم اگر واژه‌ی بیگانه‌ای را وام گیریم آسیبی به زبانمان نمی‌رسد و تاثیر چندانی بر زبانمان نخواهد داشت. بر عکس، هر واژه‌ی بیگانه به محض ورود مانند ویروسی در پیکر زبان شروع به تکثیر می‌کند. برای نمونه، روزی که واژه‌ی بیگانه‌ی “علم” به زبان پارسی پانهاد هیچ کس فکر نمی‌کرد که بزودی واژه‌های