دفترچه
طنز و جوک امام نقی - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای همگانی (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- انجمن: تالار سرگرمی (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C)
+--- موضوع: طنز و جوک امام نقی (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B7%D9%86%D8%B2-%D9%88-%D8%AC%D9%88%DA%A9-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%82%DB%8C--403)



طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-16-2015

با توجه به تغییر نرخ ریال دربرابر دلار، دریافت فطریه، به هر شکل، بغیر از دلار در حکم دست انداختن امام بوده باطل است .
ستاد هماهنگی فطریه نقوی.


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-16-2015

از معجزات امام نقی (قه) این بود که هرگاه پس از جماعی سنگین با کنیزان پارسی اش چند دقیقه ای بیرون میکشید تا استراحت کند، کنیزان دوان دوان به خیابان رفته و شادی میکردند.

قه: قایید همه رو ...

منبع: اخبار 20:69


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-16-2015

روزی امام نقی اومد لب چاه فاضلاب جمکران و به من گفت در خانه اتاقی کوچکی داریم و من به همراه همسرم(سوسن) و فرزندان(عسگری کوچولو و ... ) به سختی در این فضای کم زندگی میکنم... ای منجی عالم حشریت چه کنم؟؟؟
من گفتم : آیا جاندار دیگری در خانه داری؟ نوه ام گفت : بله ، شتری و الاغی (عفیر و شمقدر) دارم که در حیاط خانه میبندم
من گفتم : آن 2 را نیز به درون اتاق بیاور و زندگی کن باهاشون
چندروز گذشت و نوه ام دوباره اومد لب چاه و گریان گفت : ای منجی زندگیم نابود شده در آن اتاق کوچک با زن ، فرزندان و الاغ و شتر (عفیر و شمقدر) زندگی میکنیم و زندگی بر ما جهنم شده ،ای منجی چه کنیم ؟
من گفتم: آن 2 را از اتاق بیرون ببر و در حیاط خانه ببند...
فردای آن روز نوه ام با گل و شیرینی و خوشحالی و شور و شعف اومد لب چاه و با خرکیفی هرچه بیشتر گفت : ای منجی سپاسگذارم ما رو از عذاب نجات دادی ..اینقدر جامون باز شده و راحتیم که نگو، ممنونم منجی مچکریم...
بیرون راندن عفیر و شمقدر از خانه و پیروزی ملت همیشه در صحنه حاضر را در راستای توافق هسته ای ، تبریک میگویم باشد که شاد کام و خوشحال باشید از بیرون راندن عفیر و شمقدر.... !!!!!!!


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-16-2015

روزی امام نقی (ژ) از بیابان گذر میفرمودند که متوجه شدند صیادی آهویی را گرفته است امام به جلو آمدند و با معجزه سخن گفتن با حیوانات با آهو خوش و بشی فرمودند در همین شرایط آهو به امام عرض کرد :
من 3 تا بچه دارم به صیاد بگو اجازه دهد تا بروم به آنها شیر بدهم و بعد به مسلخم باز کردم .
امام اشکی ریخته و ضمانت او را پیش صیاد کردند . آهو رفت و امام و صیاد هر چه منتظر ماندند آهو برنگشت . سپس صیاد آنچنان امام را سپوخت که ایشان ماه ها در معجزه سخن گفتن به زبان عفیر (ع) گیر کرده بودند .
.
امام و حیات وحش .


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-16-2015

ابولاشی و شمقدر دودست امام نقی بودند. امام با دست راستش به کفار بیلاخ میداد و آنها را تهدید میکرد. هرگاه هم اوضاع ماتحت حضرت خطری میشد حضرت دست چپشان را با دستمال به استقبال بیضتین دشمن فرستاده و جام زهر را می نوشیدند. مردم هم با لعن و نفرین به ابولاشی شمقدر را قهرمان سامرا مینامیدند.

مظلومیت های ابولاشی - ص 69

[ATTACH=CONFIG]4793[/ATTACH]

[ATTACH=CONFIG]4794[/ATTACH]


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-22-2015

امام برای رویت ماه بر بام بود وخشتک مبارکشان پاره مردم از پایین فریاد میزدند ؛
ابن رسول دولا آشکار است همه میبینند ؛
امام فرمود ؛والله که من ندیدم ولی هر که دیده میتونه بخوره .
ستاد رویت خایه مبارک.


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-22-2015

امام نقی پس از برگزاری نماز عید فرمود:ند
عملِ کردن ما با امریکا 180 درجه فرق میکند آنها اول رضایت میگیرند بعد میکنند،ما میکنیم بعد رضایت میگیریم.


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-22-2015

قال النقی ( % ) : من جنایتکار نیستم اما جنایتکاران را دوست دارم .
.
اسلام و تروریسم - امام نقی


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-22-2015

ابولاشی حراسان در امام وارد شد و عرض کرد :
دمبه ات به آلتم یا امام حکم جماع با آهو چیست ؟
امام آهی کشیدن و فرمودند : بیخیالش شو لاشک جان یکبار برای جماع با یه آهوی دیوثی ضمانتش را کردیم هنوز که هنوز است دارند قسطهایش را از فیش حقوقی ما کم میکنند .
نقل است ابولاشی از شدت معصومیت امام سکته ناقص زده و کجکی بیت مبارک را ترک کرده است .
.
امام و بانکداری اسلامی ( تخمی )


طنز و جوک امام نقی - Agnostic - 07-22-2015

جمعی از ایرانیان عاشق اهل بیت خدمت امام رسیده و گفتند: یابن رسولولا. بیضه ات بر چانه ام! خشکسالی بر ما فشار آورده. بیا و نماز بارانی، نماز استسقایی، نماز استمنایی ، چه میدونیم یه کوفتی بخون بلکه خدا چند قطره برف و بارون بفرسته برامون. امام که نصف بیشتر بطری تکیلایش را به بدن زده بود مابقی را هم در یک حرکت سریع بالا انداخت و در حال مزه کردن لیمو فرمود: جدم حسین که اینهمه تحویلش میگیرن روز عاشورا از تشنگی به فناک رفت و خدا به فلانش هم نبود. حالا من رده دهمی رو تحویل بگیره؟ برید بزارید به حال خودم باشم. نه نمیخام پاشم!!
فاز مستی و راستی امام - ص 69